در زدی
باز کردم
سلام کردی
اما صدا نداشتی
به آغوشم کشیدی
اما سایهات را دیدم
که دستهایش توی جیبش بود
-گروس عبدالملکیان
آیـرِن✧
چالش نوشتن سئ روز 🥢 روز 1 : شخصیت خود را توصیف کنید . روز 2 : چیزهایی که
چون موضوعات این چند روزشو دوست نداشتم ازش عقب افتادم.
روز نهم، من تو این ۵۶۵۶ روز زندگیم(چه عدد قشنگیه😭) شادی رو زیاد دیدم=) و از این بابت خوشحالم.
یه آدمی که خیلی چیزا یادم داد بهم گفت شادی چیزی نیست جز سلامت تنت و یه حافظه ی ضعیف=)
گرچه بعضی وقتا پیچیده می بینیمش ولی از نظر من [شادی] خیلی سادهست.
هدایت شده از "کمپ ترک اعتیاد لیروکا"
کاش بینهایت پولدار بودم و بی دغدغه کتاب سفارش میدادم