eitaa logo
🦋از جنس پروانه🦋
63 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
بٻࢪاهہ مۍرۆم ٺو مڕآ سـڕ بھ ࢪآھ ڪݩ…🙃♥¦ سلامـ ࢪفیق💞^^ ڪپۍ‽⇜حلآلٺ ࢪفیق-!😎 حذف لوگو‽ ⇜ نکن عزیزم-!😄 ممنونم که ما رو به دوستاتم معرفی میکنی(: http://payamenashenas.ir/Parvaneh ــــ°•|🦋💕|•°ـــــــــــــــــــــــــــــ
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋از جنس پروانه🦋
📸 گذر‌ زمان‌ 🕰 میتونه یه رسم‌ رو زیر و رو کنه و از پسندیده‌ترین حالت ممکن😇 به بدترین حالت ممکن😱 تبدی
اما راه درست😉👇🏻 💕 خانم ملیحه حکمت ، همسر خلبان شهید عباس بابایی میفرماین: من از بچگی عادت داشتم همیشه چند تا النگوی طلا دستم میکردم.👧🏻 وقتی دزفول بودیم ، یه شب که با شهید بابایی برای گردش🔅 رفته بودیم بیرون، به من گفت : 《 ملیحه ، اگه تو این شهر که مردم وضع مالی💵 خوبی ندارن ، یه دختر النگو های تو رو ببینه و نتونه بخره 😔 ، تو مرتکب گناه بزرگی شدی!》😢 🛣 🌿 ــــ°•|🦋💕|•°ـــــــــــــــــــــــــــــ نوجوانان سایبری منتظران‌✨: @nojavanan_saiberi_montazeran
21.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
<🌱⛅️> آسمان فرصت پرواز بلنداست ولے . . قصه این است چھ اندازه کبوتر باشے💔! 🥀 : ۱۸ مرداد 💔 🦋 ــــ°•|🦋💕|•°ـــــــــــــــــــــــــــــ از جنس پروانه ✨: 🦋 @az_jensparvaneh 🦋
علمدار لشکر فاطمیون شهید والا مقام 🌷شهید مصطفی صدر زاده🌷 شهید تاسوعای حسینی🌹 🌿 ✨ 🦋 @az_jensparvaneh 🦋
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کجا چنین زنان دلیر وپر امید وپر تلاش را میتونید پیدا کنید ؟! ✨🌸 بردستانتان بوسه میزنم ای بانوان ستودنی 😍🌹 🍃 🇮🇷 🖤 @az_jensparvaneh 🖤
『✨🥺』 ساده‌وبی‌آلایش‌وکم‌حرف‌وخندان‌بود ヅ برق‌کارماهروپرکاری‌بود .. صداش‌زدم‌گفتم : حسین‌آقابیاناهارگفت‌فعلاکاردارم‌ بعدهافهمیدیم‌روزه‌است :) بی‌سروصداکارش‌راانجام‌می‌داد وبه‌اندازه‌چندنفرکارمیکرد ‌، بزرگترین‌خصلتش‌ بی‌ادعاوبدون‌هیاهوبود .. 🌿 🦋🦋 @az_jensparvaneh 🦋🦋
•👒🌿• _ _ هرموقع‌میخواست‌ازفضا‌ےِمجازۍ ‌استفاده‌کنہ،حتماًوضو‌میگرفت‌و ‌معتقدبود‌کہ‌این‌فضاآلوده‌است‌و‌ شیطان‌ما‌را‌وسوسہ‌میکند.! _ _ ـ ـ ـ ــــــــــ❁ــــــــــ ـ ـ ـ 🍃⃟🥗⸾ 🍃⃟🥗⸾ -! 🍃⃟🥗⸾ •-• ! ـ ـ ـ ــــــــــ❁ــــــــــ ـ ـ
خاطره ای از شهید رجایی😍😌 پیش از انقلاب، یک‏بار او را دیدم که برای خرید میوه🍏، از خیابان ایران به میدان ژاله (شهدا) می‏رفت. گفتم: برای خریده میوه چرا این همه راه می‏روی🤔؟ گفت: آن‏جا دوستی دارم که دکّه‏دار و میوه‏فروش🍊 است. همراهش تا همان‏جا رفتم و دیدم این بزرگوار بعداز خوش و بش کردن😊 با میوه‏فروش، دور ازچشم او، میوه‏های له شده🍌❕ و معیوب را در پاکت می‏ریزد.  تعجب کردم و برای کمک به او، چند میوه خوب و سالم🍇✔ را در پاکتش ریختم، امّا ایشان بی‏آن‏که میوه فروش متوجه شود، آن‏ها را از پاکت در آورد 🙃🙂و به جای آن‏ها، میوه‏های معیوب را در پاکت ریخت! بعد از پرداخت وجه💶 در بین راه پرسیدم: قصه چه بود🤔؟ اول چیزی نخواست بگوید، اما در برابر اصرارم گفت🙏: این مرد دو پسر داشت🧑👦. یکی در جریان مبارزه شهید شد🥺 و دیگری اکنون در زندان به سر می‏برد😞. ما و برخی از دوستان در طول هفته، بی‏آن که او بداند😊، به قصد کمک به این پدر تنها و دلسوخته، از ایشان به این شکلی که دیدی میوه می‏خریم🤗🍋❕ ⚘ 🖤 @az_jensparvaneh 🖤
خاطره ای از شهید باهنر 😌⚘ وقتی آن شب🌌 فراموش نشدنی هزینه تعویض موکت فرسوده کف اتاقش در نخست وزیری را که مبلغی ناچیز (۲۵۰۰ تومان )💰 شده بود نپذیرفت و توضیح می خواست گفتم : شما نخست وزیرید! شخصیت هایی🤵🏻‍♂ از داخل و خارج🌍 به دیدنتان می آیند. لابد این مقدار اصلاح و هزینه به مصلحت بود😊. هر چند انقلاب شده و شکل حکومت و شیوه خدمت تغییر یافته اما ضرورت زمان نمی شناسد و… . او که فکر می کرد شاید مقصودش را خوب درک نکرده ام با نگاهی نافذ و نگران گفت : من چگونه نخست وزیری باشم که روی موکت با کفش👞 راه بروم اما باشند مردمی محروم که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند🛏️! من اگر بخواهم فارغ از دنیای محرومان جامعه با این وسایل و امکانات رفاهی زمامداری کنم سخت اشتباه کرده ام😔 ! نه برادر! من با محرومیت انس و عادت دارم . دوست دارم وقتی شب سر بر بستر می گذارم نباشند محرومانی که من از حال آنها غفلت کرده باشم😍💔 🌿 💚
👈 منتظر آقا نماز اول وقت می‌خواند به سوی نماز می‌شتابد، دوست داریم شهید شویم؟ با نماز قضا کسی شهید نمی‌شود. 👈 با نماز دیر وقت کسی به درجه شهادت نمی‌رسد. ✨ ↷ ◾◼️ @az_jensparvaneh◼️◾ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎
🌹 |شهید رضا پورخسروانی ✍️ نماز استغفار ▫️کنار سفره نشسته بودیم. موضوعی پیش آمدکه من ناراحت شدم. دیدم شهید رضا پورخسـروانی بلند شد و به اتاق دیگر رفت. دنبالش رفتم. به نماز ایستاده بود. علت این نماز بی‌موقع را جویا شدم. گفت: دو رکعت نماز استغفار خواندم که چرا حرفی زدم کـه پدرم رنجید. 📚 کتاب شمع صراط 🍃 🌼@az_jensparvaneh🌼
<🌱⛅️> وقتے بازدیدمون تموم شد، حسن رو کرد به کارشناس موشکے روسیه و گفت: اگه میشه فناورے این موشک رو در اختیار ما قرار بدید! ژنرال های روسے خندیدند و گفتند: امکان نداره این فناورے فقط در اختیار کشور ماست. حسن خیلے جدے گفت: ولے ما خودمون این موشک رو مے‌سازیم. و دوباره صداے خنده‌ے اونا بلند شد.. وقتے برگشتیم خیلے تلاش کردیم نمونه شو بسازیم ولے نشد. حسن راهے مشہدالرضا شد. به امام رضا علیه السلام متوسل شد و سه روز توے حرم موند. حسن مے گفت: روز سوم بود که عنایت امام رضا علیه السلام را حس کردم و حلقه مفقوده کار به ذهنم خطور کرد. سریع دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم که به مراتب از مدل روسے بهتر و پیشرفته تر بود :)! 🕊⃟🔗¦↫ ✨💚⃟🔗¦↫🥀 🌸⃟🔗¦↫🎉 ـ ـ ـ ـ ــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ 「➜ @az_jensparvaneh