🌸|~°•بسم رب الشهدا~•°|🌸
#ذکرروزجمعه 🦋
اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌱🔗
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست 🌺
:
روزها رفت و فقط حسرت دیدار رخت مانده در این دل یعقوبی ما آقا جان
#امام_زمانم
@az_jensparvaneh
#جمعه_های_دلتنگی
هدیه ی امروز من به امام زمانم:
یک روز بدون گناه😍
🦋@az_jensparvaneh🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
○°❣️
╭─━─━─• · · ·
🍂﷽🍂
🏝فقط یک شرط برای ظهور.⁉️🏝
#امام_زمان
#کلیپ_مهدوی
*#سخنرانی کوتاه استاد رائفی پور 🎙*
*•• اللّٰهُــღــــمَّ_عجَّــل_لِوَلیـــک_ الفَــღــــرَج ••*
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🕊️ @az_jensparvaneh 🕊️
─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ در آخر الزمان دین نگهداشتن مثل آتش کف دست است
👌 از #غربال_آخرالزمان رد شو و دست بغل دستیتو بگیر رد شه
👨💼#استاد_رائفی_پور
🕊️ @az_jensparvaneh 🕊️
سلام رفقا🌸
معذرت میخوام از همه تون به خاطر فعالیت کم😢
ولی خب همه ی ادمین های کانالمون دانش آموزیم و با وجود شرایط درس و سختگیری های طاقت فرسا😖 و امتحانات کمر شکن😩 و معلمان دلسوز که برای پیشرفتمون یک عالم🌍 تکلیف میدن😣 خیلی سخته که فعالیت بکنیم.
به همین دلیل گفتم که بهتون اطلاع بدم که قضیه از چه قراره که از ما دلخور نشین🤗
به هرحال سر همه به یه شکلی شلوغه. ما دانش آموزا هم یه جور😄
انشاءالله که همیشه همه تون موفق باشید و عاقبتتون ختم به خیر باشه😇
راستی!
دوستان عزیزی که میخوان تبادل یا حمایت کنیم تشریف بیارید به این آیدی:
@arbaein128 🦋
#بهترین_الگوها ✨
۳ دیماه🍃🌸
سالگردِ عملیات کربلای ۴ و
یاد و خاطره ی شهدایِ مظلومِ غواص
بخیر و گرامی باد
هر چقدر برای اروند بنویسی
کم است
برای دانستن از اروند
فقط باید غواص باشی!
دستت بسته باشد!
شب باشد!
و اروند بی تاب باشد!
🌷🌷🌷
✨@az_jensparvaneh✨
✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨
✨🦋✨
🦋✨
✨
#سلام_بر_ابراهیم
#پارت_بیستویکم
شرط بندي
مهدي فريدوند، سعيد صالح تاش
۰
تقريبًا سال ۱۳۵۴ بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچههاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟
بعد گفتند: بيا بازي سر ۲۰۰ تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند.
همان روز به يكي از محلههاي جنوب شــهر رفتيم. ســر ۷۰۰ تومان شــرط
بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شــد ما پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شــروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!
همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم گفتم:آقا ابــرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجــب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
هفتــه بعد دوباره همان بچههاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشــان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر ۵۰۰ تومان بازيکردند.
ابراهيم پاچههاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند!