14.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه ماشاءالله نجّار
یک روایت عاشقانه از محبت امام حسین(ع)♥️ داستانی واقعی از شفا یافتن مریضی که دکترها از او قطع امید کرده بودند😭
حیقیتا اگه نبینید ضرر کردید
این شب ها دعا یادتون نره ✨🌹
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـنڪَࢪبَـ❤️ـلا
یکی از القاب اباالفضل ،اَبَاالقِربَه ست ..
چرا به عباس میگن اَبَاالقِربَه ، یعنی پدر مشک چرا به عباس میگن پدر مشک ؟!
چون وقتی دستاشُ زدن مثه پدری که بچشُ بغل میکنه مشکُ داد تو شکمش خودشُ انداخت رو مشک همهی حواسش به مشکِ مبادا این مشک پاره بشه ..💔
چهار هزار تیر انداز ....
نه تیرانداز معمولی!
نه سرباز معمولی ..
موکلین شریعه چهارهزار تیرانداز آموزش دیده بودن ..
رو کنده ی زانو همه یه هدف داشتن ..
الله اکبر ..
اون شمر ملعونُ اون شبث ملعون گفتن نباید این آب به خیمه ها برسه .. 😭
یه مرتبه دیدن فَوَقف العَباس مُتَحیِرا ..
دیدن عباس متحیر ایستاد ..
چرا متحیر؟!
یک نگاه کرد دید مشک آبُ زدن ..😔
آب داره رو خاک میریزه ..
دیگه جلوتر نرفت نمیتونه برگرده
دست نداره
مشک نداره
نمیتونه جلو بره چه کنه 😭💔
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـنڪَࢪبَـ❤️ـلا
اون شمر ملعونُ اون شبث ملعون گفتن نباید این آب به خیمه ها برسه .. 😭 یه مرتبه دیدن فَوَقف العَباس مُ
نگاه کرد دید دیگه راه به جایی نداره
نه شمشیری
نه نیزه ای
نه مشکی
نه آبی
نه دستی
شمر ملعون گفت آب تموم شد قصه ش
دستم که نداره ..
برید کار عباس رو تموم کنید ..🖤
میگه میرفتن عده عده میرفتن دور عباس بدون شمشیر بود اما فرار میکردن ..
شمر یقهی یکی رو گرفت
گفت مگه نمیگید دست نداره؟!
مگه نمیگید مشک آبشُ زدن ؟!😞
مگه نمیگید بدن پر از تیره؟!
پس چرا کارشو تموم نمیکنید ؟! از اسب نمیندازیدش پایین ..
از مادرش عذر میخوام یه نانجیب گفت شمر
دست نداره
شمشیر نداره
اما دوتا چشم داره .. یه جوری نگاه میکنه زهرت آب میشه .. هیچکس جرات نداره جلو بره تا این چشما هست...😔
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـنڪَࢪبَـ❤️ـلا
میگه میرفتن عده عده میرفتن دور عباس بدون شمشیر بود اما فرار میکردن .. شمر یقهی یکی رو گرفت گفت مگ
شمر صدا زد حرمله بیا ..
یه کاری میکنم دیگه جایی رو نبینه ..😭💔
تیرُ زد .. سر عباس رفت عقب ..
کلاه افتاد😔
یڪ نانجیب پشت درخت ها ڪمین کرد
با عمود اهن برسر عباس زد💔
عمود آهن فرق سر رو نمیشکافه!
عمود آهن سر رو متلاشے میکنه😭😭
یه جوری عمودُ زد تا ابرو متلاشی شد .. 🖤
یا حسین....💔
Mahmoud Karimi - Ye Ghalb Mobtala To Sinast.mp3
15.48M
#مداحی
#محمود_کریمی
یه قلب مبتلا تو این سینه ست....💔
اباعبدالله خودش رو رسوند💔
هر شهیدی که میومد بالاسرش با یک دست سر رو از روی خاک برمیداشت
اما رسید کنار عباس...
آروم شمشیرشُ گذاشت زمین
سرُ گذاشت رویِ زانوهاش ..
یک نگاه کرد دید یک چشم با تیر از بین رفته ..😔
تیر رو آروم از چشم زخمی در آوورد ..
با گوشهی آستین خون هارو پاک کرد ..