eitaa logo
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
336 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
باعشق‌اۅسټـ‌هࢪڪہ‌بہ‌جایےࢪسیدھ‌اسټـ ♥️ برای حمایت و تبادل لینک کانال گذاشته شود↯ https://harfeto.timefriend.net/17200402623512
مشاهده در ایتا
دانلود
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
بســــــــــم_ربّـ_عشــ❤️ــق #ســـــࢪباز_حضࢪټـــــ_عشــــــــــق🌿 #پارت29 نفس عمیقی کشیدم و رفتم دا
بســــــــــم_ربّـ_عشــ❤️ــق 🌿 صبحزود از خونه زدم بیرون یه دربست گرفتم ،رفتم سمت دانشگاه، وارد محوطه دانشگاه شدم که یکی صدام کرد، برگشتم نگاهش کردم، سارابود. - سلام عروس خانم ،اینجا چیکارمیکنی ناسلامتی امشبشب خواستگاریته! سارا: نمیخواستم بیام ،ولی منصوری تماس گرفت گفت حتما باید بیای تازه گفت تو هم باید باشی. - عع من چرا ؟ سارا: نمیدونم بریم ببینیم چیکار داره. با سارا سمت اتاق بسیج حرکت کردیم ، بعد از درزدن وارد اتاق شدیم. - سلام سارا: سلام منصوری: سلام بچه ها بشینین کارتون دارم. رفتیم روی صندلی که کنار میزبود نشستیم منصوری:یه مشکلی پیش اومده ،بچه هایی که هر ساله پکیج برای راهیان نور درست میکردن الان نمیتونن درست کنن ،گفتم بیاین اینجا تایه فکری بکنیم ببینیم چیکارباید بکنیم. سارا: ببخشید من و آیه اسممونو واسه این سفر خط زدیم. منصوری:عه چرا؟ سارا:خوب نمیتونیم بیایم دیگه.. ( با حرف سارا خندم گرفت، به منصوری نگاه کردم) - درسته که نمیتونیم بیایم ولی پکیج و درست میکنیم. منصوری یه لبخندی زد: خدارو شکر،من تنها امیدم شما بودین. - خوب حالا باید چیکار کنیم؟ منصوری: باید برین بسیج برادران اونجا آقای هاشمی کمکتون میکنه. با شنیدن اسم هاشمی اخمام رفت توهم ، یه روزه اومده کل کارو سپردن بهش..! سارا: باشه ،چشم. بعد با سارا ازاتاق بیرون رفتیم. 『⚘@khademenn⚘』
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
بســــــــــم_ربّـ_عشــ❤️ــق #ســـــࢪباز_حضࢪټـــــ_عشــــــــــق🌿 #پارت30 صبحزود از خونه زدم بیرون
بســــــــــم_ربّـ_عشــ❤️ــق 🌿 - سارا چرا تو اسمتو خط زدی واسه راهیان نور؟ سارا: خوب، چیزه ! دلم نمیخواد تنها برم. - دیوونه ،نه به داره نه بباره.. همینجور حرف میزدیم که رسیدیم دم دراتاق بسیج برادران،یه کم چهره مونو جدی کردیم و چند تقه به دراتاق و زدیم وارد شدیم، آقای هاشمی با تعدادی ازپسرای دانشگاه در حال بگو به خند بودن ،با دیدن چهره ی خندان هاشمی من و سارا هاج و واج نگاهش میکردیم که یکی ازپسرا پرسید: ببخشید کاری داشتین ؟ یه دفعه به خودم اومدم که گفتم :خانم منصوری مارو فرستادن راجب پکیج راهیان نور. یه دفعه هاشمی گفت: بله بفرمایید داخل.بعد به پسرایی که دورش نشسته بودن گفت : بچه ها خسته نباشین شما میتونین برین. یعنی با این حرفش خندم گرفت ،خوبه که نیششون تا بنا گوششون بازبود خیلی هم خسته شده بودن...! منو سارا کنارایستادیم که آقایون تشریفشونو بردن. هاشمی: بفرمایید بشینین. منو سارا هم رفتیم نشستیم. هاشمی: به نظر من یه پکیج ساده درست کنیم مثلا،یه سجاده به رنگ لباس بسیجی بایه تسبیح و یه مفاتیح ریز،نظر شما چیه؟ سارا: به نظرم خوبه. - ولی به نظر من خیلی ساده است،چون شاید بعضی هابرای اولین باره که به این سفر میان. باید یه چیزی درست کنیم ذوق و شوق رفتنشون زیاد بشه.. هاشمی سرشو برگردوند سمت من چشم تو چشم شدیم ،یه دفعه رنگ آبی چشماش منو جذب خودش کرد. یه دفعه سرمو پایین کردمو به دستام خیره شدم. هاشمی: خوب شما چه نظری دارین؟ - نمیدونم ،باید فکر کنم.. هاشمی یه لبخندی زد ،با این لبخندش فکر کردم داره منو مسخره میکنه😠 بلند شدم و نگاهش کردم: جوک گفتم که خندیدین ؟ هاشمی لبخندشو محو کرد: نه ولی اینجور شما با نظرم مخالفت کردین فکر کردم حتماپیشنهاد خودتون بهتراز پیشنهاده من باشه..! با جدیت گفتم: معلومه که هست ،فردا بهتون پیشنهادمو میگم ،فعلا با اجازه. ازاتاق بیرون رفتم ،سارا هم پشت سرم اومد بیرون. سارا: چت شد یهو آتیشی شدی؟ - ای کاش میتونستم خفه اش کنم با دستام ،دیونه زنجیری منو مسخره میکنه!! سارا: وااا ،آیه ! بنده خدا که چیزی نگفت ،راستش من خودمم خندم گرفت تو این حرف و زدی ،آخه دختر کم عقل ،لااقل فکر میکردی بعد نظرت و میگفتی..! - ول کن سارا اعصابم خورده،میزنم داغونت میکنم. سارا: باشه بابا ،الان داغونم نکن ،داداش بیچاره ات افسردگی میگیره. خندیدم و رفتیم سمت کافه دانشگاه تا ساعت دو کلاس داشتیم آخرین کلاسمون هم با هاشمی بود. 『⚘@khademenn⚘』
کاش‌حداقل‌اگرقرارنیست‌شهیدبشیما اینجوری⇧بمیریم...(:♥️ ‍‎『⚘@khademenn⚘』
🍃🌸🍃 نوشته‌بود: خدابااون‌عظمتش‌میگه: «أنَاجَلیٖسُ،‌مَنْ‌جٰالَسَنِیٖ» من‌همنشین‌کسی‌هستم‌که‌بامن‌بشینه! انگارخداداره‌دنبال‌یه‌رفیقِ‌ناب‌میگرده؛ یارفیقَ‌مَن‌لا‌رفیقَ‌لَهُ..!♥️ چقدرمنِ‌حقیرروتحویل‌میگیری‌ خدای محبوب 『⚘@khademenn⚘』
من می خواهم درآینده بشم💔 معلم پرید وسط حرف علی وگفت: ببین علی جان موضوع انشا این بود که درآینده می خواهی چکاره بشی،باید درمورد یه شغل یاکار توضیح میدادی! مثلا پدر خودت چه کاره است؟ آقا اجازه،شهید😔 『⚘@khademenn⚘』
شبتون مهدوی 🍃🦋 عشقتون فاطمی❤️😍 ارزتون دیدن حرم بی بی زینب✨🤍😍 یاعلی مدد تا فردا🖐🏻🌸 التماس دعا 🙏🏻
گروه چت دختران ورود پسران ممنوع🚫❌ https://eitaa.com/joinchat/1576927329Cc6daf4c71e
-❪ بســم‌اللہ‌الرحمن‌الرحیــــــم ❫-
عجـب حلـواےِ قنـدۍ تــو😍♥️ | ʝơıŋ➘ |❥ 『⚘@khademenn⚘』