بنویس در این وادیِ دور از وطن، از وی
با جوهر فیروزهای و سوزِ قلمنی
دیوانهی آن تابلوام، آن که نوشتی
بر کاغذ بیحاشیهای عشق ، پیاپی
#اعظم_سعادتمند
پن:تماشای خط استاد سید حسن میرخانی که روحش شاد باد، از آیات امروز بود
شهریار شاید آخرین نسل از عاشقانی است که داستان زندگیشان و جادهی سلوکشان در هالهای از افسانه و حقیقت و رؤیا، هنوز چراغ محافل است و نویدبخش منازل
به مناسبت سالروز درگذشت آن ترک پارسیگوی،مروری کوتاه داشتهام به زندگی و شعر او
@azam_saadatmand
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ "همکلاسی"
ترانه سرا: اعظم سعادتمند
آهنگساز: رضا ثقفی
تنظیم کننده: مجتبی ابوالقاسم پور
اجرای کلام: گروه سرود رایت الزهرا(س)
مجری طرح: سینوا - مرکز تخصصی سرود و جمع خوانی
تهیه شده در باشگاه ترانه و موسیقی راه
پن:از تجربه های سه سال پیش،به مناسبت شروع مهر و مدرسه،با عشق گفتمش و دوستش دارم
@azam_saadatmand
میسوخت آتش غضبی در تو، خشم قبیلهی عربی در تو
پرسیدم از تو نام و نشانت را ،اندوه و زخم نام و نشانت بود
بیروت در مزارع زیتونش،بیروت بر سواحل پر خونش
با چشمهای آبی محزونش،مانند مادری نگرانت بود
#حمیده_رضایی
@azam_saadatmand
گفتم اگر با من می آیی چتر بردار
بی اعتبار است این هوای مهرماهی...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
هفتۀ اول مدرسه را در پاییز تابستانی قم به دلایل زیادی با مرارت و تاریکی پشت سر گذاشتم،اما عشق من به مدرسه همچنان پا برجاست و دلم می خواهد بتوانم این چند سطر را که توران میرهادی با زبانی ساده بیان کرده با دانش آموزانم در میان بگذارم
"لازمهٔ رسیدن به آزادی این است که برای هر فردی این سؤالات مطرح شود: من که هستم؟ زندگی چیست؟ چه چیزی در زندگی میخواهم؟ اگر دنبال شهرت، مقام و پول باشیم اسارت کامل است. شما بندهای اسارت را به خود بستهاید. این بندهای اسارت برای هرکسی که باشد از قویترین دانشمند تا سادهترین کارگر، آدم را تبدیل به ابزار میکند. مسئلهای که هست باید انسان آزاد طرح و تعریف شود و این انسان آزاد باید هر روز این دو سؤال را از خود بپرسد: در خدمت چه هستم؟ در خدمت که هستم؟"
#توران_میرهادی
صلح را از کودکی باید آموخت
@azam_saadatmand
بایستیم و بجنگیم و دل قوی داریم
که صبحِ فتح نبودهست و نیست افسانه
#فاطمه_عارفنژاد
#سید_حسن_نصرالله
آرام از سواحل بیروت رد شدی
بیاختیار باعث این جزر و مد شدی
دریا نداشت طاقت دیدار با تو را
رودی که رو به سوی فلک میرود،شدی
آنسان در انفجار شکفتی که گفتهاند
خورشیدهای شعلهور بیعدد شدی
سرخوش میان خیل شهیدان نشستهای
اما دلیل این غم بیحصر و حد شدی
از ما هم ای طنین گل سرخ! یاد کن
در نزد او که عاشقیاش را بلد شدی
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
در پیش روی ما خیابانی که باریک است
پر می زنی اما جهان پشت ترافیک است
اخبار صبح شنبه از خون تو می گوید
خون تو یعنی جمعۀ دیدار نزدیک است
اخبار میگوید تو را کشتند و در گوشم
این جمله مثل آخرین دستور شلیک است
خون تو چون انبار باروت است، خواهد زد
آتش به سر تا پای دنیایی که تاریک است
آری، شهادت عین آزادی ست مرد، ای مرد!
این بیت ها تنها برای عرض تبریک است
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو، بیدار خواهم شد
و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم و تر شد...
#سهراب_سپهری
پن:
شاید به یاد آرزوهای تو و سهراب
از نو بسازد پادشاهی دور،کاشانی
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
برای ما که خستهایم و دلشکستهایم نه
ولی برای عدهای چه خوب شد نیامدی
#مهدی_جهاندار
و ای تمام درختان زیت خاک فلسطین
وفور سایهی خود را به من خطاب کنید،
به این مسافر تنها، که از سیاحت اطراف "طور" می آید
و از حرارت "تکلیم" در تب و تاب است
#سهراب
@azam_saadatmand
میکِشی روح مرا چون نقش یک ایوان کاشی
آبیام، سبزم، سپیدم، تا تویی نقّاش باشی
شمع سقّاخانهها تو، گلّۀ پروانهها من
قصّهای هستیم با هم بیتکلّف، بیحواشی
در محبّت تازهکارم، حرفهایی ساده دارم
میسرایم از تو امّا مثل شاعرهای ناشی
تا که بنویسی به من، ای خوشنویس! از مطرب و می
یک نیستان آرزو را عاشقانه میتراشی
مینشینم روبهرویت، خندهرو از گفتوگویت
#حافظت کو تا غزل را باصفاتر چیده باشی؟
#اعظم_سعادتمند
از کتاب #لیلی_آذر
پن:برای ما هر روز بزرگداشت حافظ است
@azam_saadatmand
پاریکال عزیزم امروز سر یک چهار راه خیلی شلوغ خاموش کرد و هر چه تلاش فرمودم برای روشن شدنش بیثمر واقع شد...در نهایت خواستم پاریکال جان را با زور بازو به آن سوی چهار راه هدایت فرمایم که در میان آزارهای کلامی عدهای از مردان شهر عزیز من بالاخره بعد از دقیقهها، جوانمردی از موتورش پیاده شد و کمک کرد و پاریکال را هل داد کنار خیابان پارک کنیم....هنوز پاریکال کنار خیابان است تا فکری به حالش بکنم و فکر کردم چقدر خوب است که هنوز در شهر جوانمردی پیدا میشود.
پن:
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
#مولوی
@azam_saadatmand
گرچه همه دویدن و دویدن است زندگی
خسته نمیشود ولی،پیلتن است زندگی
هرچه که زخمتر شده، سِرّ شده سختتر شده
پوست کلفتتر شده،کرگدن است زندگی
با حرکات عاشقش با سکنات فارغش
با همهی دقایقش،شکل من است زندگی
میکشدت قدمقدم در پی خویش غم به غم
صحبت اوست مغتنم، آه! زن است زندگی
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
فانوسهای روشن فیضیه میدانند
بیجذبهات کار فقیهان جهان لنگ است
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مردمان شهر را آدم به آدم میشمارم
آشناتر از پدر،از مادری،از هر که دارم...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
این غزل را سال گذشته برای شهادت هبه زقوت نقاش فلسطینی اهل غزه نوشته بودم...
🌷
بر تنش پیراهنی از زخمهای "دیریاسین" است
رنگ شالش،راز کیف و ردّ کفشش سبزِ خونین است
سرخی اشکش، نگاه عاشقش، لبخند مجروحش
گوشهای از شرح دیدار شهیدان نخستین است
از عبور خاطرات تلخ میگوید به زیتون زار
چون اذان مسجدالاقصی صدایش گرچه غمگین است
زانویش هر شب توقفگاه کشتیها و طوفانهاست
نغمهی لالاییاش بر بارش اندوه،تسکین است
رود اردن طرهای از گیسوان موج در موجش
داستان شانههایش سرگذشت طور سینین است
مرگ هم حتی حریف دستهای پر امیدش نیست
زنده روی بوم نقاشیش رویاهای رنگین است
میدود در جستجوی کودکانش زیر بمباران
کودک دلواپس من، نام این مادر فلسطین است
پن:
در فضای مجازی خواندم که هنرمند فلسطینی#هبه_زقوت به همراه دو فرزندش زیر بمبارانهای یکریز غزه به شهادت رسیدهاند،نقاشیهای این بانو را نگاه میکردم که حاصلش همنشینی این کلمات شد.
#heba_zagout
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
یادآور پروانههای عصر عاشوراست
اخبار طاقتسوز اردوگاه در آتش
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مانده در من خستگیهایی که دیگر نیستند
قصهی دلبستگیهایی که دیگر نیستند
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
رو بگردان از افاضات طبیب مدّعی
ای پریشانحال!درمان است نام فاطمه
#اعظم_سعادتمند
این بیت هم هدیهی خانم طوسی عزیزم است به این شعر نیمه کاره
عیسی نمرده است اگر هم بیاورد
شیطان به مکر تازه یهودای دیگری
#شهربانو_طوسی
@khateratekhakestari
زنده میماند که شهر دیگری بر پا کند
نام مجروح تو بر دیوارهای سوخته
#اعظم_سعادتمند
#یحیی_السنوار
#شهید_یحیی_السنوار
جهاد،با همهی سرخیاش به هیئت توست
جهاد،قامت تو،طرز استقامت توست
جهاد،چشم تو در لحظههای شلیک است
جهاد،خیره به بر پایی قیامت توست
کنار چفیه و پرچم مقاومت کرده است
نسیم شیشهی عطری که در معیّت توست
چنان دمیدهای از روح خود به اشیائت
که سرو، مبهوت مبل استراحت توست
سکوت کردهای اما صدای تلوزیون
خبرخبر، پی تفسیری از صراحت توست
کتاب و دفتر هر کشتزار زیتونی
از این به بعد به سرسبزی حکایت توست
پس از تو آرزوی سینهسرخها،مرگی
چنان تپنده به زیبایی شهادت توست
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
کسی نمانده که دستی بگیرد از دستم
پلی نمانده که نشکسته است پشت سرم
#زهرا_سادات_هاشمی_گلپایگانی
#ایران
می وزد توفنده بر باروی تو
پرچم "الله اکبر" گوی تو
سرنهاده دشت،روی دامنت
تکیه داده کوه بر بازوی تو
همتلاطم با نهنگان جنوب
ماهیان خطّۀ گیسوی تو
همنورد مرزهای آبیات
چشمهای روشن جاشوی تو
همقدم با سرحدات خاکیات
سروهای رُسته در هر سوی تو
زَهرۀ آن را ندارد دشمنت
تا بیاید فاش، رو در روی تو
دائما مشغول ذکر "یا علی" است
چشمۀ جوشندۀ نیروی تو
*
از غم عالم رهایم کرده است
نغمۀ "یا ضامن آهو"ی تو
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
#ایران_من
حتی اگر جایی هوای بهتری باشد
از آسمانت دل نخواهد کند شاهینم
بر کوههایت لالهای پرحرف خواهم شد
یکروز مرگی سرخ میآید به بالینم
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand