eitaa logo
گنجشکهای پاییز
374 دنبال‌کننده
21 عکس
6 ویدیو
1 فایل
هر چیز که زندگی است کتابهایم:گنجشکهای پاییز_باران پس از برف_لیلی آذر_پاییز ۶۱ به روایت اقاقی وبلاگم: http://rastegaar1.blogfa.com/ شناسه‌ی من در ایتا: @azamsaadatmand
مشاهده در ایتا
دانلود
و ای تمام درختان زیت خاک فلسطین وفور سایه‌ی خود را به من خطاب کنید، به این مسافر تنها، که از سیاحت اطراف "طور" می آید و از حرارت "تکلیم" در تب و تاب است @azam_saadatmand
می‌کِشی روح مرا چون نقش یک ایوان کاشی آبی‌ام، سبزم، سپیدم، تا تویی نقّاش باشی شمع سقّاخانه‌ها تو، گلّۀ پروانه‌ها من قصّه‌ای هستیم با هم بی‌تکلّف، بی‌حواشی در محبّت تازه‌کارم، حرف‌هایی ساده دارم می‌سرایم از تو امّا مثل شاعرهای ناشی تا که بنویسی به من، ای خوشنویس! از مطرب و می یک نیستان آرزو را عاشقانه می‌تراشی می‌نشینم روبه‌رویت، خنده‌رو از گفت‌وگویت کو تا غزل را باصفاتر چیده باشی؟ از کتاب پ‌ن:برای ما هر روز بزرگ‌داشت حافظ است @azam_saadatmand
پاریکال عزیزم امروز سر یک چهار راه خیلی شلوغ خاموش کرد و هر چه تلاش فرمودم برای روشن شدنش بی‌ثمر واقع شد...در نهایت خواستم پاریکال جان را با زور بازو به آن سوی چهار راه هدایت فرمایم که در میان آزارهای کلامی عده‌ای از مردان شهر عزیز من بالاخره بعد از دقیقه‌ها، جوانمردی از موتورش پیاده شد و کمک کرد و پاریکال را هل داد کنار خیابان پارک کنیم....هنوز پاریکال کنار خیابان است تا فکری به حالش بکنم و فکر کردم چقدر خوب است که هنوز در شهر جوانمردی پیدا می‌شود. پ‌ن: زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست @azam_saadatmand
گرچه همه دویدن و دویدن است زندگی خسته نمی‌شود ولی،پیلتن است زندگی هرچه که زخم‌تر شده، سِرّ شده سخت‌تر شده پوست کلفت‌تر شده،کرگدن است زندگی با حرکات عاشقش با سکنات فارغش با همه‌ی دقایقش،شکل من است زندگی می‌کشدت قدم‌قدم در پی خویش غم به غم صحبت اوست مغتنم، آه! زن است زندگی @azam_saadatmand
فانوس‌های روشن فیضیه می‌دانند بی‌جذبه‌ات کار فقیهان جهان لنگ است @azam_saadatmand
مردمان شهر را آدم به آدم می‌شمارم آشناتر از پدر،از مادری،از هر که دارم... @azam_saadatmand
این غزل را سال گذشته برای شهادت هبه زقوت نقاش فلسطینی اهل غزه نوشته بودم... 🌷 بر تنش پیراهنی از زخم‌های "دیریاسین" است رنگ شالش،راز کیف و ردّ کفشش سبزِ خونین است سرخی اشکش، نگاه عاشقش، لبخند مجروحش گوشه‌ای از شرح دیدار شهیدان نخستین است از عبور خاطرات تلخ می‌گوید به زیتون زار چون اذان مسجدالاقصی صدایش گرچه غمگین است زانویش هر شب توقفگاه کشتی‌ها و طوفان‌هاست نغمه‌ی لالایی‌اش بر بارش اندوه،تسکین است رود اردن طره‌ای از گیسوان موج در موجش داستان شانه‌هایش سرگذشت طور سینین است مرگ هم حتی حریف دست‌های پر امیدش نیست زنده روی بوم نقاشیش رویاهای رنگین است می‌دود در جستجوی کودکانش زیر بمباران کودک دلواپس من، نام این مادر فلسطین است پ‌ن: در فضای مجازی خواندم که هنرمند فلسطینی به همراه دو فرزندش زیر بمبارانهای یکریز غزه به شهادت رسیده‌اند،نقاشیهای این بانو را نگاه می‌کردم که حاصلش همنشینی این کلمات شد. @azam_saadatmand
یادآور پروانه‌های عصر عاشوراست اخبار طاقت‌سوز اردوگاه در آتش @azam_saadatmand
مانده در من خستگی‌هایی که دیگر نیستند قصه‌ی دلبستگی‌هایی که دیگر نیستند @azam_saadatmand
رو بگردان از افاضات طبیب مدّعی ای پریشان‌حال!درمان است نام فاطمه
خون در رگ مبارزه در حال جوشش است دارد هنوز معرکه،یحیای دیگری
هر قدر هم که اره شود باغ،از دلش سر بر می‌آورد زکریای دیگری