eitaa logo
از دیار حبـیـــب
96 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
3 فایل
💚من از دیار حبیبم غریب افتادم ❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بــِسْــمِ رَبــــِـّ عَــلــي🌹🌹 | عجله ممنوع! سالهای اول تصور ما این بود که باید یکباره و به سرعت مسیر پیاده روی را طی کنیم و حدود دو روز یا دو روز و نیم مسیر نجف تا کربلا را طی می کردیم و این مسئله باعث می شد افراد سالخورده اذیت شوند و مجبور به استفاده از خودرو باشند.ضمن اینکه اگر زود به کربلا می رسیدیم باید چند روز می ماندیم تا اربعین بشود که مقداری سخت بود. اگر هم دیرتر حرکت می کردیمن به دلیل شلوغی جمعیت مشکلات بیشتری برایمان پیش می آمد. بعد از چند سفر به این نتیجه رسیدیم که این سفر به گونه ای نیست که اگر شما هر چه زودتر برسید به نفعتان باشد. در سفرهای زیارتی و بخصوص در پیاده روی اربعین تمام لحظات پیاده روی جزو زیارت است و دلیل ندارد که سعی کنید زودتر به حرم برسید. بنابر این در طی این سالیان تعداد روزهایی را که در سفر هستیم افزایش پیدا کرده است. در سالهای اخیر ما معمولا از مسیر شطپ (طریق العلما) پیاده روی می کنیم. معمولا زائران مسیر شط را از مسجد سهله آغاز می کنند ولی ما از حرم حرکت می کنیم و حدود ۱۰۵ کیلومتر راه را در طی ۵ یا نهایتاً ۶ روز طی می کنیم. سالهای قبل چند روز قبل از اربعین به کربلا و منزل رفقای کربلایی می رفتیم. اما سفرهای اخیر را شب اربعین می رسیم و اگر جا هم نباشد مشکلی نیست، چرا که همان روز یا شبی که به کربلا می رسیم زیارت اربعین را می خوانیم و بر می گردیم. علی ای حال باید دقت داشت که کل این مسیر زیارت اربعین است. رسم ما بر این است که هر روز پیاده روی بعد از طلوع آفتاب دعای عهد و زیارت اربعین را می خوانیم. در زیارت اربعین مسیر موضوعیت دارد و تمام لحظاتی که در مسیر هستیم ارزشمند هستند. ✅روایتگر : 🌱حب‌الحسین‌(ع)یجمعناالی‌حب‌المهدی(‌ع)🌱 Labbaik ya hossein should change to labbaik ya mahdi ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎 💎@azDiyarehabib
🌹بــِسْــمِ رَبــــِـّ عَــلــي🌹🌹 | : ✨آرامش در فضای امام‌زمانی((خاطره ای از زیارت سامرا و کاظمین)) بنده اولین بار در سال ۱۳۸۲ به سامرا رفتم. چند سفر هم قبل از حضور داعش در عراق به سامرا رفته بودیم و بعد از ناامنی ها و بعد از آزادی جرف الصخر هم در سال ۹۳ در ایام زیارت عاشورا توفیق شد و به سامرا رفتم. سال ۹۴ برنامه ریزی کردیم که حتما به زیارت کاظمین و سامرا برویم. در ایام اربعین آن سال با توجه به مسائل امنیتی و توصیه مقامات ایرانی به نیروهای عراقی، به اتوبوسهای ایرانی اجازه تردد نمی دادند. اما به هر ترتیب بود ما عبور کردیم و به سامرا رفتیم. البته امروزه سامرا بسیار امن شده و تبدیل به محل حضور نیروهای نظامی شده است. بعد از زیارت کاظمین به حرم سید محمد رفتیم که ازدحام خیلی زیاد شده بود و بعد به سمت سامرا حرکت کردیم که با ترافیک ۷ کیلومتری مواجه شدیم. با توجه به ترافیک، ماشین عراقی که اجاره کرده بودیم را مرخص کردیم و مشغول پیاده روی شدیم و خانمها را هم با یک خودرو نظامی جلوتر فرستادیم. دو ساعت بعد حدود اذان مغرب به حرم امامین عسکریین رسیدیم. نماز را داخل حرم خواندیم و یادم هست مراسمی هم برقرار بود. من همینطور ساک دستی ام را زیر سرم گذاشتم و خوابیدم و یکی از بهترین خوابهای عمر من بود.  حدود ساعت ۱۱ شب سایرین من را بیدار کردند و برایم غذا هم گرفته بودند. دیدم نیمه شب است و حرم هم خلوت است. تعدادی در صحن و عده ای هم در زیرزمین در حال ساخت خوابیده بودند. در خلوتی حرم زیارت کردم و دوباره خوابیدم. خوابیدن در حیاط خانه امام زمان علیه السلام حس عجیبی دارد. بعد از آن سفر تصمیم گرفتیم برنامه سفر را به گونه ای منظم کنیم که بعد از مرز به کاظمین برویم و بعد به سامرا برویم و شب را در سامرا بمانیم و حتماً یک شب را در سامرا بیتوته کنیم. 🟢روایتگر: 🌱حب‌الحسین‌(ع)یجمعناالی‌حب‌المهدی(‌ع)🌱 Labbaik ya hossein should change to labbaik ya mahdi ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎 💎@azDiyarehabib
17.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 💫 مولودی‌خوانی‌ زیبای ولادت حضرت زینب سلام الله علیهما ✨میلاد عقیله بنی هاشم، سمبل کمال عقل و بردباری علیها السلام را به محضر مولایمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش تبریک میگوئیم...💐 🇮🇷🌼🌸🌹 خدمت پرستاران عزیز کشور و مبارک 🌼🌸🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎 💎@azDiyarehabib
🌹بــِسْــمِ رَبــــِـّ عَــلــي🌹🌹 | : ((دردی احساس نمی کنم!)) یکی از رفقای ما که خانمش بدلیل آسیب دیدگی زانو امکان پیاده روی نداشت آرزو داشت یک سفر همراه خانمش بیایند، سال گذشته ایشان ویلچری تهیه کرد و خانمش را آورد. در ابتدای راه خانمش را روی ویلچر گذاشت و مقداری از راه را آمدند اما بعد از مدتی خانمش از ویلچر پیاده شد و وسایل را روی ویلچر گذاشت و بقیه مسیر را پیاده آمدند، این در حالی بود که ایشان در ایران نمی توانست صد متر را پیاده طی کند. از ایشان سؤال کردم جریان چیست؟ گفت اینطور نیست که جو زده شده باشم، دردی احساس نمی کنم و به راحتی مسیر را با پای پیاده طی می کنم. این مسیر به گونه ای است که بسیاری از افراد دردشان را فراموش می کنند. سال گذشته اتفاق جالبی افتاد. بعد از زیارت اربعین از همکاران ما چک آپی انجام شد و اکثر دوستانی که همراه ما درزیارت بودند سالم بودند که من فکر می کنم علت آن در اثر پیاده روی و مراقبت در خورد و خوراک است. ((سوژه هایی برای مستند سازی)) با توجه به اینکه بنده در دانشگاه صدا و سیما تحصیل کرده ام، با توصیه یکی از اساتید دانشگاه تصمیم گرفتم مستندی از این سفر تهیه کنم. بنابر این دوربین هندی کمی با کیفیت مناسب تهیه کردم و از سوژه هایی که مد نظرم بود در طول مسیر تصویر می گرفتم. بعنوان مثال می خواستم برداشت فرزندم امیر حسین به عنوان یک نوجوان که این مسیر را طی می کند در طول مسیر دنبال کنم. یکی از مسائل دیگری که به آن علاقه داشتم زوجهای جوانی بود که در این مسیر همراه هم حرکت می کردند. چرا که این مسیر محل تلاقی دو عشق زمینی و عشق به امام حسین است که برای من جذابیت داشت. همچنین از سوژه های ناب و خاص تصاویری تهیه کردم. ✅ روایتگر: 🌱حب‌الحسین‌(ع)یجمعناالی‌حب‌المهدی(‌ع)🌱 Labbaik ya hossein should change to labbaik ya mahdi 💚✨❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎 💎@azDiyarehabib
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببین چه اندازه یاد یاری ...❣ 📿 قلبی که در شبانه‌روز جوشش و نگرانی برای امامش نداره، و فقط مشغول رفع مشکلات شخصی خودشه؛ وجودش جهنّم و فسقه ..... | 💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎 💎@azDiyarehabib
🌹بــِسْــمِ رَبــــِـّ عَــلــي🌹🌹 | ((کجا میری عمو حیدر؟)) یکی از سوژه ها در مورد یک بسیجی بود که ایشان در جبهه راننده تانکر بودند. من در مسیر دیدم پیرمردی کفنی پوشیده که روی آن نوشته شده است: «کجا میری عمو حیدر؟ دارم میرم کربلا» از خودم پرسیدم این چه معنایی دارد؟ یکی از افرادی که کنار من حرکت می کرد گفت عمو حیدر در ایام دفاع مقدس مسئول تانکر حمل آب بود و این جمله را پشت تانکر آب نوشته بود و از آن زمان تا به حال به دلایل متعددی نتوانسته بود به کربلا بیاید و این سفر اول کربلای ایشان است. من سرعت گرفتم و شروع به فیلمبرداری از ایشان کردم. یکباره ایشان را صدا کردم و گفتم عمو حیدر؟ گفت جانم! گفتم کجا داری می ری؟ گریه کرد و مشغول صحبت درباره کربلا شد که سوژه نابی شد. البته برای ضبط تصاویر وسایل مختلف تصویربرداری مثل سه پایه و وسیله ضبط صدا و غیره را به همراه داشتم. در طول مسیر وسایل فیلمبرداری را که شاید چند ده میلیون قیمت داشت و بعضی از آنها امانی بود را کنار خودم می گذاشتم و می خوابیدم و به خواست خدا کسی هم نگاه چپ به آنها نکرد. 🟢روایتگر: 🌱حب‌الحسین‌(ع)یجمعناالی‌حب‌المهدی(‌ع)🌱 Labbaik ya hossein should change to labbaik ya mahdi 💚✨ ✨❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎 💎@azDiyarehabib
🌹بــِسْــمِ رَبــــِـّ عَــلــي🌹🌹 | ((جلوه‌های برادری در پذیرایی خادمان عراقی)) در سفر اخیر به شهر طویریج رفتیم. از طویریج از سمت  حرکت کردیم و وارد مسیر پیاده روی حله شدیم و حدود ۲۰ کیلومتر تا کربلا باقی مانده بود و شب شد. خانه ای مناسب را کنار جاده دیدیم و یکی از همراهان با صاحب خانه صحبت کرد و آقایان را آنجا فرستادیم و خانمها را هم در منزل کناری جا دادیم. درون خانه سالنی به عرض ۱۵ و طول ۲۰ متر داشت که مملو از زائران عراقی بود. با همه روبوسی کردیم و نشستیم و متوجه شدیم جا خیلی کم شد و شرمنده شدیم. صاحب خانه همینطور که در تقلای پذیرایی بود متوجه مسئله شد و بعد از هماهنگی هایی با اهالی منزل زائران عراقی را به داخل منزل برد و این اتاق را به ما اختصاص داد. بعد از نماز هم زیارت عاشورا و روضه خواندیم و صاحب خانه که پیرمردی نازنین بود خیلی گریه کرد.  ایشان تعریف می کرد که من در جنگ ایران و عراق حضور داشتم و خیلی از این جنگ ناراحت بودم و تمام تلاشم این بود که کسی از رزمندگان ایرانی به دست من کشته نشود. از او سؤال کردم چیزی هم از روضه فارسی متوجه شدید؟  گفت: خیر، اما سوز ایرانی ها در مداحی و روضه را خیلی دوست دارم. موقع شام سفره را پهن کردند. مقداری نان و آب و سبزی آوردند. پذیرایی آنها به این صورت بود که ظرف های بزرگی را که وسط آن مقداری گود بود را مملو از گوشت برای سه یا چهار نفر را آوردند و گمان کردم هر ظرف برای چهار نفر است اما با کمال تعجب مشاهده کردم این غذا برای یک نفر است. مجدداً سینی های بزرگی آوردند که در هر کدام ۲۰ تکه کباب بود که برای هر دو نفر در نظر گرفته بودند. خیلی تعجب کردیم. بنده خدا هم کلی معذرت خواهی کرد که اینها در شأن شما نیست و اخوی بنده که ملبس هستند از ایشان تشکر زیادی کردند. عراقی ها رسمی دارند که بیشتر در حاشیه شهرها رعایت می شود که اگر مهمان دارند خودشان در سفره حضور ندارند و می ایستند تا اگر مهمان ها چیزی نیاز دارند سریع تهیه کنند. اخوی بنده گفتند: ما اینطور غذا نمی خوریم و تا شما همراه ما نشوید ما غذا نمی خوریم که صحنه عجیبی بود و صاحبخانه خیلی گریه کرد و می گفت ما خدمتگزار شما هستیم و قبول نمی کرد و خیلی گریه کردیم. 🟢روایتگر: 🌱حب‌الحسین‌(ع)یجمعناالی‌حب‌المهدی(‌ع)🌱 Labbaik ya hossein should change to labbaik ya mahdi 💚✨✨❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎 💎@azDiyarehabib
❇️ تشرّف جعفر بن زهدری و شفای پای او ☑️ عبد الرّحمن قبايقی می‌گويد: ▪️ شيخ جعفر بن زهدری، به فلج مبتلا شد؛ به‌‌طوری‌‌که قادر نبود از جا برخيزد. مادربزرگش بعد از فوت پدر شيخ، به انواع معالجات متوسّل شد؛ ولی هيچ فايده‌‌ای نديد. اطّبای بغداد را آوردند. مدّت مديدی معالجه کردند، باز هم سودی نبخشيد؛ لذا به مادربزرگش گفتند: شيخ را به مقام و قبّه حضرت صاحب الامر عليه السّلام در حلّه ببر و بخوابان شايد حقّ تعالی او را از اين بلا رهايی بخشد و بلکه حضرت صاحب الامر عليه السّلام از آن‌‌جا عبور نمايند و به او نظر مرحمتی فرمايند و به اين شکل، مرضش خوب شود. مادربزرگ شيخ جعفر بن زهدری، به اين موضوع توجّه کرد و او را به آن مکان شريف برد. در آن‌‌جا حضرت صاحب الامر عليه السّلام شيخ را از جايش بلند کردند و فلج را از او مرتفع نمودند. ☑️ عبد الرحمان قبايقی (ناقل قضيّه) می‌گويد: ▪️ بعد از شنيدن اين معجزه، ميان من و او رفاقتی ايجاد شد؛ به‌‌طوری‌‌که نزديک بود از شدّت ارتباط هيچ‌‌گاه از يکديگر جدا نشويم. او خانه‌‌ای داشت که در آن‌‌جا، شخصيّتهای حلّه و جوانان و اولاد بزرگان شهر جمع می‌شدند. من خودم قضيّه را از شيخ جعفر پرسيدم. او گفت: ▫️ من مفلوج بودم و اطباء از معالجه مرض من ناتوان شدند. ▪️و بقيّه جريان را نقل کرد تا به اين‌‌جا رسيد که: ▫️ حضرت حجّت عليه السّلام در آن حالی که جدّه‌‌ام مرا در مقام خوابانيده بود به من فرمودند: 🔸 برخيز. ▫️عرض کردم: 🔹 مولای من، چند سال است که قدرت برخاستن را ندارم. ▫️ فرمودند: 🔸 برخيز به اذن خدا. ▫️ و مرا در برخاستن کمک کردند. وقتی بلند شدم، اثر فلج را در خود نديدم و مردم هجوم آوردند و نزديک بود مرا بکشند. برای تبرّک، لباسهايم را تکه‌‌تکه کرده و بردند و به جای آن لباسهای خود را به تن من پوشانيدند. بعد هم به خانه خود رفتم و لباسهايشان را برای خودشان، فرستادم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر(عليه السلام)، صفحه ۱۰۳ 🏷 💚 @arbaeeniy_yaran 💎 💎@azDiyarehabib
السَّلامُ عَلَيْكَ یَا قَاصِمَ شَوْکَهِ الْمُعْتَدِینَ سلام بر تو و بر اعجاز دست‌هایت آن‌گاه که گَرد ستم را از روی شانه‌های زمین می‌تکانی و تاج و تخت فرعونیان را سرنگون می‌سازی ... 🤍 | @khadem_koolehbar | 💎 💎@azDiyarehabib
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گره‌بستم‌نخ‌دل‌را‌به‌بندچادرت‌مادر:)❤️‍🩹 🏴 سلام‌الله‌علیها‌ بر قلب مقدس یوسف‌زهرا‌ ارواحنا‌له‌الفدا‌ تسلیت🖤💔
🌹🌹بــِسْــمِ رَبــــِـّ عَــلــي🌹🌹 | (( 🌴خرمای خارک در طریق‌العلما )) واقعیت این است که در عراق هر کسی هر چیزی دارد را می آورد و اگر کسی توان مالی کمی دارد در حد خودش پذیرایی می کند. روستائیانی که در مسیر «طریق العلما» حضور دارند وضع مالی خوبی ندارند. در این فصل در عراق خرمای خارک در حال رسیدن است و برخی خانواده ها همین خرماها را بصورت خوشه ای می آوردند و بچه ها از آنها خرما می گرفتند که باعث خوشحالی زائد الوصف عراقی ها می شد. در جایی مقداری نان کعک و خرما آوردند که بچه ها با مقداری آب مشغول خوردن آنها شدند که میزبانان روستایی خیلی خوشحال شدند و یک سینی نان دیگر آوردند. بعضی بچه ها هم روی زمین نشسته بودند. واقعیت این است که زمانی که شما به‌ سفر اربعین می روید می دانید و احساس می کنید که شخص دیگری برنامه ریز این پذیرایی است، احساس می کنید اکرام ابا عبدالله به این است که شما از دست کودکی که وضعیت مالی بالایی ندارد پذیرایی بشوید که همین مسائل باعث خوشحالی شما و آنها می شود. همچنین سالی در سفر اربعین یک عرب فقیر را دیدم که مقدار کمی خرما و چای داشت و مشخص بود که وضعیت مالی مناسبی ندارد و به ایشان هم زیاد توجه نمی شد که ما به ایشان مراجعه کردیم. متوجه شدیم که پیرزنی کنار جاده ایستاده و کودکی شش یا هفت ساله دارد و مقداری خرما به او داده بود و از دور مراقب او بود تا از زوار پذیرایی کند. این لطف ابا عبدالله و معجزه ای است که باعث می شود قلوب مردم عراق در این مسیر متحول می شود. ✅روایتگر : 🌱حب‌الحسین‌(ع)یجمعناالی‌حب‌المهدی(‌ع)🌱 Labbaik ya hossein should change to labbaik ya mahdi 💚✨✨❤️ 💎👇 💎@azDiyarehabib ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🌹بــِسْــمِ رَبــــِـّ عَــلــي🌹🌹 | ((موکب‌داری عاشقانه در عمارت ماری خانم )) ماری پیر والکمن، اسلام‌شناس و محقق فرانسوی و پژوهشگر مؤسسه ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی است. او در پاریس از دنیا رفت اما پیکرش را بر اساس وصیتش در مسیر پیاده‌روی اربعین در نجف به کربلا دفن کردند و حالا عمارت ساده و بی‌ریای او در عراق به موکب بقیه‌الله شهربابک اختصاص دارد تا عاشقانه‌هایشان را برای خدمت به زائران پیاده آقا اباعبدالله الحسین(ع) به نمایش بگذارند. ماری پیر والکمن ۱۸ ساله بود که به دین اسلام گروید و پس از تأمل در باب اسلام به مذهب شیعه روی آورد. ماری بعد از سفر به سوریه با ناظم ابوالذهب آشنا شد و با او ازدواج کرد و نام زهرا ابوالذهب را بر خود نهاد. او سفرهای متعددی به عراق و شهرهای نجف و کربلا داشت و در نهایت هم وصیت کرد پیکرش را پس از فوت در مسیر پیاده‌روی اربعین دفن کنند. وقتی ماری در روز اول نوامبر سال ۲۰۱۷ در منطقه پانزدهم پاریس فوت کرد، پیکرش را به عراق منتقل کردند و در مسیر پیاده‌روی زائران آقا سیدالشهدا(ع) به خاک سپردند. عمارتی که ماری در آن دفن شده، در عمود 172 و در مسیر نجف به کربلا قرار دارد، این مکان در پیاده‌روی اربعین امسال به موکب بقیه الله شهرستان شهربابک اختصاص‌ داده شده است و بسیاری از بچه‌های ایرانی و عراقی به این موکب رفت‌وآمد دارند و از برنامه‌های فرهنگی و سرگرمی استفاده می‌کنند. ✳️روایتگر: 🌱حب‌الحسین‌(ع)یجمعناالی‌حب‌المهدی(‌ع)🌱 Labbaik ya hossein should change to labbaik ya mahdi 💚✨✨❤️ 💎👇 💎@azDiyarehabib ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯