eitaa logo
به کانال دفاع از خوبان بپیوندید ...
169 دنبال‌کننده
191 عکس
95 ویدیو
0 فایل
خداوندرحمن و رحیم است،اهل مهرورزی مهربانیِ همیشگی است.او اَعمال مِهرمندانه بندگان رامحبوب ومقبول،وافعال قَهرورزانه ایشان رامطرود ومغبون دانسته است.همواره بایداز حقوق کسانی که رفتار وگفتارخوب دارندویا اشتهاربخوبی دارند،دفاع کرد.چه در پشت سر وچه در پیش رو.
مشاهده در ایتا
دانلود
یدیعوت آحرونوت: تحقیقات اولیه: پهپاد حزب‌الله که پایگاه جولانی را هدف قرار داد «شاهد 107» بود.
اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ‎﴿٢٤ یوسف﴾ زن (که چنین دید به پرخاشگری پرداخت و برای تنبیه عبد خود) قصد (زدن) یوسف کرد، و یوسف (برای دفاع از خود) قصد (طرد) او کرد، امّا برهان خدای خود را دید (و از دفاع دست کشید و فرار را بر قرار ترجیح داد). ما این چنین کردیم (و در حفظ وی در همه‌ی مراحل کوشیدیم) تا بلا و زنا را از او دور سازیم. چرا که او از بندگان پاکیزه و گزیده‌ی ما بود. (۲۴) 🍋 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد🌹 🍇🍇 سلام و درود بر سحرخیزان عزیز صبح دوشنبه 23 مهر 1403 11 ربیع الثانی 1446 14 اکتبر 2024 به خیر 🍌🍌🍌 خدايا ما را رهائی بخش از قرضی که خفت آن آبرويمان را ببرد و ذهنمان را متشتت و پريشان کند، و فکرمان برای آن پراکنده شود، و کارمان در علاج آن به طول انجامد. و به تو پناه می‌بریم ای پروردگار از غصه قرض و از کار وام و بی‌خوابيش.و از ذلت قرض در زندگی و از وبال آن پس از مرگ. 🍒🍒🍒🍒 خداوندا طاعات و عبادات قابل عرضه نداریم ولی به رحمت تو امیدواریم، به رحمت واسعه خویش از ما بپذير «اللهم زيِّن الإيمان فى قلوبنا واجعلنا من عبادك الراشدين». پروردگارا! ایمان را در قلبهای ما زینت بده و ما را از جمله بندگان راهیابت بگردان . آمین آمین آمین
❀اللهُم اشفِ مرضانا، وارحَم موتانا، وعافِ مُبتلانا، وتقَبّل شُهداءنا، وأهلِك أعداءنا، وفُكّ أسرانا، وتقَبّل دُعاءنا، واملَأ بالخيرات والبَركاتِ ديارَنا..❀ ✿خــــدایا... مریض های ما را شفا بده، اموات ما را بیامرز، دردمندان ما را شفا بده، شهدای ما را بپذیر، دشمنانمان را نابود کن، اسیران ما را آزاد کن، دعای ما را قبول کن و خانه هایمان را از خیر و برکت پر کن...✿🤲🏻❤️
السلام  علیکم و رحمة الله و برکاته ، خدمتك أستاذي العزيز وجميع . اصدقاء  الأعزیزتی . اهلاً و سهلاً مرحبا بکم مَساءَ الخیر .  أتمنی و تکون بصحة و سلامت الکاملة . شكراً لكم ، جمیعا علی عملکم  فی هذه المجموعة العالمیة الواحدة . جزاكم الله خيراً وأحسن الجزاء، وأسعدكم الله  في الدنيا والآخرة. الذی أعجزنا دائماً . رجاءاً لاتنسونا من صالح دعائکم .
🔰 تلنگر 🔻وقتی حضرت آدم و حوا در ساکن شدند، خدا به آنها فرمود: 📖 یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ، فَکُلَا مِنْ حَیْثُ شِئْتُمَا، وَ لَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ (اعراف/۱۹) ✨ ای آدم! تو و همسرت در ساکن شوید! و از هر جا که خواستید، بخورید❗️امّا به این درخت نزدیک نشوید. 😔ولی شروع کرد به وسوسه کردنِ آدم و حوا.😈 چرا⁉️ 👈 تا آدم و حوا رو کنه. 📖 فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا (اعراف/۲۰) ✨سپس آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد. 😔 بالاخره موفّق شد.. آدم و حوا فریب خوردند و از میوه‌ی درختِ ممنوعه خوردند. در نتیجه:👇 📖 فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ، بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا، وَ طَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ. (اعراف/۲۲) ✨هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندام و عورتشان بر آنها آشکار شد. و شروع کردند به قرار دادنِ برگهای درختانِ بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. ❣خدا آدم و حوا رو از بیرون کرد:👇 📖 قَالَ اهْبِطُوا.. وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ. فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ. (اعراف/۲۴ و ۲۵) ✨خداوند فرمود: از مقام خویش فرود آیید.. که از این به بعد، قرارگاه و محلّ زندگی شما زمین است. ❣ در این زمین زنده می‌شوید. ❣ در این زمین می‌میرید. ❣ و در روز رستاخیز، از این زمین خارج خواهید شد. 👈 در پایانِ این داستانِ غم‌انگیز، وقتی آدم و حوا روی زمین اومدند، خدا براشون فرستاد تا نباشند:👇 📖 یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشًا (اعراف/۲۶) ✨ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندامِ شما را می‌پوشاند، و مایه‌ی زینتِ شماست 🌼🍃حالا وقتِ نتیجه‌گیری از این داستانِ غم‌انگیزه:👇 ❣برادرم❗️ خواهرم❗️ 👌 و پوشاندن، کارِ خداست.. ❌ ولی و کارِ است. ✅ ، نعمتِ الهی است.. ❌ ولی و خلعِ لباس، کیفرِ . ❤️ خدا آدم و حوا رو بخاطر اینکه شدند از بیرون کرد.. ⁉️ حالا ما چطور توقّع داریم که بشیم و رو رعایت نکنیم... و به هم بریم‼️ ❣بعد هم بگیم: آدم باید دلش پاک باشه. ❇️ خوشبحال اون آقا پسر و دختر خانمی که پوشش خدایی دارند، نه پوشش شیطانی
👌جملاتی قابل تامل : 🌿سخت است برای کسی که اتش گرفته توضیح بدهی که نباید بدود. 🌿دنیا ،به شایستگی هایت پاسخ میدهد نه به ارزوهایت، پس شایسته ی ارزوهایت باش. 🌿چه بسیار انسانها دیدم تنشان لباس نبود و چه بسیار لباسها دیدم که درونش انسانی نبود 🌿هر فردی بهترین هم که باشد ، اگر زمانی که باید باشد ، نباشد همان بهتر که نباشد... 🌿هرگز منتظر فردای خیالی نباش، سهمت را از شادیهای زندگی، همین امروز بگیر... 🌿 زندگی پانتومیم است، حرف دلت را به زبان اوری باخته ای... 🌿سکوت دوستی است که هرگز خیانت نمیکند... به هر کس نیکی کنی او را ساخته ای، و 🌿به هر کس بدی کنی به او باخته ای، پس بیا بسازیم و نبازیم...ً ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دفاع از خوبان" بپیوندید ...: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾. «اللَّهُمَّ إنِّي أسْألُكَ فِعْلَ الخَيْرَاتِ وَتَرْكَ المُنْكَرَاتِ وَحُبَّ المَسَاكِينِ ، وَأنْ تَغْفِرَ لِي وَتَرْحَمَنِي ، وَإذَا أرَدْتَ فِتْنَةً فِي قَوْمٍ فَتَوَفَّنِي غَيْرَ مَفْتُونٍ». اللهم اغفر لي ولوالدي وللمؤمنين والمؤمنات والمسلمين والمسلمات الاحياء منهم والاموات🌸 🍃🌻
صباح الخیر و العافیه و الرضوان .... جزاکم الله خیرا کثیرا فی الدارین وشکرا جزیلا ووفقکم الله تعالی لمرضاته وجعلکم من الذین آمنوا وعملواالصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر آمین الف آمین درود و هم سلام بی نهایت/ بر آن دوست عزیز و با کفایت/ شود طاعت تان مقبول درگاه/ برای من دعا کن ،گاه و بیگاه- بنده عزیزی نژاد🌹
اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ وَإِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ ‎﴿٢٧﴾‏ فَلَمَّا رَأَىٰ قَمِيصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ ۖ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ‎﴿٢٨ یوسف﴾ و اگر پیراهن یوسف از پشت پاره شده باشد، زن دروغ می‌گوید و یوسف از زمره‌ی راستگویان خواهد بود. (۲۷) هنگامی که (عزیز مصر) دید پیراهن یوسف از پشت پاره شده است، گفت: این کار از نیرنگ شما زنان سرچشمه می‌گیرد. واقعاً نیرنگ شما بزرگ است. (۲۸) 💐 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد🌹 🌹🌹 سلام و درود بر سحرخیزان عزیز صبح پنجشنبه 26 مهر 1403 13 ربیع الثانی 1446 17 اکتبر 2024 به خیر 🌻🌻🌻 الهی، ای کسی که توصيف واصفان از وصفت فرو ماند، و ای کسی که اميد اميدواران از تو درنگذرد، و ای کسی که اجر نکوکاران نزد تو ضايع نشود، و ای کسی که خوف عبادت کنندگان به تو پايان پذيرد، و ای کسی که بيم پرهيزکاران به تو منتهی گردد قلم عفو بر گناهان ما بکش و ما را از شرّ شیاطین جن و انس محفوظ بدار 🌺🌺🌺🌺 خداوندا طاعات و عبادات ناچیز و ناقص ما را قبول بفرما ((اللهمَّ إنِّي أعُوذُ بِكَ مِنْ جَهْدِ الْبَلَاءِ، وَدَرَكِ الشَّقَاءِ، وَسُوءِ الْقَضَاءِ، وَشَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ)). «خدايا! من از فشار مصيبت و رسيدن به شقاوت و بدبختي و عاقبت شري و کينه توزي دشمنان به تو پناه مي آورم». آمین آمین آمین
• وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ • - و در تمآم‌ ڪارهآ‌ خود رآ به‌ خدآ‌ واگذار ڪن، - ڪه‌ او ڪاملا بر احوالِ بندگآن بیناست ♥️🍃 ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌السلام علیکم ورحمةالله و برکاته
هدایت شده از  منتظران ظهور
☘﴾﷽﴿☘ سلام علیکم ❤️ ضمن آرزوی قبولی طاعات وعبادات❤️ ✳️ ازخداوندمتعال درخواست شفای همه بیماران اسلام 🤲 بخصوص جانبازان معززوگرامی رادارم 🤲 ونیزآرزوی سلامتی وموفقیت تمامی خادمین به مستضعفان جهان 🤲 وهمینطورنابودی کفارومنافقین وظالمین ومارقین وناکثین و قاسطین راخواهانیم. 🤲 (ان شاءالله) 💐 پنج شنبه وشب جمعه دسته گلی بفرستيم؛ برای تموم اونهايی كه دیگه دربين ما نيستند؛ ولی دعاهاشون هنوزكارگشاست؛ يادشون هميشه باماست. و جاشون بين ماخالیه😭 🔹دسته گلی به زيبايی يك فاتحه. بخوانیم تابرای ماهم بخوانند. دیر یا زود ماهم رفتنی هستیم !! 🌹🍃🌹🍃 ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨ الْحَمْدُ اللّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ، غَيرِالمَغضُوبِ عَلَيهِمْ، وَلاَالضَّالِّينَ. ✨بِسمِِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ✨ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، اللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ، ✨3مرتبه ✨ 💫به یادشهدا،امام شهدا وجمیع درگذشتگان 💫 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ، وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ، اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ، اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ، اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ، وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ، ✨💐✨ 💐 🌟بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ🌟 اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ، مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، مِنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، وَحْشُرْنا فی زُمْرَهِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، علیٌّ وَلِیٌّ الله، ✨ 💐✨ 💐 🍀 یاد اموات‌ باذکر‌صلوات 🍀 ‌ 💠 مرحوم حضرت ‌آیت الله بهاءالدینی (ره)می فرماید: ذکرصلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد. کسی می‌‌گفت: مادرم چند‌سال قبل مرده بود. یک شب خوابش رادیدم. گفت: پسرم! هیچ‌چیزی مثل صلوات روح من راشاد نمی‌کند. بهترین هدیه که به من می ‌‌دهی، این ذکر است. 🔴ثواب بی حد و اندازه ی دعای مخصوص شب جمعه! ☘علامه مجلسی فرمودند : شب جمعه مشغول مطالعه بودم؛ به این دعارسیدم: 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 الْحَمْدُ الله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها، وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها، اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ. ✳️ بعدازیک هفته مجددخواستم؛ آنرابخوانم. که درحالت مکاشفه ازملائکه ندایی شنیدم که: 🌟ماهنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم. 📙 قصص العلماء،ص80 ❤️شهیدمهدی زین الدین: 🔻هرکس درشب جمعه شهدا رایادکند. شهداهم او رانزد اباعبدالله یادمی کنند. شهدا رایادکنید. ولو باذکریک صلوات 💠نماز روزپنجشنبه 🔹ازحضرت امام حسن عسکرى(ع)روايت شده که فرمودند: 🔸هركه در روزپنجشنبه ده ركعت نمازبجاى آورد. و درهر ركعتى سوره حمد و قل هو اللّه احد را ده مرتبه بخواند. فرشتگان‏ به اومى‏ گويند: هرحاجتى دارى بخواه كه برآورده خواهدشد. 👈مفاتیح الجنان 🌹شادی ارواح مطهرشهداصلوات🌹 🤲❄️🤲اللَّهمَّ صَلِّ عَلَی مُحمَّــدٍوآل ِمُحَمَّدوعجل فرجهم🤲❄️🤲 ❤️نمازوالدین فراموش نشود.❤️ 💖نمازوالدین: دورکعت است؛ دررکعت اول بعدازحمد10مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود. 🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب در رکعت دوم بعد ازحمد آیه ی زیر10مرتبه تلاوت شود. 🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ بعدازسلام نماز10مرتبه گفته شود 🔹رَبِّ ارحَمهُمَا کَمَارَبَیَّانِی صَغِیراً 💚🌹💚🌹 💖نماز امام زمان(عج) (دورکعت است؛ درهررکعت حمدکه خوانده میشود؛ آیه ی شریفه ی{ایَّاکَ نَعبُدُ وَ اِ یَّاکَ نَستَعِینُ} 100مرتبه تکرارمی شود؛ ‌ وبعداز100مرتبه حمدتمام می شود؛ وسوره ی توحیدخوانده خواهدشد. اذکاررکوع و سجودهرکدام7مرتبه تکرارمی شوند. درقنوت وبعدازنمازنیزبرای ظهورحضرت بسیاردعاکنید. (دراین نمازوسایرنمازهاکمک خواستن از غیرخداجایزنیست) 🤲 اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم واهلک اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین🤲 🤲التماس دعای فرج🤲 🖐وَالعاقِبَهُ لِلمُتَقین🖐 @کانال منتظران ظهور🤲 🌺@montzranzhoor🌺
به نام آفریدگار هستی 🌹صبح شما عزیزان بخیر و شادمانی 🌹 امروز  پنجشنبه ۲۶ مهر ماه سال ۱۴۰۳ ✅سکون از شکست نترسید. از این بترسید که سال دیگه همینجایی باشید که امروز هستید. 🤲نــــیــــایـــش صــــبــــحــــگــــاهے🤲 پروردگارا ای که همیشه عاشقانه مرا هدایت کردی به تو نیاز دارم ! محتاج مهر و عشقِ بی حد و کرانت هستم. راه را به من نشان بده هدایتم کن به سویی که عشق باشد، هدایتم کن به سویی که پاکی باشد و خوبی و مهربانی، هدایتم کن به راهی که انتهایش نور باشد، نوری که از عشق تو می تابد ...... هدایتم کن به راهی که آرامش را قرین لحظه هایم کند. آمیـــن...🤲🏻 ↩️عبارت تاکیدی ↪️ برای تغییر در اوضاع زندگی تان نیاز به تلاش و چالش نیست. کافی است با احساسات مثبت عشق را به کائنات منعکس کنید و پس از آن شاهد وقوع خوشبختی ها در زندگی تان باشید. ❤️خداوندا سپاسگزارم
🌟 ‌پزشک‌پاکستانی ✨پزشک و جراح مشهوری در پاکستان،👨🏽‍⚕️ برای شرکت در یک علمی که برای بزرگداشت و تکریم او به خاطر دستاوردهای پزشکی‌اش برگزار میشد ، با عجله به فرودگاه رفت. 🛫 مدتی بعد از پرواز ناگهان اعلام کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ،⚡️🌫🌪⛈🌪⚡️⚡️⚡️ که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، ✈️ مجبورند فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشند. ✨بعد از فرود ،🛬 دکتر بلافاصله به اطلاعات پرواز رفت و خطاب به آنها گفت : « من یک پزشک متخصص جهانی هستم👨🏽‍⚕️ و هر دقیقه⌚️ برای من برابر با جان خیلی از انسانهاست و شما می خواهید من 16ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم؟» یکی از کارکنان گفت:🙎🏻‍♂️ « جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید می‌ توانید یک ماشین دربست بگیرید🚖 ، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است.» ✨دکتر  با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد🚕 که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد⚡️ و بارندگی شدیدی شروع شد⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈⛈ بطوری که ادامه رانندگی برایش مقدور نبود. ✨ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگر راه را گم کرده و خسته ، 🕙کوفته و درمانده و با ناامیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای🏡 کوچک توجه او را به خود جلب کرد. کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد. صدای پیرزنی🧕🏽 را شنید که گفت : «بفرما داخل هر که هستی، در باز است » دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش 🤳🏻استفاده کند. پیرزن خنده‌ای کرد و گفت :😅 «کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی. ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز☕️ تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست🥘 بخور تا جان بگیری » ✨دکتر از پیرزن تشکر کرد 👨🏽‍⚕️و مشغول خوردن شد. در حالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود🤲📿 دکتر متوجه طفل کوچکی شد 👶🏻که بی‌ حرکت بر روی تختی🛏 نزدیک پیرزن خوابیده بود و پیرزن هر از گاهی بین نمازهایش او را تکان می‌ داد. 🧕🏽 پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود ،🤲 که دکتر 👨🏽‍⚕️رو به او گفت: « بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی تو شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود »🤲 پیرزن گفت :🧕🏽 « و اما شما ، رهگذری هستید که خداوند ☝️به ما سفارش شما را کرده است. ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا » دکتر  گفت: 👨🏽‍⚕️« چه دعایی؟» ✨پیرزن گفت: 🧕🏽 « این طفل معصومی👶🏻 که جلو چشم شماست نوه من هست که نه پدر دارد و نه مادر و به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان 👤اینجا از علاج آن عاجز هستند. به من گفته‌اند که یک پزشک جراح بزرگی هست که  قادر به علاجش می باشد ، ولی او خیلی از ما دور است و دسترسی به او مشکل هست و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم. می‌ ترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود. پس از خدا خواسته‌ام که کارم را آسان کند!»🤲 دکتر پس از اینکه نام و نشان خودش را از پیرزن شنید  در حالیکه گریه میکرد گفت :😭 « به والله ☝️که دعای تو 🤲، هواپیماها را از کار انداخت✈️ و باعث زدن صاعقه‌ها شد⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ و آسمان را به باریدن🌧⛈🌪 وا داشت تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من هرگز باور نداشتم که الله عزوجل، با یک دعا این چنین اسباب را برای بندگان مؤمنش مهیا میکند و بسوی آنها روانه میکند» ............. 🕯 وقتیکه دستها از همه اسباب کوتاه میشود ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان ☝️بجا می‌ ماند. 🌻« وقال ربكم ادعوني استجب لكم🤲
به نام آفریدگار هستی 🌹صبح شما عزیزان بخیر و شادابی 🌹 امروز  جمعه ۲۷ مهر ماه سال ۱۴۰۳ ✅شجاعت شکست خوردن برای رسیدن به هر چیزی، باید شجاعت کافی برای شکست خوردن داشته باشی. 🤲نــــیــــایـــش صــــبــــحــــگــــاهے🤲 پروردگارم🤲🏻 از تو سپاسگزارم که با رحمتت، مسیر را بر من هموار ساختی و مرا آموختی که مشکلات، پلکان قویتر شدنم هستند! پس در هر عبور، گذشتن را بیاموزم و در هر تامل، چگونه رشد کردن را ...!  از تو سپاسگزارم که مرا می آزمایی و مرا در این آزمون به حال خود وا نمی‌گذاری، تا در هر آزمون ایستادگی و شکست را بیاموزم، رها کردن و دفاع کردن را ...! بیاموزم که چه هنگام از دویدن بایستم و چه هنگام دویدن را آغاز کنم، تورا سپاس آموزگار بی همتایم ...! کمک کن، تا امروز، عشق و زندگی و بودن را عمیق نفس بکشم و لبخند بزنم که زندگی، بی نهایت زیباست ...! آمیـــن...🤲🏻 ↩️عبارت تاکیدی ↪️ 💎آرامش محصول افكار واعمال هر روز ما ست اگر مثبت فكر كنيم وخوب رفتار كنيم بي ترديد هميشه آرامش خواهيم داشت. ❤️خداوندا سپاسگزارم
🍃🌸🌸🍃 🪐 ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﯿﺪ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﺑﺪ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯿﺪ! ﺑﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ‌ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﻫﯿﺪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺭﻧﺞ ﺷﻤﺎ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﺩ؛ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺳﺮﻣﺸﻖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﯿﺪ‌ ﻭ ﻣﺴﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﮐﻨﯿﺪ... در گرفتاری باید اندیشه را به جنب و جوش درآورد، نه اعصاب را! خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد، بلکه خوشبخت کسی است که با مشکلات مشکلی ندارد... باید حوصله داشته باشیم و تحمل کنیم تا موفق شویم... ✍🏻کسانیکه اذیتتان کرده‌اند را ببخشید ، اینکه دیگران را ببخشید به این معنی نیست که باز به آنها اعتماد کنید..... ⚡️فقط نباید وقتتان را برای متنفر شدن از کسانی که اذیتتان کرده‌اند تلف کنید، چون باید حسابی مشغول دوست داشتن کسانی باشیدکه دوستتان دارند.... 📍اولین کسی که عذرخواهی می‌کندهمیشه شجاع‌ترین است ، و اولین کسی که می‌بخشدقوی‌ترین است، اولین کسی که می‌گذرد و از ناملایمات عبور می‌کند، شادترین است. ✍🏻پس شجاع باشید، قوی باشید و شاد و آزاد زندگی کنید. 🌹.. 🗯🌹اگر روزی بار بگویید الحمدلله باز شکر را به جا نیاورده اید .چون تقریبا ۶ میلیارد نفر همین لحظه نیستند و وقتیکه ۶ میلیارد بار میگویید الحمدلله‌‌‌...یعنی خداوندا شکرت که جزء این تعداد نیستم که ذات پاک تو را که خالق آنها هستی ندارند. 🗯🌹حالا نعتمهای دیگر بماند مثل تعداد و تعداد که هربار باید الحمدلله بگویید که مثل کسانی نیستید که دچار و مشکل دارند و دستگاه ضربان قلب نصب کرده اند 🔰 در سوره آیه 18 میفرماید: 🌼👈وَ إِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا 🌼👈اگر بخواهید نعمتهای خداوند را بشمارید نمیتوانید ناراحت کردن یه آدم مثل پرت کردن تیر به طرف آسمونه ! که نمیدونی قراره کجای زندگیت برگرده و گریبان خودتو بگیره ..!🌼👌 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ❗️⚡️مفـاهـیم قـرآنی ⚡️❗️ 📍❗️✍🏻اگر معیارت آسمانی باشد نه زمینی و شرعی باشد نه وضعی ، مطمئن باش مرتکب این خطا نمی شوی که نیکوکاران (أبرار) را از زمرۀ بدکاران (أشرار) قلمداد کنی 📍❤️❗️ پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی👇🏻 🌺وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ🌺 🍃{ص:۶۲}🍃 🌸سرانجام، دوزخیان به همدیگرمی‌گویند: ما چرا کسانی را نمی‌بینیم که در دنیا ایشان را از زمره‌ی بدان و بدکاران به حساب می‌آوردیم»؟🌸 ثمره زندگی آبرومندانه این است که هروقت نامت برده شود پشت سرت دعای خیر کنن.و بگویند خدا رحمتش کند انسان شریفی بود     ┈•••✷✺﷽✺✷•••┈ ꧁꧂‎‌⭐️🦋⭐️꧁꧂           🦋 ﷽ 🦋 "" 🤲 بجز خودت به دیگرى واگذارمان نکن .. "تویى پروردگار ما" پس قرار دہ "بى نیازى در نفسمان" "یقین در دلمان" "روشنى در دیدہ مان" "بصیرت در قلبمان". . . ♡آمین یا رب العالمین♡ 🤲                                        🦋شبتون 🦋🦋 بخیر  🦋        🦋✨ دوستان عزیز✨ 🦋          🦋 نگاه مهربون خدا  🦋            🦋✨ محافظ ✨ 🦋                🦋  همیشگی 🦋                    🦋 تون 🦋                                          از بهلول پرسیدند: زندگی آدمی به چه ماند؟ بهلول گفت: به نردبانی دو طرفه که از یک طرف؛سن بالا میرود و از طرف دیگر ؛زندگی پایین می آيد... ‎💙✨سبحان الله✨💙 ‎💚✨الحمدلله✨💚 ‎💛✨لا ٳله ٳلا الله✨💛 ‎💜✨الله اکبر✨ 💜 ‎❤️✨ٲستغفر الله✨❤️ ‎💚✨الحمدالله علی کل حال✨💚 ‎💜✨حسبی الله ونعم الوکیل✨💜 ‎💛✨سبحان الله العظیم ✨💛 ‎💙 ✨سُبحان الله و بحمدهِ✨💙 ‎💟✨استغفر الله و أتوبُ إليه✨💜 ‎💗✨لا حول و لا قوة إلا بالله✨❤ ‎🍂🍁✨اللهم اجرنا من النار✨🍁🍂 ‎🍀 ✨لا إله إلا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين ‎🌸✨ٲستغفر اللە وٲتوبُ ٳلیە ✨💗🌸 ‎🌸✨سبحان اللە العظیم 🌸✨ ‎🌸✨سبحان اللە وبحمدە 🌙💜 ‎🌸✨ٳن اللە یحب التوابین ✨🌸 ‎🌙✨ الحمدللە ✨🌙 ‎🌸✨لا ٳله ٳلا الله✨🌸 ‎💫✨سـبـحـان اللە ✨💫 ‎💙✨ ٲستغفر اللە ✨💙 ‎❤️✨ اللە ٲکبر ✨ ❤️ ‎💙✨سبحان الله✨💙 أّلَلَهِمَ صٌلَ عٌلَى مَحٌمَدِ وِأّلَ مَحٌمَدﷺ اللَّهُمَّ إنَكَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّي تا حالا دندون پزشکی رفتین؟ ‏اول دکتر چند ‌ تا⁩ سوزن میزنه تو لثه تون بعد اون مته رو می گیره دستش..بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه ‏چرا نمیزنین تو‌گوشش؟ ‏این همه درد رو تحمل کردید؛ این همه مته و امپول و انبرو...
✦شب و روز جمعه فرستادن صلوات بر محبوب قلب ها فراموشت نشه!!!🌿💓 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌ِِ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ 🫧ߊ‌َࡋࡋܣُܩ ࡎَܠِّ ࡃَܠَܨ ܩܟܩܒ‌ܦ‌َآܠِ ܩُܟَܩَّܒ‌
اللهم لعن کل خائنین و منافقین و معاندبن کل لیبرال مسلکان وغربگرایان و کدخدا محوران و افسادطلبان و فتنه گران سبز صهیونیستی و افتضاحیون بنفش چند تابعیتی های مزدور و نفوذی بیگانگان و حامیان و اعوان و انصار و خاندانشان علیهم العنه الی یوم القیامه 🤲
بنام خدا،امروز جمعه ۲۷ /مهر/ ۱۴۰۳ در نماز جمعه شهرمان،شهرستان تالش، استان گیلان
🌴🌹 رقص اندر خونِ خود مردان کنند 🌴🌹 شهید سنوار احیای یک افسانه 🌴حیرت آور❗️ شبیه یکی از سکانس‌های فیلم‌های حماسی هالیوود بود،ریز پرنده‌ای وارد ساختمان نیمه ویران می‌شود، قهرمان قصه، بی آنکه رمقی ‌داشته باشد،به دوربین پهپاد خیره می شود، نه خودش را به مردن زد و نه تسلیم شد. ❗️ دست راستش از ساعد شکاف بزرگی خورده بود اما یک تکه چوب در دست چپش داشت هنوز. 🌷مرد می دانست آخرین ثانیه‌های زندگی اش است و خودش پایان بدن خاکی اش را انتخاب کرد. ❗️اگر شالی که به صورت بسته بود باز می‌کرد و به دوربین آن ریزپرنده خیره می‌شد، احتمالا اپراتور از شوق پیدا کردن زنده یحیی، به او شلیک نمی کرد. اما سنوار انتخابش را کرده بود . ❗️دیگر نایی در بدن نداشت اما آخرین پیامش را برای کودکانی که در آن سرزمین به دنیا نیامده اند و‌ یا در گهواره اند ارسال کرد؛یحیی سنوار هیچ سلاحی در دست نداشت اما همان یک تکه چوب را به نمایندگی همه ‌ نداشته هایشان در یک جنگ‌ نا برابر ، پرتاب کرد و احتمالا چند ثانیه بعدش هم کار تمام شد. آنکه انسوی دوربین نشسته بود نمی دانست به سر چه کسی شلیک کرد اما سنوار می دانست آخرین لحظات زندگی اش در حال ثبت و‌ ضبط است. ‼️ دیگر هیج توانی برای بلند شدن نداشت اما چوب را پرتاب کرد تا به پسران سرزمین های غصب شده پیامش را برساند ؛ که ما چاره ای نداریم جز جنگیدن ولو چوب خشک برابر پهپاد مسلح❗️ ‼️ او در یک ساختمان نیمه ویران، با انتخاب نوع شهادتش ، آخرین پیام را به عنوان فرمانده به بچه های سرزمینش مخابره کرد؛ تا لحظه آخر تسلیم نشوید . 🌹 شهید یحیی سنوار با انتخاب نوع شهادتش ،خودش را هزاران هزار بار در اذهان همه آزادی خواهان تاریخ احیا کرد. نه تولد در اردوگاه و‌ نه سال‌های سال اسارت در زندان. هیچکدام اینها موجب نشد که او آرام شود ، رام وضعیت نابرابر شود،تسلیم شود و همانند عرفات یک روز بگوید؛ خسته شدیم، جنگ دیگر بس است.برای او پایان جنگ روزی بود که زمین از دست رفته به ساکنان اصلی آن سرزمین برگردد. 🌴🌷 شهید سنوار از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴ در غزه ماند. پا پس نکشید. فرار نکرد. فرماندهی کرد و لحظه پایان را هم خودش به انتخاب خویشتن برگزید. 🌴🌹 شهید یحیی سنوار را تاریخ به خاطر خواهد سپرد با دست قطع شده اش. با نگاه خیره و شجاعانه اش به ریز پرنده قاتل، با تکه چوبی که آخرین سلاحش بود، با آخرین حرکت بدنش که با همه توان چوب را به سمت پهپاد پرتاب کرد. با گلوله ای که به شقیقه اش شلیک شد و تصویری جاودانه از او ساخت. 🌴 او با این پایان ، راه آغاز را به کودکان فلسطینی یاد داد. نترسید، تسلیم نشوید و تا آخرین قطره توان‌تان بجنگید.شاید برای بعضی از ما این واژه‌ها از فرط تکرار تهی از معنی اولیه و‌ ارمانی‌اش شده باشد اما برای آنان که در خون خود غلتی زدند نه . 🌴🌹 شهید یحیی سنوار تمام نشد، ارتش غاصب با پخش آن ویدئو بزرگ‌ترین خدمت را به کودکان فلسطینی کرد. آنها حالا می دانند ‌وقتی از افسانه سنوار برایشان می‌گویند دقیقا از چه چیزی حرف می زنند؛مردی که یک رسانه سگیهونیستی با نشان دادن این فیلم برایش نوشت؛ تا لحظه آخر جنگید. ‼️شبیه دو امدادی بود، سنوار «چوب» را به نفر بعدی داد، اما حرمله‌های تل السلطان رفح نفهمیدند و فاتحانه این فیلم را منتشر کردند 🌴🍃تاریخ با همین فیلم چندثانیه ای بیاد خواهد آورد‌ و شهادت می‌دهد؛ چگونه فرزندان فلسطین با یک تکه چوب، برابر ریزپرنده قاتل، ایستادگی کردند و جنگیدند. این سند بماند برای روزی که قدس آزاد شد. روزی که تاریخ به یاد بیاورد چه کسانی همه آسایش و ۶۰ سال زندگی خویش را به پای این آزادی ریختند و شاید مولانا این صحنه را دیده بود که ۱۰ قرن پیش گفت ؛ 🌴🌹رقص و جولان بر سرِ میدان کنند رقص اندر خونِ خود مردان کنند چون رهند از دستِ خود دستی زنند چون جهند از نقصِ خود رقصی کنند 🌴🌷شبیه یک فیلم هالیوودی بود. حیرت آور و باور نکردنی و این کمترین مزد مجاهدت های مرد جنگی اعراب بود؛ یحیی سنوار. 🌴🇮🇷🌹🇵🇸🇱🇧🇵🇸🇮🇷🌹🇱🇧🇵🇸🇱🇧🇮🇷🌹🌴
🌹🌴 ✨﷽✨ 🌹🌴 ✅ قرآن: دشمن علی، کافر است مرحوم حضرت علامه طباطبایی رحمت الله علیه در المیزان در ذیل آیه نخست سوره معارج، روایتی آورده است بدین شرح: بعد از آنكه رسول خدا حضرت محمدصلی الله علیه و آله سلم حضرت على علیه الصلوات و السلام را به خلافت نصب كرد و فرمود:" من كنت مولاه فعلى مولاه- هر كه من مولاى او هستم على مولاى او است"، خبر به شهرهاى عرب رسيد از آن جمله خبر به گوش نعمان بن حارث فهرى رسيد. از ديار خود حركت نموده به نزد پیامبر اعظم رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم مشرف شد و عرضه داشت: به ما دستور دادى كه به" لا اله الا اللَّه" اعتراف كنيم و نيز به اينكه تو رسول خدايى شهادت دهيم و دستور دادى جهاد كنيم، حج بجاى آوريم، روزه بگيريم،بر نماز بخوانيم، و ما هم قبول كرديم. آيا به اين مقدار راضى نشدى تا اينكه اين پسر را به خلافت نصب نموده و گفتى: " من كنت مولاه فعلى مولاه". حال بگو بدانم اين از ناحيه خودت بود و يا از ناحيه خداى تعالى⁉️ نبی مکرم سلام پیامبر اعظم صلوات علیه و آله و سلم فرمود: به آن خدايى سوگند كه به جز او معبودى نيست، اين دستور از ناحيه خدا بود. نعمان بن حارث برگشت، در حالى كه مى‏گفت:" بار الها اگر اين سخن حق است و از ناحيه تو است پس سنگى از آسمان بر سر ما ببار" همين كه سخنش تمام شد خداى تعالى با سنگى آسمانى بر سرش كوبيد و او را در جا كشت، و اين آيه را نازل فرمود:" سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ".( ترجمه المیزان، ذیل آیه شریفه ) 1️⃣ نکته: طبق روایتی که جناب علامه از مجمع‌البیان نقل کردند، حارث بن نعمان مدعی است که به همه دستورات الهی گردن نهاده و تنها زیر بار حکم ولایت کسی همچون علی علیه‌السلام نمی‌رود. در آیه بعد می‌خوانیم که از وی به عنوان "کافر" یاد شده می‌فرماید: لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِع‏. از این آیه فهمیده می‌شود که اگر کسی اهل نماز، روزه، جهاد، خمس، زکات و ... هم باشد اما معتقد به ولایت حضرتش نباشد، باز کافر است ( و البته کفر، مراتب دارد ). سرباز آتش به ولایت جانباز سیدحمزه (( جددا))
الهی ما به قَلَم رَحمَتت ایمان داریم: خـ♥️ــدای بزرگ میخواند مـ✋ــا را ♦️عاشقان وقت نماز است ♦️اذان میگویند اذان صبح به افق محلی استان گیلان و رشت ۱۴۰۳/۷/۲۸          ᪥࿐࿇🌹࿇࿐᪥          ᪥࿐࿇🌹࿇࿐᪥          ♥️اَللّهُ اَکبَر🌙 ♥️اَللّهُ اَکبَر🌙 ♥️اَللّه اَکبَر🌙 ♥️اَللّهُ اَکبَر🌙 ♦️اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ ♦️اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ ♦️اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه ♦️اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه ♦️اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه ♦️اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه ♦️حَی عَلَی الصَّلاةِ ♦️حَی عَلَی الصَّلاةِ ♦️حَی عَلَی الْفَلاحِ ♦️حَی عَلَی الْفَلاحِ ♦️حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل ♦️حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل ♥️اَللّهُ اَکبَر🌙 ♥️اَللّهُ اَکبَر🌙 ♥️لا اِلَهَ إِلاَّ اللّه🌙 ♥️لا اِلَهَ إِلاَّ اللّه🌙 ♦️التــ🤲🏻ـــــماس دعا♦️
هدایت شده از خاکریز۱
✍🏻تمام خبرنگاران باید از رژیم حرامزاده بپرسند با شهادت سنوار وسط معرکه پس کو سپر انسانی؟ پس‌ کو حضور زیر بیمارستان و چادر؟! تونلهای زیر بیمارستان شفا کجاست؟ تونلهای زیر چادرهای رفح کو؟ تونلهای زیر بیمارستان معمدانی چه شد؟! ❗️فرمانده شجاع حماس هم که وسط معرکه بود! به نحوی که خود ترسویتان هم باور نمی‌کردید! @khakriz01 عضو شوید
هدایت شده از منتظران نور
اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ         بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ ۖ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا ۖ إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‎﴿٣٠ یوسف﴾‏ (خبر این موضوع در شهر پیچید و) گروهی از زنان در شهر گفتند: همسر عزیز (مصر) خواسته است که خادم خویش را بفریبد و به خود خواند. عشق جوان، به اندرون دلش خزیده است. ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم. (۳۰) 🕌 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد🌹                            🏞🏞      سلام و درود بر شما زنده دلان صبح شنبه 28 مهر 1403 15 ربیع الثانی 1446 19 اکتبر 2024 به خیر                           🌄🌄🌄 الهی، توئی که عفوت بر عقابت غالب است، و توئی که رحمتت بر غضبت سابق است و توئی که عطايت از منعت فزون است، و توئی که از هر که به او نعمت بخشی توقع پاداش نداری، و توئی که در عقاب عاصيان افراط نمی‌کنی. و ما آن بندگان توأیم که چون ما را به دعا فرمان دادی، گفتیم : لبيک؛ و سعديک اينک مائیم که در پيشگاهت به خاک افتاده‌ایم، بار خطاها پشتمان را گران کرده، و از سر نادانی تو را عصيان کرده‌ایم، در صورتی که تو از طرف ما سزاوار عصيان نبوده‌ای. پس انتظار بخشش همه ی گناهان مان را از تو داریم الهی العفو......                          🌅🌅🌅🌅 طاعات و عبادات همه ی ما و شما قبول درگاه ایزد منان ((اللهمّ أحْسِنْ عَاقِبَتَنَا فِي الأُمُورِ كُلِّهَا، وَأجِرْنَا مِنْ خِزْيِ الدُّنْيَا وَعَذَابِ الآخِرَةِ)). «خدايا! فرجام تمام کارهايمان را نيک گردان، و از خواري دنيا و عذاب آخرت ما را دور بدار» .                آمین آمین آمین
هدایت شده از منتظران نور
سلام و درود بر شما عزیزان سلام و درود بر شما زنده دلان: 🍂🌺🍂🌺🍂🌺 🔹تدبیر بهلول عاقل به داد مهمانش رسید. ✍بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت و در حال صحبت با وی بود كه قاصدی از راه رسید. قاصد پیام قاضی را به او آورده بود. قاضی می خواست تا بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت : از طرف من از قاضی عذر بخواه که من امشب مهمان دارم و نمی توانم بیایم. قاصد رفت و چند دقیقه دیگر برگشت و گفت: قاضی می گوید قدم مهمان بهلول هم روی چشم. بهلول بیاید و مهمانش را هم بیاورد. 🔹بهلول با مهمانش به طرف مهمانی قاضی به راه افتادند. او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت كن من كجا می نشینم تو هم آنجا بنشین، هر چه می خورم تو هم بخور، تا از تو چیزی نپرسیدند، حرفی نزن و اگر از تو كاری نخواستند كاری انجام نده. مهمان در دل به گفته‌های بهلول می خندید و می گفت : نگاه كن یك دیوانه به من نصحیت می كند. وقتی به مهمانی قاضی رسیدند خانه پر از مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست، ولی مهمان رفت و در بالای خاته نشست. 🔸مهمانان كم كم زیاد شدند و هر كس می آمد در كنار بهلول می نشست و بهلول را به طرف بالای مجلس می راند، بهلول كم كم به بالای مجلس رسید و مهمان به دم در. غذا آوردند و مهمانان غذای خود را خوردند. بعد از غذا میوه آوردند، ولی همراه میوه چاقویی نبود. همه منتظر چاقو بودند تا میوه های خود را پوست بكنند و بخورند. ناگهان مهمان بهلول چاقوی دسته طلایی از جیب خود در آورد و گفت : بیایید با این چاقو میوه هایتان را پوست بكنید و بخورید. 🔹مهمانان به چاقوی طلا خیره شدند. چاقو بسیار زیبا بود و دسته ای از طلا داشت و از دیدن چاقوی دسته طلایی در جیب مهمان بهلول كه مرد بسیار فقیری به نظر می رسید، تعجب كردند. در آن مهمانی شش برادر بودند كه وقتی چاقوی دسته طلا را دیدند به هم اشاره كردند و برای مهمان بهلول نقشه كشیدند. برادر بزرگتر رو به قاضی كه در صدر مجلس نشسته بود و میزبان بود، كرد و گفت: ای قاضی این چاقو متعلق به پدر ما بود و سال‌های زیادی است كه گم شده است. ما اكنون این چاقو را در جیب این مرد پیدا كرده ایم ما می خواهیم داد ما را از این مرد بستانی و چاقوی ما را به ما برگردانی. 🔸قاضی گفت : آیا برای گفته هایت شاهدی هم داری؟ برادر بزرگتر گفت : من پنج برادر دیگر در اینجا دارم كه همه شان گفته های مرا تصدیق خواهند كرد. پنج برادر دیگر هم گفته های برادر بزرگ را تایید كردند و گفتند چاقو متعلق به پدر آنهاست كه سالها پیش گم شده است. قاضی وقتی شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنید، یقین كرد كه چاقو مال آن‌هاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است. دستور داد مرد را به زندان ببرند و چاقو را به برادر بزرگ برگردانند. بهلول كه تا این موقع ساكت مانده بود گفت: 🔹ای قاضی این مرد امشب مهمان من بود و من او را به این خانه آوردم، اجازه بده امشب این مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحویل شما می دهم تا هركاری خواستید با او بكنید. برادر بزرگ گفت : نه ای قاضی تو راضی نشو كه امشب بهلول این مرد را به خانه خودش ببرد چون او به این مرد چیزهای یاد می دهد كه حق ما از بین برود. قاضی رو به بهلول كرد و گفت : بهلول تو قول می دهی كه به این مرد چیزی یاد ندهی تا من او را موقتا آزاد كنم ؟ 🔸بهلول گفت : ای قاضی من به شما قول می دهم كه امشب با این مرد لام تا کام حرف نزنم و اصلا كلمه ای هم به او یاد ندهم. قاضی گفت : چون این مرد امشب مهمان بهلول بود برود و شب را با بهلول بماند و فردا صبح بهلول قول می دهد او را به ما تحویل دهد تا به جرم دزدی به زندانش بیندازیم. برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت و به خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفی نزد، به محض اینكه به خانه شان رسیدند، 🔹بهلول زمزمه كنان گفت : بهتر است بروم سری به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است و احتیاج به غذا دارد. مهمان كه یادش رفته بود خر خود را در طویله بسته است، گفت : نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر می زنم. بهلول بدون اینكه جواب مهمان را بدهد وارد طویله شد. خر سر در آخور فرو برده بود و در حال نشخوار علف‌ها بود. بهلول چوب كلفتی برداشت و به كفل خر كوبید. خر بیچاره كه علف‌ها را نشخوار می كرد از شدت درد در طویله شروع به راه رفتن كرد. 🔸بهلول گفت : ای خر خدا، مگر من به تو نگفتم وقتی وارد مجلس شدی حرف نزن، هر جا كه من نشستم تو هم بنشین، اگر از تو چیزی نخواستند، دست به جیب خود نبر، چرا گوش نكردی هم خودت را به درد سر انداختی هم مرا. ✍ادامه‌دارد... قسمت دوم👇👇👇👇 ✍
هدایت شده از منتظران نور
🔹فردا تو به زندان خواهی رفت آن وقت همه خواهند گفت بهلول مهمان خودش را نتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت. بهلول ضربه شدیدتری به خر بیچاره زد و گفت: ای خر، گوش كن، فردا اگر قاضی از تو پرسید این چاقو مال توست؟ بگو نه، من این چاقو را پیدا كرده ام و خیلی وقت بود كه دنبال صاحبش می گشتم تا آن را به صاحبش بر گردانم، ولی متاسفانه صاحبش را پیدا نمی كردم. اگر این چاقو مال این شش برادر است، آن را به آنها می دهم. 🔸اگر قاضی از تو پرسید این چاقو را از كجا پیدا كرده ای، مگر در بیابان چاقو دسته طلا ریخته اند كه تو آن را پیدا كرده ای؟ بگو پدرم سال‌ها پیش كاروان سالار بزرگی بود و همیشه بین شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زیادی به همراه می برد. و با آنها تجارت می كرد، تا اینكه ما یك شب خبردار شدیم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند. من بالای سر پدر بیچاره ام حاضر شدم. پدر بیچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و این چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. 🔹من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم می گردم، در هر مهمانی این چاقو را نشان می دهم و منتظر می مانم كه صاحب چاقو پیدا شود، و من قاتل پدرم را پیدا كنم. اكنون ای قاضی من قاتل پدرم را پیدا كرده ام، این شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اینها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند. بهلول كه این حرفها را در ظاهر به خر می گفت ولی در واقع می خواست صاحب خر گفته های او را بیاموزد. او چوب دیگری به خر زد و گفت: ای خر خدا فهمیدی یا تا صبح كتكت بزنم. 🔸صاحب خر گفت : بهلول عزیز نه تنها این خر بلكه منهم حرفهای تو را فهمیدم و به تو قول می دهم در هیچ مجلسی بالاتر از جایگاهم ننشینم، و اگر از من چیزی نپرسیدند حرف نزنم، و اگر چیزی از من نخواستند، دست به جیب نبرم. بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرف‌های او را به خوبی یاد گرفته است رفت و به راحتی خوابید. فردا صبح بهلول مرد را بیدار كرد و او را منزل قاضی رساند و تحویل داد و خودش برگشت. قاضی رو به مرد كرد و گفت : ای مرد آیا این چاقو مال توست؟ 🔹مرد گفت : نه ای قاضی، این چاقو مال من نیست. من خیلی وقت است كه دنبال صاحب این چاقو می گردم تا آن را به صاحبش برگردانم، اگر این چاقو مال این برادران است، من با رغبت این چاقو را به آنها می دهم. قاضی رو به شش برادر كرد و گفت : شما به چاقو نگاه كنید اگر مال شماست، آن را بردارید. برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالی لبخندی زد و گفت : ای قاضی من مطمئن هستم این چاقو همان چاقوی گمشده پدر من است. پنج برادر دیگر چاقو را دست به دست كردند و گفتند بلی ای جناب قاضی این چاقو مطمئنا همان چاقوی گم شده پدر ماست. 🔸قاضی از مرد پرسید : ای مرد این چاقو را از كجا پیدا كرده ای؟ مرد گفت : ای قاضی این چاقو سرگذشت بسیار مفصلی دارد. پدرم سال‌ها پیش كاروان سالار بزرگی بود و همیشه بین شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زیادی به همراه داشت و شغلش تجارت بود، تا اینكه ما یك شب خبردار شدیم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند، من سراسیمه بالای سر پدر بیچاره ام حاضر شدم. پدر بیچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند، و این چاقو تا دسته در قلب پدر من بود. 🔹من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم می گردم، در هر مهمانی این چاقو را نشان می دهم و منتظر می مانم كه صاحب چاقو پیدا شود و من قاتل پدرم را پیدا كنم. اكنون ای قاضی من قاتل پدرم را پیدا كردم. این شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اینها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند. شش برادر نگاهی به هم انداختند آنها بدجوری در مخمصه گرفتار شده بودند، آنها با ادعای دروغینی كه كرده بودند، مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد، سال‌ها در زندان بمانند. 🔸برادر بزرگ گفت : ای قاضی من زیاد هم مطمئن نیستم این چاقو مال پدر من باشد، چون سال‌های زیادی از آن تاریخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام. برادران دیگر هم به ناچار گفته های او را تایید كردند و گفتند : كه چاقو فقط شبیه چاقوی ماست، ولی چاقوی ما نیست. قاضی مدت زیادی خندید و به مرد مهمان گفت: ای مرد چاقویت را بردار و برو پیش بهلول. من مطمئنم كه این حرف‌ها را بهلول به تو یاد داده است والا تو هرگز نمی توانستی این حرف‌ها را بزنی. مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد. پایان داستان