هدایت شده از منتظران نور
🌼🌱اللهم ارزقنــا🌾👇
حُب......................🌾🌼💕 القرآن
و تلاوة................🌾🌼💕 القرآن
و حفظ..............🌾🌼💕 القرآن
و علم..............🌾🌼💕 القرآن
و افهم..........🌾🌼💕 القرآن
و بركة........🌾🌼💕 القرآن
و نور.............🌾🌼💕 القرآن
و شفاء...............🌾🌼💕 القرآن
و سكينة................🌾🌼💕 القرآن
و رفعة.......................🌾🌼💕 القرآن
آمین...یا رب العالمین🌾🌼💕
الیس الله بعزیز ذی انتقام ؟!!!
وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون!!!!
ولاتحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون!!
هدایت شده از منتظران نور
📌*دوستان عزیز، کسانیکه موبایلهای گرانقیمت میخرند، لطفاً این پیام را حتماً بخوانید. 😢😢😢😢😢*
یک کودک نه ساله همراه با خواهرش در گوشهای از مسجد نشسته بود. دستهایش را بلند کرده بود و نمیدانیم از خدا چه میخواست.
لباسهایش وصلهدار بود، اما بسیار تمیز بود. صورت کوچک او از اشکها خیس شده بود.
بسیاری از مردم به او توجه داشتند، اما او کاملاً غافل از همه چیز، با خدا در حال صحبت بود. وقتی که بلند شد، یک فرد غریبه دست کوچک او را گرفت و از او پرسید:
"از خدا چه میخواهی؟"
کودک پاسخ داد:
"پدرم فوت کرده است، برای او بهشت میخواهم.
مادرم همیشه گریه میکند، برای او صبر میخواهم.
خواهرم از مادرم لباس میخواهد، برای او پول میخواهم."
غریبه پرسید:
"آیا به مدرسه میروی؟"
کودک گفت:
"بله، میروم."
غریبه دوباره پرسید:
"در کدام کلاس هستی؟"
کودک پاسخ داد:
"نه، استاد، من درس نمیخوانم.
مادرم چانه درست میکند، من آنها را به بچههای مدرسه میفروشم.
بچههای زیادی از من چانه میخرند. این کار ماست."
هر کلمه کودک به روح من نفوذ کرد.
غریبه با دلی ناتوان پرسید؟
"آیا اقوامی ندارید؟"
کودک گفت:
"مادرم میگوید که فقرا هیچگونه اقوامی ندارند.
مادرم هیچگاه دروغ نمیگوید، اما وقتی که ما غذا میخوریم و من به او میگویم:
'مادر! تو هم غذا بخور'، او میگوید که من خوردم.
در این لحظه به نظر میرسد که او دروغ میگوید."
غریبه پرسید:
"اگر خرج خانه فراهم شود، آیا درس میخوانی؟"
کودک پاسخ داد:
"البته که نه، زیرا افراد تحصیلکرده از فقرا متنفرند.
ما هیچگاه از هیچ فرد تحصیلکردهای چیزی نپرسیدهایم.
آنها از کنار ما میگذرند، اما هیچوقت به ما توجه نمیکنند."
غریبه شگفتزده و ناراحت شد.
کودک گفت:
"من هر روز به این مسجد میآیم.
هیچکس از من هیچگاه سؤال نکرده است.
اینجا همه مردم پدر مرا میشناختند، اما هیچکس ما را نمیشناسد."
کودک با صدای بلند گریه کرد و گفت:
"دایی جان! وقتی پدر بمیرد، همه مردم غریبه میشوند."
هیچ جوابی برای سوالات کودک نداشتم.
خدا میداند که چقدر دیگر کودکان معصوم وجود دارند که در زخمهای آرزوهایشان گرفتارند.
لطفاً یک تلاش کنید،
و در محیط اطراف خود یتیمان و افراد بیپناه را پیدا کرده و به آنها کمک کنید.
قبل از خرید موبایل و سایر چیزها یا هدیه دادن،
نگاهی به افراد فقیر اطراف خود بیندازید.
شاید آنها به یک تکه نان نیاز دارند.
به جای ارسال تصاویر یا ویدیوها، این پیام را حداقل در یک یا دو گروه به اشتراک بگذارید.
سعی کنید تغییراتی در خود و جامعهتان ایجاد کنید.