eitaa logo
کانال معجزه شکرگذاری طهور
1.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
216 فایل
F🌹انتشار مطالب بدون لینک جایز نیست🌹 @azkare_tahora
مشاهده در ایتا
دانلود
19.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مادر تا هست قدرش بدانیم... 👤حجت الاسلام عالی 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═
حضرت آیه الله مجتهدی تهرانی فرمودند : مبادا کسی تصور کند که اگر پدر و مادرش از او ناراحت باشند او می تواند با عبادت و بندگی و نماز و روزه و احسان به فقرا این کمبود را جبران خواهد کرد هرگز نخواهد توانست . روزی خداوند به حضرت موسی (ع) وحی کرد که هر کسی با پدر و مادرش رفتار نیکویی داشته باشد ولی با من ، بد رفتار باشد اسم او را جز نیکو کاران می نویسم . و هر کس به من نیکی کند ( و دستورات مرا اجرا کند ) ولی به پدر و مادرش بد رفتار باشد (من هم از او راضی نخواهم بود و اسم ) او را جز عاق والدین خواهم نوشت . کتاب آفات الطلاب ص 102 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═
به نقل از بُريد عجلى ـ: به امام باقر عليه السلام گفتم : كدام يك در نماز فضيلتش بيشتر است: قرائتِ بسيار يا طول دادن ركوع و سجود؟ فرمود: «طول دادن ركوع و سجود در نماز، فضيلتش بيشتر است. آيا اين فرموده خداوند عزوجل را نشنيده اى كه : «پس ، هرچه از آن (قرآن) ميسّر شد، بخوانيد و نماز را بر پا داريد»؟ مقصود از بر پا داشتن نماز ، طول دادن ركوع و سجود است» . گفتم : قرائتِ بسيار ، فضيلتش بيشتر است يا دعاى بسيار؟ فرمود : «دعاىِ بسيار ، فضيلتش بيشتر است . آيا اين سخن خداوند متعال به پيامبرش را نشنيده اى كه : «بگو : اگر دعاى شما نباشد ، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمى كند؟ 📚نهج الدعاء/محمدی ری‌شهری/ج1/ص53 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═
🌹🌹🌹🌹حدیث 30367 آزمایش دینداران با 6 خصلت 1560 - وَ قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنيِنَ عَلِىّ عليه السلام: سِتَّةٌ يُخْتَبَرُ بِها دِينُ الرَّجُلِ: قُوَّةُ الدِّينِ، وَ صِدْقُ الْيَقِينِ، وَ شِدَّةُ التَّقْوى، وَ مُغالَبَةُ الْهَوى، وَ قِلَّةُ الرَّغْبِ، وَ الْاِجْمالُ فِى الطَّلَبِ. شش چيز است كه دين مرد به آن آزمايش مى‏ شود: 1- دينِ استوار و محكم داشتن 2- يقين راست و درست داشتن 3- تقوى و پرهيزگارى قوى داشتن 4- بر هوى و هوس غلبه كردن 5- (به دنيا) كم رغبت بودن 6- و در طلب (روزى) به كم قانع شدن. کتاب احادیث الطلاب ص 439 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله روز_۶ 📣 هر روز مطالبه_گری_از_خدا 👈 لااقل بقدر ۵ دور تسبیح 👈 تعجیل در فرج آقا جانمان را از خداوند مهربان درخواست کنیم ان شاءالله، با ذکر : "اللهم عجل لولیک الفرج" 📌بنده با یقین کامل دارم امروز هم انجامش میدم 📌اگه زنده باشم خودم هر روز بدینوسیله انجام آنرا به شما هم یادآوری میکنم پیش_بسوی_ظهور_ان_شاءالله 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═
💠شخصی از امام سجاد (ع) سوال کرد: 🌙 چگونه صبح کردی ای پسر رسول خدا (ص)!؟ (یعنی روز را چگونه آغاز کردی؟) فرمود: صبح کردم در حالیکه به هشت کس بدهکارم و آنان هر زور هشت چیز از من طلب می‌کنند و مرا به سوی خود می‌خوانند: 1- خدای تعالی از من واجبات را می‌خواهد. 2- پیامبر(ص) سنتش را 3- زن و فرزند، نفقه و مخارج زندگی را 4- نفس از من شهوت 5- شیطان از من نافرمانی و معصیت 6- فرشتگان نویسنده اعمال، ازمن صداقت و درستکاری 7- ملک‌الموت از من روح و جان 8- قبر از من بدن را می‌خواهد. و من در میان این هشت طلبکار، مسئول و ناتوان شده‌ام.📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال معجزه شکرگذاری طهور
#قصه_دلبری قسمت_هجدهم برگه هارا گذاشت جلوی رویم. کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ها .. درشت نوشته بود.
. قسمت_نونزدهم نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»😔 دلم را برد ، به همین سادگی...☺️ پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام . نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ... تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران . پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»🤔 پروژه تحقیق پدرم کلید خورد . بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود. وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت . نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد . اما برای آینده و زندگی مان نگران بود . برای دختر نازک نارنجی اش 😅 حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»😕 باز یاد حرف بچه ها افتادم .. حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس)) یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم! محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود .. برای من هم همان شده بود که همه می گفتند❤️ پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !» قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش . هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد. من هم با پدر و مادرم رفتم . خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم😂 رمان_شهید_محمد_خانی ✨ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═
کانال معجزه شکرگذاری طهور
.#قصه_دلبری قسمت_نونزدهم نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری ک
قسمت_بیستم پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه . وسیر تا پیاز زندگی اش را گفت : از کوچکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش . بعد هم کف دستش را گرفت طرف محمد حسین و گفت :«همهٔ زندگی م همینه ، گذاشتم جلوت . کسی که می خواد دوماد خونه من بشه ، فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رو بدونه !»☺️ اون هم کف دستش را نشان داد و گفت :« منم با شما رو راستم !» تا اسلامیه از خودش و پدر و مادرش تعریف کرد ، حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد . دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت . خیلی هم زود با پدر و مادرم پسر خاله شد!😐😂 موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر (ع) یادم هست بعضی از حرف ها را که می زد ، پدرم برمی گشت عقب ماشین را نگاه می کرد ، از او می پرسید :«این حرفا رو به مرجان هم گفتی ؟»🤔 گفت :«بله!» در جلسه خواستگاری همه رابه من گفته بود 😅 مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد ‌. من که از ته دل راضی بودم پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم . مادرم گفت :« به نظرم بهتره چند جلسه دیگه با هم صحبت کنن !»😁 کور از خدا چه میخواهد ، دو چشم بینا! قار قار صدای موتورش در کوچه مان پیچید. سر همان ساعتی که گفته بود رسید : چهار بعد از ظهر از روز های اردیبهشت. نمی دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود 😂 مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند . نشنیدم با پدر و دایی ام چه خوش و بش کردند . تا وارد اتاقم شد پرسید :«دایی تون نظامیه ؟»🤔 گفتم :«از کجا می دونید؟» خندید که «از کفشش حدس زدم !»😂 رمان_شهید_محمد_خانی ✨ 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله بهجت رحمة الله علیه: افسوس همه برای حاجت شخصی به جمکران میروند و نمیدانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی دارد که برای تعجیل در فرج او دعا کنند، چنانکه به آن آقا (که در اعتکاف مسجد کوفه بود) فرمودند: «اینها که به اینجا آمده اند، دوستان خوب ما هستند، و هر کدام حاجتی دارند: خانه، زن، فرزند، مال، ادای دین، ولی 👈هیچ کس در فکر من نیست»📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ═✧❁🌸🌸❁✧═ 🌹انتشار مطالب با ذکر صلوات🌹 @azkare_tahora ═✧❁🌸🌸❁✧═