فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 زيباترين سلام دنيا طلوع
✨ خـــــورشــــيـــد اســـت،
🍃 آن را بــدون غـــروبــــش
تــــقــدیـــمــتــان مـیکنم
✨ برایتان قلبی خالی از بغض
🍃 و کــدورت، چشــمــی بینا،
✨ ذهــنی آگــاه و روشـــن،
🍃 و لحظاتی ناب آرزومندم،
🌼" سلام صبح تون بخیر "🌼
@azkhane_takhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حواست_به_برنامه_خدا_باشه
✅ تا حالا به این فکر کردید که
اگر خداوند برامون هیییچ
برنامه ای نداشت عاقبت و
آخرت ما به کجا ختم می شد؟!!❓
❤️ سلام عزیزانم این ویدئو رو از
دست ندید حتما گذر کنید که
آگاهانه تر در عرصه زندگی
قدم بردارید💯💯💯
#کلیپ_انگیزشی_۷
📣 #کانال_ازخانه_تاخدا
رابه کسانی که دوستشان
دارید هدیه دهید 😊😍🌷👇
@azkhane_takhoda
─━━━━⊱-●◯✨﷽✨◯●-⊰━━━━─
#حواست_به_برنامه_خدا_باشه
#شاه_کلید
#فرمول
سلام بر اهالی معرفت☺️✋
🔖 بریم سراغ مبحث یادگاری امروزمون
#حواست_به_برنامه_خدا_باشه
✅ گــذری کنــیــم روی نکـات مهم :
√ بــرنـامـه داشته باشیم
√ حتما مستدام و پیگیر باشیم
√ اگه نشد انجام بشه اصصصصصلا
❌ مأیوس نمیشیمممم
نااااراحت نمیشیممم
✅ به جای اینها اتفاقاً😉👇
پرتوان تر ...
با نشاط تر ...
محکم تر کارها
رو پیش می بریممم ...👌👌
🔑📍 پس فرمول مون میشه⤵️
✅ برنامه زندگی = صلاحدید پروردگار
❌ نه اونچه من میخوام
چراااا🤔⁉️👇
🔊 والله یعلم و انتم لا تعلمون ...
خداوند می داند در حالیکه شما نمی دانید
گرفتیم چی شد☺️👇
❌ ما همیشهههه جلوی پامونرو می بینیم
اگر کاری یا چیزی رو بخواهیم و نشه
کلاااا دیگه😕
زندگی ساقط میشه
🙂👈 اما عزیز من!
⭕️ نه این اشتباهه ،
💙 یادت باشه خداوند میدونه ،
آنچه رو که ما نمی دونیم✅🌺👌
حله دیگه ...
─━━━━⊱-●◯✨💥✨◯●-⊰━━━━─
از خــانــه تــا خــدا
#حرف_خودمونی_۹ ❌ چرا این لذتای نوع دوم اینقدر بده؟ ⭕️ چون ریزه خواریه!! ✅ دیــدی یــه وقـتی
1⃣
#حرف_خودمونی_۱۰
✅ دیدی یه وقتایی حال دل
آدم خـــوب نـــیســـت؟؟!
💓 بنظر من این یه اخطاره
از طـــــرف خـــــدا💕
❌ این یعنی راهی که داری
مــیــری اشتــبـاهـه!🚫
🔴 یعنی یه لحظه وایسا⛔️
نــــگااااااا کــــــن✔️
فــــکرررر کــــن💭
⭕️ هنوز میخوای ادامه بدی؟؟
❤️ داره میگه حواسم بهت هستا...
❌ چرا داری با خودت
اینجوری میکنی؟؟؟
نمیخوای برگردی؟؟؟
نررررررو❌
جلوتر نرو❌
دورتر میشی📛
حالت بدتر میشه📛
✅ به من فکر کن...
من هنوز به فکرتم...
هنوز منتظرتم...
💙 هرچقدرم بد باشی،
کافیه صدام کنی،
خودم خریدارتم💕😍
♈️ صدام کن...
همین حالا که
دلت گرفته صدام کن....
2⃣
🔹 یچیز تو ذهنت باشه‼️
👈 همیشه تو اوج نا امیدی فرجه....!
💙 خدا که ولت نمیکنه به حال خودت!
شاید یه مدت سختی بکشی ،
اذیت شی،ممکنه طول بکشه،
✅ اما بالاخره اون لحظه اخر
که داری میفتی میگیرتت!
♦️ حواست باشه کاری نکنی
اون لحظه ی اخر ،تو بغلش
شــرمنــده باشــی....!
🔷 حواست باشه اونی که باهاش
طرفی #خداااااااســــت !
❌❌ خطرناک ترین فکر،
👈 اینه که فکرکنی...
⬅️ خدا دیگه منو دوست نداره!!
❌❌ حتی فکرشم نکن‼️
نمیشه❗️
اصلاً امکان نداره‼️
3⃣
✅ با کلی عشق تو رو آفریده💕
💓 لحظه به لحظه قد کشیدنتو
نــگــاه کــرده و هــرچــی نــیــاز
داشــتــی داده بــهــت!
💙 نفس
ددست
پا
چشم
بینی
گوش
انگشت
ناخن
ریه
معده
شش
رگ
مویرگ
خون
سلول
گلبول قرمز
گلبول سفید
و.......................
🌸 تو که نمیدونستی اینا رو لازم داری!
🔷 همین الانشم یه چیزایی تو بدنت
گذاشته که خودت خبر نداری
چقدر واسه زندگیت ضروریه💯
#ادامه_دارد
@azkhane_takhoda
40.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍😍 قاطی پاتی 😍😍
#قسمت_چهارم
✅ تحلیل اتفاقات دو هفته گذشته
از برف جمهوری اسلامی گرفته
تا جشن تکلیف جنجالی 😊
و جت های تو کوه 😎
📣 #کانال_ازخانه_تاخدا
رابه کسانی که دوستشان
دارید هدیه دهید 😊
@azkhane_takhoda
#سیاست😍
همسرداری
❌ "زن ذلیل؟!!! نه جانـم بگـو؛
✅ زررررن عــــزيـــــــز...!" 😉
🔴 گفت: «فلانی خیلی زن ذلیله!»
گـفـتــم: «از کـجـا فـهـمــیــدی؟!!!»
گــفـت: «خــانـمـش بـه خانم من گفت
که فلانی توی کارهای خونه کمک میکنه
💓 گفتم: «چه اشکالی داره؟!»
گفت: «مرد خلق شده واسه
اینکه آچار بگیره دستش بره
زیر تریلی، نه اینکه توی خونه
ظرف بشوره و سبزی پاک کنه!»
💙 گفتم: «این چیزی که تو میگی
نشونه مرد بودن نیست و اون
کارهاییام که فلانی توی خونه
انـــجــام میــده نــشونـــه زن
ذلــیــل بـــودن نــیــســت !»
🔴 گفت: «علّامه دهر! تو بگو به
کی میگن زن ذلیل؟!»
گفتم: «زن ذلیل به کسی میگن
که زنش رو خوار و ذلیل کنه...!»
❌ گفت: «اِاِاِ نه بابا! ما تا دیروز فکر
میکردیم زن ذلیل به آدم بدبختی
میگن که ذلیلِ زنش باشه!»
✅ گفتم: «کسی که توی کارهای خونه
به زنش کمک می کنه، ذلیلِ زنش
نیست، زنش براش عزیزه...»❤
36.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌻 #تفسیر_آسان_وکوتاه
🌻 سوره حمد، آیه۶_استاد قرائتی
💛قـرآن برای تاقچه منزلمان نیست💛
🧡برای زندگیست؛ پس آنرا بفهمیم🧡
❤️تـا بـتـوانیـم با آن زنـدگـی کنـیـم❤️
#با_قرآن_زندگی_کنیم
@azkhane_takhoda
🏖
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_بیست_پنجم
صدای قلبم در گوشم میپیچید
فقط خدا می داند که این تپش قلب صرفا از سر دوست داشتن نبود ، بلکه احساسات مختلف مثل:
ترس از دست دادن هر آنچه که ریسیده بودم...
ترس شعله کشیدن آتشی که خاکستر کرده بودم...
ترس از خدا و نگاه امام زمان ...
قلبم تند میزد اما خیلی مسلط گفتم :
+حالتو گاهی از عمه فاطمه میپرسم
از راحله خانوم هم پرسیدم
همینطور که سرش پایین بود گفت:
_ اونکه حال ظاهریمه میخوام حال واقعیم رو بدونی
خیس عرق شده بود ...
معذب بود ...
گفتم :
+ اگه حرفی هست که باید بشنوم بگو من کارم شنیدنه
ژست مشاورها را گرفتم و خودم را سراپا گوش نشان دادم
خدا را سپاس و هزاران سپاس برای آن جلسه و حرفهایی که مرتضای محجوب زد
حرفهایش زندگیم را آرام تر و حالم را بهتر کرد.
با خجالت تمام حرف میزد:
_ طیبه... طیبه خانوم خودت میدونی که اون تصمیم عجولانه تو چقدر به من صدمه زد
میدونم تو هم بیشتر از من نباشه کمتر زجر نکشیدی
ما هر دو در مقابل تصمیم دنیا بی دفاع بودیم
اما من و تو شاگردهای مامان فاطمه هستیم
شاگردهای باباهای با تقوامون
من و تو که مثل بقیه دختر ها و پسرها بی صاحب نبودیم
ما خدا داشتیم
دورادور از مامان فاطمه جویای زندگیت بودم خدا میدونه اگه امیر اینجوری مرد زندگی نمیشد نمیگذاشتم یک روز اضافه تو اون خونه بمونی
این را که گفت دیگر اشکهایم جاری شد ...
_ ولی ... ولی به لطف خدا امیر بهتر از هر مرد دیگه ای امانت دایی رو نگهداشت .
میدونم همش از زنیت تو بوده
میدونم اینقدر براش خوب بودی که تونستی کمکش کنی تا خوبیهای ذاتش نمایان بشه
وقتی که دیدم چطور برای رضای خدا تلاش میکنی راستش بهت حسودیم شد.
نیم نگاهی به منی که اشک امانم را بریده بود انداخت ...
_بهت حسودی کردم طیبه
تو محکم پای رضای خدا ایستادی و به منم یاد دادی که چیکار کنم
اون اوایل از حال بدم به شهدا پناه بردم
تو تفحص شهدا من خودم رو جستجو میکردم
خودم رو باید پیدا میکردم
مرتضایی که ادعاهای بزرگ داشت به اخلاص یه زن حسادت میکرد پس باید خودشو برای خدا میساخت تا عقب نمونه
طیبه عنایتها دیدم از شهدا
رفیقم شدن
باهاشون حرف میزدم
باهاشون زندگی کردم
کنارش درس خوندم
رفت و آمد بین دانشگاه و پادگان سخت بود ولی شد
باید خوب درس میخوندم
تا اینکه اونجا به واسطه کمکهایی که به خانواده شهدا میکردیم با راحله آشنا شدم
راحله همسر بسیجی شهیدی بود که خودم تفحصش کرده بودم ...
داستان اون تفحص و ارتباط من با اون شهید خودش داستان قشنگیه که بماند...
اونجا بودم وقتی بچه هاش روی تابوت بابا افتادن...
زن تنهایی که با ۳ فرزند با مشکلات فراوون دست و پنجه نرم میکرد
کل خانواده خودش یا شهید شده بودند یا به رحمت خدا رفته بودن
خانواد همسر مرحومش هم اغلب ساکن عراق بودن
یه هفته رفتم و آواره بیابونها شدم
یه هفته با خدا حرف زدم و در آخر تصمیم گرفتم
نمیشد این زن تنها رو رها کرد
وقتی بهش گفتم اولش نپذیرفت
اما اینقدر التماسش کردم تا باورم کرد
بهش گفتم من منت تو رو میکشم تا اجازه بدی نوکر تو و بچه های اون شهیدت باشم
طیبه ! شب عروسی وقتی با خشم بهم گفتی که با زندگیم چیکار کردم ؟
از ته دلم اون حرف رو زدم :
"من که هنوز کاری نکردم"
اون روز اول یک راه سخت بودم
الان ولی راه داره به سختیهای خودش میرسه
اینجاس که به کمکت نیاز دارم
از همون اول میدونستم گوشه ی این خیر دامن تو رو هم میگیره ، خدا خودش چیده
داشتن همسری که دنیاش با تو فرق داره ، تو رو وادار میکنه که با کار و کار و کار خودتو مشغول کنی من اینطوری سرپا موندم تا رابطه گرم بمونه
مسئولیت بچه ها و ارتباط با هر کدومشون یه پروسه سخته که به لطف مامان فاطمه تقریبا موفق شدم .
هم دانشگاه امام صادق تدریس میکنم و هم به پاسداری خودم مشغولم.
بعد از اینجا هم باید برم دانشگاه عهدواره فرزندان شهدا رو داریم من و سه تا بچه ها باید شرکت کنیم و من هم اونجا باید صحبت کنم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
با خجالت گفت :
_ واسه همین انقدر مرتب اومدم
دعا کن بتونم خوب حرف بزنم
بعضی از دانشجوها با دنیای ما خیلی غریبن
آهی کشید و پرسید
_طیبه تو این راه کمکم میکنی ؟
اشکهایم را پاک کردم ، سرم قد یه کوه شده بود اما با لبخند تلخ و مسلط صحبت کردم :
+ببین مرتضی ... آقا مرتضی ... گفتنی ها رو خودت خوب گفتی
خیلی برات خوشحالم
جز این از پسر آقا سید و عمه فاطمه انتظار نمیرفت
نمیدونم چه کمکی از دستم بر میاد
میدونی که کوتاهی نمیکنم
ولی خودت هم میدونی که ما نباید ....
حرفم را قطع کرد
_ میدونم چی میگی
به همین نزدیکی وقت اذان قسم میخورم طیبه منو نمیبینی ، اصلا جایی که باشی نمیام
مگه به ضرورت
خودم میدونم که ما تا وقتی که زنده هستیم بااااید از هم فاصله بگیریم .
دو نفر که روحشون به هم گره خورده هیچ وقت نمیتونن عادی و معمولی با هم باشن
پس خیالت راحت
کمکی که ازت میخوام برای خودم نیست
+ پس چی ... واضح بگو لطفا چه کاری از دستم برمیاد
_میخوام باهات معامله کنم
راحله ۲ تا پسر داره و یه جمیله ، جمیله با تو
در عوض محمدت با من
تو هوای جمیله رو داشته باش
همه جوره سر محمد برات جبران میکنم
تو خواهری کن برام
ببین چیکار میکنم واسه پسرت.
معامله وسوسه انگیزی بود...
کمی تامل کردم و گفتم :
+ حرفی نمیمونه آقای برادر ، من چه تو تلافی کنی چه نه حتما هوای جمیله رو دارم ، پس برو با خیال راحت به آرمانهات برس ...
نفسی از سر آسودگی کشید
بلند شدم و برایش چای ریختم
نگاهم به موبایلم افتاد
امیر چند تا پیام داده بود :
_ خوبی عشقم ...
همه چی روبراهه ...
موفق باشی همسر توانمند من ...
زیر لب لبخند زدم
من جمیله و راحله را زیر پر و بالم گرفتم
اما هر کاری که من انجام دادم هزاران هزاران هزاران هزار برابرش را هزاران هزار برابرش را مرتضی برایم جبران کرد...
بازیهای روزگار عجیب بود و عجیب بود و عجیب...
#ادامه_دارد ...
❀✤✾᪥❀ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟✤
💌
یـــک نــــفــــس یــــاد خـــدا🌱
یــک ســبــد خــاطـر آسوده و شاد
یــک بـغـل شـبـنـم آرامـش صـبـح
یــک هــزار آیـنـه از جـنـس دعــا
هـــمـــه تـــقـــدیــم شـــما🌱
سلـــام 🍃😊
صـبـحـتـون پــر امــیـد و شـاد
روزتون سراسر مهر و خوشبختی
@azkhane_takhoda
33.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#با_قرآن_شروع_کنیم ☀️روزمان را
💖 امروزهمنعمتخداست 💖
💖 قــــدرش را بـــدانــیــم 💖
☀️صفحهامروز:۲۷_سورهبقرهآیه۱۷۷-۱۸۱
#تلاوت_یک_صفحه
#به_ترجمه_آیات_دقت_کنید
@azkhane_takhoda