eitaa logo
از خــانــه تــا خــدا
762 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
44 فایل
مـــا ایــنـجــا مــیخوایـم راه و رسمِ #خوب_زندگی_کردن رو یاد بگیریم😉 ما میخوایم زندگیمون رو یه تغییر اساسی بدیم و از لحظه به لحظش #لذت ببریم😍 💝آرامش به سبک اسلامی 💑 همسرداری و مهارت زناشویی 🤱تربیت فرزند و لذت مادری 💫ارتباط با ما @mfater1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃ان‌شاالله 🌸🍃روزتون پراز خیر و برکت 🌸🍃دلتون به پاکی صبح 🌸🍃افکارتون بلند وسبز 🌸🍃زندگیتون سرشار از مهربانی 🌸🍃وعاقبتتون بخیر وزیبا باشه صبحتون سرشار از "نشاط و مهربانی" @azkhane_takhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
41.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️روزمان را 💖 امروزهم‌نعمت‌خداست 💖 💖 قــــدرش‌ را بـــدانــیــم 💖 ☀️صفحه‌امروز:۳۰_سوره‌بقره‌آیه۱۹۱-۱۹۶ @azkhane_takhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
36.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام عزیزانم عیدتون مبارک 😍 ⚜ یاد امام زمان عجل الله ⚜ ⚠️ خیلی سر و صدا هست یه کم سکوت کنیم تا یه صداهایی به گوشمون برسه ان شاءالله ⚠️ @azkhane_takhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از خــانــه تــا خــدا
1⃣ #حرف_خودمونی_۱۲ ❌ دیگه هرچی از خدا و اسلام بـهـش بگی،مـسـخـره مـیکنه مــــیـــــ
1⃣ ✅ یه مثال ساده بزنم؟؟😊 👼 بچه کوچولو رو که از شیر میگیرن کلی گریه میکنه 😭 ✅ چون با شیر راحت بوده دیگه الان سختشه فقط غذا بخوره... ❤️ مــــامــــانــــش مــیــگه عزیزمن❗️ تو باید دیگه از این ببعد غذا بـــخـــوری کـــه قـــوی بـــــشی💪 ⭕️ باز گریه میکنه میگه نه من شــــیـــرررررر مـــــیــخـــــوام😭 ❌ ولی مامانش بهش شیر نمیده 💙 چــــــــون دوووســـــــــتـــــــش داره 💓 خدا هم وقتی ازت راحتیت رو میگیره میخواد تو رو قوی کنه💪 ❌ گررررررررریــــــــــه نــــــکـــــــــن😭 🌷 ازش تـــــــــشــــــــــکـــــــر کـــــــــن☺️ تاکی میخوای لوس بمونی😉
❌ بعدم اگر خودت به خودت سختی بدی،خدا مجبور نمیشه بهت سختی بده 🔴 آقا بهشت رفتن سخته خب...😒 آدم همش باید مواظب کاراش باشه... ⭕️ کنکوریا رو دیدی چقدر رنج به خودشون میدن؟👨🏫👩🏫 🔷 دائـم درس میخونن، 🔷 مهمونی نمیرن، 🔷 تفریح تعطیل، 🔷 هرچیزی نمیخورن، 🔷 هرساعتی نمیخوابن و... ❌ چراااااااااااااا⁉️ ✅ چووووووووون هـــدف دارن میخوان به هدفشون برسن ⭕️ اینا هم اگر سختی به خودشون ندن، پدر و مادر عزیزشون حسابی بـهــشــون ســخـــتــی مــیـــدن😅 ❌ یا اینکه از درس و زندگی عقب میمونن و دنیا دچار سختیشون میکن ♈️ پس سختی میکشن چون هدف دارن ❌ اونوقت شما تو این زندگی هدف نداری مـــگه خـــدای تـــو به تـــو هـــدف نداده ⭕️ کشکی کشکی که نمیشه به هدفت بــــــرررررررسی عـــــزیــــز مــــن 😊 🔺سسسسسخـــــــتــــــــی داررررره😉 🟢 ولی عوضش اونی که هدف نداره خـــیـــلی راحــــت زنــــدگی مـــیــکـــنه، هــــمـــه چـــیــــــزم بــه بـازی میگیره، بـــــــه خـــــودشـــــم ســـخـتی نمیده، ⚫️ اون دنیا هم تشریف میبره جهنم اونجا به ادامه خوش گذرونیش میپردازه🔥 🟢 همیشه طی کردن قله سخته وگرنه افتادن تو چاه که کاری نداره😊
سلام عیدتون مبارک 😍 ✅ یه هدیه ی خاص براتون داریم ابتدا نیت کنید و از بین عدد ۱ تا ۱۰ یک عدد انتخاب کنید و روی پاکت اون شماره بزنید و هدیه تون رو دریافت کنید😉 پاکت 1️⃣ پاکت 2⃣ پاکت 3⃣ پاکت 4⃣ پاکت 5⃣ پاکت 6⃣ پاکت 7⃣ پاکت 8⃣ پاکت 9⃣ پاکت 0⃣1⃣ 💙 دوستان این نامه‌ها برگرفته از توقیعات امام زمان برای شیعیانشون هست.این پیام رو برای دوستانتون هم ارسال کنید و این هدیه ی زیبا رو بهشون عیدی بدین☺️ @azkhane_takhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.mp3
3.37M
✅ *شخصیت محوری و سؤالات کودک درباره ی خدا مدیریت سؤال کنید؛ یعنی سمت و سوی سؤالات را در ذهن مخاطب به دست بگیرید و آن را به سویی ببرید که *توان فهمیدنش* را دارد. وگرنه ذهن مخاطب جاهایی می رود که به صلاح او نیست و نمیتواند بفهمد و اگر رفت و سؤالاتش روی هم تل انبار شد، احساس میکند سؤال هایش اصلا جواب ندارد و وای به حال آن موقعی که مخاطب به این نتیجه برسد. ‼️‼️‼️ اگر کسی موفق شد که این کار را انجام بدهد، خیلی از مشکلات پاسخ گویی را حل کرده است. در سؤالاتی که در حد و اندازه فهم مخاطب ما نیست، راه اصلی پیش گیری از ایجاد سؤال است؛ یعنی نگذاریم این سؤالات پیش بیاید که مدیریت سؤال، همین وظیفه را برعهده دارد. 🔅برخی اصرار دارند که برای هر کدام از سؤالات دینی کودک یک جواب پیدا کنند؛ مثلا وقتی که کودک میپرسد خدا چیست، به دنبال پاسخی برای این پرسش میگردند؛ در حالی که اصلا این سؤال پاسخ ندارد. ما در دعاهایی که از سوی اهل بیت و صادر شده میخوانیم: _يا من لا يعلم ما هو الا هو_ ای آن که کسی نمیداند چیست مگر خودش. 👌👌👌وارد کردن یک شخصیت محوری قابل لمس برای مخاطب در زندگی، می تواند سؤالات مخاطب ما را جهت دهد. اگر ما توانستیم یک شخصیت محوری را که بشود آن را تصور و توصیف کرده و به صورت ملموس برای مخاطب بیان نمود، وارد زندگی او کنیم، سؤالات به سمت شخصیت محوری جهت پیدا میکند. در این صورت کودک، سؤالاتی را که درباره خدا می پرسید، درباره شخصیت محوری می پرسد. حس حقیقت جویی کودک به سمت شخصیت محوری تغییر جهت پیدا می کند. این نکته فقط درباره کودک نیست، درباره انسان است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖋 به نام خداوند مهرآفرین 📕 داستان 🔍 امیر اشاره کرد که خودم میگم من را روی مبل نشاند و گفت : _ نگران نشو ، نگفتم که حرص نخوری ، یه مشکل مالی پیش اومده هاج و واج نگاهش کردم + این مشکل چقدر بزرگه که آقاجون و مامان به این روز افتادن ؟ سرش را پایین انداخت و گفت : _ امروز هر ۴ سوله آتیش گرفت و تمام باری که وارد کرده بودیم سوخت ... چند لحظه سکوت کردم بعد از جا بلند شدم باید قوی می بودم + فدای یه تار موی بچه هامون تنت سلامت باشه رفتم و چای و میوه آوردم و به همه دلداری دادم مادر و پدر امیر رفتند آن شب تا نزدیک سحر هر دو نخوابیدیم من نگران او بودم و امیر نگران من کلی صحبت کردیم و نقشه کشیدیم تا از بن بست خارج شویم کلی سر به سرش گذاشتم نزدیک سحر بود که گفتم : +پاشو بریم بیرون یه دور بزنیم شاید بستنی چیزی باز باشه رفتیم و دور زدیم و از دکه دو تا فالوده بستنی خریدیم و خوردیم وسط خوردن بستنی سر به سرش گذاشتم و خندید ، گفتم : .+ به خدا اگه یه نفر ما رو ببینه فکر نمیکنه ما ورشکست شدیم امیر همانطور که از خنده ریسه رفته بود گفت : راست میگی بیشتر شبیه کسایی هستیم که بلیطشون برنده شده اذان صبح بود رفتیم مسجد محل و نماز خواندیم هر دو بعد از نماز با چشم‌های سرخ از اشک به هم رسیدیم ... روزهای سخت مالی ما شروع شد ولی ما خدا را داشتیم امیر مرا داشت و من امام زمانم را 👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆 امیر بعد از ورشکستگی شرایط سختی را گذراند بیشتر بار بدهی ها را تنهایی به دوش میکشید تا ما سختی نبینیم من هم از ۷ صبح تا ۹ شب کار می‌کردم بیشتر ساعات روز هدا و مهدا اگه مدرسه نداشت را با خودم همراه می بردم ، هم موسسه و هم دفتر ، فقط دانشگاه‌هایی که تدریس داشتم بچه ها پیش مامان معصومه که حالا حسابی تنها شده بود می ماندند. این تلاش‌ها از من زن پولسازی ساخت ، از همه توانایی‌ها و تحصیلاتم استفاده میکردم برای کسب درآمد و کمک به امیر و زندگی و ادامه اهداف فرهنگی و آموزشی خودم . این وسط دلم به حافظ شدن محمد خوش بود تمام تلاش خودم را میکردم تا بچه ها این میزان کار کردن من و پدر را امری عادی بدانند و هیچ تنشی به خانه منتقل نشود ، امیر هم به خوبی همراهی می‌کرد ولی پیر شد ، در عرض دو سال به اندازه ده سال پیر شد در همه آن روزها طبق آموزش‌هایی که دیده بودم با پیامها و تماس‌ها با آغوش گرم و زبان شیرین ، با صرفه جویی و قناعت تلاش میکردم تا همسرم آرام باشد ، چرا که رضای امام زمانم در گرو آرامش و رضایت این مرد بود ، چون انگیزه داشتم کم نمی آوردم خسته نمی شدم محمد که ۱۵ ساله شد برایش جشن عبادت گرفتم با یک کیک کوچک و کلی کتاب جدید که لا به لای ورقهایشان پسر بچه مرا به مردی کامل تبدیل کنند. امیر از اینکه محمد ساعات زیادی را با مرتضی می‌گذراند ناراحت بود ، به وضوح حسادت می‌کرد و از من انرژی می‌گرفت . نزدیک نوروز ۹۲ بود طبق معمول محمد و مرتضی پی کارهای جهادی شب عید بودند و امیر کلافه _ چه معنی داره الان ۷ شبه و این بچه هنوز تو اون پایگاهه + حق با توئه عزیزم حال این پسر پر رو میگیرم اینجوری که حرف میزدم آرام می‌گرفت + ولی واقعا جای شکر داره ها ، ببین چه لقمه ای دادی به این پسر که برای کارهای جهادی خسته نمیشه ، هرچی داره از تو داره ، باید شکر کنیم به خاطر داشتنش ... نرم میشد بعد از حرفهای من _ طیبه جان من که نمیگم نره کار جهادی ، ولی خب از درسش نزنه ، فردا پس فردا کنکور کم نیاره + نگران نباش حالشو میگیرم ، برنامشو دقیق تر میریزم که از درسشم نمونه رفتم آشپزخانه و به محمد پیام دادم : + گل پسر طیبه همین الان یه پیام قشنگ بده به بابا و آرومش کن نگرانته _ چشم عشقم اینو بگم خوبه ؟ سلام پدر ببخشید دیر شد + نخیرم این چه پیامیه آخه اینو براش بفرست : سلام پدر سلام سلطان سلام ستون ببخشید این پسر ناخلف خودتونو باور کنید هر بسته ای که دست فقرا میرسونم یاد شما میوفتم که چقدر خیر هستید امشب زودتر میام یه کشتی با هم بزنیم باشه _ چشم مادر ... خدا شما رو برام نگهداره الان میفرستم براشون باید میانداری میکردم تا هیجانات مثبت محمد با مرتضی خالی شود و امیر هم آرام بگیرد اگر مرتضی نبود محمد این میزان تقوا و شور کار کردن برای خدا را نداشت امیر در عین همه خوب بودنهایش برنامه ای برای رشد شخصیتی و معنوی بچه ها نداشت ولی هیچ وقت اجازه ندادم بچه ها متوجه تفاوت‌های اعتقادی پدرشان شوند همیشه ویترین پدر یک پدر معتقد بود امیر برای ساختن این ویترین کمکم کرد آن شب هم بعد از نماز سجده شکر کردم خدایا شکرت درسته اوضاع مالی سخت شده ولی داشتن این ۳ تا بچه باهوش و باتقوا یه دنیا می ارزه خدایا کمکم کن تا حواسم به همه باشه ... با گسترش و نفوذ داعش در منطقه زندگی من و راحله هم تغییر کرد ... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان‌جانان! مهربان خدای من❤️ دلمان را رنگ بزن ، رنگی خدایی ، تا هیچ رنگی بالاتر از رنگ تو ، در دلمان جولان ندهد. ما را سرمست از عشقت کن ، تا پروانه کنار شمع از ما یاد بگیرد که چگونه شیدایی کند.... ما را از نعمت سپاسگزاریت محروم نکن .... بگذار زندگیمان پر شود از برکت و نعمت و رحمتت... از سفره رحمتت ، توشه ای عطا کن تا خیلی هارو میهمان قلبمان کنیم ، ثروتی ببخش تا زندگیمان پر از بخشش و صفا شود.... الهی 🤲 امروزمان آغازی باشد برای شکر بیکران از نعمتهای الهی قلبمان جایگاه فقط مهربانی زندگیمان سر شار از آرامش و روحمان غرق از محبت الهی سلام دوستان 😊 صبح تون بخیر وزیبا به زیبایی بهشت🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
36.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️روزمان را 💖 امروزهم‌نعمت‌خداست 💖 💖 قــــدرش‌ را بـــدانــیــم 💖 ☀️صفحه‌امروز:۳۱_سوره‌بقره‌آیه۱۹۷-۲۰۲ @azkhane_takhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا