🔰 قطار رمضان...🚂
❞ انسان مىبيند كه رمضان دارد مىرود؛ مثل قطارى كه آخرين واگنش رسيده است و ما هم در راهى ماندهايم كه حتى اميد معجزهاى در آن نيست. اگر سوار نشويم، تنهايى است!!
من يادم نمىرود كه يك احساس عجيبى از حركت ماشينها يا قطارها از كودكى در ما بود؛ چون شنيده بوديم كه اگر به قطار دير برسيم، مىرود، بعد هم مشكلاتى پيش مىآيد. ما هم ديگر فكر نمىكرديم، همين مقدار رفتنِ قطار رنجمان مىداد.
يادم نمىرود كه ما حتى از قطار پايين نمىآمديم، گاهى هم كه پايين مىآمديم خيلى فاصله نمىگرفتيم. گاهى هم فكر مىكرديم كه اگر قطار رفت به كجاى آن بچسبيم، اين احساس در ما بود.
حال كه قطار رمضان، لحظهها و روزها و شبهايش دارد مىگذرد، ما اگر جا مانديم و نرسيديم، محروميم و ملعونيم - نفرين شدهايم - به خصوص در آنجا كه جمعى داشتهايم و در كنار قبر «ولّى» بودهايم.
#️⃣ #سیر_و_سلوک
🏝@azkhodam
🌄 دوست، از دست رفت..
❞ چطور يك دوست را كه انسان از دست مىدهد اين همه محزون مىشود، ولى رمضان را كه از دست مىدهد باكش نيست؟!
#️⃣ #سیر_و_سلوک
🏝@azkhodam