eitaa logo
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
161 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
43 ویدیو
75 فایل
﷽ مَن عَرَف نفسَه فقَد عرف رَبّه العبودیّةُ جَوهرةٌ کُنهُها الرُّبوبیّة الدّنیا مزرعة الآخرة المعرفة بذر المشاهدة از به خودآمدن (یقظه و هشیاری و بیداری) و خودآگاهی و خودشناسی (معرفت نفس) تا خداشناسی و خداپرستی و ملاقات خدا (لقاء اللهﷻ) خادم: @farhangfar1
مشاهده در ایتا
دانلود
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ 📺 برنامه زنده «تا آسمان» شبکه خراسان رضوی با حضور 🌟 استاد آیت الله شیخ مهدی نخاولی (حَفَظَهُ اللهُ
📺 برنامه زنده «تا آسمان» شبکه خراسان رضوی با حضور 🌟 استاد آیت الله شیخ مهدی نخاولی (حَفَظَهُ اللهُ) 💫 موضوع : اخلاق عملی (ذهنیّت‌ها ۱۴) 🕰 زمان : حدود ساعت ۱۲ پنج‌شنبه ۱۹ مُحَرَّم الْحَرام ۱۴۴۶ هجری قمری (۴ مرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی) ✉️ راه ارتباطی : سامانه پیامکی ۳۰۰۰۰۶۲۵ (ارسال سؤالات و نظرات) 📺 پخش زنده برنامه «تا آسمان» شبکه خراسان رضوی از تلوبیون برنامه قبلی در پنج‌شنبه ۱۲ محرّم الْحرام ۱۴۴۶ هجری قمری (۲۸ تیر ۱۴۰۳ هجری شمسی) : 💫 موضوع : سیره اخلاقی حضرت امام سجّاد (سلام الله علیه) 🎤🎧 بایگانی صوتی برنامه قبل 📺 بایگانی تصویری برنامه قبل (تلوبیون) 📺 بایگانی تصویری برنامه قبل (آپارات) برنامه قبلی در پنج‌شنبه ۷ ذِی‌الْقَعدَة الْحَرام ۱۴۴۵ هجری قمری (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ هجری شمسی) : 💫 موضوع : اخلاق عملی (ذهنیّت‌ها ۱۳) 🎤🎧 بایگانی صوتی برنامه قبل 📺 بایگانی تصویری برنامه قبل (تلوبیون) 📺 بایگانی تصویری برنامه قبل (آپارات) (@nakhavoli_ir) 🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 @azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ 📺 برنامه زنده «تا آسمان» شبکه خراسان رضوی با حضور 🌟 استاد آیت الله شیخ مهدی نخاولی (حَفَظَهُ اللهُ
1446-01-19_1403-05-04_آیت الله حاجّ شیخ مهدی نخاولی_اخلاق عملی (ذهنیّت‌ها ۱۴)_برنامه تا آسمان شبکه خراسان رضوی.mp3
12.72M
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ جلسه درس اخلاق و تفسیر قرآن 🌟 استاد آیت الله شیخ مهدی نخاولی (حَفَظَهُ اللهُ) 💫 اقامه نماز جماعت
جلسه درس اخلاق و تفسیر قرآن 🌟 استاد آیت الله شیخ مهدی نخاولی (حَفَظَهُ اللهُ) 💫 اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء، 💫 قرائت قرآن (تحقیق)، 💫 بیان آداب و احکام شرعی، 💫 سخنرانی استاد آیت الله شیخ مهدی نخاولی (حفظه الله)، 💫 مناجات و ذکر توسّل به اَهْل الْبَیْتِ (سلام الله علیهم) 🕌 مکان : مسجد و رضویّه میرزای ناظر به نشانی : مشهد الرّضا (سلام اللهﷻ علیه)، خیابان دانشگاه، کوچه دانشگاه ۵ 📌 موقعیّت روی 🗺 نقشه نشان 📌 موقعیّت روی 🗺 نقشه بلد 📌 موقعیّت روی 🗺 نقشه مپ 🕰 زمان : شب جمعه (پنج‌شنبه شب) ۱۹ مُحَرَّم الْحَرام (۲۰ محرّم) ۱۴۴۵ هجری قمری (۴ مرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی) 📺 پخش زنده در پایگاه مؤسّسه همسفران راه حقّ 💫 با حُبّ و عشق و مَوَدَّت فِی الْقُربیٰ و نیّت قُربةً اِلَی اللهﷻ و شوق اِلَی ﷲﷻ (تَبارَکَ و تَعالیٰ) در جلسه حاضر شویم. (@nakhavoli_ir) 🕋🕌از خودآ تا خدا🕋🕌 @azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ 🏴 مراسم عزاداری شهادت ☀️ حضرت امام محمّد بن علی الباقر (سلام اللهﷻ علیهما) سخنران : 🌟 استاد حاجّ ش
﷽ «هو العلیم» 📚 فهرست جلسات ۱۱-۲۰ تدریس دوره ( جلد اوّل ) (إن شاء الله به زودی و به تدریج ...) توسّط : 🌟 حضرت استاد حاجّ شیخ عبد الحمید (حفظه الله) دریافت 📖 کتاب الله‌شناسی 🌟 علّامه آیت الله سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی (قَدَّسَ اللهُ سِرَّهُ) - جلد ۱ 💫 جلسه ۱۱ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۱۲ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۱۳ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۱۴ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۱۵ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۱۶ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۱۷ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۱۸ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۱۹ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 💫 جلسه ۲۰ : 📝 متن | 🎧 صوت | 📺 تصویر 📚 فهرست جلسات ۱-۱۰ تدریس دوره علوم و معارف اسلام ( الله شناسی جلد اوّل ) (قدّس سرّه) 🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 @azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ 🌟 حضرت آیت الله نائب الامام سیّد علی حسینی خامنه‌ای (حَفَظَهُ اللهُ (تَبارَکَ و تَعالی) و مُدَّ ظِ
﷽ 🌟 حضرت آیت الله نائب الامام سیّد علی حسینی خامنه‌ای (حَفَظَهُ اللهُ (تَبارَکَ و تَعالی) و مُدَّ ظِلُّهُ و زَیَّدَ عِزُّهُ و دامَت بَرَکاتُهُ) : بشر در راه طولانی‌ای که دارد - در این مراحل طولانی سلوک - انسان تا برسد به لقاء الله ﷻ - که از منزل یقظه شروع می‌شود و این منازل گوناگون - جز با شهپر عشق امکان ندارد که حرکت بکند. در همایش بین المللی بزرگداشت حافظ ( 🌟 عارف سالک الی الله حضرت خواجه محمّد حافظ شیرازی (رحمة الله علیه) ) دانشگاه شیراز - ۲۸ آبان ۱۳۶۷ هجری شمسی 🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 @azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ 🌟 حضرت آیت الله نائب الامام سیّد علی حسینی خامنه‌ای (حَفَظَهُ اللهُ (تَبارَکَ و تَعالی) و مُدَّ ظِ
﷽ 🌟 حضرت آیت الله نائب الامام سیّد علی حسینی خامنه‌ای (حَفَظَهُ اللهُ (تَبارَکَ و تَعالی) و مُدَّ ظِلُّهُ و زَیَّدَ عِزُّهُ و دامَت بَرَکاتُهُ) : بدون محبّت و بدون عشق و جذبه عاشقانه، هیچ سالکی نمی‌تواند این طریق را حرکت کند؛ لذا در جهان‌بینی عرفاء و در مکتب عارفان، عشق و محبّت جایگاه بسیار برجسته‌ای دارد. در همایش بین المللی بزرگداشت حافظ ( 🌟 عارف سالک الی الله حضرت خواجه محمّد حافظ شیرازی (رحمة الله علیه) ) دانشگاه شیراز - ۲۸ آبان ۱۳۶۷ هجری شمسی 🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 @azkhodatakhoda_ir
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
﷽ 🌟 حضرت آیت الله نائب الامام سیّد علی حسینی خامنه‌ای (حَفَظَهُ اللهُ (تَبارَکَ و تَعالی) و مُدَّ ظِ
بسم الله الرحمن الرحیم بیانات در آیین گشایش کنگره جهانی حافظ سخنرانی در تاریخ ۱۳۶۷/۰۸/۲۸ بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم الحمدلله و الصّلاة علی رسول الله و علی آله الأطیبین به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد ترا در این سخن انکار کار ما نرسد اگر چه حسن‌فروشان به جلوه آمده‌اند کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد به حقّ صحبت دیرین که هیچ محرم راز به یار یکجهتِ حق‌گزار ما نرسد هزار نقش برآمد ز کلک صنع و یکی به دلپذیری نقش نگار ما نرسد هزار نقد به بازار کاینات آرند یکی به سکه‌ی صاحب عیار ما نرسد دریغِ قافله‌ی عمر کان چنان رفتند که گردشان به هوای دیار ما نرسد بسوخت حافظ و ترسم که شرح قصه‌ی او به سمع پادشه کامکار ما نرسد بهترین فاتحه‌ی سخن، در بزرگداشت این عزیز همیشگی ملت ایران و درّ یگانه‌ی فرهنگ فارسی، سخنی بود از خود او، که این غزل را به عنوان ارادتی به خواجه‌ی شیراز و شاعر همه‌ی عصرها و قرنهایمان در حضور شما عزیزان - برادران و خواهران و میهمانان گرامی - خواندم و در حقیقت توصیفی برای خود حافظ شیرازی است. حافظ بدون شک، درخشانترین ستاره‌ی فرهنگ فارسی است - شعر فارسی، - در طول این چندین قرن تا امروز نداریم هیچ شاعری را که به قدر حافظ، در اعماق و زوایای جامعه‌ی ما و ذهن و دل ملت ما نفوذ کرده باشد و حضور داشته باشد. شاعرِ همه‌ی قرنهاست و همه‌ی قشرهاست. از عرفای بیخود از خودِ مجذوبِ جلوه‌های الهی، تا ادیبان و شاعران خوش‌ذوق، تا رندان بیسر و پا و تا مردان و زنان معمولی جامعه‌ی ما، هر کدام در حافظ سخن دل خود را یافتند و به زبان او، شرح حال و وصف حال خود را سرودند. شاعری که دیوان او تا امروز هم، پرفروشترین کتاب و پرنشرترین کتاب، بعد از قرآن است و دیوان او در همه جای این کشور و در بسیاری از خانه‌ها - یا بیشتر خانه‌ها - با قداست و حرمت، در کنار کتاب الهی گذاشته شده است. شاعری که لفظ و معنا را و قالب و محتوا را با هم به اوج رسانده و در هر مقوله‌ای که سخن رانده، زبده‌ترین و موجزترین و شیرینترین را گفته است. امروز بزرگداشت این شاعر است. البته در جامعه‌ی ما و در بیرون از کشور ما، درباره‌ی حافظ، سخنها گفتند و قلمها زدند و به دهها زبان دیوان او را برگرداندند و دهها کتاب در شرح حال او یا دیوان او نوشتند؛ امّا همچنان حافظ به صورت کامل، ناشناخته است. این را اعتراف میکنیم و بر اساس این اعتراف باید حرکت کنیم و این کنگره بزرگترین هنرش این خواهد بود ان‌شاءالله که در این راه گامی به جلو باشد. در این کنگره،اساتید بزرگ، شعرا، ادبا و صاحب فضیلتان و افراد صاحب‌نظر بحمدالله زیادند. باید بگویند و بسرایند و بنویسند و پس از این جلسه هم، باید این حرکت ادامه پیدا کند. ما حافظ را فقط به عنوان یک حادثه‌ی تاریخی ارج نمینهیم، بلکه حافظ همچنین حامل یک پیام و یک فرهنگ است. دو خصوصیت وجود دارد که به ما حکم میکند که از حافظ تجلیل کنیم و یاد او را زنده کنیم. اول: زبان فاخر اوست که همچنان در قله‌ی زبان فارسی و شعر فارسی است و ما این زبان را باید ارج بنهیم و از آن معراجی بسازیم به سوی زبان پاکِ پیراسته‌ی کامل والا؛ چیزی که امروز از آن محرومیم. دوم: معارف حافظی است که خود او تکرار میکند که از نکات قرآنی استفاده کرده است. قرآن درس همیشگی زندگی انسان است و دیوان حافظ مستفاد از قرآن است و خود او اعتراف میکند که نکات قرآنی را آموخته و زبان خودش را به آنها گشوده است. پس محتوای شعر حافظ آن‌جا که از جنبه‌ی شعری محضْ خارج میشود و قدم در وادی بیان معارف و اخلاقیات میگذارد، یک گنجینه و ذخیره است برای ملت ما امروز و نسلهای آینده و همچنین برای ملتهای دیگر؛ چون معارف والای انسانی مرز نمیشناسد. پس بزرگداشت از حافظ، بزرگداشت از فرهنگ قرآنی و اسلامی و ایرانی است و بزرگداشت از آن اندیشه‌های نابی است که در این دیوان کوچک، گردآوری شده و به بهترین و شیواترین زبان، ادا شده است. من امروز مایل بودم بتوانم یک بحث مورد قبول خود - حداقل - در این مجمع شما داشته باشم. ارادت به حافظ و احساس مسؤولیت در مقابل پیام حافظ و جهان‌بینی او و نیز زبان او، من را وادار میکند و میکرد به شرکت در این اجتماع و همکاری با شما؛ امّا وقت و گرفتاریهای من به من اجازه نداده‌اند و نمیدهند که آن چنان که دلخواه یک دوستدار حافظ است، درباره‌ی او حرف بزنم و بیان کنم. در استعجال، با کمک از حافظه و از حافظ، مطالبی را آماده کرده‌ام که عرض کنم. بحث را در سه قسمت عرض خواهم کرد: یک قسمت در باب شعر حافظ، قسمت دیگر در باب جهان‌بینی حافظ و قسمت سوم در باب شخصیت حافظ.
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم بیانات در آیین گشایش کنگره جهانی حافظ سخنرانی در تاریخ ۱۳۶۷/۰۸/۲۸ بسم‌الله
... آن چنان که من جمع‌بندی میکنم از دیوان او و ازمجموعه‌ی سخن او شعر حافظ در اوج هنر فارسی است و از جهات مختلف در حد اعلاست. این بحث که بهترین شاعر فارسی کیست، تاکنون بحث بیجوابی مانده و شاید بعد از این هم بیجواب بماند؛ امّا میتوان ادعا کرد که به اوج سخن حافظ - یعنی به اوجی که در سخن حافظ هست - هیچ سخن دیگری نرسیده است. نه این‌که مرتبه‌ی شعر حافظ در همه‌ی غزلیات و سروده‌ها مرتبه‌ای است والاتر از دیگران، بلکه بدین معنا که در بخشی از این مجموعه‌ی گرانبها و نفیس، اوجی وجود دارد که شبیه آن را در کلام دیگران انسان مشاهده نمیکند. یک تقریبی به ذهن برادران و خواهرانی که با حافظ تا حدودی آشنائی دارند عرض میکنم. شعر غزلی به طور طبیعی شعر عشق است - هر نوع شعر غزلی، چه عارفانه و چه غیرعارفانه - و شعر عشقی که متعهد بیان لطیفترین احساسات انسان را متعهد است، به طور طبیعی نمیتواند از شیوه‌ها و اسلوبها و کلماتی استفاده کند که به فخامت شعر خواهد انجامید؛ آنچه که در قصیده به راحتی میتوان از آن بهره برد و حتّی در مثنوی. لذا شما میبینید که سعدی بزرگ که استاد سخن هست، فخامتی را که در بوستان نشان میدهد؛ در غزلیات خودش نمیتواند نشان بدهد. این، طبیعت زبان غزل است و هر شاعری ناگزیر در غزل محدودیتهایی دارد، محدودیتهایی که سخن را از استحکام و فخامت و جزالت لازم می‌اندازد. حالا اگر نگاه کنید به تشبیبها و نسیبهایی که در مقدمات قصائد معمولاً شعرا داشته‌اند - که در گذشته کمتر قصیده‌ای بود که از تشبیب و نسیب، یعنی از همان ابیات عاشقانه‌ای که در ابتدای قصیده شاعر میسرود، خالی باشد - خواهید دید که هیچ کدام از این ابیاتی که به عنوان تشبیب در مقدمه و طلیعه‌ی قصائد، سروده شده؛ نتوانسته است کار یک غزل را در بین مردم بکند. نه هرگز با او خواننده‌ای آوازی سروده و نه به عنوان وصف‌الحال عاشقی به کار رفته است. با این‌که غزل است و شعر است در مضمون غزل؛ امّا طنطنه‌ی قصیده، مانع از این است که آن لطف و آب غزل را داشته باشد آن لطافت و نازکی غزل را دارا باشد. پس لطافت و نازکی در غزل، به طور طبیعی منافات دارد با طبیعت استحکام و محکم بودن شعر که در قصیده مشاهده میشود، حالا ما شعری را اگر پیدا کردیم که با این‌که غزل هست، از لحاظ استحکام الفاظ، کوچکترین نقیصه‌ای ندارد؛ این شکل شعر، برترین است. اگر غزلی را ما یافتیم که علاوه بر لطف سخن و لطافت کلمات، از یک استحکام و استواری هم برخوردار است - به طوری که نمیتوان جای هیچ کلمه‌ای از کلمات آن را عوض کرد یا چیزی به آن افزود یا چیزی از آن کاست - باید استنتاج کنیم که این غزل، این سخن، در حد اوج است و در دیوان حافظ، از این قبیل بسیار است. آن چنان استحکام سخن در غزل حافظ، چشم را به خود جلب میکند که کسانی که بر روی خصوصیات لفظی سخن کار میکنند - منهای مسائل معنوی - بلاشک یکی از چیزهایی که آنها را مبهوت میکند، همین استحکام سخن حافظ است در بسیاری از ابیات او و غزلیات او. که حالا در خلال صحبت، ممکن است بعضی از اینها را عرض کنم.
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
... آن چنان که من جمع‌بندی میکنم از دیوان او و ازمجموعه‌ی سخن او شعر حافظ در اوج هنر فارسی است و از
... البته همان‌طور که عرض کردم نمیخواهیم بگوئیم که همه‌ی غزلیات حافظ این جوری است. به قول غنىّ کشمیری: شعر اگر اعجاز باشد بیبلند و پست نیست در ید بیضا همه انگشتها یکدست نیست بنابراین در شعر حافظ هم، کوتاه و بلند وجود دارد و تصادفاً شعرهای پائین حافظ، آن چیزهایی است که نشانه‌های مدح در او هست. احمد الله علی معدلة السلطانی احمد شیخ اویس حسن ایلخانی این را برای مدح گفته است. این، شعر حافظ میتوان گفت به شمار نمی‌آید. شعر حافظ را در جاهای دیگری و بخشهای دیگری بایستی جستجو کرد. برخی از خصوصیّات شعر حافظ را من عرض میکنم -خصوصیات بیشتر لفظی شعر حافظ - البته در این باره اساتید چیزهای خوبی نوشتند بنده هم از بعضی از اینها در گذشته غالباً استفاده کردم و فرصت مراجعه‌ی درستِ کاملی این ایام نداشتم و شما برادران و خواهرانی که اهل استفاده‌ی از این کتابها هستند، میتوانند استفاده کنند اساتید هم که خودشان میدانند. امّا یک چیزهایی را من از خصوصیّات لفظی شعر حافظ عرض میکنم: یکی از این خصوصیّات، قدرت تصویر در شعر حافظ است؛ از چیزهایی است که کمتر به آن پرداخته شده است. تصویر در مثنوی، چیز آسان و ممکنی است. لذا شما تصویرگری فردوسی را در شاهنامه و مخصوصاً نظامی را در کتابهای مثنویش، مشاهده میکنید که چه تصویرهای زیبائی از طبیعت، از وضعیت، میکند. در غزل این کار، کار آسانی نیست. بخصوص وقتی که غزلی باید دارای محتوا باشد؛ یعنی شاعر متعهد است که محتوایی در آن غزل، حتماً بیان کند و معارفی را ادا کند. تصویر، با آن زبان محکم و با لطافتهای ویژه‌ی شعر حافظ و با مفهوم، چیز نزدیک به اعجازی است. چند نمونه از تصویرهای حافظ را من میخوانم، چون روی این قسمت تصویریگری حافظ گمان میکنم کمتر کار شده، یعنی من ندیده‌ام. چون همه‌ی کتابهایی که در باب حافظ نوشته شده، من ندیده‌ام، شاید هم این بحث شده و من به آن دست نیافتم. برای این‌که بیشتر روی این قضیه در شعر حافظ کار بشود، این ابیاتی که عرض میشود تصویر میکند یک منظره‌ای را؛ شما ببینید چقدر زیبا و قوی تصویر میکند! در سرای مغان رُفته بود و آب زده نشسته پیر و صلائی به شیخ و شاب زده سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر ولی ز ترک کُلَه چتر بر سحاب زده شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده عذار مغبچگان راه آفتاب زده گرفته ساغر عشرت فرشته‌ی رحمت تا میرسد به این‌جا: سلام کردم و با من به روی خندان گفت که ای خمارکش مفلس شراب زده چه کسی؟ چه کاره‌ای و چطور؟ سؤال میکند از او تا میرسد به این جا: وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب‌زده پیام شعر را ببینید چه قدر زیبا و بلند و شعر چه قدر برخوردار از استحکام لفظی است که حقیقتاً کم نظیر است از لحاظ استحکام لفظی و درعین‌حال این جور تصویرگری، درِ سرای مغان را نشان میدهد و پیر را نشان میدهد و مغبچگان را نشان میدهد و چهره‌هایشان را نشان میدهد، حال خودش را تصویر میکند. یک چیز عجیبی است این تصویری که انسان در این غزل مشاهده میکند و نظایر این در دیوان حافظ زیاد است. همین غزل معروف: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه‌نشین باده‌ی مستانه زدند یک ترسیم بسیار روشن از آن چیزی است که در یک مکاشفه یا در یک الهام ذهنی یا در یک بینش عرفانی شاعر دارد و احساس میکند که این را به بهترین زبان ذکر میکند که اگر ما قبول کنیم - که قبول هم داریم - که این پیام عرفانیای است و بیان معرفتی از معارف عرفانی؛ شاید به بهتر از این زبان، به هیچ زبانی حقیقتاً نشود این را بیان کرد، تصویر کرد. تصویرگری حافظ، یکی از برجسته‌ترین خصوصیّات اوست.
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
... البته همان‌طور که عرض کردم نمیخواهیم بگوئیم که همه‌ی غزلیات حافظ این جوری است. به قول غنىّ کشمی
ایهام بیان حافظ را بزرگ داشتند، نویسندگانی و گویندگانی همین‌جور هم هست، در باره‌اش زیاد بحث شده من تکرار نمیکنم. از جمله‌ی خصوصیّات زبان حافظ، شورآفرینی است. شعر حافظ شعر پرشور و شورانگیز است. با این‌که شعر غزلی - در برخی از اشکالش که شاید صبغه‌ی غالب هم داشته باشد - شعر رخوت و بیحالی است؛ امّا شعر حافظ، شعر شورانگیز و ولوله‌آفرین است. ابیاتی را به یاد شما میآورم، ببینید چقدر این پرتحرک و برانگیزاننده است! سخن درست بگویم نمیتوانم دید که مِی خورند حریفان و من نظاره کنم ... در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد ... ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما ... حاشا که من به موسم گل ترک مِی کنم من لاف عقل میزنم این کار کِی کنم سر تا پا شور و حرکت و هیجان است این شعرها و هیچ به یک سخن یک انسانِ بیحالِ افتاده‌ی دنیا را به ترک گفته، ندارد. همین شعر معروفی که اول دیوان حافظ هست و در فاتحه‌ی دیوانِ آن هست همین: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها نمونه‌ی بارزی از همین شورآفرینی و ولوله‌آفرینی است و این یکی از خصوصیّات شعر حافظ است. خصوصیت دیگر این است که شعر حافظ، سرشار از مضامین است - چه مضامین ابتکاری و چه مضامین شعرای گذشته - که آنها را با بهترین بیانی و غالباً با بهتر از بیان خودشان، ادا کرده است. چه شعرای عرب و چه شعرای پیش از خودش مثل سعدی و چه شعرای معاصر خودش مثل خواجو و سلمان ساوجی که گاهی مضمونی را از آنها گرفته و به زیباتر از بیانی از بیان خود آنها، آن را ادا کرده است. اینی که گفته میشود که در شعر حافظ مضمون نیست، این ناشی از دو علت است: یکی این‌که مضامین حافظ آن قدر بعد از او تکرار شده و تقلید شده که امروز که ما آن را میخوانیم، به گوشمان تازه نمی‌آید. این گناه حافظ نیست این مدح حافظ است که شعر او و سخن او و مضمون او، آن قدر دست به دست گشته و همه او را گفتند و گرفتند و تقلید کردند که امروز یک حرف تازه به گوش نمی‌آید و دوم این‌که: زیبائی سخن و صافی سخن، آن چنانی که مضمون در او گم میشود، بر خلاف بسیاری از گویندگان سبک هندی که مضامین عالی را به کیفیتی بیان میکنند که زبان سبک هندی این البته این، نقص آن سبک هم نیست، در آن‌جا هم در جای خود بحث دارد و نظر هست که آن‌جا یکی از کمالات سبک هندی است. به‌هرحال در آن‌جا برجسته است مضمون در شعر حافظ، آن چنان هموار و آرام بیان شده، مضمون که به چشم نمی‌آید. کم‌گوئی و گزیده‌گوئی، خصوصیت دیگر شعر اوست. یعنی حقیقتاً جزء برخی از ابیات حافظ یا بعضی از غزلیات و قصائدی که غالباً هم معلوم میشود که مربوط به اوضاع و احوال خاص خودش هست یا مدح این و آن هست که راجع به این مدح هم بعد اگر یادم ماند مطلبی عرض خواهم کرد؛ در بقیه‌ی دیوان، نمیشود جایی را پیدا کرد که انسان بگوید توی این غزل، اگر این یک بیت نبود، بهتر بود، کاری که با دیوان خیلی از شعرا این کار میشود. انسان دیوانهای بسیار خوب را - از شعرای بزرگ - میخواند، میبیند توی این قصیده‌ی به این قشنگی، تو این غزل به این شیوائی، این بیت زیادی است! اگر نبود، یکدست‌تر بود، بهتر بود. در شعر حافظ، چنین چیزی را آدم نمیتواند پیدا کند.
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
ایهام بیان حافظ را بزرگ داشتند، نویسندگانی و گویندگانی همین‌جور هم هست، در باره‌اش زیاد بحث شده من ت
... روانی، صیقل‌زدگی الفاظ، ترکیبات بسیار شیرین و لحن زبان شیرین، یکی از خصوصیّات استثنائی حافظ است. با این‌که کیفیت بیان او - همچنان که در شعر منسوب به او هست - بسیار شبیه به خواجوست؛ یک جاهایی انسان شعر خواجو را وقتی میخواند میبیند که شبیه شعر حافظ و قابل اشتباه است. امّا شیرینی بیان حافظ، در مجموع دیوان، در هیچ دیوان دیگری از دیوانهای فارسی - تا آن‌جائی که بنده دیدم و احساس کردم مشاهده نمیشود. بعضی حافظ را متهم کردند به تکرار، باید عرض کنم تکرار حافظ، تکرار مضمون نیست، تکرار ایده‌ها و مفاهیم است. یک مفهوم را به زبانهای گوناگون تکرار میکند. نمیشود این را گفت تکرار مضمون که معیوب، عیب هست در شعر. موسیقی عبارات حافظ و گوش‌نوازی این کلمات، خود یک خصوصیت دیگری است. شعر را به سبک معمولی وقتی که بخوانند، گوش‌نواز است. چیزی که در شعر فارسی، نظیرش انصافاً کم است. بعضی از غزلیات دیگر هم البته همین جور است. در معاصرین او، خواجو همین‌جور است. بسیاری از غزلیات سعدی همین جور است. بعضی از مثنویات همین جور است. امّا در حافظ، این یک صبغه‌ی عمومی است. کثرت ظرافتها و ریزه‌کاریهای لفظی، از قبیل جناسها و مراعات نظیرها و ایهام و تناسبها و ایهام و تضادها، الیماشاءالله است که شاید کمتر بتواند انسان پیدا کند غزلی را که در آن غزل، چند مورد از این ظرافتها و ریزه‌کاریها و ظریف‌کاریها و ترصیع‌های لفظی وجود نداشته باشد. این بیتی که این‌جا یادداشت کردم به مناسبت همین ظرافتهااین را بخوانم: جگر چون نافه‌ام خون گشت و کم زینم نمیباید جزای آن‌که با زلفت سخن از چین خطا گفتم یکی از خصوصیّات شعر حافظ، روانی و رسائی است که هر کسی که با زبان فارسی آشنا باشد شعر حافظ را میفهمد. شما شعر حافظ را با زبان معمولی به یک آدمی که هیچ سواد هم نداشته باشد وقتی که بخوانید، برایش، راحت میفهمد؛ مثل حرف زدن معمولی: مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند اصلاً هیچ ابهامی و نکته‌ای که پیچ و خمی در او باشد، انسان مشاهده نمیکند. نو ماندن زبان که به گفته‌ی یکی از ادبا و نویسندگان معاصر ما که ایشان ادعا میکند، باید هم همین جور باشد میگوید هنوز زبان غزلی ما، مدیون حافظ است و همین هم درست است یعنی؛ امروز شیواترین غزل ما، آن غزلی است که شباهتی به حافظ میرساند. نمیگویم اگر کسی درست، نسخه‌ی حافظ تقلید کند؛ این بهترین غزل خواهد بود. نه، تطوّر زبان و تحوّل سبکها و پیشرفت شعر، یقیناً ما را به جاهای جدیدی رسانده و حقّ هم همین است. امّا در همین شعر غزلی ناب پیشرفته‌ی امروز، آن جایی که شباهتی به حافظ و زبان حافظ در او هست، انسان احساس شیوائی میکند. و بالأخره به کار بردن معانی رمزی و کنائی، که این هیچ شکّی درش نیست، یعنی حتّی آن کسانی که شعر حافظ را یکسره شعر عاشقانه و به قول خودشان رندانه میدانند و هیچ معتقد به گرایش عرفانی در حافظ نیستند - که واقعاً جفای به حافظ است کسی این جور حرف بزند حتی آنها هم - در یک مواردی، نمیتوانند ردّ کنند که سخن حافظ، سخن رمزی است. یعنی کاملاً روشن است که سخن حافظ، این‌جا عبارتی را و تعبیری را به جای معنای دیگر مورد نظر خودش گذاشته است.
الله☫ﷻ🕋🕌 از خودآ تا خدا 🕋🕌 🏴🇮🇷🇮🇶🇱🇧🇾🇪🇸🇾🇵🇸
... روانی، صیقل‌زدگی الفاظ، ترکیبات بسیار شیرین و لحن زبان شیرین، یکی از خصوصیّات استثنائی حافظ است
... نقد صوفی نه همین صافی بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد خب نقد صوفی نه همین صافی بیغش، صافی بیغش یعنی «می»، در حالی که صوفی که ادعای «می» ندارد، ادعای معنویات دارد. بنابراین صافی بیغش به کار رفته به معنای «می ناب»، یعنی به معنای عرفان ناب. صافی بیغش که به معنای می ناب است به کار رفته به معنای عرفان ناب و خالص . نقد صوفی نه همین صافی بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد خصوصیات لفظی زیادی باز، از جمله‌ی چیزهایی که من به نظرم رسید که جا دارد روی این کار بشود، در شعر حافظ استفاده‌ی شجاعانه‌ی از لهجه‌ی محلّی است با ظرافت؛ یعنی از لهجه‌ی شیرازی در شعری با آن عظمت استفاده کرده حافظ که موارد زیادی دیده میشود. این استفاده کردن «به» به جای «با»: اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم که تا امروز هم در لهجه‌ی شیرازی، این موجود است. یا: در خرابات طریقت ما به هم منزل شدیم یا شویم کاین چنین رفتست از عهد ازل تقدیر ما و موارد دیگری از این قبیل هست. در این غزل معروف حافظ: «صلاح کار کجا و من خراب کجا» که کجا ردیف است و «با»ی قبل از ردیف که حرف ردیف باید ساکن باشد. در حالی که در مصراع بعدی میگوید: «ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا». این غلط نیست به لهجه‌ی شیرازی : «ببین تفاوت ره از کجاست تا کجا» که الان هم شیرازیها وقتی حرف میزنند، همین‌جور حرف میزنند؛ تابْکجا. یعنی از لهجه‌ی شیرازی - لهجه‌ی محلّی - استفاده کرده و آن را در قافیه به کار برده. استفاده از اصطلاحات روزمرّه‌ی معمولی و از این قبیل چیزها که زیاد است. حالا من بخواهم باز هم در این زمینه حرف بزنم، بحثهای زیادی است. یک نکته‌ی دیگر هم عرض بکنم این قسمت مربوط به شعر را خاتمه بدهم و آن‌که نشانه‌های سبک هندی را هم در غزل حافظ بنده مشاهده میکنم، یعنی؛ ریشه‌های سبک هندی را میشود فهمید و ارادت صائب و نظیری و عُرفی و کلیم - این شعرای بزرگ سبک هندی - به حافظ، احتمالاً به معنای انس زیادی اینها با زبان حافظ است و یقیناً اثر داشته که من دو تا بیت را همین‌طور دم دستی پیدا کردم و یادداشت کردم اگر بتوانم این‌جا بخوانم: کردار اهل صومعه‌ام کرد مِی پرست این دود بین که نامه‌ی من شد سیاه از او که کاملاً بوی سبک هندی را میدهد. ای جرعه‌نوش مجلس جم سینه پاک دار کائینه‌ایست جام جهان بین که وای از او