eitaa logo
از "ما" نگاشت/مریم منصوری
286 دنبال‌کننده
31 عکس
9 ویدیو
2 فایل
تاملات درونی یکی از "ما" ارتباط: @mansouri_66
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمان الرحیم
حکایتی از منطق زنانه و اخص آن، منطق مادرانه امروز روز میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها است و بهانه‌ی خوبی برای اندیشیدن به "ما"! معتقدم "ما"های نیندیشیده‌ی زیادی داریم که البته ذیل نگاه توحیدی و ضرورتی وحدانی میتوات تشریحش کرد. امروز به نحوه‌ی "شدن" و "رسیدن" ی که در زنان جامعه‌ی ما متبلور است و البته در بیانش تا حدودی قاصریم، بپردازم. منطقِ شدن در نگاه زن ایرانی، حتی برای آنان که تجربه‌ی مادری ندارند، ولو کمتر، منطق مادری است. منطق را به معنای "نوع خاصی از فهم، نگرش، رفتار و تجربه و گره خوردن اینها با یکدیگر" به کار میبرم. گاه گاه که نوای پیشرفت به سمعم میرسد، هرچه سعی میکنم، خودم را که هیچ، پاره‌گان تنم را هم نمیتوانم به الگویی از پیشرفت برسانم که پسرم، بهترین معمار یا مهندس مدینه‌اش شود و دخترم، ماهرترین پزشک اطرافیانش فقط!!! اصلا من باید بخواهم؟ مادر چه باید به فرزندانش ارزانی کند تا فرزندش، به سمت پیش برود؟ الگوی پیشرفتی که به دنبالش هستیم، به دنبال جلو زدن از همه است؟ در چه چیزی؟ برای چه چیزی؟ و با چه "همه" ای در حال در افتادن است؟ با "همگانی" که غرب فقط مصداقش است و لاغیر، میتوان به مسابقت و مساوقت نشست؟ بگذارید جدای از توصیف منطق مادری، معیار را هم منطق مادری در نظر بگیرم، چون آن‌چه مادر دارد، نزدیکترین نقطه به فطرت هر انسانی است و البته نمیبینیم کسی که مادری نخواهد! بزرگترین مصداقش هم اشکانی‌ است که اغلب انسان‌ها در لحظه‌‌ی شهود مادری از دیدگانشان جاری‌ست. مادری یعنی در مقام_ و نه حال_ فروبستن دیدگان از "خود" که نامش ایثار است! بسیاری از انسان‌ها در لحظه، تجربه‌ی ایثار را دارند، اما مادری حال دائم است، مقامی است که برون رفت ندارد. یا در مقام مادری بودن و یا در مقام مادری نبودن. مادری در حال نیست و تنها با لحظه پیوند نمی‌خورد. لحظه‌ای را تصور کنید که انسان‌ها تصور کنند این خلق "مادرانه" را در خود وسعت دهند. شدن به سمت مادری! شدن به سمت بهشت است☺️. چرا که هرجا، قیام به مادری شود، بهشت است*. روایت مادرانه‌ی پیشرفت، روایت پیش رفتن و پیش راندن است. روایت صدور است. و البته اگر قاعده‌ی "معطی شئ باید واجد شئ باشد"، را در نظر بگیریم، ذیل نگاه موهبانه و ایثارگرانه‌ی مادری، پیش‌راندن، نیازمند پیش‌رفتن است لزوما!لذا الگوی پیشرفت، الگوی فرا رفتن از خود، و نگاه به دیگری‌ها نیز هست. * الجنه تحت اقدام الامهات یعنی زیرپای مادران بهشت است. یعنی هرجا مادری، مادری کند بهشت است. چقدر این ترجمه‌ی اشتباه، زیبایی این کلام را حیف کرده.
چالش رقص، مناسک گرایی دوران کرونا این روزها درگیری فضای کرونا زده‌ی جامعه‌ی جهانی، مقابله‌ی جدی اقشار مختلف را طلب کرده‌است. فشار روانی موجود، بسیاری را بر آن داشت تا برای حال خوب مردم کاری کنند یا حداقل به این کار تظاهر نمایند. البته که بازنمایی‌های رسانه‌ای عظیمی که در ایران اتفاق افتاد، جای تامل جدی و نیاز به فراتحلیل دارد که قسمتی از سیاست‌گذاری‌های بحرانی نیز، بازیچه‌ی جدی همین بازنمایی رسانه‌ای شدند. اما نکته‌ی قابل تامل برای نگارنده جدی شدن چالش رقص از جانب کادر درمانی در این فضا است. این روزها با تلاش‌های متعدد، از جانب سیاستگذاران، نقطه‌ی ثقل فشارها برای لغو تجمعات_به تبع شیوع ویروس از قم بعنوان مرکز این ویروس_ تجمعات مذهبی بودند. سفارش‌های موکد در دین اسلام برای ایجاد تجمعات به هر نحو ممکن، اسلام را به اجتماعی‌ترین دین مبدل ساخته و البته حیات این دین پس از نیز، در بسیاری اوقات، با همین تجمعات رقم خورده است. هنوز مردم ایران، مردمی هستند که حضور فیزیکی شان در بسیاری از اوقات رقم زننده‌ی موجودیت و هویت آنان بوده است و نمونه‌ی جدی آن، تشییع بزرگ حاج قاسم سلیمانی بود. راهپیمایی‌ها، انتخابات مختلف با صف‌های عریض و طویل، شلوغی مکان‌های زیارتی خصوصا در ایام خاص مذهبی، اعتکاف‌ها، شب‌های قدر و...از این جمله‌اند. حال خوب یک ، عمدتا در جمع حاصل می‌شود. در این اجتماعات، ساحت بدنی با ساحت معنا در قالب یک سری مناسک خاص، بازنمایی بیرونی می‌یابند. نمونه آن نماز میت یا حضور فیزیکی زیر تابوت شهدا و اموات با اذکار خاص است. یا دست‌های بالارفته حین دعا و یا انواع مختلفی از سینه‌زنی‌ها و زنجیرزنی‌ها در ایام محرم است که البته مورد تاکید سنت دینی ما بوده است، هرچند در بسیاری از مواقع، رنگ و بوی فرهنگی مناطق خاص نیز به خود می‌گیرد. در این فضا، سخن از لغو اجتماعات، خصوصا اجتماعات مذهبی به میان می‌آید. فضای بشدت اجتماعی وضع دینداری ما در دوران انقلاب اسلامی، باعث شده تا مردم در دوران قرنطینه، ولو در ماه رجب، به عنوان یکی از معنوی‌ترین ماه‌های سال، و حتی در اضطراری‌ترین شرایط، اقناع دینی نشوند و عطش معنویت‌گرایی آنان برای ایجاد حال خوب‌شان سیراب نگردد. چون در حال حاضر این «مناسک» هستند که کاهنده یا افزاینده‌ی حال خوش آنان خواهند بود. از سویی دیگر نیز با بازنمایی گسترده‌ای که درحوزه‌ی فداکاری پرستاران رخ داد، این صنف، حتی بیشتر از پزشکان، به عنوان گروه مرجع دوران کروناویروس شناخته‌شد. فشار روانی موجود و مطالبه‌ی مردم از آنان به عنوان گروه مرجع برای معناپردازی در این فضا_ گروهی که مجبور به پوشش حداکثری است و هویت بدنی خاصی نیز ندارد جز یک لباس شبه فضانوردی با صورت‌های کاملا پوشیده(که همین ناشناختگی نگرانی‌های بازنمایی سیاسی_دینی از مساله را به حداقل می‌رساند) موجب شد تا پرستاران، برای ایجاد حال خوش برای خود و اطرافیان، اقدام به رقص، به عنوان منسک جدید دوران کرونا کنند. وجه جمعی این کار، که عمدتا در گروه‌های چند نفره یا حتی چند ده نفره صورت پذیرفته است، آن را مبدل به منسکی کرده که گمان ‌می‌رود اگر جایگزین مناسب خود در ساحت مناسکی را نداشته باشد، شاهد گسترش آن خواهیم بود. @azmanegasht
🔔رقصی چنین آرزوست! ❗️آقای زندگانی!برای شمایی که اهل هنر هستید،قاعدتا باید مشخص باشد که در ادبیات ما،رقص،زاییده‌ی حال خوش است نه زاینده‌ی آن. دراین‌میان، عده‌ای را به چالش ایرانی_برقص! دعوت کرده‌اید.آقای زندگانی! جمهوری اسلامی سالهای سال با هزینه‌های مالیات من و امثال من و پول‌هایی که میتوانست رنگ محرومیت را از چهره‌ی کودکان کار و فقیر بزداید، شما را پروراند تا همچون روزی، در بحران، هنرمندانه و نه مبتذل‌وار، کنار این مردم، در غم و شادی‌شان شریک باشید.آیا نهایت هنر هنرمندی همچون شما،دعوت به رقصی است که کودکان هم بهتر از شما از پسش برمی‌آیند؟ هیچ هنر دیگری در چنته نداشتید؟ ❗️برخی از کادر درمانی،میان خستگی،فشار روحی، مرگ‌هایی که قلبشان را می‌آزرد و احتمالا دستشان از هنر خالی بود،رقص را برای تغافل از فشار برگزیدند تا بتوانند محنت‌شان را کم کنند و مجددا وارد میدان کار شوند.هرچند آن رقص عارفانه‌شان،خدمتی‌ است که شبانه‌روز به امید عافیت هموطنانشان انجام می‌دهند. ❗️راستی! همین اکنون که شما،نهایت مردمی بودنتان را در ردیف کردن تصاویر پشت سرتان نشان داده‌اید، طیفی که شما آن‌ها را از دایره‌ی انسانیت خارج کردید_چون رقصیدن را قبول ندارند_ ، وسط بیماران قرنطینه و بستری، کاملا گمنام و حتی بدون همیشگی‌شان،، از صبح تا شب هرکاری میکنند تا دل بیماران شاد شود و اندکی از آلام تنهایی آنان کاسته! ❗️یقین دارم حضور شما و هم‌صنفی‌هایتان در کنار کادر درمانی و بیماران، به آن‌ها هدیه میکند. شما را به فرا میخوانم. @azmanegasht
در وصف "اگر" ی قریب الوقوع ان‌شاءالله! چند روزی است که آمارهای متوفیان مبتلا به ویروس کرونا در ایران، تقریبا ثابت و با شیب بسیار ملایم رو به نزول رفته و البته هنوز، هراس‌ها و بیم‌ها، بیش از امیدهاست و البته یک دلیل، غِرّه نشدن است که غالبا، پس از غرور حین پیروزی، شکست حاصل شده است. اما امروز، می‌خواهم از یک "اگر" سخن به میان آورم که البته به نظر می‌رسد. به گونه‌ایست که کلان‌نظریه ای با عنوان #"نه‌شرقی،نه‌غربی" همچنان در گوشه‌ی اذهان جامعه‌ی ایرانی پژواک خود را داراست و البته ایران، بارها در نقاط مختلف، هرچند نتوانسته به نحو مبسوط این نظریه را چارچوب‌بندی کند، اما در عمل با رویکردی ارزشی، این نظریه را به پیش رانده‌‌‌است‌. هرچند، هنوز هم زبان الکنی برای توضیح داریم و امان از این زبان الکن...که کم برای ساکنان این مرز و بوم هم شک و شبهه نیافریده‌است. بحث از شرایط تاریخی دقیقا به این نکته بازمی‌گردد که انقلاب اسلامی، با رویکردی از جنس و پایبندی به ، بناست زیستندگان این خاک_بخوانید ملت_ را در بعد انسانی با تعریفی از جنس به پیش‌راند و نظام سیاسی و دولت متناسب، جامعه، فرهنگ و رسانه‌ی در خور، اقتصاد سازگار، آموزش و پرورش موافق و حوزه‌های خرد و کلان دیگر را مساعد با این آموزه‌ی خویش، بنا کند. البته که در بسیاری اوقات حتی اندیشمندان ما، ظاهرا حوصله‌ و حرج اندیشیدن در نظام فکری را ندارند. چرا که یاشرقی!یاغربی! هم نسخه‌ی پیچیده و آماده‌تری است و هم مقبولتر خواهد افتاد، چرا که بنظرشان آزموده است. جالب آن است که اندک را نیازموده رد می‌کنند، ولیکن حتی زیر بار بد نسخه‌های آزموده‌ای که به خطا رفته‌اند نیز نمی‌روند و با سانسوری عجیب و روایتی کاریکاتوریستی، همچنان متعلقند به جهان‌های دیگری! از سویی، فضای رسانه‌ای موجود، پر است از بحث مطالبات از حاکمیت در زمینه‌ی مقابله با کرونا، و به‌طور خاص هجمه‌ی عظیمی با بحث چرایی عدم اجرای قرنطینه و اِعمال قانون‌های سفت و سخت که ظاهرا زیاد هم گوش شنوایی برای پاسخ نمیخواهد و عمدتا فقط "معترض" است، چرا که درگیر نوعی خشم و سرخوردگی در حوزه‌های دیگر است. اما به طور خاص در مساله‌ی کرونا، جدای از همه‌ی مشکلات و کاستی‌های جزئی_ که البته عمیقا قائلم نظام سلامت زودتر از اینها می‌بایست از طب‌های مکمل از جمله ، لااقل برای بسط وجودی خویش، بهره می‌برد_ جمهوری اسلامی، تقریبا با رویکرد جدیدی وارد میدان شد و آن هم واگذاری امور به نحو نسبتا هدایت شده، به بود. البته که مردم در اینجا تعریف ویژه‌ی خود را دارد، اما در این حوزه، نسبتا سازمان‌مند و با تجربه‌های ریز و درشت از بحران‌هایی همچون جنگ، سیل و زلزله وارد میدان شد. این سازمان‌مندی عمدتا از نهادهای خُرد دینی برخاست. اما اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند ازین بحران فراگیر، با مدل خود، عبور کند، قطعا الگوی قابل تاملی را در برابر دیدگان جهانی قرار خواهد داد بشرطها*! چرا این تحلیل را مطرح کردم؟ انقلاب اسلامی ایران، انسان را "گرگ انسان" تعریف نمی‌کند و بنا نیست با مجازات روزافزون حرف خودش را بزند، قصد ورود ماکیاولیستی به عرصه‌ی سیاست را ندارد و بر جان آدمیان و حتی مردگان آنان برای قدرت خویش، بتازد(نمونه‌ی آن را در نگاهداشت حداکثری حرمت اموات کرونایی ببینید)، حداکثر سود اقتصادی و حتی سیاسی را بارها و بارها فدای اندیشه‌های آزادی‌باورانه و دادخواهانه‌ی خویش کرده است و حال نیز، با تکیه بر ، تلاش دارد تا از پس این بحران عبور کند. اگرچه در میان عوام الناس مطرح شد که چین با قرنطینه توانست از پس این برآید، اما فراموش نکنیم که تمام دنیا هم اکنون گرفتار ویروسی است که چین نقطه‌ی شروع آن بوده است و فرضیه‌ی قرنطینه‌ی شرقی، رد شده است. در غرب هم نه تنها قرنطینه، که حکومت‌نظامی‌ها و جریمه‌ها و قوانین سفت و سختِ منع آمد و شد، مصرانه در جریان است ولیکن آمار، همچنان صعودی! اگر جمهوری اسلامی، علی‌رغم حیثیت بشدت اجتماعی فرهنگ خویش که می‌توانست در مقابله با کرونا، مساله را حادتر کند، و علی‌رغم تمام هجمه‌های تبلیغاتی علیه سیاستگذاری‌ها در این حوزه بتواند بر این بحران، غلبه نماید، می‌تواند نماینده‌ی نوعی تفکر قلمداد گردد که با مدلی بشدت مردمی‌تر در چارچوب اندیشه‌ی دینی، ظرفیت غلبه بر حادترین مشکلات را داراست، هرچند که هنوز، در اوان طرحبندی انقلاب خویش است. و این ظرفیتی است که حکومت واقعا مردمی مبتنی بر دین فطری در اختیار سیاستمداران صادق خواهد گذاشت، اگر باور کنند. پ.ن:"بشرطها" یی که در بالا عرض کردم آن است که اگر فضای مجازی را درنیابیم، مستغرق خواهیم شد. و این شرط، جدی است و البته متهم ردیف اول آن، سیاستگذاران و مسئولان اجرایی‌ند. @azmanegasht
هنوز که هنوزست، یارای دیدن حتی یک کلیپ سی ثانیه‌ای از وضعیت کودکان یمنی را ندارم. امروز بعد از سالها، جرات کردم یک لحظه از یکی از کلیپ‌های دوستانی را که در حوزه بین‌الملل فضای مجازی کار میکنند و در مورد کودکان گرسنه‌ی یمنی بود، باز کنم. دو ثانیه نشد... لازم نمیدانم بگویم که چه حالی بر من رفت، لحظه ‌ای که فریادهای زجرآور کودک یمنی حین جان دادن از گرسنگی را دیدم... اما ...اما مگر آه این کودکان معصوم، بی پژواک درین عالم می‌ماند؟ *پ.ن: خیلی دوست داشتم برای متن تصویری قرار دهم، رمقی نمانده!