حکایتی از منطق زنانه و اخص آن، منطق مادرانه
امروز روز میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها است و بهانهی خوبی برای اندیشیدن به "ما"!
معتقدم "ما"های نیندیشیدهی زیادی داریم که البته ذیل نگاه توحیدی و ضرورتی وحدانی میتوات تشریحش کرد. امروز به نحوهی "شدن" و "رسیدن" ی که در زنان جامعهی ما متبلور است و البته در بیانش تا حدودی قاصریم، بپردازم. منطقِ شدن در نگاه زن ایرانی، حتی برای آنان که تجربهی مادری ندارند، ولو کمتر، منطق مادری است. منطق را به معنای "نوع خاصی از فهم، نگرش، رفتار و تجربه و گره خوردن اینها با یکدیگر" به کار میبرم.
گاه گاه که نوای پیشرفت به سمعم میرسد، هرچه سعی میکنم، خودم را که هیچ، پارهگان تنم را هم نمیتوانم به الگویی از پیشرفت برسانم که پسرم، بهترین معمار یا مهندس مدینهاش شود و دخترم، ماهرترین پزشک اطرافیانش فقط!!!
اصلا من باید بخواهم؟ مادر چه باید به فرزندانش ارزانی کند تا فرزندش، به سمت پیش برود؟
الگوی پیشرفتی که به دنبالش هستیم، به دنبال جلو زدن از همه است؟ در چه چیزی؟ برای چه چیزی؟ و با چه "همه" ای در حال در افتادن است؟ با "همگانی" که غرب فقط مصداقش است و لاغیر، میتوان به مسابقت و مساوقت نشست؟
بگذارید جدای از توصیف منطق مادری، معیار را هم منطق مادری در نظر بگیرم، چون آنچه مادر دارد، نزدیکترین نقطه به فطرت هر انسانی است و البته نمیبینیم کسی که مادری نخواهد! بزرگترین مصداقش هم اشکانی است که اغلب انسانها در لحظهی شهود مادری از دیدگانشان جاریست.
مادری یعنی در مقام_ و نه حال_ فروبستن دیدگان از "خود" که نامش ایثار است! بسیاری از انسانها در لحظه، تجربهی ایثار را دارند، اما مادری حال دائم است، مقامی است که برون رفت ندارد. یا در مقام مادری بودن و یا در مقام مادری نبودن. مادری در حال نیست و تنها با لحظه پیوند نمیخورد.
لحظهای را تصور کنید که انسانها تصور کنند این خلق "مادرانه" را در خود وسعت دهند. شدن به سمت مادری! شدن به سمت بهشت است☺️. چرا که هرجا، قیام به مادری شود، بهشت است*.
روایت مادرانهی پیشرفت، روایت پیش رفتن و پیش راندن است. روایت صدور است. و البته اگر قاعدهی "معطی شئ باید واجد شئ باشد"، را در نظر بگیریم، ذیل نگاه موهبانه و ایثارگرانهی مادری، پیشراندن، نیازمند پیشرفتن است لزوما!لذا الگوی پیشرفت، الگوی فرا رفتن از خود، و نگاه به دیگریها نیز هست.
* الجنه تحت اقدام الامهات یعنی زیرپای مادران بهشت است. یعنی هرجا مادری، مادری کند بهشت است. چقدر این ترجمهی اشتباه، زیبایی این کلام را حیف کرده.
چالش رقص، مناسک گرایی دوران کرونا
این روزها درگیری فضای کرونا زدهی جامعهی جهانی، مقابلهی جدی اقشار مختلف را طلب کردهاست. فشار روانی موجود، بسیاری را بر آن داشت تا برای حال خوب مردم کاری کنند یا حداقل به این کار تظاهر نمایند. البته که بازنماییهای رسانهای عظیمی که در ایران اتفاق افتاد، جای تامل جدی و نیاز به فراتحلیل دارد که قسمتی از سیاستگذاریهای بحرانی نیز، بازیچهی جدی همین بازنمایی رسانهای شدند. اما نکتهی قابل تامل برای نگارنده جدی شدن چالش رقص از جانب کادر درمانی در این فضا است.
این روزها با تلاشهای متعدد، از جانب سیاستگذاران، نقطهی ثقل فشارها برای لغو تجمعات_به تبع شیوع ویروس از قم بعنوان مرکز این ویروس_ تجمعات مذهبی بودند. سفارشهای موکد در دین اسلام برای ایجاد تجمعات به هر نحو ممکن، اسلام را به اجتماعیترین دین مبدل ساخته و البته حیات این دین پس از #انقلاب_اسلامی نیز، در بسیاری اوقات، با همین تجمعات رقم خورده است. هنوز مردم ایران، مردمی هستند که حضور فیزیکی شان در بسیاری از اوقات رقم زنندهی موجودیت و هویت آنان بوده است و نمونهی جدی آن، تشییع بزرگ حاج قاسم سلیمانی بود. راهپیماییها، انتخابات مختلف با صفهای عریض و طویل، شلوغی مکانهای زیارتی خصوصا در ایام خاص مذهبی، اعتکافها، شبهای قدر و...از این جملهاند. حال خوب یک #مسلمان_ایرانی، عمدتا در جمع حاصل میشود. در این اجتماعات، ساحت بدنی با ساحت معنا در قالب یک سری مناسک خاص، بازنمایی بیرونی مییابند. نمونه آن نماز میت یا حضور فیزیکی زیر تابوت شهدا و اموات با اذکار خاص است. یا دستهای بالارفته حین دعا و یا انواع مختلفی از سینهزنیها و زنجیرزنیها در ایام محرم است که البته مورد تاکید سنت دینی ما بوده است، هرچند در بسیاری از مواقع، رنگ و بوی فرهنگی مناطق خاص نیز به خود میگیرد.
در این فضا، سخن از لغو اجتماعات، خصوصا اجتماعات مذهبی به میان میآید. فضای بشدت اجتماعی وضع دینداری ما در دوران انقلاب اسلامی، باعث شده تا مردم در دوران قرنطینه، ولو در ماه رجب، به عنوان یکی از معنویترین ماههای سال، و حتی در اضطراریترین شرایط، اقناع دینی نشوند و عطش معنویتگرایی آنان برای ایجاد حال خوبشان سیراب نگردد. چون در حال حاضر این «مناسک» هستند که کاهنده یا افزایندهی حال خوش آنان خواهند بود.
از سویی دیگر نیز با بازنمایی گستردهای که درحوزهی فداکاری پرستاران رخ داد، این صنف، حتی بیشتر از پزشکان، به عنوان گروه مرجع دوران کروناویروس شناختهشد. فشار روانی موجود و مطالبهی مردم از آنان به عنوان گروه مرجع برای معناپردازی در این فضا_ گروهی که مجبور به پوشش حداکثری است و هویت بدنی خاصی نیز ندارد جز یک لباس شبه فضانوردی با صورتهای کاملا پوشیده(که همین ناشناختگی نگرانیهای بازنمایی سیاسی_دینی از مساله را به حداقل میرساند) موجب شد تا پرستاران، برای ایجاد حال خوش برای خود و اطرافیان، اقدام به رقص، به عنوان منسک جدید دوران کرونا کنند. وجه جمعی این کار، که عمدتا در گروههای چند نفره یا حتی چند ده نفره صورت پذیرفته است، آن را مبدل به منسکی کرده که گمان میرود اگر جایگزین مناسب خود در ساحت مناسکی را نداشته باشد، شاهد گسترش آن خواهیم بود.
@azmanegasht