📚داستان واقعی
امام زمان عج فرمودند:بلند شو و مسجد را از این حالت دربیاور
سال هزار و سیصد و چهل و هفت، سحرگاه شب نیمه شعبان، مسجد جمکران ، قدرت الله در مسجد مشغول راز و نیاز بود، آن سالها مسجد اصلا وضعیت مناسبی نداشت ،مسجدی کوچک در حاشیه ی بیابان های قم، بدون هیچ امکانات، عده انگشت شماری در مسجد بودند، ساعت از نیمه های شب گذشته بود ، خادم مسجد همه را بیرون کرد، به آقای لطیفی گفت میخواهم دربِ مسجد را ببندم، بفرمایید، خواهش کرد از خادم، "اجازه بده امشب را تا صبح اینجا بمانم ، دعایت میکنم ، این هم شیرینی تو"، مقداری پول به خادم داد تا اجازه بدهد در مسجد بماند، همه رفته بودند، او ماند و مسجد، ساعت حدود سه نیمه شب
در حال دعا و نیایش بود، سنگینی دستی را روی شانه اش احساس کرد، "بلند شو و مسجد را از این حالت دربیاور، شبستانی بساز و آبرومندش کن، عنایت خداوند با شماست و ما نیز کمک میکنیم"
آقایش بود، نقشه ای به او داد و فرمودند:"این نقشه را بعدا از شما میگیریم"
یک طرف نقشه طرح فعلی مسجد بود و طرف دیگر اسما مبارکه ی الهی
آفتاب طلوع کرده بود، هنوز حیرت زده بود ، قبل از این هم دیده بود مولایش را اما باز هم قلبش تند تند میزد، فکر و ذکرش شد ساخت مسجد جمکران ، کلنگ مسجد را زدند، معماری را طبق همان نقشه ای که حضرت آقا داده بودند طراحی کردند، برای ساخت و ساز مسجد چک شخصی خودش را هم میداد، گاهی حسابش را نمیتوانست پر کند، میگفت روز وصول چک شخص ناشناسی مبلغ چک را به حسابش میریخت و چک پاس میشد، آقا بود که کمکش میکرد، قبلا قولش را داده بود که کمک میکنیم ، این خانواده سرشان برود قولشان نمیرود ، مثل حسین بن علی جدش، سرش رفت ، قولش نه...
باید چاه عمیق حفر میکردند برای تامین آب مسجد،با یک شرکت حفاری قرارداد بستند، محل چاه را تعیین کردند، شب جمعه ای در مسجد مشغول نماز بود، بعد از نماز آیت الله سید حسین قاضی آمد کنارش نشست، احوالپرسی کرد:"دو نفر از طرف آقا بیرون منتظرتان هستند ، دستوری از حضرت آورده اند، آمد بیرون،آن دو بزرگوار را دید،" آقا فرمودند: این نقطه برای حفر چاه مناسب نیست،و در آینده داخل مسجد قرار میگیرد. پرسید پس کجا چاه را حفر کنیم ؟با دست نقطه حفر چاه را نشان دادند، آنطرف،آنجا
شرکت حفاری زیر بار نمیرفت ، آقای لطیفی نمیخواست بگوید چه کسی سفارش کرده ، خیلی کلنجار رفتند، گفت "هزینه چاه با من اگر آب نیامد ضررش را شخصا میدهم" ،چک بیعانه را داد ، چاه را کندند، همانجایی که آقای لطیفی گفت، کارشناسان حفاری دهانشان باز مانده بود ، به آقای لطیفی اصرار کردند که بگوید نقطه یابی کار کیست؟
گفت: صاحب مسجد، مولایمان حجه بن الحسن ارواحنافداه
نام مبارک حضرت را که برده بود زانوهایشان لرزید کارشناسان ،اشکشان جاری شد، باقی مبلغ حفر چاه را بخشیدند...
دلم برای کسی می تپد بیا ای دوست
بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم
📙 برداشتی آزاد از تشرفات قدرت الله لطیفی
📚ﻫﻔﺖ ﭘﻨﺪ ﻣﻮﻻﻧﺎ
ﺷﺐ ﺑﺎﺵ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ
ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺎﺵ ﺩﺭ ﻣـﻬـﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﯽ
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺎﺵ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻏﻀﺐ
ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺵ ﺩﺭﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﯾﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺵ؛ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ آﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺩﺭﯾـﺎ ﺑﺎﺵ در خـروشـانی عـشـق
و ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﯽ....
داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ.
شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
کتاب طوبای کربلا …صفحه141
چرا گاهی اموات به فکر ما می آیند؟
حجت الاسلام #قرائتی: اگر یکدفعه به یاد میتی افتادید بدونید داره به شما التماس میکنه که براش دعا کنید...
🌹مرحوم آیت الله بها الدینی:
گاهی من برای #اموات صلوات را هدیه میکنم و اثرات عجیبی هم دیدم.
خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است، مقداری #صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلواتها او را نجات دادهاند.
🌟کسی میگفت: مادرم چندسال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت:
پسرم! هیچچیزی مثل صلوات روح من را شاد نمیکند؛ بهترین هدیه که به من می دهی، این ذکر است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*اگر بنزین شما تمام شد و کارت جایگاه را به شما ندادند!*❤️❤️💯
#بخشش_خداوند
✍🏼 امام محمد باقر علیهالسلام ؛
هر ڪس تسبیح فاطمه ( س )
را بگوید و بعد از آن استغفار ڪند
خداوند گناهان او را ببخشاید🔺
📚 کلیات ختوم و اذکار ۲۱۲
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
کاش میشد به هیچ چیز فکر نکرد
فکر کردن آدم را نگران میکند ..!
کاش میشد کسی را دوست نداشت
دوست داشتن آدم را ضعیف میکند ..!
کاش میشد دلتنگ کسی نبود
دلتنگی حواس آدم را پرت میکند ..!
کاش میشد به هیچ چیز
و هیچ کس فکر نکرد ..
درها را بست پردهها را کشید
چراغها را خاموش کرد
و در سکوتی محض و در یک
خلأ ادراکی عمیق
آرامشی بدون واسطه را
در آغوش کشید !
کاش میشد به مثابهی اصحاب کهف
خوابید و تا قرنها بیدار نشد
دلمان خوابی عمیق میخواهد اینروزها ...