🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمد علی نیری💫
#ادامه
#قسمت_نهم
سوار یک ماشین شدیم.ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می کرد. این ماشین هیچ حفاظی اطراف خود نداشت.
در سر هر پیچ یکی دونفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می شدند!
جاده خراب بود.ماشین هم با سرعت زیاد می رفت.یک باره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من پشت ماشین مانده ام!سر پیچ بعدی ان قدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شدو...
نزدیک بود از ماشین پرت شوم.اما در آن لحظه اخر فریاد زدم یا صاحب الزمان عج...
در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم.من به سلامت توانستم آن گردنه ها را رد کنم.
در همین لحظه از خواب پریدم.فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان عج بر نداریم.
وگرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد.این ماجرا را احمد آقا در جمع بچه های مسجد تعریف کرد...
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمد علی نیری💫
راوی: استاد محمد شاهی
#قسمت_دهم
☘من چهار سال از ایشان کوچک تر بودم، اما شخصیت ایشان بسیار در من تاثیر گذاشته بود.توجه او به نماز اول وقت و مناجات عاشقانه او در تمام نوجوان هایی که اطراف او بودند تاثیر گذاشته بود.البته اینها همه از تاثیرات استادی مانند حاج اقا حق شناس بودایشان برای ما داستان ها و روایت های بسیاری در فضیلت نماز اول وقت و با حضور قلب می گفت.
☘ما در مسجد دیده بودیم که بارها آیت الله حق شناس ایشان را صدا می زد و آهسته و به طور خصوصی او را نصیحت می کرد.
ندیده بودم که احمد آقا کسی را در جمع نصیحت کند.به جای این کار کاغذ های کوچکی بر می داشت و معایب اخلاقی ما را داخل آن می نوشت.بعد آن را به طور مخفیانه به شاگرد هایش تحویل می داد.
☘هر چه جلو تر می رفتیم نماز او معنوی تر می شد..
یک بار وقتی احمد اقا شروع به نماز خواندن کرد رفتم و در کنارش مشغول نماز شدم، دقایقی بعد از این کار خودم پشیمان شدم!
احمد اقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدت منقلب شد.بدنش میلرزید..گویی یک بندهی حقیر در مقابل یک سلطان با عظمت قرار گرفته.
در روایات ما نماز را معراج مومن معرفی کرده اند.من به نماز های خودم نگاه می کنم اثری از عروج به درگاه خدا را نمی بینم.اما اعتقاد قلبی من و همه شاگردان احمد اقا این بود که تمام نمازهایش مخصوصا در سال های اخر نشان از معراج داشت! یعنی هرنماز احمدآقا یک پله او را به خدا نزدیک تر می کرد.
البته او خیلی کتوم بود، یعنی از حالات درونی خود حرفی نمیزد.
من یک بار از خود ایشان شنیدم که حدیث: « نماز معراج مومن است» را خواند.و بعد خیلی عادی گفت: بچه ها باید نماز شما معراج داشته باشد تا حقیقت بندگی را حس کنید.
من آن شب اصرار کردم که: احمد اقا آیا این معراج برای شما اتفاق افتاده؟
معمولا در این شرایط به نحوی زیرکانه بحث را عوض می کرد اما آن شب بعد از اصرار من سرش را به نشانهی تایید تکان داد.
🔶ادامـــــه دارد...
مادڔ بزرڲـــــــــ شــــهید جہاد مغنـــیه میگفتـــــــ
مدټ طوݪانے بعـــــد ۺهادتش اومـــــــــد بـــــــــہ خوابمـــــــ
بہشـــــــ گفټمــــــ : چرا دير کردے ؟
منټظــــرت بودم۰
گفټ: طول کشید تـــــــا از بازرســــــے ها رد ۺدیم
گفتم : چـــــه بازرســـــــــی ؟
گفت : بیشټر از همه بازرســــــــــے ݩماز وایســــــتادم
بیشټر از همه درباره ݩماز صبځ میپرسیدݩ !!!
⛔️رفیق!! ݩماز ،حتی با شهیـــــــــــد هـــــم شوخی نـــــــدار ⛔️
#شهیدانه
#جهادمغنیه
باران جباری:
🌸سر صبح بردن نام گل نرگس میچسبد🌸
🌤اول صبــح سـلام به آقـــــا🌤
اَلــسَّـلاٰمُ عَـلَــیْـڪَ یٰـا بَـقـیَـةَ اَللّٰهِ فِـي الْاَرْضِہ✋🏻
اَلـسَّـلاٰمُ عَـلَــیْـڪَ یٰـا الـحُـجَّـةَ اَللّٰهِ فِـي الْاَرْضِہ✋🏻
اَلـسَّـلاٰمُ عَـلَــیْـڪَ یٰـا الـحُـجَّـةَ اَللّٰهِ اَلـثـٰـاني عَـشَـرْ✋🏻
اَلـسَّـلاٰمُ عَـلَـیـْـڪَ یٰـا الـنُـورَ اَللّٰهِ فِـي الـظُّـلُـمٰـاتِ الْاَرْضْ✋🏻
اَلـسَّـلاٰمُ عَـلَـیْـڪَ یٰـا مَـولٰاےَ یٰـا صـٰـاحِـبَ الْـزَّمٰـانْ✋🏻
اَلـسَّـلاٰمُ عَـلَـیْـڪَ یٰـا فـٰارِسَ الْـحِـجـٰازْ✋🏻
اَلـسَّـلاٰمُ عَـلَـیْـڪَ یٰـا خَـلـیـفَــةَ الْرَحْـمٰـنْ وَ یٰـا شَـریـڪَ الْـقُـرْآنْ وَ یٰـا اِمٰـامَ الاِنْـسِ وَ الْجٰـانْ✋🏻
💚🌤صبحت بخیر آقـــــای من 🌤💚
هدایت شده از خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*[ موضوع:دیدن آینده ]* سخنران: استادحسن عباسی
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
•---✾دوستی با خدا
هدایت شده از خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
#مناجات
✍خدایا! به عزت و جلالت قسم بینا کن چشم دل ما را در دنیا به حقیقت عبث دنیا قبل از آن که در گور تاریک، چشم ما را به حقیقت دنیا بیدارمان کنی که بیدارشدگان از خواب جهالت در دنیایشان خفتگان با آرامش در گورهای خود هستند؛ و خفتگان در دنیا که لذت خلقتشان را فقط در دنیا میدیدند، بیدارشدگان گور خود هستند که بیدار شدن در گور جز تاریکی هدیهای بر آنان ندارد و بیدارشدگان در دنیا، گورشان جز نور چیزی بر آنان نخواهد داشت.
➣
📜 #یڪـــآیــهقـــــرآن۱۰
آیا قـــادر نیست #دعـــای ناچیز تو
را اجابت ڪند؟؟ و زندگی برای تو
سهل و آسان نماید؟؟
ســختی ها #معـیاری برای سنجش
ایــماناند و پایدار نخواهد بود این
وعـــده خداوند است.
📒 ســوره بقـــره آیه ۱۸۶
💯 #صـــــبور_باشـــــیم
🔰 #معرفیشهید | #شهید_حسین_بواس
📍 شهید حسین بواس فرزند ابوالقاسم در روستای ملاط از توابع شهرستان لنگرود در استان گیلان ، در ۲۹ دی ماه سال ۱۳۶۰متولّد شد. ایشان دارای دو فرزند به نامهای محمّد جواد و محمّد حسین و از شهدای لشکر ۲۵ کربلا مازندران بود.
💎 با مهاجرت پدرش به شهرستان لنگرود در این شهر، بعد از گذراندن دوره ی آمادگی، سرانجام وارد دبستان شد.هنوز دو- سه سالی از دوران تحصیل ابتدایی اش نگذشته بود که همراه خانواده اش به استان مازندران هجرت و در شهرستان چالوس اقامت نمودند. شخصیت اولیه شهید، با مراقبت اولیاء و مجالست با هم سن و سالان بر چین شده از خانواده های مقیّد و مذهبی جان گرفت و بعدها با هدایت پدر و مادر با حضور در مساجد و مراسم های مذهبی، روحی تازه در او دمیده شد.
✔️ طاهره شریفی می گوید: همسرم عاشق شهدا بود. بهخصوص علاقه ی خاصی به شهید صیاد شیرازی داشت و دقیقاً در سال روز شهادت ایشان به شهادت، رسیدند.
♻️ شهید بواس چهاردهم فروردین سال ۹۵ از فرودگاه تلفنی با اعضای خانواده خداحافظی و در بیست و یکم فروردین بنا به قول همرزمانش در بعدازظهر همان روز با گلوله ی تکفیریها در منطقه خانطومان سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.