eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.6هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خسته نباشید دوستای گلم .برا ترک اعتیاد اگه کسی دارویی چیزی میشناسه بگه برااعت
❤️🍃 سلام وعرض تشکر از مدیر گروه خانمی گفتند سه ساله پاهام‌پوسته میزنه و باهیچ درمانی خوب نشده . جواب دادم احتمال داره مربوط به کبدتون باشه چون تجربه خودم و اطرافیان را دیدم که مثلا پاهاشون زخم بوده سالیان دراز یا ترکهای عمیق داشته یا سرانگشتان دست و پا پوسته میزده مربوط به کبد هست. خواهر گلم شما ضمن‌مراعات اینکه جوراب نخی بنوشید چرب کنی زیاد نشورید پاتون را . روی موکت با دمپایی راه برین کبدتون را پاکسازی کنید . هر وز عرق کاسنی شاطره بید مصرف کنید ی مدت زیاد. نکنه دوم‌سکنجبین درست کنید باعسل و سرکه هر روز میل کنید . رب انار هم خوبه. ان شاءالله نتیجه میگیرید . خبر بهبودیتون را بهم بدین این نکته را بگم که ترک پاها خودش ی علامت عست از داخل بدن ومفید هیت بخارات را دفع میکنه . 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام اون خانم ۴۶ ساله که میگه آزمایش مثبت بوده بارداری خارج ارحم است هیچ نگران نباشن وبه دکتر متخصص زنان و زایمان مراجعه کنن یدونه آمپول میزنن خوب میشن ان شااله 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام به حبیبه جان ودوستان هم گروهی خواهری که گفتین پدرشوهرت بهتون زمین نمیده یا مغازه خوب عزیزم اگه میخوای کاری کنید همین الان انجام بده چون بعد ازمرگ پدرشوهرتون چون الان میگه چیزی ندارین زمین دادمتون وفروختین بعد از مرگش هیچی تو دستتون نیست تا خودش دستنوشته یا همون وصیت کن که زمین ومغازه به شما برسه ورنه هیچی تو دستتون نیست خودت با شوهرت یه شب برید پیشش وبهش بگین با شرایط زندگیتون خودت بهش بگو منم جای دخترت اگه ازشوهرم متنفری من چه گناهی دارم من عروستم منم دوست دارم مث هم عروسام تو رفاه باشم دستش ببوس بگو دستمون بگیر یا به کسی یاهمون پسر بزرگش کسی که حرف شنوی داره ازش برید پیشش وبهش بگین که با پدرشوهرت حرف بزن مادر شوهرت واسطه کن بگو اینم بچه ات هست فرقش بابقیه چیه تازه این معلول ونیاز بیشتری به محبت شما داره انشا الله به حق حضرت زینب مشکلتون حل شه برا منم دعا کنید که سخت محتاج دعا دوستان هستم مامان پریا 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام درمورد اسم زینب که گفتن عوضش کن این اسم رنج کشیده اس! یه جایی شنیدم که این توطئه ای از طرف دشمنه. برای اینکه مردم از اسم عربی ومخصوصا ائمه و..کمتر استفاده کنند البته که اسم رو شخصیت انسان اثرمیذاره ولی چون اسم شخص دیگه ای بوده پس حتما شخصیت وسرونشت بقیه هم مثل اون شخص میشه؟ قبل از حضرت زینب هم اسم زینب متداول بوده.پس دلیل نمیشه. آیا به نظرشما هرکس تو دنیا اسمش علی بوده یا محمد همه ادمهای خوبی بودن یا هرکس یزید ادم بد زینب یعنی زینت پدر.نهایتش این دختر زینت پدر میشه دیگه همه ابوالفضلها اینجورین همه رضا ها اونجورین.مهدی سرنوشتش ال میشه زینب بل میشه.تو رو خدا بزاریم‌کنار این حرفهای من دراوردی رو..چرا کسی نمیگه السا ها این میشن سایناها اون میشن. آرش وپارمیدا و... اینا همش نقشه اس.شخصیت هرکس بسته به ذات ونوع تربیتش فرق میکنه نه بخاطر اسم ورسمش ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 آقاي حاج ميرزا محمد علي گلستانه اصفهاني (ره ) فرمودند: عموي من ، آقاسيد محمد علي (ره ) براي من نقل كردند: در زمـان مـا در اصـفهان شخصي به نام جعفر كه شغلش نعلبندي بود، بعضي حرفها رامي زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مي گفت : با طي الارض به كربلارفته ام . يا مـي گفت : مردم را به صورتهاي مختلف ديده ام . و يا خدمت حضرت صاحب الامر (ع ) رسيده ام . او هم به خاطر حرفهاي مردم ، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزي براي زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مي رفتم . در بين راه ديدم جعفرنعلبند هم به آن طرف مي رود. نزديك او رفتم و گفتم : ميل داري در راه با هم باشيم ؟ گفت : اشكالي ندارد، با هم گفتگو مي كنيم و خستگي راه را هم نمي فهميم . قدري با هم گفتگو كرديم ، تا آن كه پرسيدم : اين صحبتهايي كه مردم از تو نقل مي كنند، چيست ؟ آيا صحت دارد يا نه ؟ گفت : آقا از اين مطلب بگذريد. اصرار كردم و گفتم : من كه بي غرضم ، مانعي ندارد بگويي . گـفـت : آقـا مـن بيست و پنج بار از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براي زيارتي عرفه مي رفتم . در سفر بيست و پنجم بين راه ، شخصي يزدي بامن رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم ، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلي كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت ، قافله را دو روزدر كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله هاي ديگر بـرسـنـد و جـمـعيت زيادتر شود. ازطرفي حال زائر يزدي هم خيلي سخت شد و مشرف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را بااين حال تنها بـگذارم و نزد خداي تعالي مسئول شوم ؟ از طرفي چطور اين جا بمانم واز زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براي درك آن ، جديت داشته ام ، محروم شوم ؟ بـالاخـره بـعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله ، پيش او رفتم وگفتم : من مي روم و دعا مي كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ايـن مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت : من يك ساعت ديگر مي ميرم ، صبركن ، وقتي از دنـيا رفتم ، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طوري كه راحت باشد، به كربلا برسان . وقتي اين حرف را زد و گريه او را ديدم ، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم . قافله رفت و مدت زماني كه گذشت ، آن زائر يزدي از دنيا رفت . من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم . وقتي از كاروانسرا بيرون آمدم ، ديدم از قافله هيچ اثري نيست ،جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مي شد. تـا يـك فـرسـخ راه رفـتـم ، اما جنازه را هر طور بر الاغ مي بستم ، همين كه مقداري راه مي رفتم ، مي افتاد و هيچ قرار نمي گرفت . با همه اينها به خاطر تنهايي ، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم ، نـمي توانم او را ببرم ، حالم خيلي پريشان شد. همان جاايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (ع ) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم : آقا من با اين زائر شما چه كنم ؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم ، نزد خدا و شمامسئول هستم . اگر هم بخواهم او را بياورم ، توانايي ندارم . نـاگهان ديدم ، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سواري كه بزرگ آنها بود، فرمود: جعفربا زائر ما چه مي كني ؟ عرض كردم : آقا چه كنم ، در كار او مانده ام ! آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اي در دست داشت كه آن را در گودال آبي كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم . ناگاه ديدم ، از قافله اي كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلوافتادم . كـمـي گـذشت ، ديدم به قافله اي كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم . وبعد هم طولي نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام . در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتي است ! ميت را بردم و در وادي ايمن دفن كردم . قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مي پرسيد: تو كي وچگونه آمدي ! من قضيه را براي بعضي به اجمال و براي بعضي مشروحا مي گفتم وآنها هم تعجب مي كردند. تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم ، ولي با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حـيـوانات مختلف مي بينم ، از قبيل : گرگ ، خوك ، ميمون و غيره و جمعي را هم به صورت انسان مي ديدم ! از شـدت وحشت برگشتم و مجددا قبل از ظهر مشرف شدم . باز مردم را به همان حالت مي ديدم . برگشتم و بعد از ظهر رفتم ، ولي مردم را همان طور مشاهده كردم ! روز بـعـد كـه رفتم ، ديدم همه به صورت انسان مي باشند.
تا آن كه بعد از اين سفر، چندسفر ديگر مـشرف شدم ، باز روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف مي ديدم ودر غير آن روز، به همان صورت انسان مي ديدم . به همين جهت ، تصميم گرفتم كه ديگر براي زيارتي عرفه مشرف نشوم . چون اين وقايع را براي مردم نقل مي كردم ، بدگويي مي كردند و مي گفتند: براي يك سفر زيارت ، چه ادعاهايي مي كند. لـذا من ، نقل اين قضايا را به كلي ترك كردم ، تا آن كه شبي با خانواده ام مشغول غذاخوردن بوديم . صـداي در بـلند شد، وقتي در را باز كردم ، ديدم شخصي مي فرمايد:حضرت صاحب الامر (ع ) تو را خواسته اند. بـه هـمـراه ايشان رفتم ، تا به مسجد جمعه رسيدم . ديدم آن حضرت (ع ) در محلي كه منبر بسيار بلندي در آن بود، بالاي منبر تشريف دارند و آن جا هم مملو از جمعيت است . آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشتري ها بود. به فكر افتادم كه دربين اين جمعيت ، چطور مي توانم خدمت ايشان برسم ، اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند: جعفر بيا. من رفتم و تا مقابل منبر رسيدم . فرمودند: چرا براي مردم آنچه را كه در راه كربلا ديده اي نقل نمي كني ؟ عرض كردم : آقا من نقل مي كردم ، از بس مردم بدگويي كردند، ديگر ترك نمودم . حضرت فرمودند: تو كاري به حرف مردم نداشته باش ، آنچه را كه ديده اي نقل كن تامردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفي با زائر جدمان حضرت سيدالشهداء (ع )داريم كمال الدين ج 2، ص 80، س 16
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 سِحر و جادو روی چه کسانی تاثیر می‌گذارد؟ (برای دریافت محتوای بیشتر در این زمینه، به صفحه اختصاصی صحیفه جامعه سجادیه در وب سایت «بلاگ منتظر» به آدرس زیر مراجعه فرمایید) blog.montazer.ir/sahife @ostad_Shojae | montazer.ir
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85 چه صبری داری خدا😭👆
درمان ریزش مو دردوهفته 😳⁉️ 🔺🔻من واقعا خیلی ریزش مو داشتم خیلی رنج میبردم از این موضوع 😔 برای کاشت مو ب چند تا کیلینیک مراجعه کردم ولی متاسفانه جواب نداد😞 🟢تا اینکه رفیقم یه کانالی بهم معرفی کرد😍 🔥💥باورتون نمیشه وقتی عضوش شدم طی دوهفته من جوابشو دیدم👌🤩 ✅اگر توام داری از نداشتن مو رنج می‌بری حتماً عضو این کانال شوو معجزه می‌کنه براتون 💫❤️: https://eitaa.com/joinchat/3748790935Cda51e270f0 09384874697 ☎️
آرشیو تمام داستانهای موجود در کانال 👇😍 https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 دیگه دنبال قسمتای هر داستان نگردید همش اینجاست👆✅
ماجرای شفاعت حضرت زهرا از جوان فاسد اون وقتا يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم،که شده بود خونه گناه و معصيت.. شب عاشورا ...ماشينو برداشتم برم يه گشتي بزنم.توی راه یه دخترخانم چادري داشت ميرفت حسينيه.اومدم جلو و سوار ماشينش کردم،به بهونه ی ميرسونمت و این حرفا...ولی بردمش توي اون خونه ي مجردي....اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن.گفتم برو بابا ،من به امام حسين شما کار ندارم .....توي گريه یهو گفت که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم...گفتم من فاطمه ی زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم:...بعد هم پاشدم که چادرشو از سرش بکشم ولی یهو دیدم دختره ...👇😭 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf 😔👆
🔴دعای وفاداری ، دعایی برای زن دوم نگرفتن همسر 🔴 فردی که نمیخواهد شوهرش همسر دوم اختیار کند و میخواهد که زندگی اش از دوام و استحکام بهتری برخوردار باشد، و مهر و محبت شوهرش هم نسبت به او بیشتر شود. اگر دعای شریفه ی زیر را با گلاب و زعفران در سه برگه نوشته، اولی را به همسر بنوشاند. برگه دوم را داخل بالش او بگذارد و برگه سوم را با خود همراه داشته باشد ،ان شاء الله به خواست خود خواهد رسید...👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf انقدر قویه این دعا که یک روزه اثرشو میبینید😳👆
💕 دعـاۍ بخــت گشایۍ و ازدواج سریـع 💕 ❤️❣ برای ازدواج سریع دختر خانمها، به اذن خداوند تبارک و تعالی دعای ذیل را بر روی کاغذ بدون خط ترجیحا با گلاب و زعفران بنویسد و در جیب خود به همراه داشته باشد. ان شاء الله پس از چهل روز در صورتی که مانعی مثل سحر یا بستگی وجود نداشته باشد ازدواج خواهد نمود. متن دعا👇👇👇❤️ https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 خیلیا ازش حاجت گرفتن👆💯⭕️
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️ از حضرت امام صادق (ع) نقل است که اگر فرزندتان سرکش شده اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد با اعتقاد تام و باور کامل ، این سوره مبارکه را(107) مرتبه با نیت خالص و توجه به خدا بخواند فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۸🌼 @azsargozashteha