eitaa logo
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
652 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
༻﷽༺ گفتم: دگࢪقݪبم‌شۅق‌شهادت‌نداࢪد! گفت:) مࢪاقب‌نگاهت‌باش♥️🕊 شرایطمون:↯ @iaabasal شَھـٰادت‌شوخۍٓ‌نیسٺ‌؛قَلبٺ‌رابو‌میکُند بو؎ِ‌دُنیـٰابِدهَد‌رھـٰایَٺ‌مۍ‌کُند:)!🥀 .
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
روزتون بخیر ☀️🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸 🌼 ༻﷽༺ 🥀تلنگرشهید 🥀 چندین آیه دیگه درباره حجاب هست.نه تنها در قران بلکه در احادیث تمامی امامان معصوم بر حجاب تاکید شده...شما چه جور مسلمونی هستی که اینا رو نمیدونید؟یعنی حتی یک بار هم نشده قرآن رو دست بگیرید و بخونید؟بعضی از انسان ها هم هستند که با آگاهی از این موضوع باز هم به کار خود ادامه میدند و امر و فرمان خدا رو نادیده میگیرند با حرص گفتم -یعنی ما چادر بزاریم و محجبه بشیم همه چیز درست میشه؟ -نه من همچین حرفی نزدم.حجاب باعث میشه از خطرات راه در امان باشیم دخترای بی حجاب بیشتر در خطرند. -خوب اگه حجاب خوبه چرا خدا به مردا نگفته با حجاب باشن؟چرا ما باید این همه پارچه به خودمون ببندیم و اونا راحت بگردن؟ -اتفاقا مرد ها هم حجاب دارن.شما معنی حجاب رو درست نفهمیدید.حجاب یعنی دلت خالی از هر چیز بدی باشه.یعنی چشمت دنبال حرام نباشه.خیلی از دختران و زنان هستند که خودشون رو پشت چادر قایم میکنند و همه کارهای خالف رو انجام میدند..نمیفهمند دارن حرمت چادر حرمت یادگار فاطمه)س( رو زیر سوال میبرن.نمیخوان باور کنند این چادر فقط یه تیکه پارچه نیست،معنیه عشقه. -خوب با این حرف ها میخوای به کجا برسی؟ دوباره لبخند زد -من به هیچ جا ولی میخوام تو درس بگیری.به دور و برت نگاه کن همشون در حال عذاب کشیدن اند.همشون از کار های دنیوی خودشون پشیمونن نمیخوای درس بگیری؟ یه دفعه از خواب پریدم..اشک صورتمو پوشونده بود..از روی عسلی لیوان آب رو برداشتم و سر کشیدم 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿@azshoghshahadat🌿 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌼 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸 🌼 ༻﷽༺ 🥀تلنگرشهید 🥀 همین موقع گوشیم زنگ خورد. -ها؟ -سالم دنیا جونم آیدا یکی از دوستام بود -سالم خله این موقع شد زنگ زدی سالم کنی؟ -نه بیشور زنگ زدم یه خبر بهت بدم -ای بابا این موقع چه خبری آخه؟ -تو هم که زود جواب دادی حتما بیدار بودی دیگه غر نزن پوفی کشیدم و گفتم -حاال زود بنال خوابم میاد -هیچی دیگه فردا نیا دنبال من سعید جونم میاد دنبالم -خاک توسرت گوشی رو قطع کردم و انداختمش کنارم..دستی به صورت خیسم کشیدم. خدایا این خوابا یعنی چی؟بی دلیله؟اون حرفایی که پسره میگفت یعنی چی؟چرا من رو انتخاب کرد؟ ****** درای ماشین رو بستم و با مامان رفتیم تو...آرایشگاه مال خاله گلی بود..دوست مامان..با همه کار کنانش هم دوست بودم. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿@azshoghshahadat🌿 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌼 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
یک پارت جبرانی دیشب😊
•┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
13601c65a3566-74d9-4594-8724-66f5c6ed1ad2.mp3
13.12M
‌●━━━━─🙂💔─── ⇆ ‌‌‌ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ان شالله اربعین ڪربلاقسمت همه آرزومندا.... 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادمین فعاݪ مۍخوایم براۍ تبادݪ هر کی مۍ تونہ بیاد پیوے👇 @sajedeh037
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸 🌼 ༻﷽༺ 🥀تلنگرشهید 🥀 مامان نشست رو یه صندلی و منم روی یکی دیگه..سمانه اومد سر وقت من و خاله هم مامان. بعد 6 ساعت طاقت فرسا بلند شدم و توی آینه قدی به خودم نگاه کردم -ایول سمی گل کاشتی خاله-تازه مامانتو ندیدی برگشتم پشت سرم...اوه اوه عجب هلویی..آرایشش طالیی نقره ای بود لباسشم که طالیی اصال حال کردما خوش به حال بابا. رفتم جلو خواستم گونشو ببوسم که خاله نزاشت و گفت -گمشو بچه نمیخوای که تموم زحماتمو به باد بدی؟ خندیدم و رفتم عقب...خالصه بعد از چند دقیقه خدافظی کردیم و اومدیم بیرون مامان رانندگی میکرد...چشمامو بستم..انگار خوابم میومد لبه پرتگاه ایستاده بودم..دره پر آتیش بود. -داری راه اتشباه میری اون پسره کنارمه -یعنی چی؟ -دیشب عاقبت بی حجابی رو برات گفتم درس نگرفتی؟االن میخوای با اون لباس باز و آرایش بری بین اون همه مرد نا محرم؟میدونی با این کارت زخمی بر زخم هایمهدی)عج(میزنی؟میدونی شیطان رو به اونچه میخواد میرسونی؟ -من همینجوری بزرگ شدم نمیتونم تغییر کنم.بعدشم عروسی بهترین دوستمه نمیتونم نرم. -برو ولی لباس پوشیده بپوش. -یعنی یه مانتو تا مچ پا و مغنعه بپوشم برم عروسی؟ -نه ولی یه چیزی هم نپوش که زندگی چند نفر رو متالشی کنه -لباس پوشیدن من چه ربطی به زندگی دیگران داره؟ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿@azshoghshahadat🌿 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌼 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
شبتون شهدایـۍ🕊🌿
•|بِسمِ‌اللھِ‌‌الذۍخَݪق‌الْمَھد؎💚‌•.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸 🌼 ༻﷽༺ 🥀تلنگرشهید 🥀 -وقتی تو توی عروسی یا مهمونی لباس باز میپوشی یه مرد هوس باز نگاهش میوفته روی تو و تحریک میشه در اون صورت ویژگی های زن خودش براش کم رنگ میشه و زندگیشون دچار اختالل میشه.خودت دوست داری مردت با دیدن کس دیگه ای تحریک بشه؟ رفتم تو فکر...تا حاال از این زاویه به قضیه نگاه نکردم...ادامه داد -با حفظ حجاب تو غرور خودت رو حفظ میکنی.نشون میدی هر کسی لیاقت دیدن ظرافت های خدادادی تو رو نداره راست میگفت.. ولی من چه جوری انقد تغییر کنم؟پسره خودش جوابم رو داد انگار ذهنم رو میخوند -قطره قطره،آروم آروم شروع کن حرفش که تموم شد منم الی پلکم باز شد. هنوز نرسیده بودیم...بدون حرف خیره شدم به بیرون. صحنه های خواب دیشب جلو چشمم رژه میرفت. کسایی که توی آتیش بودند همه پشیمون بودند و میخواستن برگردن به گذشته و کاراشون رو جبران کنند. من نمیخوام مثل اونا پشیمون بشم...ولی از کجا معلوم این خوابا راست باشه؟اگه درست نبود چطور ممکنه چند بار پشت سر هم من اون خواب هارو ببینم؟بهتره برم خونه تحقیق کنم..دیگه دارم گیج میشم...آره این بهترین راه ولی عروسی رو چیکار کنم؟ به اطراف نگاه کردم..نزدیکای خونه بودیم. -مامان برو خونه -چی؟دیر میشه دیوونه -شما برید بگو دنیا کار داشت نتونست واسه عقد بیاد. -ناراحت میشنا. -اشکال نداره. -یعنی کارت از عروسی دوستت مهم تره؟ -بله مهم تره پوفی کشید و رفت طرف خونه. سریع از ماشین پیاده شدم و یه خداحافظی سر سری کردم. نشستم روی صندلی و لب تاب رو روشن کردم...مطلب مورد نظرم رو سرچ کردم و شروع به خوندن. تموم حرفای پسره داشت برام روشن میشد ولی خیلی سوال برام پیش اومد...سرم داشت منفجر میشد. فضای اتاق تاریک شده بود بلند شدم جلو آینه ایستادم..نگاهی به سرتا پام انداختم...لباسم مثلهمیشه باز بود..یعنی میتونم به حرف های اون اطمینان کنم؟ یه بار که ضرر نداره از توی کمد یه لباس پوشیده تر برداشتم و لباس شب مشکی رنگی که تنم بود رو انداختم روی تخت. به آرایشم نگاه کردم...به نظر خودم که مشکلی نداشت..خوب به هر حال تا همینجا هم زیاد تغییر داشتم تو تیپم. رفتم توی پارکینگ و ماشین خودم رو برداشتم...توی راه همش فکرم مشغول بود...چرا خدا که میگن انقدر مهربونه باید انسان هارو تنبیه کنه؟اصال خدا چرا جهنم رو ساخت؟ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿@azshoghshahadat🌿 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌼 🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
•┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•