eitaa logo
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
652 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
༻﷽༺ گفتم: دگࢪقݪبم‌شۅق‌شهادت‌نداࢪد! گفت:) مࢪاقب‌نگاهت‌باش♥️🕊 شرایطمون:↯ @iaabasal شَھـٰادت‌شوخۍٓ‌نیسٺ‌؛قَلبٺ‌رابو‌میکُند بو؎ِ‌دُنیـٰابِدهَد‌رھـٰایَٺ‌مۍ‌کُند:)!🥀 .
مشاهده در ایتا
دانلود
[ ] آگاه‌باشيدهمه‌كارهابہ‌خدابازمیگردد.. +کسی‌کہ‌تمامِ‌امورزندگیش‌رومیسپاره بہ‌خدا،دِلشوره‌نمیگیره! توکل‌میکنہ،میره‌جلو‌وایمان‌داره، نتیجہ‌هرچی‌شدبہ‌صلاحشہ💚!' _دل‌بسپار‌به‌خدا _ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
(◍ 🍒🌸◍) مـےگفتـ: _فـرض.ڪن.خـدا در.گـوش.لحظھ.هاتـ میگہ: فَـاِنـے.قَـریبـ :) من.پیشتمـ نتـرس....🌱 •• •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
{🖐🏾} - ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ وشهادت نام گرفت وقتی خداکسی راکشت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از شدت عشق ...💔 - •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیگربایـد‌چهـ اتفاقی‌درجهـان‌بیوفتد کهـ‌ بدونیم‌ما‌بهـ‌ امـام‌زمــان‌[عج]محتـاجیم •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استاد دانشمند نتیجه* چه خانم چه آقا فقط برای دیگران خوش اخلاق نباشید توی خونه هم همون اخلاقت رو داشته باشی هنر کردی •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
●○{اهمیت مادر در عاقبت بخیری فرزند} یکی وظایف اصلی خانم ها در زمینه های ظهور تربیت فرزند است!! مادری که پاک باشد چه بخواهد چه نخواد به ظهور کمک کرده ✅🌹 مادرها اگر نباشد نسل آینده ظهور در کار نیست دونید شیر پاک مادر است که مارا امام زمانی کرده است مثلا محمد ابن ابوبکر مادرش خانمی بود که حضرت زهرا را غسل کرد پدرش بد بود.. اما مادرش پاک بود ،.. شیر پاک خورده بود بخاطر همین شد میوه دل امام علی علیه‌السلام 💕 خانم بدونید یک بدی هست که باعث ببخشید ببخشید حرام زندگی فرزند شما می‌شود.. ببخشید این را میگم اون رابطه با نامحرم است💔🚫 اگر خانمی با نامحرم ارتباط بگیرد شیرش پاک نمیشود و باعث جهنمی شدن خود و فرزندش می‌شود ✌️💔🥀 لطفا با نامحرم ارتباط نگیرید چون شما هستید که نسل آینده ظهور را می‌سازید ✌️💞 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀تو میتونی به عج باخودسازی برسی 🎥 ♥️اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 رمـان‌بدون‌تو‌هرگز اما علي که گفت... پريدم وسط حرفش... بغض گلوم رو گرفت... - من نمي دونم چرا بابا گفت بيام... فقط مي دونم اين مدت امتحان هاي خيلي سختي رو پس دادم... بارها نزديک بود کل ايمانم رو به باد بدم... گريه ام گرفت... مامان نمي دوني چي کشيدم... من، تک و تنها... له شدم... توي اون لحظات به حدي حالم خراب بود که فراموش کردم... دارم با دل يه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنياست... چه مي کنم و چه افکار دردآوري رو توي ذهنش وارد مي کنم... چند ساعت بعد، خيلي از خودم خجالت کشيدم... - چطور تونستي بگي تک و تنها... اگر کمک خدا نبود التن چي از ايمانت مونده بود؟ فکر کردي هنر کردي زينب خانم؟ غرق در افکار مختلف... داشتم وسايلم رو مي بستم که تلفن زنگ زد... دکتر دايسون... رئيس تيم جراحي عمومي بود... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه... دانشگاه با تمام شرايط و درخواست هاي من موافقت کرده... براي چند لحظه حس پيروزي عجيبي بهم دست داد؛ اما يه چيزي ته دلم مي گفت انقدر خوشحال نباش همه چيز به اين راحتي تموم نميشه و حق، با حس دوم بود. برعکس قبل و برعکس بقيه دانشجوها شيفتهاي من، از همه طولاني تر شد، نه تنها طولاني، پشت سر هم و فشرده. فشار درس و کار به شدت شديد شده بود! گاهي اونقدر روي پاهام مي ايستادم که ديگه حس شون نمي کردم. از ترس واريس، اونها رو محکم مي بستم... به حدي خسته مي شدم که نشسته خوابم مي برد. سختتر از همه، رمضان از راه رسيد؛ حتی يه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توي اتاق عمل بودم. عمل پشت عمل... انگار زمين و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بياره؛ اما مبارزه و سرسختي توي ژن و خون من بود. از روز قبل، فقط دو ساعت خوابيده بودم. کل شب بيدار... از شدت خستگي خوابم نمي برد. بعدازظهر بود و هوا، ماليم و خنک... رفتم توي حياط... هواي خنک، کمي حالم رو بهتر کرد. توي حال خودم بودم که يهو دکتر دايسون از پشت سر، صدام کرد و با لبخند بهم سالم کرد. - امشب هم شيفت هستيد؟ - بله - واقعا هواي دلپذيري شده! با لبخند، بله ديگه‌اي گفتم و ته دلم التماس مي کردم به جاي گفتن اين حرف ها، زودتر بره. بيش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم، اون هم سر چنين موضوعاتي... به نشانه ادب، سرم رو خم کردم، اومدم برم که دوباره صدام کرد. - خانم حسيني من به شما عالقه‌مند شدم و اگر از نظر شما اشکالي نداشته باشه مي خواستم بيشتر باهاتون آشنا بشم... براي چند لحظه واقعا بريدم... - خدايا، بهم رحم کن... حالا جوابش رو چي بدم؟ توي اين دو سال، دکتر دايسون جزء معدود افرادي بود که توي اون شرايط سخت ازم حمايت مي کرد. از طرفي هم، ارشد من و رئيس تيم جراحي عمومي بيمارستان بود و پاسخم، ميتونست من رو در بدترين شرايط قابل تصور قرار بده. - دکتر حسيني... مطمئن باشيد پيشنهاد من و پاسخ شما کوچکترين ارتباطي به مسائل کاري نخواهد داشت. پيشنهادم صرفا به عنوان يک َمرده، نه رئيس تيم جراحي... چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمي آروم تر بشه... - دکتر دايسون من براي شما به عنوان يه جراح حاذق و رئيس تيم جراحی‌احترام زيادي قائلم. علي الخصوص که بيان کرديد اين پيشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاريه؛ اما اين رو در نظر داشته باشيد که من يه مسلمانم و روابطي که اينجا وجود داره بين ما تعريفي نداره، اينجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زير يه سقف زندگي کنن؛ حتی بچه دار بشن و اين رفتارها هم طبيعي باشه ولي بين مردم من، نه... ما براي خانواده حرمت قائليم و نسبت بهم احساس مسئوليت مي کنيم. با کمال احترامي که براي شما قائلم پاسخ من منفيه. اين رو گفتم و سريع از اونجا دور شدم، در حالي که ته دلم از صميم قلب به خدا التماس مي کردم يه بلاي جديد سرم نياد. روزهاي اولي که درخواستش رو رد کرده بودم دلخوريش از من واضح بود... سعي مي کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادي به نظر برسه، مشخص بود تلاش مي کنه باهام مواجه نشه، توي جلسات تيم جراحي هم، نگاهش از روي من مي پريد و من رو خطاب قرار نمي داد؛ اما همين باعث شد، احترام بيشتري براش قائل بشم. حقيقتا کار و زندگي شخصيش از هم جدا بود. ادامه‌دارد... ┄•●❥@azshoghshahadat 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 رمـان‌بدون‌تو‌هرگز سه، چهار ماه به همين منوال گذشت. توي سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو، بدون مقدمه و در حالي که اصلا انتظارش رو نداشتم يهو نشست کنارم. - پس شما چطور با هم آشنا مي شيد؟ اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن، چطور مي تونن همديگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم مي خورن يا نه؟ همه زيرچشمي به ما نگاه مي کردن. با ديدن رفتار ناگهاني دايسون شوک و تعجب توي صورت شون موج مي زد! هنوز توي شوک بود؛ اما آرامشم رو حفظ کردم. دکتر دايسون واقعا اين ارتباطات به خاطر شناخت پيش از ازدواجه؟ اگر اينطوره چرا آمار خي*انت اينجا، اينقدر بالاست؟ يا اينکه حتي بعد از بچه دار شدن، به زندگي شون به همين سبک ادامه ميدن و وقتي يه مرد بعد از سال ها زندگی از اون زن خواستگاري مي کنه اون زن از خوشحالي بالا و پايين مي پره و ميگن اين حقيقتا عشقه؟ يعني تا قبل از اون عشق نبوده؟ يا بوده اما حقيقي نبوده؟ خيلي عادي از جا بلند شدم و وسايلم رو جمع کردم. خيلي عميق توي فکر فرو رفته بود. منم بي سر و صدا و خيلي آروم در حال فرار و ترک موقعيت بودم. در سالن رو باز کردم و رفتم بيرون، در حالي که با تمام وجود به خدا التماس مي کردم که بحث همون جا تموم بشه، توي اون فشار کاري... که يهو از پشت سر، صدام کرد. دنبالم، توي راهروي بيمارستان، راه افتاد... مي خواستم گريه کنم! چشمهام مملو از التماس بود! تو رو خدا ديگه نيا... که صدام کرد... - دکتر حسيني... دکتر حسيني... پيشنهاد شما براي آشنايي بيشتر چيه؟ ايستادم و چند لحظه مکث کردم... - من چطور آدمي هستم؟ جا خورد... - شما شخصيت من رو چطور معرفي مي کنيد؟ با تمام خصوصيات مثبت و منفي معلوم بود متوجه منظورم شده - پس عالئق تون چي؟ - مثال اينکه رنگ مورد علاقه‌ام چيه؟ يا چه غذايي رو دوست دارم؟ و واقعا به نظرتون اينها خيلي مهمه؟ مثال اگر دو نفر از رنگ ها يا غذاي متفاوتي خوششون بياد نمي تونن با هم زندگي کنن؟ چند لحظه مکث کردم... طبيعتا اگر اخلاقي نباشه و خودخواهي غلبه کنه ممکنه نتونن، در کنار اخالق بقيهاش هم به شخصيت و روحيه است. اينکه موقع ناراحتي يا خوشحالي يا تحت فشار آدمها چه کار مي کنن يا چه واکنشي دارن؛ اما اين بحثها و حرفها تمومي نداشت. بدون توجه به واکنش ديگران مدام ميومد سراغم و حرف مي زد. با اون فشار و حجم کار، اين فشار و حرفهاي جديد واقعا سخت بود. ديگه حتي يه لحظه آرامش يا زماني براي نفس کشيدن، نداشتم. دفعه آخر که اومد، با ناراحتي بهش گفتم: - دکتر دايسون ميشه ديگه در مورد اين مسائل صحبت نکنيم و حرفها صرفا کاري باشه؟ خنده اش محو شد. چند لحظه بهم نگاه کرد! - يعني شما از من بدتون مياد خانم حسيني؟ چند لحظه مکث کردم... گفتن چنين حرفهايي برام سخت بود؛ اما حاال... - صادقانه من اصال به شما فکر نمي کنم. نه به شما، که به هيچ شخص ديگهاي هم فکر نمي کنم. نه فکر مي کنم، نه... بقيه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم. دوباره لبخند زد... - شخص ديگه که خيلي خوبه؛ اما نمي تونيد واقعا به من فکر کنيد؟ خسته و کلافه، تمام وجودم پر از التماس شده بود! - نه نميتونم دکتر دايسون. نه وقتش رو دارم، نه... چند لحظه مکث کردم. بدتر از همه شما داريد من رو انگشت نما و سوژه حرف ديگران مي کنيد. - ولي اصلا به شما نمياد با فکر و حرف ديگران در مورد خودتون توجه کنيد. يهو زد زير خنده... انقدر شناخت از شما کافيه؟ حالا مي تونيد بهم فکر کنيد؟ - انسان يه موجود اجتماعيه دکتر، من تا جايي حرف ديگران برام مهم نيست که مطمئن باشم کاري که مي کنم درسته؛ حتی اگر شما از من يه شناخت نسبي داشته باشيد، من ندارم. بيمارستان تمام فضاي زندگي من رو پر کرده وقتي براي فکر کردن به شما و خوصيات شما ندارم؛ حتی اگر هم داشته باشم! من يه مسلمانم و تا جايي که يادم مياد، شما يه دفعه گفتيد از نظر شما، خدا قيامت و روح وجود نداره. در لاکر رو بستم... - خواهش مي کنم تمومش کنيد... ادامه‌دارد... ┄•●❥@azshoghshahadat 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
دو پارت طولانی👆🏼
بسم رب الشهدا 🌱
و سلام بر او که می گفت: «اگر سلاح مؤمن در جهاد اصغر تیغِ دو دَم است و تیر و تفنگ؛ سلاحِ او در جهاد اکبر اشک و آه و ناله به درگاه خداست» | شهید سیدمرتضی آوینی❣| •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
ک سن و سال نمیشناسد تمام آنچه که دارم و در توانم هست رامیگذارم تا پابرجا بماند 🌹شهیدمحمد رضا اسماعیلی🌹 ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
و سلام بر او که می گفت(: «وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می‌آید، اگر فکر کرده‌اید که شیطان می‌گذارد شما به راحتی برای حزب‌اللّٰه نیرو جذب کنید، هرگز!» | شهید مصطفی صدرزادھ 🕊! •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
خدایا آنگونه زنده‌ام بدار ڪه نشڪند دݪے از زنده بودنم💔 و آنگونه بمیران ڪه به وجد نیاید ڪسے از نبودنم.. زندگے آنقدر ابدے نیست ڪه هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا انداخت..🥺 -شهید سید مرتضی آوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220216-WA0025.mp3
8.09M
▫️مجموعه سخن آوای معارف مهدوی با نگاهی به کتاب مکیال المکارم 💥موضوع: 🌸🍃 🌷 اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج 🌷
◾️ انّا لله و انّا الیه راجعون ▪️ ایت الله فاطمی نیا دار فانی را وداع گفتند... چقدر ایشان بر ترک گناهان به ویژه اخلاقی و زبانی ، تاکید می‌نمودند. امید است که مراقبت کنیم و پیرو سخنانش باشیم. 🌿 به روح طاهرشان صلواتی هدیه نماییم •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَج :) ېامهدی . . . بهتر از دل خبر داری! بابامهدی حرفی نمونده برام وقتی از دلم خبر داری.. یه نگاهی .. •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💽 🔺 اگر میخوای مهدی (عج) رو ببینی... 🎤 کاربه عشق امام زمان ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا