eitaa logo
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
647 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
༻﷽༺ گفتم: دگࢪقݪبم‌شۅق‌شهادت‌نداࢪد! گفت:) مࢪاقب‌نگاهت‌باش♥️🕊 شرایطمون:↯ @iaabasal شَھـٰادت‌شوخۍٓ‌نیسٺ‌؛قَلبٺ‌رابو‌میکُند بو؎ِ‌دُنیـٰابِدهَد‌رھـٰایَٺ‌مۍ‌کُند:)!🥀 .
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️•↻• هروقت‌میخواست‌براےجوانان یادگارےبنویسدمے‌نوشت‌: "من‌کان‌للہ‌کان‌الله‌له" هرکه‌باخداباشدخدابااوست رسم‌عاشق‌نیست‌بایک‌دل دودلبرداشتن •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🍃 استادے مےگفٺ: ⇐جورے زندگے کنید...🔮 کہ اگہ الاݩ⌛️ بھٺوݩ بگم امام زماݩ اومدݩ پشت دࢪݩ...🌿 روٺوݩ بشہ تو چشماشوݩ نگاه کنید...🌱 ⇐اگࢪ خواستید گوشیٺوݩ ࢪو بدید دسٺ امامٺوݩ دستاٺ نلࢪزه از شࢪم🙃🌸 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🍃🌸 🌍داشت روے زمین با انگشت چیزے مےنوشت رفتم جلو دیدم ، چندین متر ... صدها بار نوشتہ حسیـن .... حسیـن .... حسیـن .... 🗣طورے ڪہ انگشتش زخـم شده ! ازش پرسیدم : حاجے چہ ڪار میڪنے ؟! گفت : چون میسـر نیست من را ڪـام او ، عشــق بازے میڪنـم با نــام او .... 🌷 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 -‌می‌گفت در عالم‌ِ رویا بہ شھـید گفتم: چرا براۍ ما دعا نمے‌کنید کہ شھـید بشیم ..؟! می‌گفت: ما دعا مۍکنیم براتون شھـادت می‌نویسن ولے گناه می‌کنید پاك میشھ 💔🍂 🍃 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🦋 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💌 : با خـودمـان فـڪر ڪنیـم ڪـه حجـاب داشـته بـاشیـم امّـا چـادر نـبـاشد؛ ایـن فـڪر غلطی اسـت...! نـه اینـکه من بخـواهم بـگویـم چـادر نـوع منحـصر اسـت نـه مـن میـگویم👇 «چـادر بـهتریـن نـوع حـجاب اسـت!» ‌‌‌‌‌‌ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌿✨🕊🌿✨ 🌿✨🕊🌿✨ ✨🕊🌿✨ 🕊🌿✨ 🌿✨ ✨ ﷽ 💌رمان شکسته هایم بعد تو 2⃣فصل دوم از روزی که رفتی صدای هق‌هق آیه به گریه‌های بلند بلند تبدیل شد. ضجه‌های فخرالسادات دل زن‌ها را به درد آورد. ارمیا دخترک یتیِم سید مهدی را به آغوش کشید و بوسید. مراسم که تمام شد، آیه صدای پچ‌پچ‌ هایی از اطراف میشنید. همانطور که فکرش را میکرد، همه او را شماتت میکردند. بغضش سنگین‌تر شد. چه کنم با این نامردمی‌ها سید؟ چه کنم که راحت دل میشکنند. گاهی سر میشکنند، گاهی خنجر از پشت میزنند. بعضی‌ها بعد از تسلیت، تبریک میگفتند... این تبریک‌ها گاهی بیشتر شبیه تمسخر است... گاهی درد دارد. نگاه و پوزخند هایی که به اشک‌های ُپر از دلتنگی می‌زدند، گاهی دل میسوزاند. ارمیا هم سر به زیر کنار حاج علی و سید محمد ایستاده بود؛ گفتنش راحت بود. راحت به آیه گفته بود حرف مردم بی‌اهمیت است اما حالا وسط این مراسم که قرار گرفت، دلش برای آیه سوخت. آیه‌ای که میان زنان گیر افتاده و حتما بیشتر از این نگاه‌های سنگین نصیبش میشد. آخر مراسم بود که زن‌ها در حیاط مسجد جمع شدند. آیه کنار فخرالسادات ایستاده بود که زن‌عموی سید مهدی گفت: _رسم خانواده‌ی ما نبود عروسمون رو به غریبه بدیم؛ پشت کردی به رسم و رسوم فخرالسادات. بی‌خبر عروستو عقد کردی؟شرمت نشد؟ فخرالسادات خواست حرفی بزند که صدای سیدمحمد آمد: _چرا شرم زن‌عمو؟ خالف شرع کردیم؟ _نه! خلاف عرف رفتار کردید. سید محمد: این عرف از کجا اومده؟ از رفتار غلط امثال شما! عرِف شما با شرع در تضاده. کجای شرع گفته که زن بیوه حق زندگی نداره؟ عمویش مداخله کرد: _مگه گفتیم بی‌شوهر باشه! توی بی‌ غیرت باید عقدش میکردی! سید محمد: هر حرفی به ذهنتون میرسه به زبون نیارید عمو جان! بعضی حرفا هستن که حرمت میشکنن! عمو: حرمت؟! تو حرف از حرمت‌شکنی میزنی؟ تو که حرمت برادرت رو شکستی؟ سیدمحمد: وسط مسجد جای این حرفا نیست! عمو: چرا؟ از خونه‌ی خدا خجالت میکشی؟ حاج علی: مردم دارن تماشا میکنن! حرمت این شهید رو نگهدارید. عمو: شما دخالت نکن حاجی! شما خودت ته بی‌غیرتی هستی! سید محمد: بس کن عمو! آیه خانوم زنداداشم بوده و هنوزم زن داداشم میمونه! با غریبه هم ازدواج نکرده، تا عمر دارم و عمر داره زن داداشمه... ارمیا برادر منه، از شما و پسرات به من نزدیکتره! عمو: اینجوری غیرتتو خواب کردی؟ سید محمد: بعضی چیزا گفتنی نیست! عمو: همه چیز گفتنیه؛ بگو چرا آبروی خانواده ما رو تو فامیل و دوست و آشنا بر باد دادی؟! سید محمد: چون مهدی قبل رفتنش گفت حق نداری چشمت دنبال آیه باشه؛ گفت اگه برنگشتم آیه تا ابد زن برادرته. همه‌ی نگاه‌ها متعجب شد. صدای هق‌هق آیه بلند شد و رها او را در آغوش گرفت. سایه به دنبال لیوانی آب به سمت گوشه حیاط دوید. سیدمحمد به یاد آورد: شب دیروقت بود که سیدمهدی صدایش کرد. فردا صبح عازم بود. شوق فراوانی داشت. فخرالسادات و سیدمحمد آن شب در خانه‌شان مهمان بودند که فردا بدرقه کنند مردی که شعارهایش همه عمل بود. مهدی: اگه از این سفر برنگردم... محمد: نگو مهدی! تو فقط برادر نیستی؛ تو پدری، تو همه کسی! ✍به قلم سنیه منصوری ... ┄•●❥@azshoghshahadat پرش به قسمت اول فصل دوم👇 https://eitaa.com/azshoghshahadat/5004 ✨ 🌿✨ 🕊🌿✨ ✨🕊🌿✨ 🌿✨🕊🌿✨ 🕊🌿✨🕊🌿✨
🕊🌿✨🕊🌿✨ 🌿✨🕊🌿✨ ✨🕊🌿✨ 🕊🌿✨ 🌿✨ ✨ ﷽ 💌رمان شکسته هایم بعد تو 2⃣فصل دوم از روزی که رفتی مهدی: گفتم اگه... حالا چرا هندیش میکنی؟ اگه برنگردم، آیه دستت امانت! محمد: من امانت قبول نمیکنم. مهدی خندید: دونم. یک مدتی دستت امانت تا امین من برسه! محمد، نکنه عمو اینا بهت فشار بیارن و تو قبول کنی و آیه رو مجبور کنی! آیه تا آخر دنیا برات زن داداشه، باشه؟ محمد: اینجوری نگو، آیه برام خواهره! مهدی: میدونم، برات خواهره که میگم؛ اگه تو فشار گذاشتنت بگو مهدی گفته راضی نیستم؛ بگو وصیِت برادرمه! محمد: چرا میری که مجبور بشی این حرف‌ها رو بزنی... نگاه کن، سرخ شدی برادر من! مهدی: برای آیه نگرانم؛ اذیتش نکنید! آیه بعد از من... صدای عمو سیدمحمد را از خاطراتش بیرون آورد: _این حرفا چیه؟ توجیه مسخره‌تر از این؟مگه دست اونه؟ حاج علی: بی‌منطق نباشید! عمو: اون روز که این دو تا بچه قد علم کردن و گفتن نمیذاریم مادرمون رو عقد کنی، باید میزدم تو دهنشون تا این روز نرسه. سیدمحمد: پس از این داری میسوزی؟! جلز و ولزت برای خودته عمو؟ دست عمو که صورت سیدمحمد را نواخت، صدرا جلو آمد و عمو را عقب کشید: _خودتون رو کنترل کنید. عمو: یه الف بچه برای من زبون درآورده! فخرالسادات سکوت بیشتر از این را جایز ندانست... مردم تماشا میکردند؛ باید این قائله ختم میشد: _ اگه آیه شوهر کرد برای این بود که من ازش خواستم؛ چون من رفتم خواستگاریش؛ چون من بهش اجازه دادم. ارمیا پسِر منه، بعد از مهدی شد غمخوارم... وقتی این پسر هر روز هر روز بیشتر از مِن مادر، سر خاک مهدی بود شما کجا بودید؟ بیشتر اشک ریخت! بیشتر دلتنگی کرد؛ اگه حرفی هست، من خونه در خدمتم، وگرنه به سلامت! عمو به حالت قهر رفت و دقایقی بعد جمعیت درون مسجد کم شد. آیه گریه میکرد... حرف‌هایی که زده شد بخشی از همان‌هایی بود که او را میترساند. ارمیا که نزدیکش شد، رها و سایه دور شدند، شاید ارمیا بهتر میتوانست همسرش را آرام کند. ارمیا: گریه چرا خانوم؟ آیه: دیدی گفتم؟ ارمیا: میگن و تموم میشه. آیه: درد داره. ارمیا: میدونم. آیه: میخوام برم؛ از این مردم دور شم! ارمیا: میریم. آیه: حرفا میمونه. ارمیا: خدا ازت راضی باشه؛ به رضایت مردم که بود، ما هنوز بت‌پرست بودیم! آیه: الان من یکی از هنجارشکنائم؟ ارمیا: ناهنجارشکنی! آیه: چرا دردها تموم نمیشن؟ ارمیا: درد همیشه هست، بهشون عادت کن! آیه: یتیمی درد داره؟ ارمیا: یه درد عمیق و همیشگی. آیه: زینب هم همینقدر درد میکشه که تو کشیدی؟ ارمیا: نه. اون تو رو داره، خونه داره،حاج علی رو داره، منو داره! آیه: میخوام برم خونه. ارمیا: میریم خونه. آیه: دلم چند روز فرار میخواد. ارمیا: با فرار تموم نمیشه... بساز آیه. دیدی مامان فخرالسادات چطور ایستاده؟ دیدی دوتا شهید داده و هنوز داره لبخند میزنه؟ اسطوره نباش آیه! اسطوره‌ساز باش؛ گاهی خم شو، اما نشکن! گاهی بشین اما پاشو! گاهی برو، اما برگرد؛ گاهی بشکن اما جوونه بزن و از نو متولد شو! آیه: بیا بریم یک جای دیگه. دور از این آدم‌ها! ارمیا: میریم. جایی که یادت بیاد تو کی هستی... تو کی بودی! آیه: همه‌ی آیه مهدی بود... من بدون مهدی هیچی نیستم. ارمیا: اشتباه نکن آیه! تو بودی. همه چیز تو بودی! چرا فکر میکنی یعد از سید مهدی چیزی نداری؟ ایمان مال تو بود! چادر مال خودت بود! نماز مال خودت بود! کمک به مردم مال خودت بود. سید مهدی راه رو بهت نشون داد و تو رفتی. تو من و ما رو تو راه آوردی. آیه ایمانه... آیه اعتقاده! تو راِه سید مهدی رو برای خدمت به مردم ادامه بده. آیه: نمی دونم. ارمیا: با هم ادامه بدیم؟ همقدم بشیم؟ آیه: یا علی... ***************************************** 1398/2/5 پایان خانه‌ام ویران شده است و این فدای کشورم همسرم بی‌همسر است، این هم فدای ملتم دخترم بابا ندیده این فدای غیرتم کشورم آزاد و آباد است، این هدیه برای رهبرم پــــــایــــــان‌فصل دو ✍به قلم سنیه منصوری ... ┄•●❥@azshoghshahadat پرش به قسمت اول فصل دوم👇 https://eitaa.com/azshoghshahadat/5004 ✨ 🌿✨ 🕊🌿✨ ✨🕊🌿✨ 🌿✨🕊🌿✨ 🕊🌿✨🕊🌿✨
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
🕊🌿✨🕊🌿✨ 🌿✨🕊🌿✨ ✨🕊🌿✨ 🕊🌿✨ 🌿✨ ✨ ﷽ 💌رمان شکسته هایم بعد تو 2⃣ف
سلام🌱✨ ان‌شاءالله فصل سوم رو از شنبه شروع میکنیم🌿 منتظرمون باشید💐
حاج‌قاسم‌‌میگفت: همراه‌خود،دو‌چشم‌‌بسته‌‌آورده‌ام..! که‌آن‌‌درکنار‌همه‌‌ناپاکی‌ها، یک‌‌ذخیره‌‌ارزشمند‌دارد‌و‌آن: گوهراشک‌‌بر‌حسین‌‌فاطمه‌‌است..(: گوهراشک‌‌براهل‌‌بیت‌‌است..! گوهر‌اشک‌‌دفاع‌‌از‌مظلوم،یتیم، دفاع‌از‌مظلوم‌‌درچنگ‌‌ظالم.. •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
کسایی هم که اینستگرام ندارن میتونن پرچم گذاری به عنوان نامناسب بزنن تا اینجوری عزادارش کنن
تنبیه اینستاگرام توسط کاربران ایرانی 🔹 پس از سانسور گسترده تصاویر و فیلم‌های مرتبط با شهید سلیمانی در چند روز اخیر، کاربران ایرانی با راه اندازی پویشی با مراجعه به گوگل پلی، کمترین نمره کیفیت را برای اینستاگرام ثبت می‌کنند و این متن را مینویسند : I am Qasim Soleimani (من قاسم سلیمانی هستم) 🔸پس از آغاز این پویش، نمره اینستاگرام در گوگل‌پلی از ۴.۴ به ۳.۷ کاهش پیدا کرده و همچنان این روند ادامه دارد 🔹 این موج اعتراضی به ارزش و سهام اینستاگرام به‌شدت آسیب می‌زند؛ در موارد مشابه قبل فیس‌بوک مجبور به عذرخواهی شده بود. در اینجا می‌توانید به اپلیکیشن اینستاگرام رای بدهید👇 https://play.google.com/store/apps/details?id=com.instagram.android
‼️‏‎با سانسور هشتگهای حاج قاسم در اینستاگرام مبارزه می کنیم! 🔰به گوگل پلی بروید و به اینستاگرام کمترین امتیاز یعنی ۱ ستاره بدهید و نظر مخالف خود را اعلام کنید. 〽️کاهش سهام اینستاگرام با این نظرات منفی و گسترده موجب متضرر شدن آنها خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار شنبه های امام رضایی💔 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
‹🖤🎼› فرق‌است‌میـٰان‌ڪسۍکہ : دَرانتظآرِشھـٰادت‌اَٮـت .. وآن‌کہ‌شھـٰادت‌بہ‌انتظـٰارِاوست!🌿 -بہ‌قول‌حضرت‌آقا: مامدّعیـٰان‌صف‌اوّل‌بودیم:) ازآخـرِمَجلِس‌شھـدا‌رآچیدَنـد...!🖐🏾
. . توآن‌دستِ‌مِهربانے ڪه‌در‌اوجِ‌افتادن‌هآم نوازشم‌ڪردے!✋🏻🩹 ﴿مادری﴾ چقدربه‌شمامے‌آیدبانو♥(: 🕊| ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کار عجیب حاج قاسم در کاخ کرملین روسیه •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
جیگرگوشهـ‌های‌بانو نمیدونستن‌توی‌اون‌ آتیش‌ودرگیری چیکارکنن پناه‌ببرن‌به‌بابا، ولی‌باباروکهـ‌دارن‌میبرن پناه‌ببرن‌به، مادر درونمیتونن‌بلندکنن اونجا حسن‌بودکهـ‌قد‌کشید،مردشد، پناه‌شد..(: 💔 🥀 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
چهار شنبه های امام رضایی💔 #استوری •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⛔ با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ⛔ 🔶 آیا میدانید ماجرای شعر مشهور '' با آل علی هر که در افتاد ور افتاد '' چیست و این اثر از چه کسی است ⁉️ این شعر را «سید اشرف الدین حسینی گیلانی ( مدیر نشریه نسیم شمال) که به خاطر مجموعه شعرهایش در نشریه نسیم شمال، به آقای نسیم شمال معروف شده بود، خطاب به نیکلای اول سزار یا تزار روسیه سرود... بعد از اینکه نیکلای فرمان داد که حرم مطهر رضوی(ع) گلوله باران شود و گفت حرم را زیرورو میکنم تا ببینم چه کسی جلوم را میگیره؟....بحالت مستی توهین میکرد. دین و مذهب ما را نشون گرفت. اما همان شب بطور نامحسوس و بطور معجزه آسایی که هیچ پزشکی علتش را نفهید، به درک واصل شد. صبح که منتظر دستورش بودند، با جنازه...… روبرو شدند. اکثریت فرماندهان یا جنون گرفتند یا فرار کردند، بعضیها هم به قدرت اهل بیت سلام الله علیها پی برده و متاثر شدند..در همان روز بطور ناباورانه طبع شعر آقا سید اشرف الدین گیلانی شعله ور میشود و این شعر را می سراید. شعر کامل را بدین ترتیب سرودند: دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد: با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد این قبر غریبُ الغُرَبا، خسرو طوس است این قبر مُعین الضعفا، شمس شموس است خاک درِ او ملجأ ارواح و نفوس است باید ز ره صدق بر این خاک درافتاد با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد حوران بهشتی زده اندر حرمش صف خیل ملَک از نور، طبق‌ها همه بر کف شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف اینجاست که تاج از سر هر تاجوَر افتاد با آل علی هر که درافتاد، ورافتاد اولاد علی شافع یوم عرصاتند دارای مقامات رفیعُ الدرجاتند در روز قیامت همه اسباب نجاتند ای وای بر آن کس که به این آل درافتاد با آل علی هر که درافتاد، ورافتاد کام و دهن از نام علی یافت حلاوت گل در چمن از نام علی یافت طراوت هر کس که به این سلسله بنمود عداوت در روز جزا جایگهش در سَقَر افتاد با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد هرکس که به این سلسله پاک جفا کرد بد کرد و نفهمید و غلط کرد و خطا کرد دیدی که یزید از ستم و کینه چه‌ها کرد آخر به درک رفت و به روحش شرر افتاد با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد ‌ای قبله هفتم که تویی مظهر یاهو ای حجت هشتم که تویی ضامن آهو ما جمله نمودیم به سوی حرمت رو از عشق تو در قلب و دل ما شرر افتاد با آل علی هر که درافتاد، ورافتاد ورافتاد ، ورافتاد ، ورافتاد •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
✅احادیث عصا در دست گرفتن ✍پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودند:«راه رفتن با عصا نشانه تواضع است و برای هر قدم هزار حسنه به او داده شود و مقامش هزار درجه بالا می رود.» پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودند: «گرفتن عصا نشانه مومن و سنت پیامبران است.» 📚مکارم الاخلاق ص519 فواید طبی عصا دست گرفتن: 👈پیشگیری و درمان فتق دیسک کمر 👈پیشگیری و درمان آرتروز 👈پیشگیری از تغییر ناگهانی دنبالچه 👈پیشگیری از ابتلا به درد سیاتیک •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من چی بودم.... اگه تو مادرم نبودی😔 🖤 📱 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زهرا.... منم‌علی:)💔 🖤 📱 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
50.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به‌خاطرت‌شده‌زهرا میخ‌در‌عوض‌کردم😭 🖤 📱 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از تو فاطمیه ها رزق یک سالم رو میگیرم ای مادر🥺🖤 💔 📱 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
📲⃟ ذڪریافاطمــه ســربندِسلیمانۍهاست.. 💔 🥀 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این عکس ها خیره شو💔🥀 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
•°~🌸✨ از‌بچگی‌یادم‌دادند‌جاهای‌شلوغ باید‌چادرمادر‌رامحکم‌تر‌گرفت‌تاگم‌نشد.. حضرت‌مآدر! این‌روزها‌که‌بازاردنیا،شلوغ‌ترازهمیشه شده، باید‌چادرت‌رامحکم‌تراز‌همیشه‌بگیرم. این‌روزها‌که‌طوفان‌بلا،تن‌دنیارا میلرزاند.. من‌دلم‌رابه‌محبت‌شما‌گرم‌میکنم، میدانم‌هرکس‌که‌تورا‌دوست‌دارد،زیر‌چادر محبتت‌درامان‌خداست..!♥️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
﴿بھ‌نام‌خداۍ‌شهیده‌ِشہیدپرۅر!ツ‌﴾ - بسـٰم‌رب‌الحسـٰین🌹- ⊰-!ـاݪسَّݪآمُ‌؏ـݪیك‌یآـاَبآ‌؏َـبدـاللهّٰ...!🖐🏼🖤!-⊱
ღـیدانـھ♥️ شهیدشدن‌‌دل‌‌میخواهد دلےکھ‌آنقدرقوی‌‌باشدوبتواندبریدھ شودازهمھ‌کس‌،از‌همه‌چیز ..💫 دلےکھ‌آرام‌لِھ‌شودزیرپایت بھ‌وقت‌‌بریدن‌ورفتن ..(: شهیدشدن‌دل‌میخواهد!🖐🏻 🌱' 🕊 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•