گفتگوی ملک الموت با مؤمن
_از حضرت امام حسن عسکری(ع) روایت شده
_که فرمودند: پیامبر اکرم(ص) فرموده است:
_مومن همیشه از عاقبت خود بیمناک است و تا
_وقت جان دادن به خشنودی و رضایت پروردگار
_یقین پیدا نمیکند،
در هنگام مرگ که فرشته بر او فرود میآیند
در آن موقع که از همه چیز مأیوسشده و سینه
اش به تنگ آمده و از عاقبت مرگ و گناهان خود
در حالت اضطراب است، ملک الموت به او میگوید:
چرا اینقدر مضطربی؟
آیا شخص عاقل بخاطر آنکه دستش
از دنیا و مال آن کوتاه شده این اندازه
غم و غصه میخورد؟ نگران مباش
پروردگارت چندین برابر آن را در آخرت
به تو عطا خواهد فرمود؛ بالای سر خود را
نگاه کن و جایگاهت را ببین این قصور و
درجات و منازلی که میبینی تمام آن ها به
تو تعلق دارد، دوستان و نزدیکان و فرزندان
صالح تو در آنجا با تو خواهند بود. پس از آن
به او گید مشآده کن محمد و علی و آل او و
ائمه معصومین(ع) را که تو همنشین این
بزرگواران خواهی بود. آیا این ها بهتر از اهل
و عیال تو نیستند؟ آیا راضی نیستی اهل بیت(ع)
انیس و مونس تو باشند؟
در آن وقت آن مومن عرض میکند:
پروردگارا راضی و خوشنود شدم.
خطاب میرسد تمام این ها بخاطر
استقامت و پیداری هایی یود که در
دنیا نمودی. فرشتگان به او میگویند:
ما در دنیا و آخرت از دوستدارانت بوده و هستیم
و در بهشت هرچه دلت میخواهد و آرزوی آن را
داری مهیّا و آماده است. است سفرۀ احسان و
میهمانی با شکوه را خداوند بشخنده و مهربان
برای تو گسترده و فراهم ساخته است.
حضور شیطان و لشکریانش
و وسوسه او هنگام مرگ
از جمله کسانی که هنگام مرگ نزد محتضر
حاضر میشود، شیطان است؛ او برای فریفتن
و گرفت ایمان مومن در هنگام جان دادن حاضر
میشود. در روایتی صفوان بن مهران از امام
صادق(ع) نقل میکند که ایشان فرمودند:
«هنگامی که مرگ یکی از دوستداران ما فرا
میرسد، شیطان از جانب راست و چپ او
میآید تا از ایمان و اعتقادی که دارد، او را باز
دارد. ولی خداوند مانع او میشود و به همین
دلیل میفرماید:
خداوند مومنان را با گفتار ثابت و استوار
(عقیده صحیح و محکم) در حیات دنیا و
آخرت پا برجا و ثابت میدارد
_بحارالانوار،ج۶،ص۱۸۸.»
در روایت دیگری آمده است که وقتی ابلیس،
ملک الموت را همراه با پانصد فرشته میبیند
که با کیفیت خاصّی برای قبض روح مومنی
میآیند، دست بر سر گذاشته و فریاد میکشد.
در این هنگام لشکریانش علت را جویا شده به
او میگویند:
ای سرور ما چه اتفاقی برای شما افتاده؟
جواب میدهد: آیا نمیبینید که به این بنده
چگونه کرامیت عطا شده است؟ چرا غفلت
کردید و نتوانستید او را فریب داده و گمراه
کنید؟
گویند ما دربارۀ او تلاش خود را کردیم؛
ولی او از ما پیروی نکرد