eitaa logo
بینشکده علم دینی
114 دنبال‌کننده
169 عکس
29 ویدیو
1 فایل
💠 بینشکده علم دینی با هدف تبیین نظام اندیشه اسلامی و امتداد حکمت متعالیه، از توحید تا تمدن ولایی تاسیس شده است. ارتباط با ما🔻🔻 📲09332542929 ▶️ble.ir/b_elmedini ▶️eitaa.com/b_elmedini ▶️www.instagram.com/b_elmedini
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 تحلیل مهدویت در سیر تاریخ بشر: : استاد شهید مطهری در کتاب علل گرایش مادیگری می فرمایند: آگوست کنت که پایه گذار است و به اصطلاح، اصاله العلمی است، قائل به مراحل سه گانه برای بشریت است. 🔹بشریت دوره جهل 🔹بشریت دوره فلسفه 🔹بشریت دوره علم ( علم تجربی) بعد می فرمایند بشریت دوره جهل، اعتقاد به خدا و ماوراءالطبیعه داشتند، چون جاهل بودند و علت هر چیز را خدا و خدایان می دانستند. لذا می گفتند خدا یا الهه ها برای دوران جهل بشر است. 🔹بشر در دوره فلسفه به اصل علیت پی برده بود. در این دوره بر روی ارزش عملی بحث می کردند و اینکه همه چیز را با علم می توان کنترل کنیم. او در ادامه نتیجه گرفته است که در حال حاضر در دوره علم هستیم و در این دوره جایگاه خدا کم شده است. و می گوید خدا و اعتقاد به دین ناشی از جهل است. و هر چه قدر علم بشر پیشرفت کرد، جایگاه خدا کم شد . و زمانی می رسد که هیچ بشری معتقد به خدا نخواهد بود‌. چرا؟ چون همه چیز توجیه علمی خواهد داشت. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🔰 تحلیل مهدویت در سیر تاریخ بشریت 🔰در مقابل این نظریه، علامه طباطبایی و شهید مطهری دوران بشریت را بر طبق قرآن به سه دوره : 🔹دوران طفولیت بشر 🔹دوران جوانی بشر 🔹دوران پختگی بشر تقسیم می کنند. 🔹دوران طفولیت بشر: در این دوره خداوند مرتب کتاب و وحی می فرستاد، چون جامعه ی بشری در طفولیت بود. خداوند هر کتاب آسمانی را می آورد، تحریف می کردند و از بین می رفت. در این دوره طبقه ای تحت عنوان علما و میراث داران انبیاء وجود نداشت. لذا خداوند برای قوم بنی اسرائیل آنقدر پیامبر فرستاد که در این دوره در یک شب ۷۲ پیامبر شهید شدند. در دوران طفولیت، نه کتاب ماند و نه کتابی از تحریف مصون ماند. 🔹دوران جوانی بشر: این دوره که از دوره بعثت آغاز شده است از زمان ختم بعثت، بشر به این رشد رسیده بود که از جهت الفاظ و ظاهر، کتاب الهی را تحریف نکند. در این دوره دیگر نیاز به بعثت نبود. ولی در این دوره را نفهمیدند. تجلی ولایت در اداره جامعه را نفهمیدند. لذا نتوانستند زیر بارِ اداره امام معصوم بروند. در این دوره حکومتی تحت عنوان حکومت معصوم که مظهر ولایت و مظهر تشریعی و اعتباری ولایت است، محقق نشد. ولی در این دوره دیگر به وحی و بعثت نیاز نبود. چون امام معصوم، قرآن را حفظ کردند. 🔹دوره پختگی بشر: دوره پختگی بشر دوران ولایت است. آن زمان، زمان ولایت است. که زمان ظهور امام زمان است. 🔹ما مهدویت را اینگونه در کلِ سیر تاریخ ِ بشر تحلیل می کنیم. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
نذر افطاری ماه مهمانی خدا مخصوص مناطق محروم و کمتر برخوردار حال که نمی توانیم در ماه مبارک، مهمان به خانه های خود دعوت کنیم، از مهمانان در خانه هایشان پذیرایی کنیم... به نیت تعجیل در فرج سفره های افطاری مان را در مناطق محروم برپا کنیم... توزیع بسته های غذایی در مناطق محروم و کمتر برخوردار هر بسته شامل: برنج، مرغ یا گوشت، عدس، رب، ماکارونی، خرما، مواد بهداشتی و ضدعفونی و .... هزینه تقریبی هر بسته: ۲۰۰ هزار تومان (هر چه پول بیشتری جمع شود، خانواده های بیشری را مهمان خواهیم کرد) واریز مهربانی هایتان به شماره کارت ۶۳۶۲۱۴۱۱۰۳۹۰۶۳۲۸ به نام زهرا لاسجردی 🆔@b_elmedini
💥 حوادثی است که در بیماری اخیر در اروپا و آمریکا اتّفاق افتاد، نتیجۀ تربیت غربی است. نتیجۀ منطقی و طبیعیِ فلسفۀ حاکم بر تمدّن غربی است. 💥 غرب یک روح وحشی دارد که با ظاهرِ آراسته و ادکلن‌زده و کراوات‌بسته‌اش منافاتی ندارد. 🔵 امام خامنه‌ای (مد ظله العالی): «[در بیماری اخیر] فرهنگ و تمدّن غربی هم محصول محصول تربیت خود را نشان داد. یک دولتی متعلّق به یک دولت دیگر را، دستکشِ متعلّق به یک دولت دیگر را سرِ راه کند و به طرف خودش ببرد که این در مورد چند دولت در اروپا و در آمریکا اتّفاق افتاد. یا مردم هر روز در ظرف مدّت کوتاهی، در ظرف یک ساعت یا دو ساعت فروشگاه‌ها را تخلیه کنند، حرص بزنند برای خرید بیشتر که بروند یخچالها و فریزرهای خانه‌ی خودشان را پُر کنند و دکّانها خالی بشود که قفسه‌های‌خالی را در تلویزیون‌های دنیا نشان دادند، و تلویزیون ما هم از آنها نقل کرد؛ یا کسانی برای چند به جان هم بیفتند، یا کسانی برای صف بکشند، نشان داد که مردم صف کشیده‌اند بروند اسلحه بخرند، چون احساس خطر میکنند در این ایّام که باید اسلحه داشته باشند؛ یا برای بیمارها اولویّت قائل بشوند، بیمار پیر را معالجه نکنند؛ میگوید لزومی ندارد ما زحمت بکشیم و با این محدودیّت، بیمار پیر و از کارافتاده و دچار مشکلات اساسی را معالجه کنیم؛ اینها حوادثی است که در آنجا اتّفاق افتاده. بعضی‌ها از ترس کرونا کرده‌اند، از ترس مرگ خودکشی کرده‌اند. اینها رفتارهایی است که برخی از ملّتهای غربی از خودشان نشان داده‌اند. این البتّه است؛ [یعنی] فلسفه‌ی ، فلسفه‌ی ، فلسفه‌های غالباً که اگر اعتقادی هم به خدا هست، آن اعتقاد توحیدی صحیحِ عمیقِ معرفت‌زا نیست. این هم یک مسئله است. من اینجا این را هم عرض بکنم که یکی از سناتورهای غربی در همین چند روز گفته بود که غربِ وحشی زنده شده؛ این حرف آنها است. وقتی که ما میگوییم در غرب یک روح وحشی‌گری وجود دارد که با ظاهر آراسته و ادکلن‌زده و کراوات‌بسته‌اش منافاتی ندارد، بعضی‌ها تعجّب میکنند و انکار میکنند؛ این را حالا خودشان میگویند که این، نماد زنده شدن است.» 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🔰‏‏حجاب و استدراج در مقام علم‏ ‏‏پس، اگر سالک راه حقیقت و مسافر طریق عبودیّت با قدم سلوک‏‎ ‎‏علمی و مرکب سیر فکری این منزل را طی کرد، در ‏‎ ‎‏واقع شود و به مقام اوّل انسانیّت نائل شود، و لکن این حجاب از ‏‏حجب غلیظه است که گفته اند: *العِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَر.* و باید‏‎ ‎‏سالک در این حجاب باقی نماند و آن را خرق کند. و شاید به این‏‎ ‎‏مقام اگر قناعت کند و قلب را در این قید محبوس نماید، در‏‎ ‎‏استدراج واقع شود. و استدراج در این مقام آن است که به‏‎ ‎‏تفریعات کثیرۀ علمیّه پرداخته و به جولان فکر برای این مقصد‏‎ ‎‏براهین کثیره اقامه کند و از منازل دیگر محروم ماند، و قلبش به این‏‎ ‎‏مقام علاقه مند شود و از نتیجۀ مطلوبه که است‏‎ ‎‏غافل شود، و صرف عمر خود را در حجاب برهان و شعب آن‏‎ ‎‏نماید؛ و هرچه کثرت فروع بیشتر شود، حجاب بزرگتر و احتجاب‏‎ ‎‏از حقیقت افزون گردد. پس، سالک نباید گول شیطان را در این‏‎ ‎‏مقام خورده از حق و حقیقت به واسطۀ کثرت علم و غزارت آن و‏‎ ‎‏قوّت برهان محجوب شود و از سیر در طلب باز ماند؛ و دامن‏‎ ‎‏همّت به کمر زند و از جدّیّت در طلب مطلوب حقیقی غفلت‏‎ ‎‏نورزد و خود را به مقام دیگر که مقام دوم است برساند. 🔸کتاب "تهذیب نفس و سیر و سلوک از دیدگاه امام خمینی" 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🔰قد أقبل الیکم شهرالله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «از قبل از شروع ماه مبارک، پیامبر معظم اسلام مردم را آماده می‌فرمود برای ورود در این عرصه‌ی خطیر و والا و پربرکت؛ «قد اقبل الیکم شهر اللَّه بالبرکة و الرّحمة». در خطبه‌ی روز جمعه‌ی آخر ماه شعبان، بنا به روایتی اینطور فرمود: خبر داد، توجه داد به مردم که فرا رسید. اگر بخواهیم در یک جمله ماه رمضان را تعریف کنیم، باید عرض کنیم . فرصت‌های فراوانی در این ماه در برابر من و شماست. اگر از این فرصت‌ها بتوانیم درست استفاده کنیم، یک ذخیره‌ی عظیم و بسیار ارزشمندی در اختیار ما خواهد بود.» 📆۱۳۸۶/۰۶/۲۳ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🌸وَ قَالَ الْبَاقِرُ ع لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان. امام باقر ع فرمودند:برای هرچیز بهاری است وبهار قرآن ماه رمضان است. اگر می خواهید همچون زیباییهای طبیعت ، زیباییهای قرآن را ببینید زمان خاصش ماه مبارک است؛ بیایید در این بهار به دیدار قرآن برویم ! بر آن شدیم با توجه به عظمت سوره مبارکه که به گفته ی امام خمینی سوره حمد مشتمل به جمیع مراتب وجود و جمیع مراتب سلوک و جمیع مقاصد قرآن است، در این ماه مبارک به گوشه هایی از تفسیر سوره حمد امام خمینی بپردازیم. امید است به برکت ماه مبارک رمضان و انس با آیات الهی به جمیع مقاصد قرآن نزدیک شویم. "سوره حمد جمیع سلسله وجود است عیناً و علماً و تحققاً و سلوکاً و محواً و صحواً و ارشاداً و هدایتاً؛ و اسم مظهر آن، اسم الله اعظم و مشیّت مطلقه است: فهو مفتاحُ الکتابِ و مختامُه و فاتحتُه و خِتامُه؛‏" 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🔰 ابن عباس از حضرت رسول نقل نموده که «از برای هر چیزی اساسی است؛ و اساس قرآن «فاتحه» است، و اساس «فاتحه»،‏‏  ‏‏ است» و از آن حضرت منقول است که «فاتحة الکتاب شفای هر دردی است» ‎ 🔰و از حضرت صادق- علیه السلام- روایت است که کسی را که ‏‏ الحَمدُ لله ‏‏ شفا ندهد، چیز دیگر نمی دهد. 🔰و از حضرت امیر المومنین علیه السلام منقول است که رسول خدا، ‎فرمود :خدای تعالی به من فرمود: محمّد، همانا برای تو فرستادیم سبع مثانی و قرآن عظیم را؛ به من منت جداگانه گذاشت به ؛ و آن را در ازای قرآن قرار داد؛ و همانا ، شریف ترین چیزی است که در گنجهای عرش است؛ و خدای تعالی اختصاص داد محمد- صلی الله علیه و آله- را و شرف داد آن بزرگوار را به آن، و شریک نفرمود در آن احدی از انبیای خود را غیر از سلیمان را، که عطا کرد به او از «فاتحه»،‏‏   را؛ چنانچه از بلقیس حکایت کند که گفت:‏‏  انِّی القِیَ الَیَّ کِتابٌ کَرِیمٌ، انَّهُ مِن سُلَیمانَ وَ انَّهُ بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیمِ. 🔰پس کسی که قرائت کند آن را در صورتی که معتقد باشد به دوستی محمد و آل محمد و منقاد باشد به امر آن و مومن باشد به ظاهر و باطن آن، عطا فرماید خدای تعالی به او به هر حرفی از آن، حسنه ای، که هر یک از آن حسنات، افضل است برای او از دنیا با هر چه در آن است از اصناف اموال و خیرات آن؛ و کسی که استماع کند به قاری که قرائت کند آن را، می باشد برای او به قدر ثلث آنچه برای قاری است. پس زیاد کند هر یک از شما از این خیر که عرضه بر او شده، زیرا که آن غنیمتی است. مبادا وقتش از دست برود و حسرتش در دلهای شما باقی ماند». 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
⃣ 🔰بدان که اهل معرفت، هر سوره را متعلق به خود آن سوره می دانند. و از این جهت در یک نگاه، هر سوره معنایی غیر از بسم الله سوره دیگر دارد. حتی آن بسم الله که انسان در هر قول و فعل به کار می برد، با بسم الله دیگر او در قول و فعل دیگر، فرق دارد. و علت بیان این مطلب به طور خلاصه این است که حقیقتاً تمام عالم تحقق، از عالم عقول گرفته تا عالم هیولی و طبیعت، ظهور است و مظهر تجلی مشیت مطلقه الهی است که مادر همه ی اسمای فعلیه است‌. چنانچه گفته اند: * ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم.* پس اگر کثرت مظاهر را در عالم تعین لحاظ کنیم، می بینیم که هر ، نشان دهنده ی فعل یا قولی است که در پی آن واقع می شود. و اول قدم سیر سالک الی الله این است که به قلب خود بفهماند که باسم الله، همه، تعینات ظاهری است و همه موجودات، خودِ هستند و سالک در این مشاهده می بیند که اسماء متکثر و مختلف می شوند و وسعت و تنگنا(سعه و ضیق) و احاطه و عدم احاطه یک اسم، تابع مظهر خود و همچنین مرآتی (موقعیتی) است که در آن ظهور پیدا کرده است. و ، اگر چه زودتر از مظاهر آفرینش، تحقق پیدا کرده است و قیوم آنهاست اما از جهت تعین یافتن، بعد از آفرینش مظاهر، تعین پیدا کرده است‌. چنانچه در جایگاه خود قرار دارد و وقتی سالک از تعینات عبور کرد و به مرحله توحید افعالی رسید، تمام اقوال و افعال را یک بسم الله و در قالب یک معنی می بیند. پس در قرآن، اسمی جامع تر و محیط تر از *"بسم الله"* در سوره مبارکه نداریم. چنانچه حتی در حدیث منسوب به حضرت علی(ع) نیز به این موضوع اشاره شده است، زیرا این اسم نسبت به سایر اسامی متعلَّقات بیشتری را دربرمی گیرد. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔰نکات آیه ۱۳۰ سوره بقره از تفسیر المیزان 🔹روگرداندن از كيش حضرت ابراهيم عليه السلام از حماقت و سفاهت نفس است  🔹 اعراض از ملت و كيش ابراهيم از حماقت نفس است ، و ناشى از تشخيص ‍ ندادن امورى است كه نافع بحال نفس است ، از امورى كه مضر بحال آنست ، و از اين آيه معناى روايت معروف (ان العقل ما عبد به الرحمن )، (عقل چيزى است كه با آن رحمان عبادت شود) استفاده مى شود. 🔹مقام اصطفاء و برگزيدگى همان مقام اسلام و تسليم است.  🔹مقام اصطفاء عينا همان مقام اسلام است ، و شاهد بر آن آيه : (اذ قال له ربه : اسلم قال : اسلمت لرب العالمين ) است ، كه از ظاهرش بر مى آيد ظرف (اذ- زمانيكه ) متعلق است بجمله (اصطفيناه ) در نتيجه معنا چنين ميشود اصطفاء ابراهيم در زمانى بود كه پروردگارش به او گفت : اسلام آور، و او هم براى خداى رب العالمين اسلام آورد . 🔻معناى اسلام و مراتب و درجات چهارگانه اسلام 🔻وجه هر چيز عبارت از آنطرف آن چيز است كه روبروى تو قرار دارد، ولى بالنسبه به خداى تعالى وجه هر چيز تمامى وجود آنست ، براى اينكه چيزى براى خدا پشت و رو ندارد، پس اسلام انسان براى خداى تعالى وصف رام بودن و پذيرش انسان است ، نسبت بهر سرنوشتى كه از ناحيه خداى سبحان برايش تنظيم مى شود، چه سرنوشت تكوينى ، از قدر و قضاء و چه تشريعى از اوامر و نواهى و غير آن ، و به همين جهت ميتوان گفت : مراتب تسليم بر حسب شدت و ضعف وارده بر انسان و آسانى و سختى پيش ‍ آمدها، مختلف مى شود، آنكه در برابر پيش آمدهاى ناگوارتر و تكاليف دشوارتر تسليم مى شود، اسلامش قوى تر است ، از اسلام آن كس كه در برابر ناگوارى ها و تكاليف آسانترى تسليم مى شود، پس بنابراين اسلام داراى مراتبى است . 🔆مرتبه اول اسلام : اذعان و باور قلبى بخصوص اجمالى شهادتين  مرتبه اول از اسلام پذيرفتن ظواهر اوامر و نواهى خدا است 🔆مرتبه دوم اسلام: اعتقاد تفصيلى به حقايق دينى و بدنبال آن انجام عمل صالح مرتبه دوم از اسلام دنباله و لازمه همان ايمان قلبى است . 🔆مرتبه سوم : رام كردن نفس سركش و تسليم وجود انسان در برابر خدا 🔆مرتبه چهارم از اسلام : مرحله عبوديت و بندگى 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
⃣ 🔰سوره ، جمیع سلسله وجود است و اسم مظهر آن، است که همان مشیت مطلق الهی است: (فهو مفتاح الکتاب و مختامه و فاتحته ختامه). چنانچه اسم الله، ظاهر و باطن و مفتاح(آغازکننده) و مختم(پایان دهنده) است: (الله نور السموات و الارض). پس تفسیر این سوره از نظر اهل معرفت اینگونه است: 🔹به ظهور اسم الله که اسم اعظم خدا و مقام مشیت مطلق اوست؛ 🔹 مقام مشیت رحمانی که همان وجود مطلق است؛ 🔹 و مقام مشیت رحیمی که کمال وجود است، عالم حمد مطلق و اصل محامد(از عالم فعل گرفته تا عالم مثال) همواره از آنِ مقام اسم الله است(لله). لذا مقام ربوبیت و تربیت اهل عالَم که ظهورش همان عالم ماده است، از آنِ اوست. در کتاب توحید از امام رضا(ع) روایت شده است که چون تفسیر (بسم الله) از حضرتش سوال شد، فرمود: معنای اینکه گوینده می گوید این است که من بر خود *سمه* ای از سمات خدا را می گذارم و آن کار عبادت است. راوی گفت پرسیدم: سمه یعنی چه؟ فرمود: . و از این حدیث شریف مشخص می شود که سالک باید به مقام برسد و این مقام عبارت است از مقام حقیقت عبودیت و فنای در ربوبیت. و تا وقتی سالک در حجاب خودپرستی و خودبینی گرفتار است، لباس عبودیت را بر تن نکرده و خودپرست است و معبود او هوای نفس اوست: (اراءیت من اتخذ الهه هواه). و نظر او همانند نظر ابلیس لعین است که در حجاب کبر و خودپسندی گرفتار بود و با دیدن آدم(ع)،خود را بر او افضل دانست و گفت: (خلقتنی من نار و خلقته من طین). پس از ساحت مقدس باریتعالی طرد شد. بنابراین گوینده بسم الله اگر نفس خود را به آراست، و خود به مقام اسم الله رسید، و نظرش مانند نظر آدم(ع) شد که عالم را مظهر اسم الله می دید، در این حال او واقعا به مقام عبودیت رسیده که به معنای رهایی از خودبینی و خودپرستی و است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔰نکات آیه ۱۸۶ سوره مبارکه بقره از تفسیر المیزان نكات و دقايقى كه در آيه شريفه بكار رفته است. وَ إِذَا سأَلَك عِبَادِى عَنى فَإِنى قَرِيبٌ أُجِيب دَعْوَةَ الدَّاع إِذَا دَعَانِ 🔰اين آيه در افاده مضمونش بهترين اسلوب و لطيف ترين و زيباترين معنا را براى دعا دارد. 🔹اولا: اساس گفتار را بر تكلم وحده (من چنين و چنانم ) قرار داده ، نه غيبت (خدا چنين و چنان است )، و نه سياقى ديگر نظير غيبت ،و اين سياق دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى نسبت به مضمون آيه كمال عنايت را دارد. 🔹و ثانيا: تعبير فرموده به (عبادى :بندگانم )، و نفرمود (ناس :مردم ) و يا تعبيرى ديگر نظير آن و اين نيز عنايت ياد شده را بيشتر مى رساند. 🔹و ثالثا: واسطه را انداخته ، و نفرموده : (در پاسخشان بگو چنين و چنان ) بلكه فرمود: (چون بندگانم از تو سراغ مرا مى گيرند من نزديكم ). 🔹و رابعا: جمله : (من نزديكم ) را با حرف (ان ) كه تأكيد را مى رساند مؤكد كرده و فرموده : (فانى قريب ) پس به درستى كه من نزديكم. 🔹و خامسا: نزديكى را با صفت بيان كرده و فرموده : (نزديكم ) نه با فعل ، (من نزديك مى شوم ) تا ثبوت و دوام نزديكى را برساند. 🔹و سادسا: در افاده اينكه دعا را مستجاب مى كند تعبير به مضارع آورد نه ماضى ، تا تجدد اجابت و استمرار آن را برساند. 🔹و سابعا: وعده اجابت يعنى عبارت (اجابت مى كنم دعاى دعا كننده ) را مقيد كرد به قيد (اذا دعان - در صورتى كه مرا بخواند) با اينكه اين قيد چيزى جز خود مقيد نيست ، چون مقيد خواندن خدا است و قيد هم همان خواندن خدا است و اين دلالت دارد بر اينكه دعوت داعى بدون هيچ شرطى و قيدى مستجاب است نظير آيه : ((ادعونى است جب لكم )) و اين هفت نكته همه دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان به اجابت دعا اهتمام و عنايت دارد. از طرفى در اين آيه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمير متكلم (من ) تكرار شده ، وآيه اى به چنين اسلوب در قرآن منحصر به همين آيه است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣ 🔰بدان که علما در اینکه ((باء)) در به کدام کلمه تعلق دارد با یکدیگر اختلاف دارند و هر کس بر حسب مشرب عرفانی و علمی خود، متعلَّقی را برای آن ذکر کرده است. 🔹علمای ادب از ماده ((ابتدا)) یا ((استعانت)) استفاده کرده اند: به استعانت از اسم الله یا با آغاز از اسم الله . و بعضی اهل معرفت آن را متعلق به ((ظهر)) گرفته و گفته اند: ظهر الوجود ببسم الله و علت این سخن آن است که اهل عرفان، همه موجودات و کائنات و عوالم غیب و شهادت را تجلی اسم جامع الهی یعنی می دانند. بنابراین اسم که به معنی نشانه و علامت است، یا به معنی علو و ارتفاع است، عبارت از تجلی حق که آن را ‌منبسط یا نیز می گویند، می باشد؛ زیرا به حسب مسلک اهل عرفان، تمام عالم تحقق (از عالم عقول گرفته تا پایین ترین مرتبه وجود و عالم ماده) همگی مظهر این فیض هستند. چنانکه در روایات هم به این موضوع بسیار اشاره شده مانند این حدیث شریف در کافی که می فرماید:(( خداوند مشیت را خلق نمود بنفسها، پس خلق نمود اشیاء را به مشیت)). مراد از ((مشیت))، مشیت فعلیه یا همان فیض منبسط است و مراد از اشیاء، مراتب وجود است. مشیت فعلیه(عالم فعل)، سایه ی مشیت ذاتیه(عالم ذات) است و پروردگار متعال عالم فعل را بی واسطه و بنفسها خلق نموده و سایر موجودات عالم غیب و شهادت را به واسطه آن خلق نموده است. 🔹این اجمالی از سر تعلیق ((باء)) بسم الله بود و شمه ای از معارفی که از آن استفاده می شود. و اما توضیح اسرار ((باء)) و نقطه تحت الباء که در است و مقام است، نیازمند مجالی وسیعتر است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 نکات آیه ۲۶ سوره مبارکه آل عمران از تفسیر المیزان 🔰در اين آيه خداوند رسول گرامى خود را امر مى كند به اينكه به خدائى پناهنده شود كه تمامى خيرها به طور مطلق به دست او است و قدرت مطلقه خاص او است ، تا از اين ادعاهاى موهومى كه در دل منافقين و متمردين از حق (از مشركين و اهل كتاب ) جوانه زده ، و در نتيجه گمراه و هلاك شده اند، نجات يابد، آرى اينان براى خود ملك و عزت فرض ‍ كردند، و خود را بى نياز از خدا پنداشتند، و خدا آن جناب و هركس ديگر را امر مى كند به اينكه نفس خود را در معرض افاضه خدا، كه مفوض هر خير و رازق بى حساب هر روزى خوار است قرار دهد. ملك حقيقى به معناى آن است كه مالك در ملك خود به هر نحوى كه ممكن باشد تصرفى تكوينى كند، يعنى در هستى آن ملك تصرف نمايد، مثل اينكه او مى تواند در ديد چشم خود تصرف نموده يكجا آنرا بكار گيرد، و جائى ديگر از كارش بيندازد، و همچنين در دستش تصرف نموده ، دادوستد بكند، و يا ترك داد و ستد نمايد، و در ملك به اين معنا رابطه اى بين مالك و ملك حقيقيش هست ، رابطه اى حقيقى كه به هيچ وجه قابل تغيير نيست . و نيز بنابراين معناى از ملك ، همواره ملك قائم به ملك خواهد بود، هيچ وقت ممكن نيست كه ملك از مالكش جدا و مستقل بشود، ((مثلا اگر فلان آقا مرد، زبانش همچنان جداى از او زنده بماند))، بلكه اگر اينگونه ملك از آدمى جدا بشود باطل و نابود مى گردد، مثل چشمى كه از انسانى در آورند، و يا دستى كه از او جدا كنند. خداى تعالى مالك تمامى اجزاء و شئون عالم است ، پس او مى تواند در همه اجزاى عالم به هر طورى كه بخواهد تصرف نمايد. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 🔰ادامه پست قبل قسم دوم : ملك (بكسره ميم ) ملك اعتبارى و قراردادى است ، و آن عبارت است از اينكه اگر مالك را انسان فرض كنيم ، بتواند در چيزى كه ملك او است تصرفاتى كند، كه عقلا آن را قبول دارند، و خلاصه در چارچوب رابطه اى كه عقلا بين او و ملكش برقرار مى دانند هر قسم تصرفى كه مى خواهد بكند، تا به مقاصد اجتماعى خود نائل شود، و در حقيقت عقلا وقتى چنين ملكيتى را اعتبار كردند كه الگويش را از ملك حقيقى و آثار آن گرفتند، بعد چيزى شبيه به ملكيت در عالم وجود را در اجتماع برقرار ساختند، تا به اين وسيله از اعيان و كالاهائى كه بدان محتاجند استفاده اى معقول كنند، نظير همان استفاده اى كه مالك حقيقى ، از ملك حقيقى و تكوينيش مى كرد. تفاوتى كه بين ملك اعتبارى و ملك حقيقى هست يكى اين است كه ملك حقيقى جز با بطلان قابل تغيير نبود، (نمى شد من چشم خودم را در عين اينكه چشم من است از وجود خود بى نياز سازم ) ولى ملك اعتبارى از آنجائى كه قوامش به وضع و اعتبار است ، قابل تغيير و تحول هست ، ممكن است اين نوع ملك از مالكى به مالك ديگر منتقل شود، مثلا مالك اولى آن را به دومى بفروشد، و يا ببخشد و يا با ساير اسباب نقل ، منتقل سازد. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
علامه طباطبائی رضوان الله علیه: گردش زبان، دل را به گردش در می آورد؛ اگر زبان به ذکر خدا مترنم گردد، دل نیز در حرم خدا حرکت می کند، و اگر زبان به گناه حرکت کند، دل نیز در این مرتع شیطان جولان می کند. یک علت مهم آشوب دلها همانا تکثیر در کلام ها است؛ به روایت عامه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: " اگر نبود تشویش و اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعا می دیدید آنچه را من میبینم و می شنیدید آنچه را من می شنوم." تفسیر المیزان، جلد ۵ صفحه ۲۷۰ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ 🔰اسم، علامت است و اسمای خدا هم علامتهای ذات مقدس اوست؛ و آن قدری که بشر می تواند از ذات مقدّس حق تعالی اطّلاع ناقص پیدا کند، از اسمای حق است. خود ذات مقدس حق تعالی موجودی است که دست انسان از او کوتاه است.‏ ‏‏حتی دست خاتم النبیین که اعلم و اشرف بشر است، از آن مرتبه ذات کوتاه است. آن مرتبه ذات را کسی نمی شناسد غیر از خود ذات مقدس. آن چیزی که بشر می تواند به آن دسترسی پیدا کند، است، که این اسماء الله هم مراتبی دارد، بعضی از مراتبش توسط انسان های معمولی قابل درک است، و بعضی از مراتبش را اولیای خدا و پیغمبر اکرم (ص) و کسانی که معلَّم به تعلیم او هستند می توانند ادراک کنند.‏ ‏‏همه عالم اند. چون اسم، نشانه است؛ همه موجوداتی که در عالم هستند نشانه ذات مقدّس حق تعالی هستند. برخی این نشانه بودن را به اجمال و برخی عمیق تر درک می کنند. آنکه به طور اجمال است این است که موجود خود به خود وجود پیدا نمی کند. این مسئله عقلاً واضح است و عقل هر بشری بر حسب فطرت می یابد که موجودی که ممکن است باشد و یا ممکن است نباشد، برای وجود باید منتهی به موجودی شود که بالذات موجود است؛ وجودی ازلی که وجود از او قابل سلب نیست. حال اگر فرض شود از اول در دنیا یک فضای همیشگی و نامتناهی بوده است(علیرغم اشکالی که در نامتناهی هست)، ممکن نیست موجوداتی در این فضا بدون علت به وجود آمده باشند و یا چیزی خود به خود به چیز دیگری تبدیل شود. این برخلاف ضرورت عقل بوده و هر موجود نیازمند یک علت خارجی است. و لهذا این اجمالی که هر معلولی محتاج علت است و هر محتاج ممکنی را علتی است، از واضحات عقول است. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini