eitaa logo
بچه های ایران 🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
144 فایل
حاج قاسم :امروزه قرارگاه حسین بن علی #ایران است. جمهوری اسلامی #حرم است.🇮🇷 🔰کانال #بچه_های_ایران کانالی برای جواب به دغدغه های دوره نوجوانی و جوانی و دغدغه های فرهنگی شما حاج آقا رحیمی @modafe70 ادمین @Dokhtar_paiiiz
مشاهده در ایتا
دانلود
راهیان نور دیدار با شهداییست که تا دنیا پابرجاست زنده اند....) ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
🎁 واریزی اعضای کانال برای کمک شب عید به فقرا 🙏💝
پیام یکی از خانواده ها 😒 بچه ها و ۲۰ تومانی هم از اقوام بتونید جمع کنید و بگید واریز کنند کمک خوبی میشه 😊🙏💝
💠 امام صادق عليه السلام : هر مؤمنى كه گرفتارىِ مؤمن تنگدستى را رفع كند ، خداوند حاجت هاى او را در دنيا و آخرت آسان (برآورده) می‌کند❤️ 🔰 هر سال قبل از سال جدید به لطف خدا و کمک دوستان خوب به یه سری از خانواده های نیازمند کمک میکنیم که امسال هم خیلی چشم به راهند هر دفعه به هر بهانه ای سراغ میگرند معلومه منتظر کمک های ما هستند 😔😢 منم هر سال کمک های خیرخواهانه ی شما را به دستشون رسوندم 😍 ✅ امسالم یه یاعلی بگید در حد توان 🔹کمک بدید 🔸یا کمک جمع کنید تا از خجالت این خانواده ها که اکثرشون یا اند یا سرپرست دارند ، در بیاییم💝 بیایید شادی هامونو با هم تقسیم کنیم تا خدا دلمونو شاد تر کنه 🧡 6037997233744300 بنام مسعود رحیمی 💰اگه واریزی داشتید رسیدش را بفرسید تا به اشتراک بذاریم 🙏 ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
شهید اسدی 1.mp3
44.57M
🎵 🇮🇷 ♥️ شهیدی که در (عملیات خیبر) با ضبط صوت حدود ۲۰ دقیقه عملیات را ضبط کرده تا لحطه شهادتش 📻 🔔 صداهایی که در صوت می شنوید واقعی است😃 ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
📜🙃🍃 ۱۴۰۱/۱۱/۳۰ "اگه از خودم بگذرم،این سفر/منو راهی کربلا میکنه" میخواهم از واژه ای بگویم که چند هفته ایست با جان و دلم درکش کردم از واژه ای که در همین ۵ حرفش چه حرف ها و سخن هاست... از واژه کوتاهی که بزرگ و کوچک نمیشناسد،در دل که باشدکار خودش را میکند... آری...میخواهم از دلتنگی بگویم از دلتنگی لحظه لحظه ی سه هفته و دو سه روز پیش... از دلتنگی غروب شلمچه نماز شلمچه ضریح زیبای شهدا دلتنگی آن حال و هوایی که هیچ جای دیگر پیدایش نکردم...نگردید،پیدا نمیکنید.... از دلتنگی میگویم از دلتنگی گنبد طلاییه از دلتنگی ضریح شهدای طلاییه دلتنگی خاک های سه راهی شهادت دلتنگی خواندن نماز عشق روی آن خاک ها و پابرهنه راه رفتن روی آنها همان خاک ها که حاج اصغر درباره اش گفتند،"پا روی چشم شهدا گذاشتید" و گفتند "معلوم نیست پیکر چند تا جوون هنوز زیر پاهای شماست...💔" از دلتنگی میگویم... از دلتنگی زیبایی و حس زیبای دشت ذوالفقاری دلتنگی نشستن روی سکوها،روبروی نهر خین دلتنگی راه رفتن روی آن خاک ها،روی آن گل ها حتی دلتنگی فرو رفتن کفش و افتادن توی آن گل ها دلتنگی حسینیه شهدای گمنام اردوگاه شهید باکری دلتنگی روایت ها،حرف دلی ها،تلنگر ها،یادگاری ها،شوخی ها،خنده ها،زیبایی ها، چه بگویم که همه چیز را گفته باشم هر چه بگویم نمیشود... دلتنگم برای همه آن لحظات... برای آنجا که دنیایی بود از حال خوب...✨ "یکی روضه میخونه اینجا،هنوز/یکی داره اینجا،دلو می بره..." مگر میشد از آنجا دل کند؟! مگر میشد پا گذاشت روی زمین این شهر پر از آلودگی و گناه؟! نمیشد... چه میکردیم با بغضی که در گلویمان جا خوش کرده بود؟! ما دلبسته ی آنجا شدیم و جدا شدن از دلدار اصلا کار ساده ای نبود... اما راهی نبود باید می رفتیم و دلِ شکسته و بغض گلویمان را با جاده ها در میان میگذاشتیم...💔 "دیگر تنها گریه حالم را میداند،از عشق دلتنگی هایش می ماند" رفتیم اما قلبمان را آنجا جا گذاشتیم... قلبی که دیگر صید شده بود اما چه صیادی...! که اگر آنها صیاد باشند،راضی ام که تمام عمرم دلم صید باشد و آنها صیاد... شهدا...دلم را میدهم دست شما..که شما چه خوب نگهبانانی هستید برای دل.... التماس دعا.. ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای 🇮🇷 این محاسبه بدی نیست به ازای هر ایرانی چقدر خون🩸 ریخته شده؟ 😢🤔 ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
📜🙃🍃 《بسم رب الشهدا و الصدیقین》 فکرشم نمیکردم جور بشه که بیام. واقعا یه آرزوی محال بود برام. دوستام میگفتن از شهدا بخواه خودشون دعوتت میکنن. میگفتم آخه شما که شرایط منو نمیدونید اصلا ممکن نیست بشه. کارم فقط شده بود گریه. نمیدونم؛ شاید اون وقت اعتقاد نداشتم اگه شهدا بخوان خیلی راحت غیر ممکن ها رو ممکن میکنن🙂. چند روز مونده بود به اردو که اجازه دادن بیام😍. پرسیدم هنوزم وقت هست برای ثبت نام؟ گفتن روز آخره اگه میخوای همین الان بیا اسمتو بنویسم. انگار دنیا رو بهم داده بودن🥺. وقتی اومدیم گفتن مطمئن باشید که اینجا به دعوت شهدا اومدید و شهدا شما رو آوردن یه جای خلوت یه چیزی در گوشتون بگن. گفتن طلائیه رو بچه پرو ها کم میشه. همون جا گریه‌م گرفت. حس عجیبی به طلائیه داشتم. همون روز که گفتن میخوان ببرن راهیان نور پرسیدم طلائیه هم میریم؟ با اینکه اصلا نمیدونستم طلائیه کجاست! فقط اسمشو شنیده بودم. تو اتوبوس بالا سر هر کدوممون عکس یه شهید زده بودن. عکس حاج همت‌ رو که دیدم دلم لرزید. پشتش نوشته بود "اگر میخواهید خدا عاشق شما باشد قلم میزنید گام برمی‌دارید سخن می‌گویید برای خدا باشد همه چیز و همه چیز و همه چیز برای خدا باشد." این سخنرانی حاجی رو زیاد گوش داده بودم و حتی تقریبا حفظ بودم. ولی هیچ وقت انقد عمیق بهش فکر نکرده بودم. اونجا بود که فهمیدم نیاز نیست چیز جدیدی یاد بگیرم باید به همین چیزایی که بلدم عمل کنم. نیاز نیست کار خاصی انجام بدم باید همین کارایی که انجام میدم برای رضای خدا باشه. گفتن همه رو روز اول میبرن طلائیه ولی ما افتاد روز آخر. دل تو دلم نبود. اونجا میگفتن طلائیه چه طلاییه😍 خیلی ذوق داشتم زودتر برم ببینم مگه چیه این طلائیه؟ شاید قسمت بود آخرین جا بریم طلائیه که حس ِخوبش برام بمونه. تا رسیدیم طلائیه گریه‌م گرفت انگار هنوز وارد نشده روم کم شده بود. ولی هنوز نمیدونستم قضیه این طلائیه چیه. وقتی رفتیم داخل گفتن اینجا یادمان عملیات خیبره. تا حدودی فهمیدم دلیل این حسم به طلائیه چی بود. حتی اسم خیبرم دلمو میرزوند. دله دیگه! همیشه زودتر از عقل حقایقو میفهمه. ماجرای عملیات خیبرو زیاد شنیده بودم‌. ولی از زبون آقای حبیبی یه چیز دیگه بود. تازه فهمیدم عملیات خیبر از اون چیزی که من فکر میکردم هم سخت تر و عاشقانه تر بوده. عاشقانه چون شهدا هر موقع شرایطشون سخت تر میشد عاشقانه هاشون با خدا بیشتر می‌شد. کل روایتو اشک می‌ریختم. بعد از روایت روبه‌روی جزیره مجنون نشستم. اختیار اشکامو دادم دست دلم. مثل بارون بهاری نرم و آروم میریختن رو خاک طلائیه. تازه فهمیدم چرا حتی اسم طلائیه هم دلمو میلرزوند. تازه فهمیدم طلائیه چه طلاییه🥺. گفتم: حاجی شما مجنون وار توی جزیره مجنون به عشق لیلی جون دادی و منو مجنون این دیدار عاشقانه کردی. میدونم جون دادن به عشق لیلی جنونی میخواد که لایق لیلی هستی باشه. میدونم دلم خیلی آلوده تر از این حرفاست که از این جنون حرف بزنم ولی اینجا گفتن خاک طلائیه دلای زنگ زده رو طلا میکنه. حاجی نمی‌خوام بگم به دلم نگاه کن‌؛ قطعا تو نظر کردی که من الان اینجام. نمیخوام بگم دستمو بگیر؛ اگه نگرفته بودی من یه قدمم نمیتونستم بردارم. فقط میخوام بگم دستمو ول نکن. موقع برگشت دلمو گذاشتم و اومدم. من اینجام ولی دلم مجنونه... دلتنگ خاک طلائیه‌م. خاکی که شاید ساکت بود ولی خیلی حرف برای گفتن داشت... به یاد قمر بنی هاشم.. ۶اسفند ۱۴۰۱ ۴ شعبان ۱۴۴۴ ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 برای روز جانباز تو فکر بودم چی بذارم یه هو این فیلم را تو گوشیم پیدا کردم 😃 ✅ دوست عزیزم 🌷 جانباز شیرین زبان با ۷۰ درصد جانبازی فکر میکنم خیلی ملموس تر جانبازی را حس کنید با این کلیپ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
🔔 اطلاعیه سلام ⛔️ جلسه هفتگی فردا پنجشنبه 😟 اصفهان نیستم فردا شب میرسم 🔰ان شاالله اگر امکانش بود جمعه برگزار می‌کنیم 💐
🥺💔....)) ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
یا ابا عبدالله الحسین....) ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری _ شلمچه.m4a
8.49M
🔰 اردوی راهیان نور دانش آموزی سال ۱۳۹۸ 💠 حاج آقا رحیمی 🎤 ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
(۶۶۶) ۳ تا ۶ داره بقالی سر کوچه کیشمیش داره حاجی که از مگه میاد ریش داره بچه که از خواب پا میشه ۱ داره هرکسی که پول میگیره فیش داره تراکتور باباجونم خیش داره هرکسی ماهواره داره دیش داره ووو 💢دنبال کننده های کانال شدند ۶۶۶ تا اسکیرین گرفتم که اون شعر بالا را بگم 🪅 نا مرد یکیشون نیمده رفت شدیم ۶۶۵ بهتر اصلا ۶۶۵ روند تره 🧟‍♂👅 همه باهم یک صدا بگید ✊ اونی که رفتی حیا کن این کارای زشتو رها کن 👳‍♂
دلتنگی حرف دل است...) 🥺💔 ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
📜🙃🍃 من هم کربلایی شدم وقتی که پا به شلمچه گذاشتم و نوشته بودند تا کربلا یک سلام! شلمچه... مقتل رفیق آسمانی ام حاج حسین خرازی روایتگری شروع شد سوز روایت آنجایی بود که راویان از جاماندگی خود سخن می گفتند شاید کمی حالشان را بفهمم زمانی که نزدیک کربلا هستی و راهی نمی شوی اما اطمینان دارم روزی می رسد که با قلمم روی کاغذ دفترچه ی خاطراتم کنار صحفات خاطرات راهیان نور ازمی نویسم سفر کربُبلا ،می نویسم از رفاقت شهدا و می نویسم از راه حسین، اباعبدالله و می نویسم از راه زینب کبریٰ... آخرین مقصد شلمچه بود بغض پشت بغض دلتنگی پشت دلتنگی و آه پشت آه... از فراق جانسوز برادارنی که خودشان مرا فرا خوانده بودند و در مسیر هموارم فرش قرمزی پهن کرده بودند از جنس وجودشان ... زمان خداحافظی میشود و چه سخت است جان کندن و چه کشید زینب زمان وداع با جسم بی جان برادر چون چاره نیست می روم و میگذارمت ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷
سلام 🔰 آخرین در سال ۱۴۰۱ 💝 🔶 شنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۷ 🕰 ساعت ۱۰ صبح 🟢 گلستان شهدا سالن شمع (فرهنگسرای پایداری) 🌷
ج۳_ بچه های ایران.m4a
51.89M
🎧 صوت 3⃣ بچه های ایران 🇮🇷 💯 صوت کامل 🎞 💠 موضوع : راهکارها و فوائد انس با قرآن و روایت اهل بیت(علیهم السلام) ✅ کانال 🌷 🆔 @b_iran 🇮🇷