#جنگ_را_فراموش_نکنی!
🌷حسین خرازی تصمیم به ازدواج گرفته بود و برای عمل به این سنت نبوی از مادر من مدد جست، او با مزاح به مادرم گفته بود كه: «من فقط پنجاه هزار تومان پول دارم و میخواهم با همین پول خانه و ماشین بخرم و زن هم بگیرم!» بالاخره مادرم پس از جستجوی بسیار، دختری مؤمنه را برایش در نظر گرفت و جلسه خواستگاری وی برقرار شد و آن دو به توافق رسیدند. او كه ایام زندگیاش را دائماً در جبهه سپری كرده بود اینك بانویی پارسا را به همسری برمیگزید.
🌷مراسم عقد آنها در حضور رهبر كبیر انقلاب امام خمینی (ره) برگزار شد. لباس دامادی او پیراهن سبز سپاه بود. دوستانش به میمنت آن شب فرخنده یك قبضه تیربار گرنیوف را به همراه ٣٠ فشنگ، كادو كرده و به وی هدیه دادند و بر روی آن چنین نوشتند: «جنگ را فراموش نكنی!» فردا صبح حسین تیربار را به پادگان بازگرداند و به اسلحهخانه تحویل داد و با تكیه بر وجود شیرزنی كه شریك زندگی او شده بود به جبهه بازگشت.
منبع: سايت نويد شاهد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
••✨••
شده ام گُم وسط همهَمه دور و زمان
جرعهای حالِ شهیدانِ خدامیخواهم...
روزتون شهدایی🌸
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
11.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*سردارے که کارت و پلاکش را از خود جدا کرد تا گمنام باقی بماند*🕊️
*سردار شهید سردار خورشیدے*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۷ / ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۴ / ۴ / ۱۳۶۷
محل تولد: شیراز / کوار / ارباب
محل شهادت: جزیره مجنون
🌹همرزم← پس از والفجر 10 و شهادت دوست و همراه خود، او هم دل از دست داد🥀 *و از چند شب قبل از شهادتش ماموریتی را پذیرفت که زیر دید و تیر دشمن بود*💥هرشب در آن منطقه حداقل یکی دو شهید داشتیم و پایان این عملیات قطعا شهادت بود و او میدانست💫 *به همین دلیل کارت و پلاک خود را جدا کرده بود تا گمنام باقی بماند*🌷سردار در صبحی به خط جزیره مجنون وارد شده بود. هنوز از حضورش ساعتی نمیگذشت *که بمباران شیمیایی دشمن شروع شد*🥀پدرانه دور نیروها میگشت *و آنها را ترغیب به استفاده از ماسک میکرد*💫 و از طرف دیگر با روشن کردن آتش در پی از بین بردن اثرات مواد شیمایی بود🔥 اما وقتی خواست با فرماندهی تماس بگیرد📞 *ماسکش را برداشت*🥀 و در کمتر از چند دقیقه روی زمین افتاد🥀 *دشمن گاز سیانور، خطرناکترین ماده شیمیایی را روی سر بچه ها ریخته بود*🥀سریع با وانت او را عقب فرستادیم، *اما ماشین واژگون شد*🥀🖤 و پیکر سردار، طبق آرزویش که گمنامی بود🌷 *همچون خورشیدی در جزیره مجنون برای همیشه بی غروب باقی ماند*🕊️🕋
*شهید گمنام*
*سردار شهید سردار خورشیدی*
*شادی روحش صلوات*
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محسن هست🥰✋
*اولین شهید مدافع حرم ارتش*💫
*شهید محسن قوطاسلو*🌹
تاریخ تولد:۷ / ۱۱ / ۱۳۶۹
تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱ / ۱۳۹۵
محل تولد: پاکدشت تهران
محل شهادت: حلب/ سوریه
🌹از زبان دوستش←او پسری مهربان بود یک شب در بسیج پسر بچه ای در صف شر و شلوغ کاری میکرد او را تنبیه کردند❌ اما باز هم در صف شلوغ کرد❌ اینبار محسن جای آن پسر گفت من بودم✋🏻 و معذرت خواهی کرد آن شب محسن را خیلی تنبیه کردند و مسئولان نمیدانستند محسن تکاور ارتش هست و او مدام سینه خیز میرفت و تنبیه بدنی شد🥀 *محسن این فداکاری را کرد فقط به خاطر اینکه اون پسر بیشتر از این اذیت نشه و از بسیج فاصله نگیره*🌷. محسن خیلی روی اینکه کسی از بسیج فاصله نگیره تاکید داشت👌🏻و سر همین موضوع خیلی سختی و حرف شنید🥀او تصمیم به سوریه رفتن گرفت و آرزویش شهادت بود🕊️ *و همیشه میگفت مطمئن باشید من شهید میشوم، خواب دیده ام و سند شهادتم امضا شده، خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود*🕊️ عملیات سختی داشتیم، تا رسیدن نیروهای خودی محسن چندساعتی با نبرد تن به تن خط را به تنهایی نگه داشته بود🌷تا اینکه او را به شهادت رساندند. *نیروهای دشمن بعد از شهادت محسن برای اطمینان از مرگ او، به او تیر خلاص زدند و تمام وسائلش را با خودشان بردند*🖤در نهایت او در ۲۵ سالگی شربت شهادت را نوشید🕋🕊️
*شهید محسن قوطاسلو*
*شادی روحش صلوات*
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#جاى_احساسات_برادرى_نبود!
🌷عليرضا در عمليات والفجر بواسطه آتش دشمن به شدت مجروح شده بود و چند نفر او را به روى دست، به سوى اورژانس مى بردند با خودم گفتم: كاش او اينجا نبود و عليرضا را با اين حالت نمى ديد، به سوى او رفتم تا به خاطر مجروحيت برادرش، دلداريش بدهم اما....
🌷....اماوقتى كنارش رسيدم، ديدم چشمانش را بسته و سرش را پايين انداخته است، گفتم: فلانى، برادرت مجروح شده و دارند او را به اورژانس مى برند. چرا چشمانت را بسته اى؟
🌷با حالتى عجيب جواب داد: مى دانى! آخر نمى خواهم در اين لحظات حساس، احساسات برادرى بر من غلبه كند و نعوذ بالله باعث قصور در انجام وظايفم گردد. او همان محمدرضا شريفى بود كه تنها به عشق وصال معشوقش جان و تن سپرده بود.
راوى: برادر بسيجى عباس ـ الف
❌ بعضيام!!
❌❌برادرشون....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🔴 دوستانش مزاح كردند كه شهيد شوی بايد با بيل جنازهات را جمع كنيم، آنقدر كه اين طرف و آن طرف میروی.گفت بيل هم لازمتان نمیشود
به همسرش هم گفت كه اگر شهيد شوم، پيكری نخواهم داشت
پيشبينی محمود رادمهر درست بود.در خانطومان شهيد شد، اما هيچوقت پيكر مطهرش پیدا نشد
#امنيت_اتفاقی_نيست
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊