رفاقت با شهدا
✍شهیدی که مزارش دارالشفاست
🌹شهید سید غلامرضا مصطفوی
🟢مزار این شهید امروز به زیارتگاه و دارالشفا مبدل شده به گونهای که از سراسر کشور زائران و ارادتمندان خود را به زادگاه و قبر منور وی میرسانند تا با واسطه قرار دادن شهید حاجات خود را از درگاه احدیت طلب کنند.
🔸یک زوج زنجانی که در حسرت فرزند بود متوسل به شهید مصطفوی شد خداوند به آنها فرزندی عطا کرد و خانواده آن زوج برای شهید جایگاه و بارگاه درست نمودند.
🔹شهیدی که چوپان بود و به دلیل اینکه همیشه در صحرا همراه گوسفندان بود نمی توانست جایی برود.
🟢همیشه آرزو داشت برای یکبار برود مشهد پابوس امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام
🔸زمانی که جنگ شد به جبهه رفت و به برادرش گفت این خداحافظی و وداع آخر است.
🔹سال ۶۵ در جبهه سومار شهید شد و پیکرش مفقود شد.
🔸همانگونه که آرزوی زیارت امام رضا علیه السلام را داشت پیکرش بعد از تفحص اشتباهی به مشهد رفت.
🔹و پس از تشییع در حرم مطهر متوجه شدند که شهید اهل زرند استان کرمان است و پیکرش برای دفن به زادگاهش انتقال داده شد.
🔸شهیدی که بیماران به وی متوسل شدند و شفا گرفتند.
🔹دختر بچه ای که تومور مغزی داشت تومور روی یک رگ قرار گرفته بود و امکان عمل مساوی با مرگ وی می شد.
🔸پدر و مادرش متوسل به شهید مصطفوی شدند که برای دخترشان دعا کند بعد از چند وقت تومور جابجا شد و در کمال شگفتی پزشکان متحیر و شگفت زده شدند و عمل را انجام دادند.
✅شهیدی که مشاهده نمودند نوری از قبر شهید به طرف آسمان بلند شده و محوطه را نورانی کرده و وقتی در کنار قبر شهید رفتند بوی عطر عجیبی به مشام رسیده است.
#شهید_سید_غلامرضا_مصطفوی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
جلسه بود.
از وزارت خارجه و رؤسا در حضور حاج قاسم.
همسر حاج قاسم غذایی برایش فرستاده بود.
موقع نهار که شد، حاجی خودش دست به کار شد و همان مقدار غذا را بین همه قسمت کرد.
حتی حواسش به سربازهای دفترش هم بود!
حتی بالاتر، در ظرف های کوچکی برای بعضی از سربازها، با دستان خودش غذا کشید.
📚منبع: کتاب "حاج قاسم "
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🌹قیمت پنج دقیقه از عمر حاج قاسم
چهار روز قبل از شهادتش به یک عالم بزرگ گفت: از خدا خواستهام پنج سال از عمر مرا بگیرد به شما بدهد.
آن عالم گفت: هفتاد و پنج سال است برای مکتب اهلبیت کتاب نوشتهام، صدها شاگرد تربیت کردهام، همه اینها را حاضرم فدای پنج دقیقه مناجات شما با خدا و خدمات شما به مردم بکنم.
#حاج_قاسم
#شادے_روح_پاڪش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
عاشق امام حسین (ع) بود ، تا اسمش را میشنید منقلب میشد و شور حسینی همیشه در وجودش شعلهور بود ؛
طوری که خواهرش برگشت به او گفت که عاشق شدهای ؟!
او جواب داد عشق فقط یک کلام ، حسین (ع) .
- شهید محمدرضا دهقان
🥀🕊 @baShoohada 🕊
همسر شهيد ستاری می گفت یکبار با عصبانیت رفتم بالای سر منصور تا نمازش تمام شد ،
گفتم منصور جان ، مگه جا قحطیه که می آی می ایستی وسط بچه ها نماز؟
خُب برو یه اتاق دیگه که من مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم
تسبیحش رو برداشتو همانطور که میچرخاندش گفت: این کار فلسفه داره.
من جلو اینها نماز می خوانم که از همین حالا با نماز خوندن آشنا بشن.
مُهر دست بگیرن و لمس کنن
اگه برم داخل اتاق دیگه و اینها نماز خوندنم رو نبینن ، چطور بعداً بگم بیایین نماز بخونین!؟
قرآن هم که میخواند، همینطور بود ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچه ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می خواند
همه دورش جمع می شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط می خواندم
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود.
می گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم ، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم ...
#شهید_ستاری
#شادے_روح_پاڪش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada
✨🌷
اقدام زیرکانه و جالب از شهید چمران با قوطی کنسرو !
وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین. منم پرسیدم آخه قوطی خالی کنسرو به چه درد میخوره!
بعد خود #شهید_چمران پیداش شد، با کلی شمع.
توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی رودخانه اروند.
عراقی ها فکر کرده بودند غواص است،
تا صبح آتش می ریختند
🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلمون رو بدیم به خدا
همه چی خاص خدا باشه
صحبت های دل نشین #شهید_ابراهیم_همت
🥀🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یه کلیپ بسیار زیبا که طرفداران زیادی هم داره
✅یادمان باشد خدا بالای سر ماست
🥀🕊 @baShoohada 🕊
جوان ها اگر بخواهند از دست شیطان راحت شوند ، عشق به شهادت را در وجود خود زنده نگه دارند .
- حاج حسین یکتا
مرگ نه انقدر ترسناک است، زندگی نه انقدر شیرین که انسانی شرف خود را بدان بفروشد...
"شهید نوربخش مرادزاده"
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊@baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊مزار پاک ۵ شهید گمنام دفاع مقدس🕊
که غریبانه مثل اصحاب کهف از ظلم و ستم مردمان آن زمانه در غار ارمیده اند😔😔
#روح_افسرده_ما_با_یادشان_شاد
🥀🕊 @baShoohada 🕊
کهف الشهدا در بالای ولنجک، بام تهران قرار داره
جایی که اگه بری وایسی بالاش تمام تهران زیر
پاته! وقتی باهزار مشقت می ری بالا و می رسی
یه بهت عجیبی بهت دست میده! یه ارامش
عجیب که تر کیبی از صفای شهدا و مکان
اونجاس!!! اصلا چی شد که شهدا رفتند اون بالا کسی می دونه؟ نمی دونین؟
من می گم! یه قضیه ی جالب داره!
بچه مذهبیای ولنجک که خیلی کمن اما با
معرفت خودشونو کشتن تا سردار باقری قبول
کرد که ولنجک هم شهید داشته باشه برای همین
با ذوق و شوق یه جایی رو وسط ولنجک رفتند
و آماده کردند و 40 شب توش زیارت عاشورا و
آل یاسین خوندند و شب تا صبح زحمت کشیدند و عرق ریختند تا شد یه زمین مسطح و خوشگل!
بعد اهالی نیمچه محترم ولنجک که جز دنیا هیچی نمی دیدند اومدن گفتن الا و لله که ما نمی ذاریم اینجا شهید دفن کنین و...!
بعد سردار باقری یه شب تو خلوت خودش استخاره کرد و ایه ای با این مضمون اومد که کشتی نوح بر بالای کوه قرار گرفت!
بعد رفتند و یه جای دیگه رو تدارک دیدند اما مردم ولنجک....!
دوباره سردار تفال زد به قران و ایه ای از سوره ی کهف با این مضمون امد که: اصحاب کهف به غار پناه برند!
سردار همه رو بسیج کرد که بگردند و بگن تو ولنجک غار کجاست و پس از جستجو دیدند تنها غاری که تو ولنجک وجود داره یه غار دست سازه که قبل از انقلاب برای هواشناسی ایجاد شده و دقیقا به اندازه ی 5 تا شهید جا داره!
خلاصه که در روز شهادت حضرت فاطمه(س) سال 85 این 5 تا گل اومدند اونجاو به ولنجک صفا دادند!
این بود❤️ قصه ی کهف الشهدا!❤️
🥀🕊 @baShoohada 🕊
#معجزه_شهدا
#زهرا_دختر_شهدا
معجزه شهدا در زندگی من خیلی بزرگ بود...
درست سه سال پیش بود که زندگیم عوض شد...
قبل از اون بی حجاب بودم نمازامو یکی درمیون میخوندم 4و به خاطر اینکه توی یه محله بومی زندگی میکردم مجبور بودم چادر سرم کنم اما موهامو تا وسط سرم بیرون میریختم
غیبت و اینا هم که از زبکنم نمیفتاد...
با اخلاقام، با اشتباهام توی فضای مجازی مادرم داشت دیوونه میشد.
همش میگفت چرا خدا داره منو با تو امتحان میکنه؟ فقط از خدا صبر میخوام...
اما من هر روز با دوستای ناباب بیشتری رفت و آمد میکردم
و دینو بوسیده بودم و گذاشته بودم کنار...
تا اینکه با دوستام به یه دلایلی قهر کردم و کنارشون گذاشتم...
تا اینکه با شهید احمد مشلب آشنا شدم. عکسشو روی پروفایل یه نفر دیده بودم...
وقتی عکسشو دیدم یه جوری شدم... انگار تازه بیدار شدم.
کلی جستجو کردم تا تونستم بشناسمش...
از وقتی باهاش آشنا شدم حجابم درست شد
جوری که روسریمو تلق میزدپ و تا پایین پیشونیم جلو کشیدم
اخلاقم بهتر شده بود ولی دوباره مغرور شدم و فکر کردم خیلی خیلی پاکم و فلانم...
تا اینکه برای بار دوم با دوستای جدیدم عازم راهیان نور شدم...
تازه به خودم اومدم دیدم شهدا چقدر پاک بودن چقدر خوب بلد بودن دلبری برای خدا بکنن
ولی خاکی بودن... و من گنهکار داشتم ادعای علامگی میکردم...
اونجا دومین معجزه برام اتفاق افتاد. با اینکه هنوز از خودم راضی نبودم و ادعا داشتم ولی بهتر از دوسال قبلم شده بودم. هرکی بهم میرسید میگفت واییی زهرا چقدر خوب شدی چقدر مهربون شدی...
اما از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون
خیلی از روزا نمازامو دوتا یکی میخوندم...
حال هزارتا کار داشتم به جز نماز و دعا...
گذشت تا اینکه رسید به امسال...
راهیان نور امسال پر بود از درس... تصمیم گرفتم یه رفیق شهید پیدا کنم.
وقتی عکس شهید علی محمد اربابی رو دیدم اشکم در اومد...
انگار استرس تمام اون سال ها از بین رفت و جاشو آرامش پر کرد...
توی اون سفر چهارروزه سعی کردم دائم الوضو باشم...
آخخخخخ که وقتی با شهدا یکی باشی چطوری میتونی با خدا عشق بازی کنی....
وقتی برگشتم سعی کردم معنویت سفرم رو فراموش نکنم.
دیگه نگاه به نامحرم نمیکردم نمازم دیگه دیروقت نمیشد...
نمیذاشتم خنده امو نامحرم ببینه...
برای اینکه دیگه برنگردم به اون روزا اول رمان حجره پریا رو خوندم خیلی تاثیر گذار بود...
بعد از اون رمان یادت باشه❤️❤️
وقتی رفتار شهید سیاهکالی مرادی رو دیدم
سعی کردم رفتارامو باهاش یکی کنم...
از حلال و حرام بودن مال و خوراک گرفته تااااا دائم الوضو بودن...
این تغییرات روز به روز بیشتر میشن! دنیال اینم یه رمان بنویسم برای شهدا..
ولی نمیدونستم کیو بنویسم... الانم پیگیرشم❤️🙃
رمانای شهدا خیلی کمکم میکنن به خصوص( یادت باشد و سربلند)
امیدوارم هیچ وقت مغرور نشم به موقعیت حالام...
دوست دارم منم مثل شهدا سربلند و روسفید باشم...
اگه این متنو خوندین برای شهادتم ۳تا صلوات بفرستید....
(هر کسی 3صلوات بفرسته🌹)
🥀🕊 @baShoohada 🕊