#شهیدبهمن_رفیعی
📃خاطره ای از مادرشهید:
مادرش می گوید پسرم عصای دستم بود...
💫دوازده سالش بود که در نانوایی شروع به کار کرد، عاشق جبهه شده بود 15 سالش که شد با دستکاری در شناسنامه اش توانست مسئولین را راضی کند که به جبهه برود.
💫یادم هست، صبح آخرین روزی که می خواست به جبهه برود آنقدر اشتیاق داشت که صبحانه هم نخورد و با دوستانش راهی شد، اول به حمام رفت و غسل شهادت کرد،و رفت و دیگر باز نگشت... پسرم در سال 65 مفقود شد و پس از 11 سال پیکرش را آورند...
💫دلم چقد براش تنگ شده است گویا همین دیروز بود...
🥀🕊 @baShoohada
شهــید محسـݩ درودی:
💟چشماش مجـــــروح شد و منتقلش
ڪردند تهران محسن بعد از معاینه
از دڪتر پــــرسید:
💟آقای دڪتر مجرای اشڪ چشــمم سالمه؟ دڪتر پرسید: برای چی این ســـوال رو میپرسی پســــر جون؟؟
💟محسن گفت: چشمی ڪه برای امام حسین علیه السلام گریه نڪند به درد من نمیخورد.
🥀🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از رفاقت با امام زمان(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️آرزوهایم را صف میبندم
و باز، به تو میرسم؛
تویی که هر چه را که بخواهم،
باز تو بهتر از آنی!
#زیـارت_آل_یـس... بخوانیم
#امام_زمان
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
🍃 http://eitaa.com/joinchat/344916308C4dfccbb6ff
🔰 توسل به امام زمان (عج)
بعد از شهادت حاجعماد و ازدواج دو فرزند دیگرم -مصطفی و فاطمه- من، با جهاد زندگی میکردم، یک شب قبل از ماموریت سوریه، نیمههای شب دیدم با صدای بلند گریه میکند، به سرعت به اتاقش رفتم و متوجه شدم در حال نماز است، شب جمعه بود و قرار بود فردای آن روز به «قنیطره» سوریه برود، فردای آن روز ازش سوال کردم که چرا گریه میکردی؟ خجالت کشید و گفت: هیچی.
شنبه از سوریه تلفن کرد، پرسیدم کِی برمیگردی؟ جواب داد یا یکشنبه شب و یا دوشنبه، من دوباره پرسیدم که تو آن شب به چه کسی متوسل شده بودی؟ اول حرفی نزد، بعد گفت: من در نمازم خطاب به امام زمان حجت بن الحسن (عج) صحبت میکردم، پرسیدم چه می گفتی؟ سکوت کرد، قسمش دادم که بگو، گفت: به ایشان میگفتم که من بنده گناهکاری هستم و ... مادر جهاد بقیه حرفها را نگفت و فقط این را گفت که تا وقتی جهاد در این دنیا بود، دل من قرص و آرام بود.
#شهید جهاد مغنیه
🥀🕊 @baShoohada 🕊
از جبهه که به مرخصی میآمد، یک روز را به جانبازان اختصاص میداد. میرفت آسایشگاه جانبازان و کارهایشان را انجام میداد؛ موهایشان را کوتاه میکرد، بدنشان را ماساژ میداد و نظافت میکرد.
میگفت: «اینها به خاطر مملکت و جنگ این طوری شدهاند؛ ما باید بهشان خدمت کنیم.»
#شهید_مهرداد_خواجویی
🥀🕊 @baShoohada 🕊