eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
657 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
رفاقت با شهدا
شهید ورزشکار بسیجی عبدالکریم ناحی 🌹 متولد : 1340 محل تولد : دزفول تاریخ شهادت : 1361/02/10 حضور در
از خصوصیات بارز شهید تواضع - کم حرفی - صبر -شجاعت - و شاخصه شهید لبخندی بود که همیشه و در هر حالت بر لب داشت برای فامیل و دوستان خصوصا ورزش کاران احترام خاصی قائل بود . 🌷 شهید عبدالکریم ورزش را از محله و از دوران کودکی شروع و در میان همسن و سالان شاخص بود و بعد از آن با ورود به مدرسه راهنمایی همراه با تیم منتخب مدرسه در مسابقات فوتبال مدارس راهنمائی دزفول دو سال به قهرمانی رسیدند ، 🏆 با ورود به هنرستان و انتخاب در آموزشگاهای دزفول و سپس جهت شرکت در منتخب آموزشگاه های خوزستان دعوت شدند . 🎖 شهید عضو تیم استقلال دزفول به مربیگری مهندس غلامرضا حسینی فر و در تیم قند دزفول ( منتخب شهرستان ) به مربیگری زن ه یاد حاج غلامعلی کبابی و زنده یاد رضا برومند عضویت داشت ، عضو تیم منتخب جوانان دزفول بود و سپس با تیم نوجوانان تهران که در دزفول برگزار گردید به قهرمانی کشور رسیدند . در همان سال به تیم جوانان خوزستان دعوت و سپس به تیم ملی ب جوانان ایران دعوت شدند .🥇 علاوه بر فوتبال در تیم والیبال مدرسه راهنمائی و دبیرستان عضویت داشت . در دو میدانی و تنیس روی میز ورزش کاری نمونه بود ⛹‍♂ 🌸✨
رفاقت با شهدا
شهید ورزشکار بسیجی عبدالکریم ناحی 🌹 متولد : 1340 محل تولد : دزفول تاریخ شهادت : 1361/02/10 حضور در
دعای مخصوص شهید : معبودا به حق دل شکسته و اشک چشم مادران و پدران شهید داده ما را در مقابل شهدا روسفید و رهرو خوبی برای آن قهرمانان واقعی قرار ده ان شاءالله 🌸✨
رفاقت با شهدا
شهید ورزشکار بسیجی عبدالکریم ناحی 🌹 متولد : 1340 محل تولد : دزفول تاریخ شهادت : 1361/02/10 حضور در
وصیتنامه شهید عبدالکریم ناحی : آری این جنایتکار جز با قدرت سلاح کوبنده ای که روح پلید آنها را از کالبدشان خارج سازد و ضربه قاطعی که سرهایشان را از تن جدا نماید و استخوان هایشان را در هم بشکند و دست و پاهایشان را قطع کند دست از گستاخی خود بر نمی دارند فقط در صورتی این دشمنان حقیقت و انسانیت تسلیم می شوند که نیروهایشان بوسیله حملات پی در پی سپاه شما واحد های رزمی و گروه های ضربتی (چریکی) متلاشی گردند و مراکز سوق الجیشی تحت نفوذشان در هم کوبیده شود ... ای رزم آوران حق مقاومت کنید ، مقاومت کنید با استفاده از همه توانمندی های خود بر تصمیم و اراده خویش بیفزایید تا پایگاه حق در برابرتان تجلی کند و شما برترید و خداوند با شماست و مطمئن باشید که خداوند پاداش این همه فداکاری هایتان را به صورت کامل خواهد داد درود بر پیامبر 《صل الله 》و ائمه طاهرینش 《 علیهم سلام 》 و امام زمان 《 عجل الله تعالی 》 و نائب بر حقش خمینی کبیر و امت شهید پرور ایران زندگی زمانی زیباست که انسان ها در راه معبودشان عاشقانه کوله بار سفر بر بندند و راه هجرت و جهاد بپیوندند و در رزمگاه حق و باطل حاضر شوند جانها فدا کنند و شهادتها پدید آرند و پیروزی حق را آشکار سازند ، وقتی زندگی زیباست که انسان یاد خدا کند به خدا بیندیشد کتاب طبیعت را بگشاید و در آثار خلقت غرق در عشق او شود و روحش از زندان تن به پرواز درآید و در آتش فراق بسوزد و از شوق دیدار آرام نگیرد ، انسان شاید زندگی کند ولی مرگش حتمی است پس چه خوب است آن مرگی که در راه خدا یعنی در ایمانش ، آرمانش ، هدفش ، دینش ،اسلامش ، و انقلابش باشد. خدمت پدر بزرگوار و مادر عزیزم سلام عرض میکنم امیدوارم همیشه خدمتگزار خوبی برای اسلام باشید . پدر عزیزم می دانم از وقتی که به دنیا آمده ام تا به امروز که خود را شناخته ام در آغوش پر محبت شما چه رنج ها و زحماتی در پای من کشیدی و من نتوانستم در این دوران به تو هیچ کمکی بکنم پدر جان مرا ببخش و حلالم کن . اما مادر عزیز و مهربانم ای نور خدادادی ، ای کسیکه قلب رئوفت را در اختیار من گذاشتی ، نمی دانم چگونه باید جبران کرد آن همه زحمات شما را ، مادر جان از تو طلب بخشش می کنم و امیدوارم بعد از شهادت من ، اگر خدا قبول کند زیاد خود را ناراحت نکنید ، چون من به جایی رفته ام که ار انسان درکش کند ، هیچ ناراحتی ندارد بلکه خیلی هم خوشحال می شود که شهیدی داده در راه خدا و اما برادر عزیزم و خواهران مهربانم ، به شما می گویم هر چه می توانید بیشتر برای تداوم انقلاب اسلامی کوشا باشید ، خداوند به همه ی شما توفیق بدهد که خدمتگزار خوبی برای انقلاب و مردم باشید . بارالها ، ای در هم کوبنده ستمگران و ای یاری گر سپاهیان اسلام ما را بیش از پیش مساعدت فرما تا بر قدرت های استکباری جهان بشوریم و در انهدام قوای شیطانی و فنای مرگ و حیله هاشان جهاد کنیم ، در پایان امام را دعا کنید و اگر من شهید شدم در شهید آباد دزفول خاکم کنید . والسلام - کریم ناحی 1361/02/01 《خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار 》 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐🌱🌺🌿🌸🍃🌹🌱🌷🌾💐🍀💐 💫سالی که نکوست از بهارش پيداست...💫 🌟 چه فرخنده سالی است سال ۱۴۰۰ که آغاز و پایانش به قدوم مبارک حجت الهی متبرک شده است. چه نشانه‌های زیبایی دارد سال پیش رو😍 دو نیمه شعبان در یکسال شمسی و عدد زیبا و مبارک ۱۴۰۰ 🕊 ما نیز به فال نیک میگیریم که سال ظهور مولایمان باشد ان‌شاءاللّه و چقدر زیباست که تحول طبیعت🌳🌸🍀💐🌾🌺🌿🌷 با تحویل امر غیبت امام عصر ارواحنا فداه همراه گردد واتمام قرن سیزدهم، پایان دوران غیبت امام زمانمان باشد . پس بیایید ما هم، همنوا شویم با این سال نیکو و سفره‌های هفت سین خود را مهدوی کنیم. با سلامهایی به امام عصرمان با نامهای حضرت با دعای فرج در تحویل سال و با هرچه ما را یاد حضرت می‌اندازد. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرَ 🍃 🌸🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 💫 لحظهٔ تحویل سال همه دعای فرج (الهی عظم البلاء) را به نیت تعجیل در فرج و رفع گرفتاری از مردم قرائت می‌کنیم.♥️ 🏞 لطفا این عکس زیبا و پیام را تا می‌توانید در تمام شبکه‌های مجازی منتشر کرده و به عنوان و خود قرار دهید. ♻️ لطفا تا می‌توانید کنید پیشاپیش عیدتان مبارک اعیاد شعبان مبارک باد✨
راوی همسر شهید علی علوی : شهید علوی مدیر مدرسه روستای پرشکوه یکی از روستاهای همجوار کومله بود.( این روستا به داشتن باغات مرکبات و مرکز فروش این میوه در سطح استان معروف هست) بعضی مواقع به شوخی بهش می گفتم: این دانش آموزانت،،،،میوه ای ،،،،چیزی ،،،،، مدرسه نمی آرند؟؟؟؟؟ می گفت : چرا؟ولی این وسایل از گلوی ما پایین نمیره ، چون امکان داره یا بدون اجازه اولیا بیارند !!!!یا در قبالش بعدا انتظار نمره داشته باشند!!!! 🍃🍃🍃🍃 اکثر شبها خونه نبود ، یا خیلی دیر وقت می اومد ، یه روز غروب گفت : من امشب دیر میام ، وقتی اومدم برات تعریف میکنم 🌸🍀 صبح که از خواب پا شدم دیدم تو اتاق مقداری پرتقال و نارنج و آب نارنج و تو یخچال هم داخل ظرف مقداری غدا هست!!!!!! 🌺 ازش پرسیدم اینها رو کی داده ،؟؟ گفت : اینها مال یه شام آشتی کنانه !!!!!! ، گفتم : قضیه چیه ، ؟؟؟؟ گفت: دوتا از دانش آموزهای مدرسه که خیلی تو درس زرنگ بودند ، دیدم افت تحصیلی پیدا کردند بعد فهمیدم که پدر و مادرشون اختلاف دارند ، مادر قهر کرده رفته ، چندین جلسه طول کشید ، این پدر و مادر رو آوردم مدرسه،،،،تا باهاشون صحبت کردم ، کم کم سعی کردم ،با پادر میانی و ریش سفیدی حاج آقا صیحانی بزرگ محل اختلافاتشان را حل کنم ،!!! دیشب به همین مناسبت اونا ما رو برای شام تو خونه شون دعوت کردند این خوراکی ها واقعا خوردن داره 💐💐💐💐 🍀🍀🍀 خیلی حواسش به بچه ها بود چون حیاط مدرسه یه خرده ناهمواری داشت روزهای برفی و بارونی بچه ها رو از سر دروازه تا جلوی ساختمان مدرسه کول می کرد ، زنگهای تفریح با لقمه ای که خیلی تعارف می کردند شریک می شد ، حتی تو ماه محرم که همه مردان جلوی دسته عزاداری می کردند علی ته صف با بچه ها می موند!!!! وهوای بچه ها رو داشت !!!!، اون موقع ها خانواده هابرای عزاداران توی مسجد از منزل ،،غذا آماده می کردند و با سینی مسی ( مجمعه ) که بر سر می گذاشتند غذا می آوردند،،،،، اولین کاری که می کرد بهترین غذا رو می برد پیش بچه ها بعد کنارشون می نشست براشون غذا می کشید ،،،حتی از اضافه غذا ی آنها می خورد!!!!! می گفتم تو حالت بهم نمی خوره غذای اضافی بچه ها رو می خوری؟؟؟؟ می گفت : این چه حرفیه!!! غذای اونها تبرکه!!!! چون عزادار امام حسین (ع) هستند!!،،، همیشه با با عمل و رفتارش به بچه های مدرسه و محل عشق می ورزید وبه آنها درس انسانیت می داد🌾🌾🌾🌾🌾 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺حتی آن پای مجروح تورا از انجام تکلیف باز نداشت . نخواستی از غافله رفیقانت جا بمانی . هرجور که شد خودت را رسانیدی به پای قلل سربفلک کشیده حاج عمران و آنگاه پیکر مطهرت پای آن قلل ماند و بعدها به وطن بازگشت . 📷شرح عکس: سردار شهید علی نجفی با عصا در کنارشهید نقی کوچک نیاو صف رزمندگان گردان حمزه سیدالشهداء (ع) لشکر قدس ، قبل از عملیات کربلای۲ ، تابستان ۱۳۶۵ . 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬇⬇⬇⬇ و آن دسته از برادرهاي جوان كه نماز را سبك مي‌شمارند توجه داشته باشند كه حضرت علي (ع) به خاطر نماز جنگيد و حتي در جبهه جنگ، وقت نماز را فراموش نمي‌كرد. شهید رجب سیرجانی 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از خانه زدم بیرون.شب بود. مشکلی حسابی نگرانم کرده بود. باید ضامنی پیدا می کردم تا مشکلم را با کلانتری حل کند. غرق در فکر و غصه بودم که آریای سفیدرنگ(ماشین) او توجهم را جلب کرد. خودش پشت فرمان نشسته بود. وقتی مرا دید ، دستی برایم تکان داد و رد شد. با داد و فریاد و اشاره او را نگهداشتم. او بهترین کسی بود که می توانست کمکم کند . بعداز سلام و علیکی عجولانه ، گفتم : «یکی دو ساعت وقتت را بده به من ، مشکلی برایم پیش آمده است.» او سکوتی کرد و گفت :«متأسفانه من هم گرفتارم . فعلاً نمی توانم...» نگذاشتم حرفش تمام شود. خیلی اصرار کردم . گفتم :« دست از سرت برنمی دارم تا کمکم کنی.» او وقتی اصرار بیش از حد مرا دید گفت :«تنها با یک شرط قبول می کنم. مشکلت را بگو ، اگر از کار خودم مهمتر بود ، تمام وقتم برای شما. آنقدر می مانم تا حل شود.» با خوشحالی مشکلم را بازگو کردم . او هم بی درنگ گفت :«سوار شو بریم.» محمدابراهیم آن شب ساعتها از وقتش را صرف کار من کرد تا مشکلم حل شُد . 😊 وقتی خداحافظی کرد پاسی از شب گذشته بود. چند روز بعد تازه فهمیدم آن شب ، شبِ عروسی او بوده است . 😔 شهردار خوبو ص۳۷ 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
جذب به روش ابراهیم خواهر شهید ابراهیم هادی می‌گفت : 🔺 یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دویدند و او را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، 🔻 نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ❓ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. ❤️طرف خوان شد، به رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شد... اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 خاطرات شهدا 🌹زیارت عاشورا مدتی از شهادت سید گذشته بود. قبل از محرم سید را درخواب دیدم،پیراهن مشکی به تن داشت. گفتم:سید چرا مشکی پوشیدی؟!گفت:محرم نزدیک است. بعد ادامه داد:اینجا همه جمع هستند.شهدا ،امام (ره) و.. با سید خیلی درد و دل کردم گفتم سید ما رو تنها گذاشتی و رفتی. گفت:چرا این حرف را میزنی؟هر مشکل و غمی دارید ،با نام مبارک مادرم برطرف میشود. بعد ادامه داد:اگر دردی دارید ،حاجتی دارید عاشورا بخوانید.زیارت عاشورا درد شما را درمان میکند ،توسل پیدا کنید و اشک چشم داشته باشید 🌷شهید سید مجتبی علمدار🌷 راوی:از دوستان شهید 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
خدایا! مرا از بلاے غـــــرور و خودخواهے نجاٺ ده،تا حقایق وجود خود راببینم و زیبايے تو را تماشا کنم... خدایا! پســـتے دنیا و ناپایدارے آن را در نظرم جلوه گرساز؛تافریبـــــــ زرق و یرق عالم خاکےرانخورم... خدایا! من ضعیفم،ناچیزم و پرکاهے در مقابل طوفانها هستم،بہ من دیده عبرتـــــــ ده تا ناچیزےخود وعظــــــمٺ تو را بفهمم... 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ با دست روی شانه‌ی من زد و بی‌مقدمه گفت: آقای ناصری! حیفه تا زمانی که هست ما شهید نشیم! حیفه! کاری بکن که بشی! گفتم: حسن آقا، چه باید کرد؟ گفت: دو تا داره، "یکی و دیگری و !" اگه این دو تا رو خوب انجام بدیم، شهید می شیم! بهت بگما! بعد از جنگ معلوم نیست ما چی می شه و عاقبت مون به کجا ختم می شه! بهترین عاقبتی که می‌تونیم به دست بیاریم، اینه که شهید بشیم! در شرایط ، همه چیز سعادته! بعد از رفتن او، نزد سردار مفقودالاثر رفتم و به او گفتم: حسن چنین حرف‌هایی می‌زد! چهره‌اش انگار پ خاصی داشت! به نظرم به همین زودی‌ها شهید می‌شه! علی هاشمی گفت: افرادی مثل حسن باید شهید بشن! اینها دارن و مزد لیاقت خودشونو می‎‌گیرن! همانطور هم شد و چند روز بعد، قبل از عملیات مقدماتی، خبر شهادت او به دستمان رسید. 📚 من اینجا نمی مانم 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
! 🌷در دفتر فرماندهی سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه هفت از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت: این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره. فرمانده گفت: خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری. 🌷یک دفعه سرباز جلو آمد و سیلی محکمی نثار شهید بروجردی کرد. در کمال تعجب دیدم شهید بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت: دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزان بشه. بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت: ببخشید، نمی دانستم این قدر ضروری است. می گم سه روز برات مرخصی بنویسند. 🌷سرباز خشکش زده بود و وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند؛ گوشی را از دستش گرفت و گفت: برای کی می خوای مرخصی بنویسی؟ برای من؟ نمی خواد. من لیاقتش را ندارم. بعد هم با گریه بیرون رفت. 🌷بعدها شنیدم آن سرباز، راننده و محافظ شهید بروجردی شده. یازده ماه بعد هم به شهادت رسید. آخرش هم به مرخصی نرفت.... 🌹 قهرمان لرستان، سردار سرلشکر پاسدار محمّد بروجردى 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊