eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیکر شهید مدافع حرم مرتضی عطایی به صحبت‌های همسرش وقتی پیکر شهید در واکنش به همسرش از هر دو چشمش اشک میریزد + عکس 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
که از محل قبر خودش خبر داد. 🍃يكی اومد نشست بغل دستم، گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟ گفتم: بفرماييد ! يه عكسی به من نشون داد، يه پسر مثلاً 19، 20 ساله ای بود، گفت: اين اسمش «عبدالمطلب اكبری» است، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود، در ضمن كر و لال هم بود، يه پسرعموش هم به نام «غلام رضا اكبری» شهيد شده بود. 🍃غلام رضا كه شهيد شد، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست، بعد هی با اون زبون كر و لالی خودش، با ما حرف ميزد، ما هم ميگفتيم: چی ميگی بابا؟! محلش نميذاشتيم، ميگفت: عبدالمطلب هر چی سر و صدا كرد، هيچ كس محلش نذاشت ... 🍃گفت: ديد ما نميفهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد، روش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبری. بعد به ما نگاه كرد و گفت: نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم شوخيش گرفته. 🍃ميگفت: ديد همه ما داريم ميخنديم، طفلك هيچی نگفت، سرش رو انداخت پائين، يه نگاهی به سنگ قبر كرد، با دست، پاكش كرد. 🍃فرداش هم رفت جبهه. 10 روز بعد جنازه اش رو آوردند، دقيقاً تو همون جايی كه با انگشت كشيده بود، خاكش كردند. وصيت نامه اش خيلی كوتاه بود، اين جوری نوشته بود: 🍃🌷«بسم الله الرحمن الرحيم يك عمر هرچی گفتم به من ميخنديدند. يك عمر هرچی ميخواستم به مردم محبت كنم، فكر كردند من آدم نيستم. مسخره ام كردند. يك عمر هرچی جدی گفتم، شوخی گرفتند. يك عمر كسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خيلی تنها بودم. يك عمر برای خودم ميچرخيدم. يك عمر ... اما مردم! حالا كه ما رفتيم، بدونيد هر روز با آقام حرف ميزدم و آقا بهم ميگفت: تو شهيد ميشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد، اين رو هم گفتم، اما باور نكرديد!» راوی:حجت الاسلام انجوی نژاد یا صاحب الزمان ادرکنی🍃 اللهم عجل لولیک الفرج🌹 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علیرضا هست🥰✋ *تفحص‌گرے ڪه به شهدا پیوستــــ*🕊️ *شهید علیرضا شهبازی*🌹 تاریخ تولد: ۲۰ / ۱ / ۱۳۵۵ تاریخ شهادت: ۲۶ / ۹ / ۱۳۸۰ محل تولد: تهران محل شهادت: فکه *🌹مادرش← فقط يك دوچرخه داشت كه با آن همه جا ميرفت🚲 آن را هم گذاشته‌ام در موزه شهدای بهشت زهرا🚲 عليرضا كم حقوق ميگرفت، اما همان حقوق كم را هم صرف امور خير می‌كرد🌷 الان هم من حقوقش را *در راهی كه او ميخواست‌، صرف ميكنم 🌙پدر عليرضا نجار است شبها با سوزن، خرده‌های چوب را از دستش در می‌آورديم🥀الان كمرش ديگر راست نمی‌شود🥀نان حلالی كه او آورد و شير حلالی كه من به عليرضا داده‌ام، از او يك چنين انسانی ساخت🌷علیرضا نذر امام رضا(ع) بود🌙 اتاق پر از کبوتر سفید شده بود🕊️بی‌قرار بال‌بال می‌زدند🕊️پنجره را باز کردم تا پرواز کنند که رضا آمد و گفت: «مادر! اینها کبوترهای حرم امام رضا(ع) هستند.‌»🕊️ يكبار از او پرسيدم چه می‌شود كه شهيدی را پيدا میكنيد؟⁉️ گفت روزه ميگيريم، نماز شب و زيارت عاشورا ميخوانيم و متوسل ميشويم تا بتوانيم شهيدی را بيابيم🌙دوست داشت اگر شهيد شد، مزارش در كنار شهدای گمنام باشد🌷عليرضا در محلی كه در حال حاضر مزار اوست چهل شب‌، نماز خواند📿 در نهایت او به دنبال نشانی از شهدا می‌گشت🌙که با انفجار مین💥🥀به یاران شهیدش پیوست*🕊️🕋 *شهید علیرضا شهبازی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *zeynab_roos313*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 یک روز مادر شهیدان علیرضا و بهزاد جعفری نژاد منزل ما آمدند، مادر شهید خیلی ناراحت و دل شکسته بود، 💔 دستان خسته اش را گرفتم، گفتم: چی شده مادر؟ گفت: یکی از همسایه ها بهم گفته عکس پسرای شهیدت را از سردر ورودی آپارتمان بردار، شاید یه همسایه ای راضی نباشه!!😳 دلم گرفت از این همه بی معرفتی!! 😔 مادر گفت : عکس پسرام را برداشتم💔. با ناراحتی گفتم:« چرا مادر؟! حالا اون آدم حرف بیجایی زده، ما مدیون شما و شهدا هستیم، خواهش می کنم عکس ها را دوباره بگذارید.» هر چی اصرار کردم فایده ای نداشت دلش راضی نشد.😓 گفتم: مادر عکسشون را بدید من بگذارم در فضای مجازی ، همه ببینند. رفت و با ذوق عکس ها را آورد. تصاویر این بزرگوار تقدیم حضورتان همه ما زندگی مون را مدیون شهدا و مادر شهیدان هستیم... مدیون تک تک لحظات دلتنگی مادر، لحظات تنهایی... 💔 اگه نمی توانید دردی از مادر دل خسته شهیدان بردارید، لطفا سنگی بر قاب دلش نزنید..❗️ حتما دل مادرشون با نشر این پیام و یاد پسران شهیدشان شاد میشه 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رضا در سوریه قناسه می‌زد، خمپاره می‌زد، نترس و غیرتی بود، همرزمانش می‌گفتند رضا می‌رفت داخل چادرهای داعش و آنها را می‌شمرد و می‌آمد، وقتی می‌رفت، می‌گفتیم دیگر او را می‌کُشند، رجز می‌خواند و می‌جنگید و می‌گفت بیایید با من بجنگید، او عربی را هم خوب بلد بود. برای بچه‌های یتیم سوری حلوا درست می‌کرد و به همراه شهید علی کاهکش، بچه‌های سوری را از خرابه‌ها پیدا می‌کرد و برای آنها غذا می‌بُرد، او خط‌شکن هم بود و در همین خط‌شکنی‌ها فهمید که ۴۰ بچه‌ یتیم در خرابه‌ها هستند، داعش خانواده‌های آن بچه‌ها را کشته بود و خانمی سرپرست‌شان بود و نمی‌توانست آنها را ساکت کند که لو نروند، رضا از غذای بچه‌های رزمنده، پنهانی برای آنها می‌بُرد، همرزمانش نمی‌دانستند که رضا غذا را کجا می‌برَد اما تعقیبش می‌کنند و می‌بینند که او با لباس نظامی خود، بینی بچه‌ها را پاک می‌کند، شربت در گلوی‌شان میریزد و بهشان غذا می‌دهد. 🌷 شهید رضا عادلی🌷 📎 به روایت مادر شهید 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون حاج حمید هست🥰✋ *خلاصه‌اے از زندگے شهیدے ڪه ۳۱ سال روزه بود*🌙 *شهید حاج حمید تقوی فر*🌹 تاریخ تولد: ۶ / ۱ / ۱۳۳۸ تاریخ شهادت: ۶ / ۱۰ / ۱۳۹۳ محل تولد: اهواز ، ابودبس محل شهادت: سامرا *🌹همسرش← حاج حمید در زمان جنگ از نیروهای اطلاعات و عملیات بود و با شهید حسن باقری همرزم بودند.🌙پس از اینکه جنگ به پایان رسید در سال 72 حاج حمید در پذیرایی منزلمان در اهواز خوابیده بود🍁که نیروهای نفوذی نارنجکی را به روی پتویی که او خوابیده بود انداختند.💥 آن زمان من و دخترانم در اتاقی بودیم چرا که فصل امتحانات ثلث اول بچه‌ها بود.⚡ناگهان صدای مهیبی در خانه پیچید.💥 شکر خدا با اینکه نارنجک بر روی پتوی حاج حمید افتاده بود و منفجر شده بود💥به او آسیب نرسید چرا که ترکش‌های نارنجک با زاویه از سطح زمین پراکنده شده بودند⚡و بیشترشان به دیوار و سقف اصابت کرده بودند.💥دلیل سوء قصد به جان حاج حمید این بود که او نقشه ترور صدام را طراحی و اجرا کرده بود💫 و در این ترور «عُدی» پسر صدام ۱۳ تیر خورده بود💥صدام برای سر حاج حمید جایزه تعیین کرده بود که به هدفش نرسید⭐...سالها بعد که داعشیان به وجود آمدند⚡حاج حمید باز هم داوطلبانه به جبهه جنگ در سوریه رفت🕊️حاج حمید ۳۱ سال به تمام روزه گرفت.🌙تمامی روزها را در این ۳۱ سال به جز روزهای حرام روزه بود،📿 عاقبت او در نبرد با داعش🥀در سامرا شربت شهادت را نوشید💫 و به دوستان شهیدش پیوست*🕊️🕋 *شهید حاج سید حمید تقوی فر* *شادی روحش صلوات*💙🌹 *zeynab_roos313*