روي قبرم بنويسيد اينجا مدفن كسي است كه مي خواست اسرائيل رانابود كند.هروقت به یادمن افتادید برای شادیم یادو ذکر اهل بیت وذکر مصیبت آقا اباعبدالله نمائید.
یادکنیم ازشهیدحسن تهرانی مقدم
سرویم و سینه ستبر و سرآمدیم
این اقتدارما زشهیدان فاطمه است
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
سلام #سردار دلم ❤️
سلام #یاور رهبرم
سلام #حصار امن امنیت کشورم
سلام پشتیبان مهربان ستمدیدگان
سلام امید بچه های سوری و یمنی
سلام #شهید راه و مرام مولا علی
رفتی و با رفتنت، جهانی کن فیکون شد، دو سال از رفتنت می گذرد ، دوسالی که نه دوسال و انگار دو قرن است ،دیگر بعد رفتنت دنیا آرامشی ندارد، لبخندی نیست که اگر هم باشد در زیر یک ماسک پنهان شده ،از هر طرف این کرهٔ خاکی آشوب و بلوایی به پاست ، آتش ستم می گسترانند که دامن بیگناهان را می گیرد
#سردار قهرمان وطنم!
گویا دشمنان قسم خوردهٔ این مملکت باز هم خوابهایی برای وطنم دیده اند و در تخیلات خود ، خود را سوار بر اریکهٔ قدرت ایران میدانند، اما درک نمیکنند کشوری که خون سلیمانی ها نهال وجودش را بارور کرده ،به وسوسهٔ خناسان، اندکی هم نمی لرزد.
اینبار تیر کینهٔ آنان بر دامن پاک زنان ایرانی نشسته و به بهانهٔ آزادی، برهنگی را تبلیغ می کنند،اینان نمی دانند ما نوادگان کوروشم ،آنزمان که نامی از اسلام نبود ، ناموس کشور پیچیده در صدف حجاب بود ، انها نمیدانند ما شاگردان مکتب فاطمه زهرا هستیم و حجاب با تار و پود وجودمان آمیخته شده، آنها نمی دانند ما از تبار سلیمانی هستیم و سر میدهیم و چادر از سر نمی دهیم.
و معدود دخترکان ناآگاه سرزمینم گویا ساز برهنگی بر مذاقشان خوش آمده و با آن به خیابانها می آیند ،تا با نوای این ساز اندکی هیجانات دروغین جانشان را التیام دهند، اما نمی دانند همانها که آنان را به خیابان ها کشیدند، قصد شرف و آبرو که جای خود دارد، قصد جانشان را نمودند.
آنها نمی دانند که دشمنان قسم خورده وطن ما ، میخواهند از ایران سوریه ای دیگر بسازند.
سردار دلم!
این دخترکان نمی دانند پای در چه معرکه ای گذاشتند، بیا و به آنها بگوکه این معرکه ، مهلکه ای خوفناک میشود ، تو که با چشم خویش ،اوضاع سوریه را دیده ای ، بیا و بگوکه اگر این امنیت را دستخوش هوی و هوسشان قرار دهند ، زنان و دختران ایرانی هم مانند دختران سوری چوب حراج به عفتشان می خورد و کنیزی میشوند در بازار برده فروشان و به بهای اندکی زیرِ دستان مردان هوس باز جان میدهند، در این بازار زن ها را برهنه میکنند و یکی به طمع موهای افشان و دیگری به طمع چشمهای خمار و رنگی و وسمه کشیده و آن یکی به طمع قد بلند و اندام کشیده دختران ، انها را با چند دلار می خرند تا دنیا به کامشان شود وهوی و هوسشان فرو نشیند.
سردارم!
به این دخترکان بگوکه چه در انتظارشان است، بگوکه قرار است، مادر فرزندانی باشند که هوییت پدرشان نامعلوم است
بگو که دختران و زنان را علم کردند و انان را مترسکان خود نمودند تا کشور امام زمان را به آشوب کشند تا نامی از اسلام نباشد تا همهٔ جای دنیا حزب شیطان حکمرانی کند و می خواهند ظهور را به تعویق اندازند و برای شیطان وقت بخرند.
اما کور خوانده اند، من و ما اجازه نمی دهیم تا به خیالات خام خود برسند، آخر ما از تبار سلیمانی هستیم ، ما درس در مکتب حضرت مادر گرفته ایم ، ما مرید عمه جانمان زینبیم...مردان ما عباس وار سر و دست و چشم و جان میدهند اما اجازه نمیدهند چشم زخمی به حرمی پاک وارد شود.
آخر خودتان گفتید که ایران،«حرم» است...
سردار دلم، بیا و نگاهبان حرم باش!!
بیا که علی زمانم ،تنهاتر از همیشه است...
اما درست است ما کوچک وخردیم و به چشم نمی آییم ، اما وجود نازنین رهبرمان را چون نگین انگشتر در میان میگیریم.ما قطره های پاک دریای ایرانیم که اگر بهم پیوند خوریم ، موجی بسازیم که تمام دشمنان کینه توزمان ،از ترس خود را در سوارخشان پنهان کنند.
#سردار دلم!
دلم گرفته از این دنیا، هر روز مظلومی جام شهادت نوش میکند و ملکوتی میشود و ما مستأصل شدیم از این وضع...
کجایی عزیز دلم،کجا رفتی سردار مهربانم، کاش بودی...و حالا که از ملکوت ما را مینگری...دعا کن...دعا کن که به دعایت،فتنه ها بخوابد و قلبمان آرام گیرد..
📝به قلم:ط_حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺نماهنگ زیبای مدافع حرم...
🎤حاج صادق آهنگران..
#تقدیم به همه مدافعان حرم
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
❤️بوی خوش پدرم !❤️
وقتی جسد پدر شهیدم شهید جواد آزما را آوردند برای خاتمه دادن به این فراق که لحظه به لحظه منتظر آن بودم ، سرم را به درون تاب وت کردم تا پدرم را محکم در آغوش بگیرم ، اما دیدم که نمی توانم ، بزرگترین استخوان بدنش هم به یک وجب نمی رسید ، صورتم را روی تکه استخوان ها گذاشتم و سعی کردم تا قلبم را از محبت وجودش سیراب کنم ، نشد ،گویا هنوز فراق برقرار بود ، آنجا بود که با بوی عطر پدرم آشنا شدم . جورابی در میان تکه استخوان ها بود آن را برادرم تکان داده و استخوان ها را خالی کرد تا آن را به یادگار برداریم ، همان بوی عطر را می داد ، الان هم که چندین سال گذشته آن یادگار را که بو میکنم همان است و همان عطر را استشمام می کنم ، و در اکثر مراسم های که برای ایشان داشته ایم و یا می بایست پدرم علی القاعده در آن مراسم حضور می داشتند آن عطر خوش حضور ایشان را برایم اثبات کرده است ! ، عطری که در هیچ عطاری و هیچ کجا شبیه آنرا استشمام نکرده ام ! . آن عطر فقط خاص آن گل زیباست !.
#به نقل از فرزند سوم شهید، محمد حسین آزما
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
مداحی_آنلاین_ما_خون_را_به_خون_مي_شوييم_میثم_مطیعی.mp3
6.69M
⏯ #زمینه #حماسی #شهدا
🍃این گل را به رسم هدیه
🍃تقدیم نگاهت کردیم
🎤 #میثم_مطیعی
#شهید_حسین_زینالزاده
#شهید_دانیال_رضازاده
#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
رو کسی به جز حسین(ع) حساب نکن❤️
🏴مراسم تشییع شهدای امنیت مشهد :
شهید🌹 "دانیال رضازاده" و شهید 🌹 "حسین زینالزاده" امروز ۲۸ آبانماه از ساعت ۱۴:۳۰ با حضور مردم شهید پرور مشهد از خیابان شهید قرنی تقاطع مجد به سمت حرم مطهر امام رضا علیه السلام.
#رفیق_شهیدم
#شهید_حسین_زینالزاده
#شهید_دانیال_رضازاده
#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات🌺
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
#ما_کجا_شهدا_کجا...
#کلام_شهید
ای برادر عرب که به دنبال من می گردی تا گلوله ات را در سینه ام بنشانی و مرا #شهید کنی! بدان که تو حالا دنبال من می گردی اما روز قیامت من به دنبال تو خواهم گشت.
🌿با این تفاوت که تو دنبال من می گردی که مرا بکشی و من به دنبال تو خواهم گشت تا تو را شفاعت کنم...
#شهید_حاج_علی_محمدی
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🌷خاطراٺشهیدمصطفےردانےپور🌷
💬 ڪارٺعروسے
◽️یڪ ڪارٺ عروسے هم به نیابٺ از حضرٺ زهرا برد انداخٺ داخل ضریح حضرٺ معصومه و گفٺ از همه معصومین بخصوص حضرٺ زهرا دعوٺ ڪردم ٺا در مراسم ما شرڪٺڪنند!
◽️روز بعد از عروسے گفٺ خواب عجیبے دیدم! در عالم رویا دیدم مجلس عروسے ما برقرارشده جلوے در ایسٺادم. چندین
بانوے مجلله ڪه بسیار نورانے بودند وارد مجلس عروسے شدند فهمیدم دعوٺ ما را جواب داده اند.
◽️با خوشحالے به اسٺقبال آنها رفٺم با احٺرام گفٺم خانم شمابه مجلس ما آمدهاید!؟ مادر ساداٺ هم باخوش رویے گفٺند: مجلس شما نیاییم ڪجا برویم؟!
📚 ڪٺاب مصطفے، صفحه ۱۶۰ الے ۱۶۱
#یا_ذبیح_العطشان
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ عزیزانی که میان پی وی و ابراز نگرانی میکنند و می پرسند آخر این خباثت ها و رذالت های دشمنان و مزدورهاشون و این فتنه ها به کجا ختم میشه؟؟
حتما این سخنان ارزشمند #استاد_عالی در خصوص فتنههای سخت در آخرالزمان رو با دقت گوش بدند.
گوش دادن این سخنان برای همه ی عزیزان به ویژه بچه های انقلابی و مدافعان حریم وطن و حرم ضروریه .
#لطفا سه دقیقه وقت بزارید و با دقت به این سخنان ارزشمند گوش کتید . آخرش میبینید چقدر دلتون اروممیشه.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
➖➖➖➖
🌐 روشـنـگـری سـیاسـی 👇
https://rubika.ir/zeynabiyon
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🦚
🦚
.
| #روایتـےازتو |
.
.
لالہ گوش راستش سوراخ شده و سرخے رد خون
بر گردنش هنوز تازه است اما همچنان مےخندد. عڪسش را ثبٺ ڪردهاند ٺا بماند براے تاریخ.
ٺا بعدها بگوید ڪہ این است هنر مردان خدا.
.
شهید خرازے در وصف این صحنہ گفٺہ اسٺ: «بعد از عملیات طریقالقدس نزدیڪ ایشان بودم.
با روحیه و شادابے بالایے ڪارش را انجام مےداد
و داشت بہ سمٺ عراقيها ٺیر مےزد و من مےدیدم
ڪہ چگونہ تڪتیراندازهاے عراقے را هدف مےگرفت.
بہ من گفٺ "حسین ببین چگونه دارند فرار مےڪنند
و چگونہ ذلیلانہ زمین مےخورند".
و من خودم چند صحنہ از مبارزاٺ ایشان را
شاهدش بودم. تا اینڪہ جایے ڪہ ایشان جنگ مےڪرد عراقےها ڪشف ڪردند
و یڪ ٺیرے از جانب تڪتیرانداز آنها رها شد و من ڪنار ایشان ایستاده بودم
ڪہ خدا خیلے بہ ما رحم و لطف ڪرد
ڪہ همان لحظه ایشان را برای ما نگہ داشٺ.
یڪ تیر آمد و از بغل گوش ایشان رد شد
و لالہ گوش راست ایشان را سوراخ ڪرد
ولے ایشان اصلاً خم بہ ابرو نیاورد و اصابت گلولہ دشمن را با لبخند زیبایے پاسخ داد.
.
گروهے از فیلمبرداران هم آنجا بودند ڪہ بلافاصلہ
فیلم و عڪس ایشان را گرفٺند و یڪ عڪسے از او در آن لحظہ
بہ یادگار هست ڪہ این خود گواه صادقے است
از تلاش و مبارزات و حماسہهاے ایشان.»
.
.
🕊_° #شهید_عبدالحسین_زرین
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
✨‼️فلسفه ی داشتن رفیق شهید‼️✨
خیلی وقتا سوال پیش میاد چرا هی توی کانال راجب رفیق شهید حرفی زده میشه
اصلن دوستی با یه شهید یعنی چی؟
چه سودی داره؟ 🤔 ⁉️
و اما جواب 😊 👇 🏻
ما بچه مذهبیا هرکدوممون یه رفیق شهید داریم سعی میکنیم خودمون رو شبیه اون شهید کنیم..
ببینیم اون شهید چیکار کرده که الان خدا خریدتش؟؟ 🤗 ✨
سعی میکنیم مثل اون نمازمون رو سر وقت بخونیم قرآن بخونیم و….
سعی میکینم شبیهش بشیم…
توی زندگی ازش کمک میخوایم
چون میدونیم شهیدا زندن و پیش خدا روزی دارن.. 😍 🌹
شهیدا چون پیش خدا عزیزن حرفشون خریدار داره
به شخصه خودم خیلی از رفیق شهیدم کمک خواستم و بار ها دستم رو گرفته و کمکم کرده… ❤️
و اما در آخر
سوال میشه
خب آخر که چی؟؟
به چی میرسیم اینجوری؟ 😕 ‼️
جواب اینه
کم کم این سوال برات پیش میاد چرا این شهید خودش رو فدا کرد؟؟
هدفش چی بود؟؟
اینجوری متوجه یه چیز خیلی بزرگ میشی
کم کم میرسی به خدا
اصن شهید یه بهونست برای رسیدن به خدا
خدایی که همیشه همه جا همراهمون بوده و بار ها توی زندگی کمکمون کرده ولی ما…
در حقیقت دوستی با یه شهید تورو به خدا میرسونه
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
#دیدار با شهدا شانسی نیست!زیارت مزار شهیدان اتفاقی نمیشود...!
میدانستم برای زیارت مزار شهید باید طلبیده شد...باید دعوت بشوی،باید صدایت کنند تا بتوانی به دیدنشان بروی! اما آشنایی با شما این را به من ثابت کرد!ثابت کرد وقتی به مدت چند ماه هرروز از کنارتان رد شدم و ندیدمتان!هر روز از کنار دیوارهای مشبک و پرچم های یا حسین(ع) گذشتم و نفهمیدم اینجا کجاست!نمیدانم آن روزها حواسم کجا بود که رد نگاهتان را نمیدیدم!یادتان هست...!هر بار از خودم می پرسیدم قضیه این دیوار چیست؟ اما حتی یکبار هم دلم نخواست بیایم و درونش را ببینم!حتی یکبار هم هوس نکردم از لا به لای این دیوار مشبک سرکی بکشم! باورم نمیشود هر بار آنچنان بی توجه از کنار در ورودی گذشتم!
همان روزها و در همان رفت و آمدها بود که آن کتاب و شهید روی جلدش همه چیز را عوض کردند!یادتان هست...!به یاد دارید آن روز را که کاملا اتفاقی فهمیدم اینجا شهید گمنام دارد...!و مگر میشود اتفاقی باشد داستان شهدا...؟!فهمیدم هستید اما هنوز نمیدانستم کجا!و البته برای دیدار کمی دیر شده بود!دیگر مسیر من از کنار آن دیوار صمیمی و ورودی زیبایش نمیگذشت!دیگر انگار راهی نبود برای دیدار!ولی مگر میشود شهدا دعوت کنند و زیارت جور نشود؟!تنها میدانستم اطراف مسجد هستید و من حتی مسجد را هم بلد نبودم!!! رد گلدسته ها را گرفتیم و آمدیم...هنوز تا مسجد مسافتی مانده بود اما انگار صدایمان کردید...!صدایمان کردید که بالاخره دلم خواست برای یکبار هم که شده بدانم پشت ان دیوارهای مشبک چه خبر است!
آمدیم و در نهایت تعجب منتظرمان بودید...!ما بودیم و سه سنگ مزار و باران!
هنوز هم گاهی فکر میکنم چه شد که چندین ماه از کنارتان گذشتم و ندیدمتان و درست زمانی که دیگر هیچ وقت مسیرم از آنجا نمیگذشت پیدایتان کردم!هنوز هم گاهی فکر میکنم به اینکه ... بگذریم!!!
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊