🌸🦚
🦚
.
| #روایتـےازتو |
.
.
لالہ گوش راستش سوراخ شده و سرخے رد خون
بر گردنش هنوز تازه است اما همچنان مےخندد. عڪسش را ثبٺ ڪردهاند ٺا بماند براے تاریخ.
ٺا بعدها بگوید ڪہ این است هنر مردان خدا.
.
شهید خرازے در وصف این صحنہ گفٺہ اسٺ: «بعد از عملیات طریقالقدس نزدیڪ ایشان بودم.
با روحیه و شادابے بالایے ڪارش را انجام مےداد
و داشت بہ سمٺ عراقيها ٺیر مےزد و من مےدیدم
ڪہ چگونہ تڪتیراندازهاے عراقے را هدف مےگرفت.
بہ من گفٺ "حسین ببین چگونه دارند فرار مےڪنند
و چگونہ ذلیلانہ زمین مےخورند".
و من خودم چند صحنہ از مبارزاٺ ایشان را
شاهدش بودم. تا اینڪہ جایے ڪہ ایشان جنگ مےڪرد عراقےها ڪشف ڪردند
و یڪ ٺیرے از جانب تڪتیرانداز آنها رها شد و من ڪنار ایشان ایستاده بودم
ڪہ خدا خیلے بہ ما رحم و لطف ڪرد
ڪہ همان لحظه ایشان را برای ما نگہ داشٺ.
یڪ تیر آمد و از بغل گوش ایشان رد شد
و لالہ گوش راست ایشان را سوراخ ڪرد
ولے ایشان اصلاً خم بہ ابرو نیاورد و اصابت گلولہ دشمن را با لبخند زیبایے پاسخ داد.
.
گروهے از فیلمبرداران هم آنجا بودند ڪہ بلافاصلہ
فیلم و عڪس ایشان را گرفٺند و یڪ عڪسے از او در آن لحظہ
بہ یادگار هست ڪہ این خود گواه صادقے است
از تلاش و مبارزات و حماسہهاے ایشان.»
.
.
🕊_° #شهید_عبدالحسین_زرین
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
✨‼️فلسفه ی داشتن رفیق شهید‼️✨
خیلی وقتا سوال پیش میاد چرا هی توی کانال راجب رفیق شهید حرفی زده میشه
اصلن دوستی با یه شهید یعنی چی؟
چه سودی داره؟ 🤔 ⁉️
و اما جواب 😊 👇 🏻
ما بچه مذهبیا هرکدوممون یه رفیق شهید داریم سعی میکنیم خودمون رو شبیه اون شهید کنیم..
ببینیم اون شهید چیکار کرده که الان خدا خریدتش؟؟ 🤗 ✨
سعی میکنیم مثل اون نمازمون رو سر وقت بخونیم قرآن بخونیم و….
سعی میکینم شبیهش بشیم…
توی زندگی ازش کمک میخوایم
چون میدونیم شهیدا زندن و پیش خدا روزی دارن.. 😍 🌹
شهیدا چون پیش خدا عزیزن حرفشون خریدار داره
به شخصه خودم خیلی از رفیق شهیدم کمک خواستم و بار ها دستم رو گرفته و کمکم کرده… ❤️
و اما در آخر
سوال میشه
خب آخر که چی؟؟
به چی میرسیم اینجوری؟ 😕 ‼️
جواب اینه
کم کم این سوال برات پیش میاد چرا این شهید خودش رو فدا کرد؟؟
هدفش چی بود؟؟
اینجوری متوجه یه چیز خیلی بزرگ میشی
کم کم میرسی به خدا
اصن شهید یه بهونست برای رسیدن به خدا
خدایی که همیشه همه جا همراهمون بوده و بار ها توی زندگی کمکمون کرده ولی ما…
در حقیقت دوستی با یه شهید تورو به خدا میرسونه
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
#دیدار با شهدا شانسی نیست!زیارت مزار شهیدان اتفاقی نمیشود...!
میدانستم برای زیارت مزار شهید باید طلبیده شد...باید دعوت بشوی،باید صدایت کنند تا بتوانی به دیدنشان بروی! اما آشنایی با شما این را به من ثابت کرد!ثابت کرد وقتی به مدت چند ماه هرروز از کنارتان رد شدم و ندیدمتان!هر روز از کنار دیوارهای مشبک و پرچم های یا حسین(ع) گذشتم و نفهمیدم اینجا کجاست!نمیدانم آن روزها حواسم کجا بود که رد نگاهتان را نمیدیدم!یادتان هست...!هر بار از خودم می پرسیدم قضیه این دیوار چیست؟ اما حتی یکبار هم دلم نخواست بیایم و درونش را ببینم!حتی یکبار هم هوس نکردم از لا به لای این دیوار مشبک سرکی بکشم! باورم نمیشود هر بار آنچنان بی توجه از کنار در ورودی گذشتم!
همان روزها و در همان رفت و آمدها بود که آن کتاب و شهید روی جلدش همه چیز را عوض کردند!یادتان هست...!به یاد دارید آن روز را که کاملا اتفاقی فهمیدم اینجا شهید گمنام دارد...!و مگر میشود اتفاقی باشد داستان شهدا...؟!فهمیدم هستید اما هنوز نمیدانستم کجا!و البته برای دیدار کمی دیر شده بود!دیگر مسیر من از کنار آن دیوار صمیمی و ورودی زیبایش نمیگذشت!دیگر انگار راهی نبود برای دیدار!ولی مگر میشود شهدا دعوت کنند و زیارت جور نشود؟!تنها میدانستم اطراف مسجد هستید و من حتی مسجد را هم بلد نبودم!!! رد گلدسته ها را گرفتیم و آمدیم...هنوز تا مسجد مسافتی مانده بود اما انگار صدایمان کردید...!صدایمان کردید که بالاخره دلم خواست برای یکبار هم که شده بدانم پشت ان دیوارهای مشبک چه خبر است!
آمدیم و در نهایت تعجب منتظرمان بودید...!ما بودیم و سه سنگ مزار و باران!
هنوز هم گاهی فکر میکنم چه شد که چندین ماه از کنارتان گذشتم و ندیدمتان و درست زمانی که دیگر هیچ وقت مسیرم از آنجا نمیگذشت پیدایتان کردم!هنوز هم گاهی فکر میکنم به اینکه ... بگذریم!!!
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
AUD-20220905-WA0014.
3.94M
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
نشست بصیرت افزایی.mp3
24.92M
🔴نشست بصیرت افزایی
با موضوع: متغیرهای داخلی و خارجی اغتشاشات پاییز1401 در ایران
سخنران: جناب آقای دکترموسی حقانی (رئیس پزوهشکده تاریخ معاصر)
➖➖➖➖
🌐 روشـنـگـری سـیاسـی
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
۳۹سال بی نشانی..
نمیدانم..
هیچ نمیدانم که هستی یا نیستی..
۳۷ سال از ربوده شدنت میگذرد حاجی..
من هیچ نمیدانم..
اگر در آسمان ها هستی..
برای ما دعا کن..
اگر هم در زمین باقی ماندی..
باز هم برای ما دعا کن!
بَد محتاج شنیدن صدایت از پشت بیسیم هستیم حاج احمد..
+حاج احمد...
حاج احمد بگوشی؟!
حاجی داری صدای مارو..؟
میبینی دنیا داره هلاک میشه؟
حاج احمد بگوشی؟
....
بی نشان تر از بی نشان:)💚✨
جهت شادیِ حاج احمد
[۳]شاخه گل،صلوات هدیه بفرمایید🌸💫❣
#حاج_احمدمتوسلیان
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
🌸🍃🌸🍃
اولین سال جنگ بود که چند تایی از بچه های گروه اندرزگو به سمت یکی از ارتفاعات شمال منطقه گیلان غرب رفته بودند. آن زمان پاسگاه مرزی دست نیروهای بعثی بود و با خیال راحت در جاده ها رفت و آمد می کردند. بچه ها به بالای تپه ای که مشرف به مرز بود، رسیدند. ابراهیم مثل همیشه کتاب دعایش را باز کرد و با نوای زیارت عاشورای او همه بچه ها دم گرفتند و صدای زمزمه شان در فضا پیچید.
بچه ها با نگاهی حسرت آلود به مناطق اشغالی نگاه می کردند، یکی از آنها رو به ابراهیم کرد و گفت: چطور این بعثی ها باید به راحتی آنجا تردد کنند و ما...
یعنی می شود یک روزی برسد که مردم ما هم از روی این جاده ها به خانه ها و شهرهای خودشان بروند. ابراهیم که این حرف ها را شنید، گفت: «این حرفا چیه که میزنی، یه روزی می رسه که مردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا.»
آن مرز جایی نبود جز مرز خسروی و حالا سال ها از آن روزها گذشته بود که بعضی از باقی مانده بچه های آن روز به اتفاق هم به سمت کربلا حرکت می کردند که در پیاده روی اربعین شرکت کنند. یاد همان حرف های ابراهیم افتادند که می گفت: یه روزی می رسه که مردم از همین جاده ها دسته دسته می رن کربلا.
#سلام_بر_ابراهیم
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
1_1195844280.mp3
3.12M
🍃🌹"هرکسی لایق شهادت نیست"🌹🍃
بسم ربِ الشهید ؛ اولِ کار
یک روایت بگویم از شخصی
قالَ رزمنده ای که جامانده :
هرکسی لایق شهادت نیست
به خداوندیِ خدا سوگند
به زمینی که آفریده قسم
زیر این آسمانِ چرخِ کبود
هرکسی لایق شهادت نیست
بچه بازی که نیست دادنِ جان
جگری همچو شیر میخواهد
منِ بی عرضه ادعا دارم
هرکسی لایق شهادت نیست
نیمه شب/مستند/روایتِ فتح
آلیاژِ صدای آوینی !
با همان لحن خاص میفرمود :
هرکسی لایق شهادت نیست
به دوکوهه رسیدم و گشتم
روی دیوار یادگاری بود
خیره شد چشم من به این جمله :
هرکسی لایق شهادت نیست
حرف من را مجیدِ پازوکی
در تفحص نشاند و بر کرسی
روی مین پیکرش تلاوت کرد :
هرکسی لایق شهادت نیست
دستغیب و سعیدِ طوقانی
مدنی و حسینِ فهمیده
نه به سن کم است نه ریشِ سفید
هرکسی لایق شهادت نیست
سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت :
که ملاک حال فعلیِ فرد است
طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛
هرکسی لایق شهادت نیست
به اسیری که آمده گفتند :
ای مهاجر بگو ز احوالت
با دلی خون و چشم گریان گفت :
هرکسی لایق شهادت نیست
سر قبری خبرنگاری گفت :
اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی !
پدر آن شهید پاسخ داد :
هرکسی لایق شهادت نیست
بین فرزندهای یک خانه
هر گلی دارد عطری و اما !
مادرِ یک شهید میداند
هرکسی لایق شهادت نیست
چشم فرزند یک شهید افتاد
جلوی مدرسه به باباها !
بهر تسکین درد خود میگفت :
هرکسی لایق شهادت نیست
دشت سمسور و محسنِ سیفی
دهلران دست احمد گلبان
حاجیان رفت تا بگوید که :
هرکسی لایق شهادت نیست
خنده های محمدِ عبدی
در کفن آتشی به جانها زد
معنیِ رفتنش فقط این بود :
هرکسی لایق شهادت نیست
شهرک غرب/فتنه گر/خودرو
یک بسیجی کف زمین له شد
سال هشتاد و هشت فهمیدیم
هرکسی لایق شهادت نیست
روح پاک علی خلیلی شاد
خون ز رگهای غیرتش پاشید
غرق خون مثل مرد ثابت کرد
هرکسی لایق شهادت نیست
کاروان مدافعان حرم ؛
چشم امیدِ من بسوی شماست
آه ؛ یادم نبود این نکته :
هرکسی لایق شهادت نیست
#نثار_ارواح_پاک_شهیدان_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 سردار شهید سلیمانی: نماز اگر قضا شد امکان مجدد آن وجود دارد، اما نظام اگر آسیب دید نماز آسیب میبیند دین آسیب میبیند، به این دلیل امام(ره) حفظ نظام را اوجب واجبات و واجبتر از نماز دانستند.
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
#جبهه_معجزه_هم_داشت!!
🌷اواخر سال تحصیلی با جمعی از دوستان به طرف گیلان غرب و سر پل ذهاب رفتیم. آموزشهایی که دیده بودیم بیشتر سلاحشناسی بود و نحوه حرکت در مناطق جنگی یا عملیات پدافند.اما بهخاطر شوق و ذوق مبارزه و دفاع بعضی چیزها را خودمان کشف می کردیم. منطقه ما بیشتر پدافندی بود و باید پای تپهای که به طرف عراقیها بود شیاری درست میکردیم برای عملیات بعدی.
🌷کارمان را شبها انجام میدادیم که دیده نشویم. شبهایی خوفناک که مقابلمان عراقیها بودند و زیر پایمان رتیل و عقرب اما عشق و علاقه بود که در همان شبها ما را به سمت آن تپهها میکشاند. بعد از نماز مغرب سینهخیز میرفتیم راس الخط و با تیشههای کوچک شیار میکندیم. شاید عجیب باشد اما آن موقع در آن جبههها با آن خلوصِ بچهها معجزههایی رخ میداد باور نکردنی.
🌷شبی که هنگام زدن تیشه یکی از حلقههای نارنجکی که عراقیها انداخته بودند داخل شیار کنده شد و با اینکه باید نارنجک منفجر میشد اما هیچ اتفاقی نیفتاد و من به لطف خدا زنده ماندم.... حدود ۲۰ روز بعد هم که نصف شب با ۸ نفر دیگر برای شناسایی رفتیم سمت عراقیها هنگام نماز صبح در یک کانال عمیق نماز میخواندیم که یکدفعه....
🌷....که یکدفعه توپ ۱۰۶ عراقی را بالای سرمان دیدیم. داشتند به طرف ایرانیها توپ پرتاب میکردند و سنگریزه بود که میریخت روی سرمان. ما درست کف رودخانهای صخرهای بودیم که عراقیها بالای آن داشتند توپ میزدند اما ما را ندیدند و با کمک خدا بدون هیچ مشکلی وظیفهمان را انجام دادیم.
راوی: رزمنده دلاور دکتر علیرضا اسماعیلی که اینک استاد دانشگاه است و وقتی جبهه رفته ۱۶ سال بیشتر نداشته، مثل تمام رزمندههای نوجوان شناسنامهاش را دستکاری کرده و با همان سن کم عملیات شناسایی انجام میداده.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5868219717809869218.mp3
3.64M
از همون روز اول میدونستم
به کسی دارم دل میبندم...❤
که به چیز باارزش تری دل بسته و...❤
اگه راهی پیدا کنه،
واسه رسیدن بهش،
نباید مانعش بشم!
وعده های خدا رو باور كرده بودم...
واسه همين
وقتي اومد خواستگاريم🚶💐
نپرسيدم
چقدر پول دارے؟💵
مدل ماشينت چيہ؟🚗
به #ضمانت_خدا ايمان داشتم و ميدونستم
مثل بعضی از بنده هاش...
زير حرفش نميزنه❌
بله رو گفتم 💞💍
زندگی تازه ای رو كنار ايّوب شروع كردم😊💕
همه ميدونستن كہ
قصد دارم با يه #جانباز ازدواج كنم💕
يه روز با هم از خيابون رد میشدیم👫
دوستم ما رو با هم ديد...
با لحن خاصی تو گوشم گفت:😏
تو كه ميخواستی زن یه جانباز بشے...!
چے شد پس...؟!
ظاهرش هیچ نشونی از جانبازے نداشت
ولے كسی نميدونست...
نوک پا تا سرش...
یه جای سالم واسش نمونده از ترکشا😔
"ایوب بلندی"
اگرچہ جسم سالمے نداشت اما...
روح بلندی داشت...
هر چی از عمر زندگیمون میگذشت...💕
بيشتر باورم ميشد...
كه تو بله گفتن بهش اشتباه نكردم...❤
#گویند_چرا_تو_دل_به_ایشان_دادی…
#و_الله_که_من_ندادم__ایشان_بردند…
کلاسم که تموم شد،
دیدمش دم در ایستاده...👨
واسم دست تکون داد...👋❤
اخمام رفت تو هم 😒
بازم اومدی از وضع درسیم بپرسے...؟
مگـه من بچّم...؟!😒
که هر روز میای با استادم حرف میزنے؟
زد زیر خنده و گفت:😄
#گر_تو_را_با_ما_تعلق_نیست_ما_را_شوق_هست
#ور_تو_را_بی_ما_صبوری_هست_ما_را_تاب_نیست
حالا بیا و خوبی کن.
آخه کدوم مردے این قدر به فکر عیالشه؟
که من به فکرتم...؟❤😊
استادم ما رو با هم دید...
به هم سلام کردن...
از خجـالت سرخ شده بودم☺️
وقتی تو جمع صحبت ميكرد،
مدام نگاش به من بود😌
انگار تو اون جمع فقط منم...❤
گفتم:ایّوب...
حرف كه ميزنے به بقیه هم نگاه کن...
ناراحت ميشن آخہ
گفت:چشم خانوم...❤
اما باز فراموش ميكرد...
✍خانم شہلا غیاثوند،
همسر شهید ایوب بلندی
#همسر_جانباز
#همسر_شهید
#شهید_ایوب_بلندی
#خانم_شهلا_غیاثوند
🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊