#صبح 14 اسفند ماه بود. در سنگر تخریب بودیم که یکی سید صدرالدین را صدا زد. رضا ایزدی بود. سید که یک پایش قطع بود لی لی کنان تا جلو سنگر رفت. رضا چیزی در گوش سید گفت و رفت. سید که برگشت گفتم رضا چی می گفت. سید سری تکان داد و گفت، میگه سید دعا کن منم شهید بشم!
🌷با بچه های تبلیغات در منطقه دور می زدیم. چشممان به رضا ایزدی و بهاءالدین مقدسی افتاد که با موتور بودند. اصرار کردیم کمی صحبت کنند. رضا فقط می خندید. زیر لباس خاکی اش، لباس سیاه عزای برادرش رسول بود،اما چهره اش مثل همیشه بشاش و خندان. بها الدین در مورد شهید و نقش شهید حرف زد. نوبت رضا شد. رضا با خنده می گفت چی بگم... ناگهان جدی شد. جدی گفت ما آرزویمان است مثل حاج شیرعلی سلطانی بی سر خدمت امام حسین برسیم...
با خنده رفتند. شاید چند ساعت نشد که هر دو دوست کنار هم شهید شدند. بی سر...🕊✨
🌹💚
#هدیه_به_سرداران
#شهید_محمدرضا_ایزدی
#و_شهید_بهاءالدین_مقدسی_صلوات
#شهدای_فارس
🥀🕊 @baShoohada
#باشهدا
همراه با حاج رضا الوانی به بانک رفتیم و اولین حقوق سپاه را گرفتیم .حاج رضا بلافاصله مبلغ زیادی را همانجا به زلزله زدگان کمک کرد.گفتم حاج رضا حداقل کمتر کمک می کردی ..
گفت :من شاگرد نانوایی بودم نصف حقوقم را صدقه می دادم شکر خدا این حقوق زیادی هست مانعی ندارد!
حاج رضا الوانی با اینکه یتیم بود و نان آور خانه اما قلب بزرگی داشت .
در نهایت سرهنگ پاسدار حاج رضا الوانی فرمانده گردان نیروهای ویژه سپاه درتاریخ ۷مهر۹۵در سوریه به شهادت رسید.
شهیدحاج محمدرضاالوانی درفروردین۶۱ درهمدان به دنیاآمد.
🥀🕊 @baShoohada 🕊
🔸 شهیدی که تماشاچی در تشییعاش را شفاعت میکند
🔸 ۲۷ سال از شهادت و مفقودی حمیدرضا گذشته بود. خواهرش دیگر طاقت دوری نداشت؛ رفت کنار مزار شهید پلارک، همرزم برادرش، او را به حضرت زهرا (س) قسم داد که خبری از برادرش حمیدرضا به او بدهد.
🔸 گفت: «به حمید بگو به خواب خواهرت بیا و خبری از خودت بده!»
🔸 خواهرش با گریه تعریف میکرد: فردای آن روز خواب دیدم جمعیت زیادی در بلوار سردار جنگل در منطقه پونک تهران در حرکت هستند.
🔸 صدای حمیدرضا را شنیدم؛ گفت: خواهر اینها همه برای تشییع پیکر من آمدهاند و به اذن خدا همهی آنها را شفاعت خواهم کرد.
🔸بعد اشاره به عابری کرد که در کنار جمعیت بود اما توجهی به آنها و شهدا نداشت، گفت: حتی او را هم شفاعت خواهم کرد.
🔸 از خواب که بلند شدم فهمیدم در بوستان نهجالبلاغه تهران شهید گمنام تشییع و تدفین کردهاند.
🔸 بعدها با پیگیری خانوادهی شهید و آزمایشات DNA هویت این شهید اثبات شد.
🔸 اگر به بوستان نهجالبلاغه تهران رفتید، در کنار مزار شهیدِ وسط یادمانِ شهدای گمنام که متعلق به شهید حمیدرضا ملاحسنی است.
#شهید_حمیدرضا_ملاحسنی
🔸یادش گرامی ونامش جاودان
🥀🕊 @baShoohada 🕊
دو برادر بودند، از بابل
هر دو اما دلباخته
جعفر ، مادری و دلباختهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
ناصر هم عاشق شش ماههی رباب
آنقدر عاشق که شهادتشان هم مثل آنها بود
جعفر از پهلو و ناصر از گلو ....🥀
سالروز شهادت ۱۴ اسفند
برادران شهید جعفر و ناصر بذری
در عملیات کربلای ۵🥀
#شهید_جعفر_بذری
#شهید_ناصر_بذری
#شادی_روح_پاکشان_صلوات
🥀🕊 @baShoohada 🕊
یک استاد دانشگاه مےگفت : شبی در خواب شهید همت را دیدم . با موتور تریل آمد به من گفت : بپر بالا .
از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم ، به در یک خانه رسیدیم . و بعد از خواب پریدم ...
به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست ؟ گفتند : آدرس خانه را بلدی ؟ گفتم : بله . گفتند معلوم است ، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی .
خودم را به در آن خانه رساندم . در زدم . پسر جوانی دم در آمد . گفتم : شما با #حاج_ابراهیم_همت کاری داشتی ؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد .
👈رفتیم داخل و گفت : چند وقت هست می خواهم خودکشی کنم . داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم ، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت .
گفتم : می گن شماها زنده اید ، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه . الآن هم شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید.✨
📚 برگرفته از کتاب «شهیدان زندهاند»
#شهید_ابراهیم_همت
#شادی_روح_پاکش_صلوات
🥀🕊 @baShoohada
اذان روی موتور
🚦پشت چراغ قرمز ایستاده بود،یه وقت دیدن موتورگازیش رو گذاشت روی جک و ایستاد روی موتور
#اللّه_اکبر اللّه اکبر...
شروع کرد به اذان گفتن...
🔷اونایی که مجید رو نمیشناختن میگفتن حتما دیوانست،اونایی که میشناختنش میگفتن مجید چش شده؟؟؟الان که اصلا ساعت اذان نیست!اونم پشت چراغ و روی موتور!!!!
چراغ که سبز شد نشست روی موتور که بره،دوستاش اومدن جلو که ببینن چی شده...
🔴گفت: اون طرف چراغ ماشین #عروس ایستاده بود و عروس توش #بی_حجاب بود؟
نخواستم چشم کسی به #ناموس مردم بیفته...
🔶راز این عمل مجید برگرفته از #قرآن خواندن اربابش سر #نیزه هست
اونم جلوی دروازه ساعات که حجاب از ناموسش گرفتن😔
#مجید_زین_الدین
#غیرت
🥀🕊 @baShoohada