•| #شهیداݩہ√ |
حاجقاســم شاگرد بود...
معلمش حسین (ع) بود🥀
معلم بود...
درسش شهــادت بود
مسلح بود...
سلاحش ایــمـان بود
مسافر بود...
مقصدش لـقــاءالله بود🕊
مستحڪم بود...
تڪیهگاهش خــدا بود♥️
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🌹🍃🌺🌿🌷🍃
🌿🌷🌿🌹
🍃🌺
🌷
🌿
#عاشقانه_های_شهدایی
ایمان یک انسان مهربان و خوش اخلاق بود . یک انسان صبور که حتی در این مدت زمانی ما با هم زندگی کردیم صدای بلندش را نشنیدم . برای من بسیار مهربان بود . هر کدام از ما به خاطر دیگری از خودمان میگذشتیم .
ایمان من را مهربانو و من او را مهربان صدا میزدم و همیشه میگفت: مهربان یعنی نگهبان مهربانو .
اگر ایمان جایی بود و من در کنارش نبودم و میپرسیدم خوش میگذرد؟ میگفت خانم گذشتنی میگذره اما خوش نه، اگر قشنگ ترین جای دنیا هم باشم و تو نباشی بهم خوش نمیگذره مطمئن باش .
راوی :همسر شهید
🌷شهید ایمان خزائی نژاد🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
AUD-20201030-WA0040.mp3
2.09M
🍁 #یه_صوت_فراموش_نشدنی
#حاج_منصور_ارضی
#دفاع_مقدس
پیشنهاد دانلود
قدم گاه #شهیدان است اینجا...
برای جامانده های #شهادت صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🌷شهید محمدحسین علیخانی🌷
ولادت: 1350/1/1(کرمانشاه )
شهادت: 1395/6/15(سوریه)
نام جهادی: ابوابراهیم
نحوه شهادت:
توسط تکتیرانداز دشمن از پهلو و ران مورد اصابت قرار میگیرد، وی چند روزی میشد که پشت سرهم روزه میگرفت، بنابراین با زبان روزه به شهادت میرسد.
قسمتی از وصیتنامه:
جبهه دانشگاه انسانسازی است و انسان هنگامیکه وارد جبهه میشود، از دنیای مادی بریده و وارد یک دنیای معنوی دیگر میگردد، سنگر شهیدان عزیز را خالی نگذارید و همانند علیاکبر مدافع اسلام باشید
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
او دیگر دعا نخواند..
حدود سالهای 61و62، زمانی که شهید بابایی فرمانده پایگاه اصفهان بود، یکی از پرسنل نقل کرد:
در شب جمعه ای به طور اتفاقی به مسجد حسین آباد اصفهان رفتم. در تاریکی متوجه شدم صدایی که از بلندگو به گوش می آید خیلی آشناست.
پس از پایان دعا که چراغها روشن شد، دیدم که حدسم درست بوده. کسی که دعای کمیل می خوانده است سرهنگ بابایی است. خوشحال شدم و جلو رفتم. سلام کردم و گفتم:
-جناب سرهنگ! قبول باشد ان شاءالله.
اطرافیان با شنیدن کلمه«سرهنگ»، به شهید بابایی نگاه کردند. بعد از احوالپرسی که با هم کردیم، از چهره او دریافتم که ناراحت است. وقتی علت را جویا شدم، پاسخ دادند:
-کاش واژه سرهنگ را نمی گفتی.
فهمیدم که تا آن لحظه کسی از اهالی آن منطقه شهید بابایی را نمی شناخته و ایشان هرشب جمعه به عنوان شخص عادی به آن مسجد می رفته و دعای کمیل می خوانده است.
پس از این ماجرا او دیگر در آن مسجد دعای کمیل نخواند: زیرا همیشه دوست می داشت تا ناشناس بماند.
(ستوان موسی صادقی)
📒برگرفته از کتاب پرواز تا بی نهایت
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🔹 خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!
⚘🍃خاطرهایازسردارشهیدمهدیباکری⚘🍃
◽️یک روز گرم تابستان، شهید باکری فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا از محور به قرارگاه بازگشت. یکی از بچهها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهرهاش تغییر کرد و پرسید: امروز به بچههای بسیجی هم کمپوت دادهاید؟
◽️جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنهاید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما!
◽️مهدی این حرفها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچههای بسیجیاند که بی هیچ چشمداشتی میجنگند و جان میدهند. به او گفتند: حالا باز کردهایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید.
◽️ مهدی با صدای گرفتهای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!
🕊شادیروح جمیع شهدابالاخص سردار شهیدمهدی باکری صلوات🕊
🇮🇷 باشــهداء_تـاســیدالــشــهــداء ✌️🇮🇷
التماس دعای فرج وشهادت 🌹
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#پاسدار_شهید_محمد_توسلی
لحظه ای که حاج احمد می شنود، محمد توسلی به شهادت رسیده است بلافاصله به سردخانه مریوان می آید این دست مبارک و مطهر سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان است که وقتی ملحفه را کنار می زند و پیکر غرقِ به خون صمیمی ترین و عزیزترین دوست و یارش را می بیند، بعد از چند لحظه بیهوش می شود...
فقط خدا می داند در آن لحظه ای که چشمش به پیکر خونی محمد افتاده، چه حالی شده است حاج احمد!
در نقل ها آمده است که حاج احمد سه روز از اتاقش بیرون نیامد و برای محمد سوگواری می کرد و می گریست...
#حاج_احمد_متوسلیان
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
از شما بزرگواران خواهشی دارم❗️
بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود
و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
#شهید_مدافع_حرم_سجاد_زبرجدی🌹
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada🕊
🌸شهید مدافع حرم مهدی نوروزی🌸
فرمانده عملیات ویژه سامرا
ملقب به اسد السامراء شیرسامرا
تاریخ تولد : پانزده خرداد ماه ۱۳۶۱
محل تولد: کرمانشاه
وضعیت تاهل: متاهل
دارای یک فرزند پسر بنام محمد هادی
شهادت در تاریخ : بیستم بهمن ماه سال۱۳۹۳
محل شهادت: سامرا
محل دفن: گلزار شهدای شهر کرمانشاه روبروی حسینیه ی مزار شهدا
شهید مورد علاقه :شهید خسرو پادیده
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
🌸شهید مدافع حرم مهدی نوروزی🌸 فرمانده عملیات ویژه سامرا ملقب به اسد السامراء شیرسامرا تاریخ تولد :
⚘﷽⚘
مهدی از همان دوران كودكی بسیار آرام و متین بود هرگز به یاد ندارم كسی را آزرده كرده و یا باعث ناراحتی دیگران شده باشد.
حضور همیشگی مهدی در پایگاه های بسیج باعث شده بود خیلی ها او را مثل برادر خود ببینند و نیازمندان بسیاری در این سال ها از پسرم كمك دریافت كردند بدون اینكه وی چیزی در مورد آن بگوید، این موضوعی بود كه بعدها از زبان كمك شوندگان و نزدیكان مهدی فهمیدیم.
مهدی اهل نماز و مسجد بود
هر وقت برای كاری واجب دنبال مهدی می گشتیم یا او را در مسجد محل پیدا می كردیم و یا در پایگاه بسیج
او بسیار اهل نماز و روزه و عبادت بود و من كمتر به یاد دارم كه بدون وضو بوده باشد.
راوی: مادر شهید
#مدافعحرمعسکریینشهیـد #مهدی_نوروزی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
🌸شهید مدافع حرم مهدی نوروزی🌸 فرمانده عملیات ویژه سامرا ملقب به اسد السامراء شیرسامرا تاریخ تولد :
#ستاره_های_زینبی
🔰همسر شهید: انگار ناف مهدی را با #کربلا بریده بودند. در طول زندگی ۳۲ ماهه مان، سه سفر پیاده #اربعین رفت و دو بارش مرا هم با خودش برد. سفر اول خواهر و شوهر خواهرم هم همراه مان بودند.
🔰 پس از سلامی به حضرت علی (ع) در نجف، حرکت کردیم. شب اول تا دو نصف شب راه می رفتیم. سفر با او اصلا #خستگی نداشت. وسط راه روضه هم می خواند همه را می گریاند.
وسط راه بچه ای دو ساله را دیدیم که به زائرها آب می داد. با دیدنش گل از گل مهدی شکفته بود.
🔰 رفت با او عکس گرفت. گفت: «انشاء الله خدا چنین بچه ای بهمان بدهد سال دیگر با او بیائیم اربعین»...نزدیک کربلا از یکی از #موکب ها جارو گرفت و شروع به کار شد. جارو می کرد و می گفت: «این ها خاک قدم های زائر های کربلاست. بردارید برای قبرهای تان».
🌈🌹#شهید مهدی نوروزی🌹🌈
رفاقت با شهدا
🌸شهید مدافع حرم مهدی نوروزی🌸 فرمانده عملیات ویژه سامرا ملقب به اسد السامراء شیرسامرا تاریخ تولد :
به روایت همسر شهید 🌷
خاطره ای که با لذت برای من تعریف کرد این بود که می گفت ، وهابی ها می آیند با شعار یالثارات یزید با ما می جنگند ندای یالثارات یزید را می گویند و تیر را رها می کنند.
یک شب بین ما و آنها یک تپه فاصله بود ، به موقع نماز صبح که نزدیک شدیم روی تپه ایستادم و شروع کردم به اذان گفتن و ذکر "علی ولی الله" را هم آوردم ، هر چه بچه ها می گفتند که نگو با تیر می زنند، می گفتم نه هر طور شده باید نام "امیرالمؤمنین(ع" را روی این تپه بیاورم، آقا خیلی غریب هستند. شجاعتشان خیلی مثال زدنی است. هر کسی این کار را نمی کند.
(علاقه ویژه ای به حرم امام حسین(ع) داشت و بیش از 60-70 بار به زیارت امام حسین(ع) مشرف شده بود.
یک بار خودش تعریف کرد که پاسپورتش به اتمام رسیده بوده و از طرفی هم مرزها بسته بود گفت که خودش را به لالی زده که عرب هستم و از مرز رد شد.)
🌷شهید مدافع حرم مهدی نوروزی🌷
به روایت همسر بزرگوار شهید
📚منبع: سایت خبری فرهنگ
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هَمیشه تو خونه صِدام میزد:
"همسرِ شهید نوروزی ...
هَمسرِ شهید جان..."
وقتی زُل میزد بهم
میگفتم باز چیشُده؟
میگفت :
سِنت کوچیکتر از اونیه که بِهت بگن همسرِ شهید...
هَنوز بچه ای آخه!
عَوضش میشی کوچیکتَرین همسرِ شهید...
#به_روایت_همسر_شهید_مهدی_نوروزی
🥀🥀🥀🥀🥀
@baShoohada 🕊
یکی از کارهایی که خیلی دوست داشتم نماز خواندن پشت سر آقا مهدی بود، ما حتی نماز صبح را هم جماعت می خواندیم، اگر یک روز بدون من نماز می خواند ناراحت میشدم و گله میکردم.
وقتی مهدی را نمیدیدم مریض میشدم، قلبم درد می گرفت، سردرد می گرفتم، ولی وقتی میدیدمش خوب میشدم، این جور موقع ها می گفت: "فکر کنم مریضی هایت احساسی هست"
زمانی که محمد هادی فرزندم بدنیا آمد، مهدی #غسل_شهادت انجام داد، می گفت دوست دارم بچه ام را با غسل شهادت بغل بگیرم.
لحظه ای که صدای محمدهادی را موقع بدنیا آمدنش شنیدم تنها دعایی که بعد از ظهور امام عصر(عج) کردم، دعا برای #شهادت آقا مهدی بود، نمی دانم چرا آن دعا را کردم، مهدی خیلی در کارهای مربوط به محمدهادی کمکم می کرد، مثل پروانه دورم می چرخید.
#شهید_مهدی_نوروزی
#شیر_سامرا
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
مگہ میشہ غبار زائران حسین (ع) بہ تن کسی بشینہ و جـــــواز بهشت
رو نگــــیره...☺️
📸 تصویر جارو زدن مسیر زوار اربعین حسینی توسط #شهید_مهدی_نوروزی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊