•°[خاطره سربازی که حاج قاسم را تفتیش کرد]°•
چند سال پیش تازه مردم با چهره حاج قاسم آشنا شده بودن و مراسم بزرگداشت شهدا تو یکی از حسینیه های سپاه بود.
طبق معمول گیت بازرسی جلوی در بود و منم بیرون وایساده بودم تا ببینم کیا میان.
یهو دیدم حاج قاسم با لباس شخصی و تنها اومد جلوی گیت، سرباز ایشون رو نشناخت و مثل بقیه حاج قاسم رو تفتیش بدنی کرد و ایشون هم نه چیزی گفت و نه اعتراضی کرد و با احترام کامل رفتار کرد.
بعدش همه اومدن به سرباز گفتن میدونی کیو تفتیش کردی...!!
{جای تاسف داره براتون جناب عنابستانی}
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج احمد هست🥰✋
*شهیدی که سردار دلها میگفت خدایا هر چه زودتر مرا به او ملحق کن*🕊️
*شهید حاج احمد کاظمی*🌹
تاریخ تولد: ۲ / ۵ / ۱۳۳۷
تاریخ شهادت: ۱۹ / ۱۰ / ۱۳۸۴
محل تولد : نجف آباد اصفهان
محل شهادت: ارومیه
🌹مادرش ← *مجروحيتهای فراوان از ناحيه پا و دست داشت🥀که منجر به قطع انگشت دستش شده بود*🥀چند بار ساواک دستگیرش کرد *یک بار، بدجوری شکنجه اش داده بودند*🍂 روزی که آزادش کردند وقتی میخواست برود حمام دیدم *زیر پیراهنش پر از لکه های خشک شده ی خون است اثر تازیانه ها🩸بعدا فهمیدم بینی اش را هم شکسته اند*🥀یک بار عملش کردند ولی باز هم از نفس تنگی رنج میبرد🥀 *او فقط از خدا شهادت میخواست*🕊️لحظه شهادت ← *بسم الله الرحمن الرحیم، ساعت 9:35 دقیقه است* حدود 1 ساعت و 30 دقیقه است رو آسمونیم✈️ *موتور نداریم🥀و با سلام و صلوات ایشاالله میریم می شینیم ارومیه✈️ و ایشاالله که به خیر بگذره✈️ اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أن محمد رسول الله💚 مجددا صدای حاجی به گوش می رسد:📞 یا علی ابن ابی طالب، یا علی ابن ابی طالب، یا حسین.»💚و هواپیما سقوط میکند💥 موسس لشکر 8 نجف با رمز یا علی بن ابیطالب*🌷در سانحه هوایی سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰✈️ *به علت از کار افتادن دستی موتور🥀با شماری از فرماندهان نیروی زمینی سپاه به شهادت رسید*🕊️🕋
*سردار شهید حاج احمد کاظمی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
❣مہريہ ے حُسینـے
عروس و دوماد بودن ،👰👱
جا اینکه عروسی بگیرن،
اومده بودن #کربـلا
#ماه عسل
تو مسیرے شیرینتر از عسل...
وقتی رفتم پیشش و باهاش هم کلام شدم،
دیدم خیلی اهل دلہ
میگفت:
چن روز قبلِ محرم نامزد ڪرديم و 💍
قرارِ اولین سفرمشترڪمونمو?
پیاده روے #اربعین گذاشتيم.
جالبترش این بود که...
عروس خانوم #مهریه شون این بود که⇩
آقا دوماد باید هر سال ایشونو سفر پیادهروی اربعین بیاره كربلا...😍❤️😋
تـــــا آخر عُمرش،
حالا جالبترش اینجا بود كہ
قید کرده بود:
اگه بعد ِ١٢٠ سال پیر و ناتوان شد،
آقا دوماد باید اگه توانش رو داشت،
ایشون رو باز بیارن کربلا...!!!
خدایے ،چه زندگی ای بشه😋
وقی عروس خانوم با صورتے که زیر آفتاب داغ کربلا سوخته و...
با پاهای پُره آبله بره خونه ے بخت...🏡
❤أَلَسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاعَبْدِأَلْلّه...❤
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#پست_ویژه
بسم رب الشهداءوالصدیقین
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
{از تو یک عمر شنیدیم وندیدیم تورا
به وصالت نرسیدیم وندیدیم تو را}😔
💬شهید مهدی زین الدین رحمه الله علیه
📌هرکس شب جمعه شهدا را یاد کند شهدا هم اورا پیش #اباعبداالله یاد می کنند...❤️
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم(حداقل3مرتبه)
هرچقدر می تونی صلوات هدیه کن...
#قرار_دلتنگی#حاج_قاسم
#قرار_عاشقی#شب_جمعه#کربلا❤️
📌فرستادن صلوات وسوره قدر هدیه به امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداه فراموش نشود.
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋
*شهیدی که پیکرش را در یک گونی تحویل خانواده دادند*🥀
*شهید محمد ابراهیم ماهی*🌹
تاریخ تولد: _ / _ / _
تاریخ شهادت: ۵ / ۳ / ۱۳۶۰
محل تولد: مشهد
محل شهادت: شهید دفاع مقدس
🌹 *یک گونی کوچکِ زرد رنگ و رو رفته💛 که روی آن کاغذی چسباندهاند وسط تصویر میدرخشد📜روی کاغذ نوشته شده است. «شهید بسیج سپاه محمد ابراهیم ماهی- مشهد 60/3/5» همین!🥀یک گونی که از تن شهید محمدابراهیم ماهی به جای مانده است🥀🖤 یک گونی خاکستر و یک وصیتنامه و سه صفحه مصاحبه، همهی چیزیست که از او باقی مانده*🥀ولی همین سه قلم *راوی دنیایی از عشق هستند🍂که میتوانند دنیایمان را تا پایان آن تحتالشعاع قرار دهند*🌷همسرش ← پیش از شهادت ابراهیم، خواب دیدم که یک کبوتر سفید لب بام خانهمان نشست🤍 *ناگهان آن کبوتر با دستهای از کبوترهای دیگر پرید و به آسمان رفت🕊️ از خواب پریدم و دلم لرزید*🥀قسمتی از وصیتنامه ← *«.اگر من شهید شدم من را در خادر دفن کنید🌷و به همه بگویید که برای من گریه نکنند🥀کبوترهایم را بفروشید🕊️ یکی از سفیدها را سرخ کنید♥️ و در راه خدا رهایش کنید🕊️ و دیگری را [نیز] به حرم امام هشتم (ع) ببرید.»💛* همرزم ← *محمد خدمه تانک بود🍂 پس از اصابت خمپاره به تانک💥 او نیز همراه با تانک سوخت🥀🔥و به شهادت رسید*🕊️🕋
*شهید محمد ابراهیم ماهی خادر*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
شهید مصطفي مرادي
جملاتی از وصيت نامه شهيد
1 - به شما امت حزب الله تذكر مي دهم كه نكند خداي نكرده با دست خود را به هلاكت بكشيد و اسلام عزيز و جبهه را ياري نكنيد و امام عزيز را تنها بگذاريد و در لاك خود فرو رفته وبشينيد تا كفار ضربات سنگين تري به اسلام عزيز وارد نمايند.
2 - برهمه است كه هميشه در مقابل اشرار و ضد انقلاب و دشمنان داخلي و خارجي آماده باشيم و از هيچ چيز نهراسيم.
3 - در راه اسلام جان و مال و عزيزترين كسان خود را بايد بدهيم تا اسلام پابرجابماند .
4 - اين انقلاب طبق فرمان و بيانات امام خميني الهي است.
5 - اين مملكت متعلق به امام زمان (عج) مي باشد و حافظ هم خود خداست و وعده نصرت داده و فقط ما بايد همت كنيم .
6 - بحمدالله دشمنان اسلام و سركرده آنها آمريكا به التماس افتاده كه بايد با ايران رابطه برقرار كند .
7 - هميشه در جريان انقلابي به هر نحو كه باشد حضور فعال داشته باشيد كه خداوند با ماست.
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#یڪروایتعاشقانہ💍
همسرشان نقل مۍکند:
منوچهر به من میگفت : فـــرشتہ!
هیچ کس براۍ من بهتر از تو
نیست در این دنیآ!
مےخواهم این عشـق را برسانم
بہ عشـقِ خدا...
وقتے هـم به ترکشهایۍ که نزدیك
قلبش بود غبطه مۍخوردم...♥️
مے گفت:
خانم شمـا کهتوی قلب مایید!
روایتےازهمسرِ↓
#شهید_منوچهر_مدق
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#یڪروایتعاشقانہ 💍
برای خرید سر عقد رفته بودیم
موقع پرو لباس مجلسیم یواشکی بهم گفت:
«هنوز نامحرمیم!
تا بپسندی برمیگردم.»
رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت🍹
برای همه خریده بود جز خودش.
گفت خودم میل ندارم.
وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که روزه گرفته است.
ازش پرسیدم: « حالا چرا امروز؟😳»
گفت: «میخواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم💜»
روایتےازهمسر↓
#شهید_محسن_حججی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#نماز_براى_رفتن_است_نه_ماندن!!
🌷....نيمه شب عمليات كربلاى پنج است. هادى حسن گروهانش را در بلندى كانالها در راه رسيدن به مواضع پيش بينى شده هدايت مىكند. پيامى از سر ستون به عقب فرستاده مىشود و از پِى اش صداى شالاپ شالاپ كف دستها كه بر خاك كانالها مىنشيند به گوش مىرسد. سپس پيشانى و پشت دستها لمس مىگردد.
🌷....چهرهها خاكى مىشود و دستهاى خاكى تواماً بالا مىرود آنچنان كه عظمت خداى را بيانگر مىشود: الله اكبر و بعد دستها مىافتد. بدن متواضع مىشود، مىشكند و از شدت فقر و حقارت در برابر معبود بدن مچاله مىگردد و دستها به زانو مىرسد.
🌷مجتبى طاهرخانى كه پيشاپيشم در حركت است. آرام سرش را بر مىگرداند و پيام رسيده را در گوشم زمزمه مىكند: نمازه. سرم را بر مىگردانم و پيام را در گوش [ديگرى] زمزمه مىكنم: نمازه. بچهها مشغول شدهاند. همه در حين راه رفتن تيمم مىكنند و در حين راه رفتن نماز مىگزارند.
🌷حتى شيخ على كه پيشنماز گردانمان است نمىماند و در حين راه رفتن نماز مىخواند كه اگراينگونه نبود از ره مىماندم. چنانچه عدهاى ماندند. غافل از اينكه نماز براى رفتن است نه ماندن. آنها ماندند تا با آب وضو بگيرند و سر فرصت مهرشان را روى زمين بگذارند اذان و اقامهاشان را بگويند و با گشادگى خاطر نمازشان را بخوانند ولى وقتى كه سر از سجده برداشتند قافله رفته بود...
🌹خاطره اى به ياد فرمانده شهيد هادى حسن
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#طنز_جبهہ😁
پُست نگهبانۍ رو
زودتر تَرک ڪرد!
فرمانده گفت :
۳۰۰تا صلوات جریمته!
چند لحظه فکر ڪرد.
وگفت: برادرا بلند صلوات!
همه صلوات فرستادن
گفت: بفرما
از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ...😂📿
#شهید_ابراهیم_هادی♥️
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#حرف_حساب 🌱
ماهمیشـهفڪرمیکنیمشھدا
یهکارِخاصیڪردنکه
شھیدشدن ...
نهرفیق...
خیلیڪارهارونڪردنکه
شھیدشدن((:🖐🏼
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#عاشقانههایهمسرانشهدا 💞
گفت:
تا روزی که جنگ باشه...
منم هستم...
میخوام ازدواج کنم💍
تا دینم کامل شه...
تا زودتر شهید شم🙄
مادرشم گفت:
"محمدعلی مال شهادته…
اونقده میفرستمش جبهه…
تا بالاخره شهید شه...
زنش میشی..؟؟
قبول کردم☺️
لباس عروسے نگرفتیم...
حلقه هم نداشتم...
همون انگشتـر نامزدی رو برداشتم💍😌
دو روز بعد عقد...
ساکشو بست و رفت😔
یه ماه و نیم اونجا بود...
یه روز اینجا...😢
روزی که اعزام میشد گفت:
تو آن شیرین ترین دردی
که درمانش نمیخواهم ❤️
همان احساس آشوبی
که پایانش نمیخواهمـ😍
"زود برمیگردم"
همه چیو آماده کرده بودم؛
واسه شروع یه زندگے مشترڪ💕
که خبر شهادتش رسید...😭
حسرت دوباره دیدنش...
واسه همیشه موند به دلم...😔
حسرت یه روز...
زندگی کامل با او....💔
#همسر_شهید
#شهید_محمدعلی_رثایی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#معبود_یگانه
برای رسیدن به خدا
برای رسیدن به شهدا
برای رسیدن به لذت حلال
برای رستگاری
برای موفقیت
برای هر کاری ترک گناه فقط لازمه✅
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊