رفاقت با شهدا
✍ خاطره شهید داشتیم با ماشین از روستا بر بر می گشتیم که ماشینمون نزدیک روستای مادر حاج حمید بنزین
#بخشی از وصیت نامه :
وحدت خودتان را فراموش نکنید . دنبال اجرای دستورات خداوند متعال و انبیاء و ائمه طاهرین باشید . بهانه برای تفرقه زیاد است و راحت می شود پیدا کرد که از یکدیگر فاصله بگیرید و رضایت شیطان و غضب الهی را فراهم نمایید .
هنر این است که دنبال بهانه برای وصل و ارتباط باشید .
💌 نرم افزار هادیون 💌
#شهید_سید_حمید_تقوی_فر 🌸✨
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
4_5981274866337188161.mp3
27.85M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
🔖 موضوع: امام کائنات (ویژه برنامه احیای شب نیمه شعبان ۱۴۰۰)
📆 ۸ فروردین ماه ۱۴۰۰ - تهران
🎧 کیفیت 48kbps
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#عاشق_امام_زمان_عج
از محضر حضرت سیدهاشم موسوی حداد رضوان الله علیه سوال شد ایا شما محضر حضرت حجه ارواحنا فداه مشرف شدید فرمودند کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود ودر اولین نظر نگاهش به امام زمان عج نیوفتد.
هدیه کنید از طرف حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها وحضرت خضر علیه السلام به محضرحضرتش 3صلوات باتوجه به محمد وال محمد
🌺❤️🌼🌸
منزل اصلی
شبی داخل سنگر دور هم جمع بودیم و محفلی با صفا و معنوی داشتیم. در میان ما پیرمرد مؤمن و متدینی بود که چهره اش، حبیب بن مظاهر را به یاد می آورد. نماز را به امامت او خواندیم.
شب گذشت. فردا صبح حمید رضا گفت: «دیشب خواب دیدم که مرا به باغ سرسبزی با قصری بزرگ و چند طبقه دعوت می کنند. درختان باغ پر از میوه بود و شاخسارهای آن از بسیاری بار، خم شده بودند. من وارد آن قصر زیبا شدم.»
پیرمرد جمع ما که صدای حمید را شنید، خواب را چنین تعبیر کرد: «پسرجان! آقا حمید! پرونده ی اعمال تو کم کم دارد بسته می شود و آن میوه ها و درخت های سرسبز، اعمال تو هستند. تو چند صباحی بیشتر مهمان مانیستی.» آری، حمید فقط چند روز پس از آن خواب میهمان ما بود و در هجدهم فروردین به خانه ی اصلی اش شتافت.
راوی: همرزم شهید حمیدرضا نوبخت
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
مأمور الهی
یک بار بچه ها در منطقه ی جنوب، پس از چند روز سعی و تلاش خیلی خسته می شوند، ولی حتی یک شهید هم پیدا نمی کنند. سپس با خلوص نیت به حضرت زهرا (س) متوسل می شوند و سینه می زنند. فردای همان شب، دوباره به جست وجو ادامه می دهند، ولی باز هم چیزی نمی یابند.
در موقع استراحت، بچه ها متوجه ماری می شوند که در یک نقطه ای، مثل این که آن جا را طواف می کند و بچه ها به طرف این مار حرکت می کنند، مار در آن محل به داخل سوراخی می خزد. وقتی بچه ها سر این سوراخ را باز می کنند، پیکر شهیدی نمایان می شود.
نگو که این مار، یک مأمور الهی بوده است، برای کشف این محل. بعد هم نشانه ی یک شهید دیگر پیدا می شود و بعد هم... بدین ترتیب جنازه ی هفت نفر شهید در آن جا پیدا می شود. این موفقیت نتیجه ی توسلات شب گذشته بود.
راوی: حاج رحیم صارمی مسئول تفحص لشکر 31 عاشورا
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مجتبی هست🥰✋
*جوان ترین تکاور شجاع اَرتش*🕊️
*شهید مجتبی یداللهی*🌹
تاریخ تولد: ۲۱ / ۱ / ۱۳۷۰
تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱ / ۱۳۹۵
محل تولد: شهریار
محل شهادت: سوریه
🌹 *او یکی از تکاوران زبده تیپ 65 نوهد (نیروی مخصوص ارتش جمهوری اسلامی) بود*🌷که داوطلبانه برای دفاع از حریم آل الله در سوریه حضور پیدا کرد🍂 مادرش← *آرزوی دامادیاش را داشتم🥀اما شهادت نصیبش شد🕊️ روز تولد و شهادتش یکی شد🎊خدا گلچینش کرد این فقط از تقدیر خداوند است که شهادت و تولدش همزمان شده است💫 بچه من هم مثل خانم فاطمه زهرا(س) از پهلو تیر خورده بود🥀و به شهادت رسید🌷 بچهام فدای اهل بیت(ع)💚 بچهام فدای رهبر💚 و امام خمینی(ره)💚پسرم راه اینان را رفت* 🕊️مجتبی میگفت: *«امام خامنهای اولین جایی که رفت ایرانشهر (یکی از شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان) بود*🍂 (ساواک او را به این منطقه تبعید کرده بود)🥀 *و من هم میخواهم اولین منطقهای که بهانتخاب خود میروم ایرانشهر باشد.🌷 او به ایرانشهر رفت از آنجا راهی حرم اهل بیت(ع) شد.»* در نهایت بعد از رشادت هایی که از خود نشان داد *این تکاور جوان و شجاع ارتش🍃 بر اثر اصابت گلولهای به پهلوی راستش🥀🖤در سن 25 سالگی درجه رفیع شهادت نائل آمد*🕊️🕋
*سروان دوم*
*شهید مجتبی یداللهی منفرد*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔