eitaa logo
در جمع شهیدان
186 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
7 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیکر شهید گمنام در فرماندهی انتظامی تهران آرام گرفت. ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
●حسين در كردستان فرمانده‌ي محور دزلي بود، هميشه كومله‌ها را زير نظر داشت، آنان از حسين ضربه‌هاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند. يك روز سر راه حسين كمين گذاشتند. او پياده بود، وقتي متوجه كمين كومله‌ها شد، سريع روي زمين دراز كشيد و سينه خيز و خيلي آهسته خودش را به پشت كمين كشيد و فردي را كه در كمينش بود به اسارت درمي‌آورد. ●و به او گفت : حالا من با تو چكار كنم؟ كومله در جواب گفت : نمي‌دانم، من اسير شما هستم. حسين گفت: اگر من اسير بودم،‌با من چه مي‌كردي؟ كومله گفت:«تو را تحويل دوستانم مي دادم و بيست هزار تومان جايزه مي‌گرفتم. حسين گفت:«اما من تو را آزاد مي‌كنم. سپس اسلحه او را گرفته و آزادش كرد. آن شخص، فرداي آن روز حدود سي نفر از كومله‌ها را پيش حسين آورد و تسليم كرد آنها همه از ياران حسين در جنگ تحميلي شدند. 🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
حاج "احمد متوسلیان" گروهی از دلاورمردان را از شهرهای مختلف گرد هم آورد و برای مقابله با دشمنانی که از طرف رژیم صدام پشتیبانی می شدند، به کردستان برد و مرکز فرماندهی اش در شهر مریوان قرار گرفت. از لحاظ امکانات و مواد غذایی، وضع رزمندگان زیاد خوب نبود. مخصوصا آشپزی که وظیفه تامین غذا برای آنها را داشت، زیاد وارد نبود و صدای همه را درآورده بود. "حسین قجه ای" فکری به ذهنش رسید. سریع رفت زرین شهر اصفهان و به پدر کشاورزش که دست بر قضا آشپز توانایی هم بود، گفت: "بابا جان، شما فقط یک هفته بیا کردستان، به این آشپز ما پخت و پز رو یاد بده، سر یک هفته خودم برت می گردونم خونه." بچه ها حال می کردند. دست پخت حاج جواد قجه ای حرف نداشت. حسین هم از این که توانسته بود چنین مشکل بزرگی را حل کند، به خود می بالید. یک هفته شد چند ماه و حاج جواد همچنان در آشپزخانه سپاه مریوان مشغول پخت غذا برای رزمندگان اسلام بود. هر چه می رفت سراغ حسین و می گفت: "حسین جون، تو به من قول دادی فقط یک هفته این جا بمونم، الان چند ماه شده." جواب حسین این بود: پدر جان، این آشپزه هنوز کار یاد نگرفته و داره مواد غذایی رو خراب می کنه. شما چند روز دیگه اینجا بمون، خودم برت می گردونم اصفهان. دست آخر حاج جواد شکایتش را برد پیش حاج احمد متوسلیان و به او گفت: "حاج آقا، شما یه کاری بکنید. حسین به من قول داده که بعد یک هفته منو ببره خونه، ولی الان چند ماه گذشته و خبری نشده. هرچی هم بهش میگم حداقل بذار برم مرخصی، اجازه نمیده. تو رو خدا حاجی جون، شما بهش بگین بذاره برم ... بهش بگو، بابا می خوام برم به ننه ات سر بزنم! سردار قجه‌ای سال ۱۳۶۱ در ۲۴ سالگی با سمت فرمانده گردان سلمان که از روز نخست عملیات بیت المقدس وظیفه پدافند در منتهی الیه سمت چپ مواضع تیپ ۲۷محمد رسول الله در حاشیه جاده اهواز - خرمشهر را بر عهده گرفته بود نیروهای گردان سلمان را که فرماندهی‌اش با او بود و در محاصره گازانبری دو تیپ کماندویی عراق گرفتارشده بودند، را تنها نگذاشت و آن قدر مقاومت کرد که همه شهید شدند ولی نگذاشتند وجبی از خاک جاده خرمشهر به دست بعثیان بیفتد. 📎فرماندهٔ گردان سلمان فارسی لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۷/۶/۱۴ زرین‌شهر ، اصفهان ●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۵ خرمشهر ؛ عملیات بیت‌المقدس ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥باید فقط عاشق باشی تا بدانی خاک چه معنی دارد! بدون درک عشق نمیتوان جا ماندن از قافله را درک کرد، تنهایک آدم دلداده میتواند ندای مناجات های رزمندگان را با گوش دل بشنود. تنها باید عاشق باشی تا معنی واقعی بازی دراز را با تمام وجود بفهمی... و این معنا را شهید بهشتی بیش از همه درک کرد که گفت: عرفان واقعی خانگاهش بازی دراز است... 📎سالگرد عملیات غرور آفرین بازی دراز گرامی باد .🌺 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
۵۰۰ تانک‌ دشمن برابر لشکر ۲۵ کربلا آرایش گرفته‌ بود. گفت: به‌نام پنج تن آل‌عبا، ۵ نفر بروند و آن‌ها را منهدم کنند. به جای ۵ نفر،بیش از ۱۵ نفر‌ بلند شدند. کربلای پنج 🌷شهید بصیر🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
. مردان خــدا چہ با صفــا می‌روند دلبــــاختہ در راه خـدا می‌رونــد گویے کہ رسیده حڪم آزادیشــان خندان لب و با میل و رضا می‌روند ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
این روزها عجیب نیازمند نگاه هایتان شده ایم! نگاه از قابــــ چشم مردانے ڪہ خدا را منعڪس مے ڪند.. 📎پ ن: ۱۶ اردیبهشت یادی کنیم از ۱۶ علی اکبر کربلای خانطومان که ۱۳ نفر از این عزیزان در چنین روزی در سال ۹۵، فدایی عمه سادات شدند.🌷 🌷 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
°•| مراسم عروسی ما ، به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجاب کامل داشتم . °•| جالب است برایتان بگویم وقتی فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری ؟ °•| می دانستم رضا دوست دارد شهید شود چون بارها گفته بود ، من هم در جواب فیلمبردار گفتم : انشاء الله عاقبت ما ختم به شهادت شود . °•| من رضا را خیلی دوست داشتم ، فکر می کنم عشق ما خیلی خاص بود . بعد از رضا پرسید : شما چه آرزویی دارید ؟ گفت : همین که خانم گفت . 🌷 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
آن ها که سوی مرقد بانو پریده اند از دیدگاه حضرت زینب پدیده اند این خیل عاشقان که شهید حرم شدند شمعند و پای دختر حیدر چکیده اند سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم🌷 ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
🌷 پاسدار مدافع حرم شهید محمود رادمهر 🌷 تولد ۳ آذر ۱۳۵۹ ساری 🌷 شهادت ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ منطقه خانطومان حلب سوریه 🌷 سن موقع شهادت ۳۶ سال ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ به شما و سایر برادران و خواهرانم وصیت می کنم که نکند واقعه سقیفه بنی ساعده دوباره تکرار شود، نکند عاشورا دوباره تکرار شود و حسین زهرا (علیه السلام) سرش بالای نیزه رود. برادران و خواهران، از تاریخ اسلام درس بگیرید و همواره در راه ولایت ثابت قدم باشید. ✅ برادران، بدانید همانگونه که اهل کوفه، مسلم ابن عقیل ( نماینده امام زمان خود ) را تنها گذاشتند و اکنون مورد لعن ما قرار می‌گیرند، اگر ما هم ولی فقیه را تنها بگذاریم، ما نیز مورد لعن آیندگان قرار خواهیم گرفت. ✅ برادران و خواهران اگر می خواهید دنیا و آخرتتان تضمین شود و از مصائب آخر الزمان در امان باشید و دین‌تان حفظ بماند و عاقبت به خیر شوید، بصیرتتان را افزایش و اطاعت از ولایت مطلقه فقیه را بر خود واجب بدانید ✅ و اگر می خواهید در این دوران پر آشوب، گمراه نشوید، گوشتان به سخنان ولایت مطلقه فقیه و چشمتان به اعمال این بزگوار و تمام وجودتان صرف عمل به خواسته ها و اوامر ایشان باشد 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
باسلام هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم 🌷 سرباز ژاندارمری سابق شهید جمال نژادجواد 🌷 تولد ۲ دی ۱۳۴۳ تهران 🌷 شهادت ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۵ توسط عوامل ضد انقلاب کومله و دمکرات وابسته به دولت تروریست آمریکا در بانه اسیر و بعد از شکنجه های فراوان او را به شهادت رساندند 🌷 سن موقع شهادت ۲۲ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍ بخش‌هایی از وصیتنامه این شهید عزیز ✅ دوست دارم همیشه و در همه حال مخصوصا در مصائب و مشکلات به یاد خدا باشید و نیک بدانید که یاد او بهترین آرامش هاست. ✅ در صحنه باشید و همواره امام خمینی را این نایب بر حق امام زمان را یاری دهید که نه در بیان بلکه در عمل ✅ و همواره خدای را سپاسگذار و شاکر باشید به داشتن چنین نعمتی، ✅ این جنگ را موهبتی بدانید از طرف خدای و از کمک به آن دریغ نکنید. ✅ مرگ را بالاترین و والاترین چیزها می بینم چرا که تنها چیزی که می تواند آدمی را از این دنیای پست و پر مشقت نجات دهد و به دوست برساند، همانا مرگ است. ✅ خدای را شکر فراوان که لحظه مرگم را لحظه شهادتم قرار داد و از این باب نه تنها من که شما نیز خوشحال و خرسند باشید. 🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
شیشه اشک‌های راز و نیاز شهید آستانه پرست 🔹پدرم با اصرار دوستان و شاگردانش، کاندید نماینده مجلس شورای اسلامی شد؛ حتی شاگردان پدرم بدون اطلاع وی، ستاد تبلیغات تشکیل دادند؛ پس از رأی‌گیری دکتر حبیبی، شهید کامیاب به مجلس راه پیدا کردند اما پدر به دور دوم افتاد؛ شهید کامیاب ۲ روز قبل از شهادت پدرم، ترور شد و به شهادت رسید؛ ‌پدرم از این موضوع بسیار ناراحت بود و می‌گفت «خدا بر عذاب منافقان بیافزاید؛ آن‌ها به اسم اسلام، جوانان و مردم را فریب می‌دهند». در نوارهای سخنرانی‌ پدرم علیه منافقان، خشم و عصبانیتش نسبت به این گروهک مشهود است: . 🔹*قاتل شهید آستانه پرست شاگرد ۱۷ ساله ای بود که توسط منافقان اغفال شده بود، وی پس از ۶ ماه دستگیر شد؛ شهید آستانه‌پرست تا ۳ روز در بیمارستان بستری بود؛ شاگردانش دائماً به ملاقاتش می‌رفتند؛ وی قدرت نوشتن نداشت و به صورت لب‌خوانی مطالب را می‌گفت؛ از سویی دیگر منافقان پیغام داده بودند اگر آستانه‌پرست بهبود پیدا کند، بیمارستان را به آتش می‌کشیم؛ پس از شهادتش، کوچه‌ها و خیابان‌ها مملو از جمعیت بود و مردم می‌گفتند «فرزندانش بی‌پدر نشدند، یک مشهد بی‌پدر شد» ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
تــــو که رفتی ؛ همه جا ویــــران شد!!! ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
خیلی کم خانه بود، اکثراً بودند..اطرافیان همیشه اعتراض می‌کردند و به من می‌گفتند که شما چگونه می‌کنید بچه‌ها یک دل سیر را ندیدند.یک روزی به او گفتم:«خسته نشدی؟ نمی‌خواهی استراحت کنی؟ گفت:«مگر چقدر است که من خسته شوم برای هم وقت زیاد است... 🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
💢در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه می‌انداختند گردنشان الا ؛ یک داشت که همیشه گردنش بود...یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه 💢انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما امام حسین علیه السلام هستیم...گفتم: الان که محرم و صفر نیست!گفت: مادرم! عزادار علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم... ‌ ‌ 🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
«مردم این زمانه ما را سرکوب می کنند که کجا می روید و برای چه کسی می جنگید اما آنان غافلند که ما خودنمیرویم، گویی مارا صدا می زنند...قلبمان، پایمان را به حرکت وامیدارد جز اینکه دخترعلی(ع) و سه ساله امام حسین (ع) بر روی اسم ما مهر زده اند» 🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
نگاهی بر زندگی دانشجوی شهيد جلال شادكام تربتی 🔹این شهید والامقام در دوران بیماری‌اش دست از فعاليت‌های خود بر نداشت و ضمن انجام امور محوله از سوی مسجد، در منزل نيز به ادامه تحصيل می‌پرداخت و به اين ترتيب موفق به اخذ مدرک ديپلم شد. 🔹جلال شادکام در كنكور سراسري سال ۱۳۶۳ موفقيتی به دست نياورد اما همچنان به تلاش خود ادامه داد و ضمن پرداختن به امور جاری مسجد محل از هرگونه خدمتی به اسلام و انقلاب دريغ نكرد. 🔹در سال ۶۵ سال موفقيت او در كنكور سراسری و قبولی در رشته فيزيک كاربردی دانشگاه فردوسی بود، اما هنوز يک ترم را پشت سر نگذاشته بود كه از طريق برادرش از آغاز عمليات كربلای ۴ مطلع گرديد؛ بدين ترتيب مجددا عازم منطقه عملياتی شد. برادرش مسعود در همان تاريخ مفقود گرديد؛ او می‌گفت: «مفقود شدن برادرم مانعی براي شركت من در عمليات نخواهد بود». ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
نگاهی بر زندگی دانشجوی شهيد جلال شادكام تربتی 🔹این شهید والامقام در دوران بیماری‌اش دست از فعاليت‌های خود بر نداشت و ضمن انجام امور محوله از سوی مسجد، در منزل نيز به ادامه تحصيل می‌پرداخت و به اين ترتيب موفق به اخذ مدرک ديپلم شد. 🔹جلال شادکام در كنكور سراسري سال ۱۳۶۳ موفقيتی به دست نياورد اما همچنان به تلاش خود ادامه داد و ضمن پرداختن به امور جاری مسجد محل از هرگونه خدمتی به اسلام و انقلاب دريغ نكرد. 🔹در سال ۶۵ سال موفقيت او در كنكور سراسری و قبولی در رشته فيزيک كاربردی دانشگاه فردوسی بود، اما هنوز يک ترم را پشت سر نگذاشته بود كه از طريق برادرش از آغاز عمليات كربلای ۴ مطلع گرديد؛ بدين ترتيب مجددا عازم منطقه عملياتی شد. برادرش مسعود در همان تاريخ مفقود گرديد؛ او می‌گفت: «مفقود شدن برادرم مانعی براي شركت من در عمليات نخواهد بود». ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از صفحه اسکرین بگیرید هر شهیدی براتون اومد ۱۴ صلوات به نیت سلامتی و تعجیل‌‌ در فرج بفرستید و ثوابش رو به اون شهید هدیه کنید😍 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
همیشه اݩتهاے پیامکے که مے فرستــــاد مے نوشت:کارهاټ رو ݕہ شہـــــدا بسپار🍂🍂🍂 🕊شهید مدافع حرم مهݩدس سید میلاد مصطفوی🕊 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 🌷 ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۰۲/۱۵ ◻️محل ولادت: همدان، شهر بهار ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۲۵ ◻️محل شهادت: حلب، سوریه ◽️عملیات: محرم ✍🏻قسمتی از وصیتنامه: دوستان عزیز شما را قسم به خدا که راه امام حسین (ع) را که راه عاقبت به خیری و مهمترین کار است را ادامه دهید، حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت به خیری در همین راه است و همیشه یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید چون شهدا همیشه زنده اند و من وجود آنها را در زندگی خود همیشه احساس می کردم. 🔹سیدمیلاد رابطه ی بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زین‌الدین یاد میکرد. 🔸تمام خوبی های که یک انسان میتوانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاقِ دارا بود، سید عزیز به فریضه نماز اول وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنودیت و عبادت سوق میداد. ✨پیکر سید میلاد پس از شهادت به دست داعشی‌های حرامی افتاد، دست و پا و سر مطهر رو از تن جدا می کنند و با خودشون می برند، پیکرشون چند روز زیر آفتاب می مونه ✨و کسی از محل پیکر خبر نداشته، به خاطر بیقراری های پدر و خواهرشون، شهید به خواب یکی از دوستانشون میان و در خواب محل پیکرشون رو نشون میدن و میگن می خواستم گمنام بمونم ولی به خاطر بیقراری پدرم بیایید من رو ببرید. همیشه آماده شهادت بود، می‌گفت ما باید با شهادت از دنیا بریم... ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کربلای خان طومان چه گذشت؟ ۱۶اردیبهشت سالروز شهادت شهدای خانطومان🕊🌹 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
میگفت‌قبݪ‌از‌شوخے نیت‌تقـرّب‌ڪن‌و‌تودݪت‌بگوــ "دݪِ‌یہ‌مؤمنُ‌شادمیڪنم،‌قربہ‌اِلےاللّٰه" - این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت... ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔰 | الگوی شهید برونسی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند... 📝 بخش اول خواهر شهید برونسی: 🔸 شخصیتی که برای الگو بود، رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای بود. مهدی برونسی، دومین فرزند شهید برونسی : 🔹پدرم پيش از انقلاب در روستا كشاورز بودند. وقتی در روستا بحث تقسيمات اراضی پيش می‌آيد، پدرم از گرفتن زمين‌ها خودداری كرده و می‌گويد: « اين زمين‌ها برای طاغوت است و كاركردن در آن اشكال دارد» پدرم از روستا به شهر می آيد برای پيدا كردن كار، در مغازه لبنيات فروشی و سپس سبزی‌فروشی مشغول به كار می‌شود. صاحب كارهايش مشكلاتی داشتند و چون پدر به لقمه حرام خيلی حساس بود، اين كارها را رها كرده و در آخر به شغل بنايی و كارگری مشغول می شود و از اين طريق امرار معاش می كند كه بعدها از نگاه رهبر عزيزمان معروف می شوند به «اوستا عبدالحسين بنا». پدرم در زمان رژيم طاغوت فعاليت‌های فراوانی داشتند و از اين طريق با رهبر معظم انقلاب آشنا می شوند. من مطمئن هستم كه اگر خداوند به پدرم صدها بار جان می داد باز هم در راه اسلام و كشور و دفاع از ولايت آن را فدا می‌كرد. بنده نيز تا زنده‌ام پيرو راه پدرم و جانفدای رهبرم هستم. ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
🔰 | ماجرای ۳۶ عكس يادگاری خانواده شهید برونسی با آقا! 📝 بخش دوم ➕ مهدی برونسی، دومین فرزند شهید برونسی : 🔸 سال ۷۵ بود. بنده و دو تا از برادرانم قرار بود از بنياد شهيد به شلمچه برويم. ايام عيد نوروز بود، همان روزهای اولی كه حضرت آقا به تشريف آوردند. من در دلم يک چيزهايی می‌گذشت كه حضرت آقا مشهد هستند و اگر بيايند منزل ما و من نباشم، بايد حسرت ديدار آقا را بخورم، از طرفی هم همان شب خواهرم زينب خواب ديد و تعريف كرد كه آقا آمدند منزل ما، ديگر با خواب زينب، آمدن آقا حتمی است و مادرم هم احساس می‌كرد آقا به منزل‌مان می‌آيند. 🔹من بين رفتن و نرفتن مانده بودم، اما چون دو برادرم عباس و حسين قرار بود تنها نباشند و از من كوچک‌تر بودند بايد با آنها می رفتم. با اصرار مادرم قرار شد كه با برادرهايم به بروم. بعد از ظهر حاضر شديم و به بنياد شهيد رفتيم كه راهی بشويم ولی هنوز اتوبوس‌ها آماده نبودند تا ۱۰ شب منتظر شديم كه حركت كنيم. دل توی دلم نبود و خيلی دوست داشتم كه اين سفر را نروم، آمدم و به برادرانم گفتم كه می‌شود شما برويد شلمچه و من نيايم، گفتم خودتان بزرگ شده‌ايد هوای همديگر را داشته باشيد، بالاخره راضی شدند و من خداحافظی كردم و آمدم. وقتی مادرم من را ديد، گفت: مگر شماها هنوز نرفتيد؟ گفتم: چرا، داداش حسين و عباس رفتند ولی من نرفتم و برگشتم. مادرم گفت: چرا؟ گفتم راستش به دلم افتاده كه امسال حضرت آقا به منزل ما می‌آيند، وقتی اين را گفتم مادرم چيزی نگفت. فردا شب نزديک نماز مغرب و عشا بود كه زنگ خانه به صدا درآمد، رفتم در را باز كردم، آقايی گفت: ساعت هشت شب از صدا و سيما برنامه روايت فتح برای مصاحبه با شما می‌آيند، آن آقا رفت، همه آماده شدند و خانه را مرتب می‌كرديم. 🔸من آنجا در دلم گفتم نكند به بهانه صدا و سيما حضرت آقا بيايند و بروند و عكس يادگاری با آقا نگرفته باشيم. سريع رفتم يك دوربين عكاسي كرايه كردم، با يک فيلم ۳۶ تایی كه اگر آقا آمدند چند يادگاری بگيرم. دقيقاً يادم هست نزديک ساعت هشت و نيم بود كه باز زنگ خانه به صدا در آمد. آقا ابوالحسن، برادرم رفتند در را باز كردند، من طبقه بالا بودم، آمدم كه از راهرو پايين بيايم يک لحظه صحنه ای را ديدم كه خشكم زد. اصلاً باورم نمی‌شد يعنی درست می‌بينم رهبر معظم انقلاب، چقدر آن لحظه برايم لذت‌بخش بود، احساس عجيب و خاصی به من دست داد. 🔹 از خوشحالی نمی‌دانستم چه كنم. خیلی زود آمدم داخل اتاق و با خوشحالی و اشك گفتم: مامان، آقا! مادرم متوجه نشد كه چه گفتم، زود برگشتم از پله‌ها بروم پايين، از در كه بيرون آمدم حضرت آقا را ديدم، خیلی زود دست آقا را بوسيدم و با ايشان روبوسی كردم، حسابی گريه‌ام گرفته بود. حضرت آقا هم دست نوازش بر سر و رويم كشيدند. تعارف كردم و داخل آمدند تا مادرم چشمش به معظم‌له افتاد مات و مبهوت ماند. احوالپرسی كردند و ایشان تشريف آوردند و نشستند. در آن شب به يادماندنی حضرت آقا ۴۵ دقيقه منزل ما تشريف داشتند و تك تك جويای احوال همه ما شدند و از هم دو تا خاطره تعريف كردند و من هم از فرصت استفاده كردم و به آقا گفتم اجازه می‌فرماييد با حضرت عالی يك عكس يادگاری بگيرم، حضرت آقا فرمودند: چهل تا بگير و آن شب ۳۶ عكس يادگاری با حضرت آقا گرفتيم! ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan