eitaa logo
در جمع شهیدان
187 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ تیر به کف دستش خورده و انگشتان دست راستش حرکت نداشت. سال ۶۷ بود. عراق مثل ابتدای جنگ، به طور گسترده در حال گذر از مرزهای ایران و تصرف خاک ایران بود، جبهه ها خالی از نیرو شده بود. حضرت امام فرمان دادند که مردم جبهه را پر کنند. حسین سر از پا نمی شناخت.بلافاصله آماده شد تا به جبهه برود.لباس پوشید، پوتین را به پا کرد، اما چون انگشتانش حس نداشت، نمی توانست بند پوتین را ببندد. صدای مادرش زد تا بند پوتین را برایش ببندد. تا مادر بیاید چند دقیقه طول کشید. ناگهان حسین با ناراحتی پایش را چند بار به زمین کوبید و گفت: عجله کنید، حرف امام زمین مانده... حرف امام عقب افتاد... 🌷 ایت الله نجابت علاقه ای خاص به حاج حسین داشت. زمانی که به حج مشرف شد حاج حسین را هم با خود برد. آقا نقل می کرد در سفر حج می خواستیم نماز جماعت بخوانیم, برای اینکه چه کسی جلو بایستد استخاره کردم, برای همه بد آمد. آخر برای حاج حسین استخاره گرفتم, خوب آمد به ایشان اقتدا کردیم.که شکر خدا به همه حال خوبی دست داد... آقا این خاطره را نقل می کرد و می گفت:حاج حسین از اولیا است! بعد از شهادت حاج حسین, آقا به منزل آمدند و فرمودند:مدتی پیش در عالم خواب دیدم در باغی هستم که دو نهر یکی از شیر و دیگری از عسل جاری است. همه شهیدان دور شهید دستغیب نشسته بودند. در همین هنگام حاج حسین وارد شد و همه شهدا به احترام ایشان ایستادند. .. از خواب پریدم, ساعت و تاریخ خواب را یادداشت کردم که بعد دیدم منطبق با ساعت و تاریخ شهادت حاج حسین است...
❣مسلم تازه از خط برگشته بود. یکی از برادران بسیجی همراه ما پوتین نداشت. پدرم، شیخ شنبه به مسلم گفت: آقای شیر افکن این برادر بسیجی ما پوتین ندارد. مسلم خندید و گفت: آشیخ شنبه، پوتین بهتر از پوتین من سراغ داری؟ سریع پوتینش را در آورد و به بسیجی داد، دستی از محبت به سرش کشید و صورت او را بوسید. بسیجی با خوشحالی فراوان پوتین را پوشید و رفت. 🌷عملیات کربلای 5 به مراحل نفس گیر خود رسیده بود. طولانی شدن زمان عملیات رمق بیشتر بچه را گرفته بود هر کدام از بچه ها که مجروح می شدند، مسلم سراغ او می رفت و می گفت: راحت شدید، برید مرخصی برای استراحت! در ادامه عملیات در منطقه نهر جاسم ترکشی به ساق پای راست مسلم نشست و باعث شد پایش بشکند. درد امانش را بریده بود، اما با خنده با لهجه کازرونی خودش گفت: آخیش راحت شدم من هم به مرخصی و استراحت می روم! 🌷بعد از جنگ با اینکه عوارض شیمیایی او را از پا انداخته بود، با این حال در منطقه مانده بود، کار ها را سرو سامان می داد و از همه دلجویی می کرد. سرفه هایش قطع شدنی نبود، انقدر سرفه می کرد که خون از گلویش می جوشید. به شوخی به مسلم می گفتم دیگر به پایان عمرت نزدیک شده ای بهتر است هر چه داری به دیگران ببخشی. همین کار را هم می کرد، حقوقش را صرف دوستان می کرد و برایشان هدیه می خرید. بعد هم که برای گذراندن دوره دافوس به تهران رفت، اما بیشتر از چند جلسه در کلاس حاضر نشد. می گفت: دیگر عمری باقی نیست که صرف آموزش کنم، دیگران بروند. برگشت و شهید شد.
❣پنج پسر داشتم، اما عبدالله چیز دیگری بود. یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم. زل زد تو چشم هایم. نگاهش دلم را لرزاند. گفت: مامان من تو نمیخوای خمس پسرهات رو بدی؟ ● گفتم: مادر نرو سوریه. عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت ها که چادرت رو می کشدی سرت و دست ما پنج تا رو می گرفتی و میکشوندی تو هیئت و مسجد... ● در روضه ضجه می زدی و می گفتی: کاش کربلا بودیم یاری ات می کردیم، یادته؟؟ بلند بلند داد می زدی که خانم زینب من و بچه هام فدات بشیم. ● بفرما الان وقت عمل شده. گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه کنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون ؛ مگه هیچ کدام از اونایی که زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن. آنقدر گفت و گفت تا راضی ام کرد.
وقتی همسر شهید چمران فکر کرد مصطفی به او ظلم کرده ✍در بخشی از کتاب «چمران به روایت همسر شهید»، می‌خوانیم: از لبنان که آمدیم هر چه داشتیم گذاشتیم برای مدرسه. در ایران هم که هیچ چیز. بعد یکدفعه مصطفی رفت و من ماندم که کجا بروم؟ شش ماه اینطور بود تا امام فهمیدند این جریان را. خدمت امام که رفتیم به من گفتند: «مصطفی برای دولت هم کار نکرد. هر چه کرد به دستور مستقیم خودم بود و من مسئول شما هستم». 🔸بعد بنیاد شهید به من خانه داد. خانه هیچی نداشت. «جاهد»- یکی از دوستان دکتر- از خانه خودش برای من یک تشک، چند بشقاب و ... آورد تا توانستم با پدرم تماس بگیرم و پول برایم فرستادند. به خاطر این چیزها فکر می‌کنم مصطفی به من ظلم کرد. البته نفسانی بود این حرفم. بعد که فکر کردم، می‌دیدم مصطفی چیزی از دنیا نداشت، اما آنچه به من داد یک دنیا است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرزند یکی از شهدای مقاومت در آغوش سردار قاآنی در حاشیه همایش بین المللی مکتب نصرالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی برای اولین بار شهید سید فواد شکر، شهید عماد مغنیه و شهید سیدمصطفی بدرالدین توسط شهید سید حسن نصرالله به رهبر انقلاب معرفی شدند
🔴اولین شهید عربستانی در راه قدس 🔹دکتر عمران احمد المغسل از شهروندان شیعه عربستانی در نبرد با دشمن صهیونیستی در جنوب لبنان به شهادت رسید. 🔹این شهید فرزند احمد ابراهیم المغسل از رهبران جنبش حزب الله حجاز است که اکنون در زندان های رژیم آل سعود، محبوس است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه چیز آرام بخش تر از شنیدن صدای یک شهید وقتی که با خدا حرف میزنه؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر کمتردیده‌شده از دیدار شهید نصرالله، اعضای حزب‌الله لبنان و شهید سلیمانی با رهبر انقلاب شهادتت عجب داغ جگر سوزی است یا سیدالقائد 😭 ۳ ✌️ ─═┅═༅🇵🇸𖣔🇮🇷𖣔🇱🇧༅═┅┅─ به‌کانال‌ولایی بپیوندید👇 @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ «سید عزیز ما» 🔹تصاویر کمتر دیده شده از دیدار شهید نصرالله، اعضای حزب‌الله لبنان و نیز شهید سلیمانی با رهبر انقلاب شهید
«ذرات وجودم به وحدانيت و رسالت حضرت محمد (ص) و ولايت حضرت علی (ع) و يازده فرزند معصوم امام علی (ع) شهادت می‌دهد.   خدايا! بخاطر ارادتی كه به صديقه كبری حضرت زهرا (س) دارم، اگر دست خالی به سويت می‌آيم مرا ببخش و قبولم فرما!.   ای خدای بزرگ! رهبر عزيز انقلاب و انقلاب اسلامی ملت ايران را تا ظهور آخرين ذخيره‌ات حفظ بفرما و با ظهور حضرت مهدی (عج) در دل‌های اين ملت ستم كشيده را با دست‌های مباركش شفا عنايت فرما.   ای خدای بزرگ مرگ مرا و خانواده‌ام را شهادت مقرر فرما.   از پدر و مادر عزيزم و همسر مهربانم كه در طول سال‌های دفاع مقدس و بعد از آن ياری صديق برای حقير بوده و با دست خالی من ساخت و دم برنياورد حلاليت می‌طلبم. 🌷 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
🔹در سال ۱۳۶۱ بود که من با شهید نصر اصفهانی آشنا شدم و آن زمان او هنوز بصورت رسمی وارد نیروی زمینی ارتش نشده بودند. 🔸در همان سال با شهید نصر اصفهانی عقد ازدواج بستم و بعد از آن با همفکری یکدیگر به این نتیجه رسیدیم که او در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کند. این پیشنهاد را دوستان شهید بویژه شهید صیاد شیرازی به ایشان دادند. 🔹و محمد در حالی که خدمت سربازی را تمام کرده بود، به تشویق شهید صیاد شیرازی وارد دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شدند. و ما سالیان بسیار سختی را گذراندیم. او در طول دوره دانشجویی هم بارها به منطقه اعزام می شد. 🔸سال ۱۳۶۳ محمد جعفر افسرشده بود و من مادر، و او برای همیشه به جبهه رفت. او از روحیه و شهامت فوق العاده ای برخودار بود. در عین اینکه شجاعانه در مقابل دشمن می ایستاد، قلب رئوفی در محبت ورزیدن به دوستان و همرزمانش داشت. 🔹در آن دوران سخت و دلهره آور او به جنگ می رفت و ماهها در منطقه بود و ما تنها از طریق نامه در ارتباط بودیم. 🔸خدا می داند هر نامه ای که از طرف او بدستم می رسید،انگار که دوباره متولد شده باشم. در عملیات مرصاد در یک نبرد تن به تن در منطقه مریوان به شدت مجروح شده بود. 🔹ترکشی داشت که تا لحظه شهادت در بدنش مانده بود و دائم در گردش بود حتی بگونه ای بود که از کمر درد توان بلند شدن و نشستن را نداشتند و خیلی برایش مشکل ساز شده بود که پزشکان ترجیح داده بودند به خارج برای مداوا بروند اگر در ایران درمان می شد احتمال قطع نخاع وجود داشت. اما مهمترین موضوع این بود که همسر مجروح من شیمیایی شده بود و این رنج مضاعفی برایش بود. 🔸آن ترکش ها درد و رنجی که داشت باعث شده بود که پزشکان به شیمیایی شدن ایشان توجه نکنند. از طرفی علایم خاص و مشهودی هم بر روی بدن وجود نداشت. در حدود سه الی چهار سال قبل از شهادت، علایم درونی ظاهر شد و روز به روز بیشتر وخیم تر می شد. 🔹او چندین مرتبه تحت عمل جراحی قرار گرفت و متاسفانه بهبودی حاصل نمی شد. در روزهای آخر جسمشان نحیف شده بود و داروها دیگر تاثیر نمی گذاشت. 🔸شیمی درمانی دیگر جواب نمی داد و پزشکان اعلام کردند که ایشان را به منزل ببرید. متاسفانه داروها دیگر جواب نمی دهند. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ تیپ ۱ لشگر ۷۷ پیاده ثامن الائمه 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۹/۶/۱۰ اصفهان ●شهادت : ۱۳۷۵/۸/۱۹ بیمارستان ۵۰۲ ارتش 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
" امام عزیز و ولی فقیه دستور فرموده الی بیت المقدس باید تا بیت المقدس جنگید ؛ پس ما می‌جنگیم و باید بجنگیم و تا ظهور آقا امام زمان (عج) چاره‌ای جز انتخاب این راه نداریم.." 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
شهید تولد: 1346/06/01 شهادت: 1397/08/15 🌷🌼🌸💐🌹 زندگي نامه: شهریور 1349: از تولد تا دانشگاه علوم انتظامی شهریور ماه 1349 بود که در یک خانواده کارگری متولد شد. نامش را بی آنکه از عاقبت سرنوشت مطلع باشند نورخدا نهادند. سیدنورخدا، نفس کشید، قد کشید و بزرگ شد تا در آستانه‌ی جوانی، پس از اخذ مدرک دیپلم و شرکت در عملیات مرصاد، سرانجام با پایان خدمت وظیفه عمومی، وارد دانشگاه علوم انتظامی شود. بی تردید، ورود به دانشکده علوم انتظامی، فصل تازه ای از زندگی او را رقم زد تا یاد و نامش، در پیوندی استوار، تفسیری از نورِخدا باشد برای آنان که دل در گرو آب و خاک ایران اسلامی دارند. مرداد 1367: شرکت در عملیات مرصاد و مقابله با گروهک منافقین در هجدهمین تابستان زندگی، سیدنورخدا بارها تصمیم می‌گیرد تا برای شرکت در جبهه‌ نبرد حق علیه باطل، وارد کارزار شود اما، درست در لحظه‌ی اعزام، توسط اقوام نزدیک از اتوبوس حامل رزمندگان پیاده می‌شود، غافل از اینکه او مصداق "عِندَ رَبِّهِمْ یرزقونَ" است و نزدیکان از این مهم، غافل ! 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
شهید 🌹در نهایت، مرداد 67، نورخدا برای مقابله با گروهک تروریستی منافقین در عملیات مرصاد حاضر می‌شود، فرماندهان تصمیم می‌گیرند تا از این بسیجی لرستانی به عنوان سقای رزمندگان استفاده کنند، که نورخدا، ناخواسته می‌پذیرد. در میان گرد و غبار حاصل از شلیک گلوله و خمپاره، آن زمان که سید قصد رساندن آذوقه به همرزمان را دارد، یک بسیجی دلاور از راه رسیده و بار او را برای حمل تا مقصد به دوش می‌کشد، ناگهان، خمپاره‌ای منفجر و همرزم سید، درمقابل دیدگانش، اشهد نخوانده، به یاران شهید می‌پیوندد. تیر 1376: فارغ التحصیلی از دانشگاه علوم انتظامی و اشتغال در کلانتری 🌷تیرماه 1376، سید، از دانشگاه علوم انتظامی فارغ التحصیل، و با تصمیم فرماندهان، مامور می‌شود تا در کلانتری باقرشهر تهران انجام وظیفه کند. جابجایی ها تا آنجا پیش می‌رود که او، در اکثر کلانتری‌های تهران بزرگ انجام وظیفه می‌کند. اما این پایان کار کسی که نامش نورِخداست کافی نیست. پس تقدیر، یک دهه "10 سال" او را در انتظار می‌گذارد تا شاید خدای بزرگ، نام و نشان این سرباز وطن را، درآمیخته کند. 10 سال بعد/ تیر 1386: تماس از فرماندهی، انتقال به سیستان و بلوچستان 🌸تیر ماه 1386، یکی از فرماندهان ستادی، در تماسی تلفنی با سیدنورخدا، از انتقال وی به ستاد فرماندهی انتظامی استان سیستان و بلوچستان خبر می‌دهد. در همین رابطه، کبری حافظی "همسر و پرستار شهید زنده لرستان"، به نگارنده می‌گوید: همکار سید در پایان مکالمه تلفنی، جمله‌ای بر زبان آورد که لبخند سیدنورخدا، و البته نگرانی من را به همراه داشت، جمله کوتاه بود: "سید جان، پیشاپیش شهادتت مبارک" !. 💚چند ماه بعد/ از فرماندهی سید در یگان تکاوری زاهدان تا جانشینی یگان تکاوری لار چند ماه پس از انتقال به سیستان و بلوچستان، سیدنورخدا بعد از طی یک دوره‌ی سخت تکاوری، به عنوان فرمانده یگان تکاوری زاهدان و پس از آن جانشینی فرمانده یگان تکاوری لار منصوب می‌شود تا زندگی او، ابعاد تازه‌ای به خود بگیرد. تیر 1386 تا اسفند 1387: بیست ماه اضطراب خانواده، بیست ماه دفاع سیدنورخدا از مرزهای کشور ❤️همسر سیدنورخدا، در گفت‌وگو با نگارنده، از یک سال و 8 ماه اضطراب و نگرانی سخن می‌گوید، از اینکه تقدیر چه برایشان رقم خواهد زد و آیا سیده زهرا 6 ساله و سید محمد 5 ساله، بار دیگر، آغوش گرم و دستان مردانه‌ی پدر را لمس خواهند کرد ؟!. زندگی جاری و زمان از گلوی ساعتی شنی درگذر است، که سرانجام، روز واقعه فرامی‌رسد !. 🌺سروان چِناشکی می‌گوید: "در ارتفاعات منطقه لار، در حال تبادل آتش با نیروهای ریگی ملعون بودیم. شدت درگیری بالا بود و ما سعی داشتیم با کمترین تلفات، موجبات عقب نشینی و شکست نیروهای گروه تروریستی"جندالشیطان" را فراهم کنیم. من و سید و یکی از بچه‌ها در صف اول بودیم، سید اشاره کرد که دونفر از اشرار را پشت یک تخته سنگ دیده، من اسلحه را مسلح کردم و روی رگبار گذاشتم، در حالت نشانه بودم که یکی از اشرار در تیررس قرار گرفت، بلافاصله شلیک کردم اما به یکباره، تیر تک‌تیرانداز دشمن به کتف راست من اصابت کرد. یک لحظه که به خود آمدم، دیدم سیدنورخدا هم تیر خورده و روی زمین افتاده، رد خون را که گرفتم، فهمیدم که تیر به سر سید اصابت کرده، آنجا بود که شهادتین را به نیابت از آقا سید به جا آوردم". 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
🍃براے شهید شدن گاهی  یک خلوت سحر هم ڪافیست ... 🍃 دل ڪه شهید شود، در نهایت انسان شهید میشود... ❤️هدیه به روح شهیدان بزرگوار صلوات❤️ در زمان غیبت، اطاعت محض از ولایـت فقیـه داشته باشید. دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
🌱🕊 💌🌹 اگر... خدایی نکرده ذره ای از "ولایت فقیه" فاصله بگیریم؛ نمی‌گویم شکست بلکه نابودی ما حتمی‌ست! 🕊 دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
گل باغ پدرت بودی و پرپر نشدی سوخته در وسط شعله، پس ِ در، نشدی فاطمه بوده ای اما جگری از تو نسوخت وسط شعله ی آتش پسری از تو نسوخت گل رویت به خدا لطمه ای از خار ندید پهلویت از نوک مسمارِ در، آزار ندید تو گل یاس پدر بوده ای اما نه کبود روی گلبرگ تنت جای غلافی که نبود در دل حادثه ها زخم به روی تو نخورد دست نامحرم بی رحم به روی تو نخورد هفده روز قم از داغ تو سرتاسر سوخت او نود روز غریبانه در آن بستر سوخت به یاد شهید مدافع حرم دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
چون پر پروانه تا که دست گشودم دست مرا لحظه ی قنوت گرفتند ... 🌷شهید مدافع حرم 🌷 📎اللهم ارزقنا توفیق الشهادة🌷 📿 اول وقت دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
‍ مرحوم آیت الله سید علی آقا قاضی ره در یکی از نامه هایشان چنین می نگارند : بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سایر فرائض در احسن اوقات؛ و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛و تسبیح صدیقه طاهره صلوات الله علیها بعد از هر نماز و خواندن آیه الکرسی و سجده شکر و خواندن سوره "یس" بعد از نماز صبح و "واقعه" در شب ها؛ و مواظبت بر نوافل لیلیه؛ و قرائت مسبحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن. مدتی به این مداومت نمایید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید. ان شاءالله ♦️ تذکرة الاولیاء دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
✨برگرفته از حکمت ۲۱۳ أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ الْأَلَمِ، تَرْضَ أَبَداً. چشم خود را بر رنج و سختی‌ها فرو بند تا همیشه راضی باشی. دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
📸کمی بخندید که بسیار گریه خواهید کرد دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
🌸🌼☘️ ... به روی مرگ خندیدند و رفتند ... دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
⭕️ تصویر بالا: رزمندگان جنگ تحمیلی - سال ۱۳۶۰ - در کانال(جان پناه در برابر دشمن بعثی) تصویر پایین: رزمندگان رژه اهواز- هفته دفاع مقدس سال ۱۳۹۷ -در کانال(جان پناه در برابر حمله تروریستی دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem 🤲 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید