eitaa logo
در جمع شهیدان
187 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهی بر زندگی دانشجوی شهيد جلال شادكام تربتی 🔹این شهید والامقام در دوران بیماری‌اش دست از فعاليت‌های خود بر نداشت و ضمن انجام امور محوله از سوی مسجد، در منزل نيز به ادامه تحصيل می‌پرداخت و به اين ترتيب موفق به اخذ مدرک ديپلم شد. 🔹جلال شادکام در كنكور سراسري سال ۱۳۶۳ موفقيتی به دست نياورد اما همچنان به تلاش خود ادامه داد و ضمن پرداختن به امور جاری مسجد محل از هرگونه خدمتی به اسلام و انقلاب دريغ نكرد. 🔹در سال ۶۵ سال موفقيت او در كنكور سراسری و قبولی در رشته فيزيک كاربردی دانشگاه فردوسی بود، اما هنوز يک ترم را پشت سر نگذاشته بود كه از طريق برادرش از آغاز عمليات كربلای ۴ مطلع گرديد؛ بدين ترتيب مجددا عازم منطقه عملياتی شد. برادرش مسعود در همان تاريخ مفقود گرديد؛ او می‌گفت: «مفقود شدن برادرم مانعی براي شركت من در عمليات نخواهد بود». ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ 🤲اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید 🥀 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
نگاهی بر زندگی دانشجوی شهيد جلال شادكام تربتی 🔹این شهید والامقام در دوران بیماری‌اش دست از فعاليت‌های خود بر نداشت و ضمن انجام امور محوله از سوی مسجد، در منزل نيز به ادامه تحصيل می‌پرداخت و به اين ترتيب موفق به اخذ مدرک ديپلم شد. 🔹جلال شادکام در كنكور سراسري سال ۱۳۶۳ موفقيتی به دست نياورد اما همچنان به تلاش خود ادامه داد و ضمن پرداختن به امور جاری مسجد محل از هرگونه خدمتی به اسلام و انقلاب دريغ نكرد. 🔹در سال ۶۵ سال موفقيت او در كنكور سراسری و قبولی در رشته فيزيک كاربردی دانشگاه فردوسی بود، اما هنوز يک ترم را پشت سر نگذاشته بود كه از طريق برادرش از آغاز عمليات كربلای ۴ مطلع گرديد؛ بدين ترتيب مجددا عازم منطقه عملياتی شد. برادرش مسعود در همان تاريخ مفقود گرديد؛ او می‌گفت: «مفقود شدن برادرم مانعی براي شركت من در عمليات نخواهد بود». ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از صفحه اسکرین بگیرید هر شهیدی براتون اومد ۱۴ صلوات به نیت سلامتی و تعجیل‌‌ در فرج بفرستید و ثوابش رو به اون شهید هدیه کنید😍 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
همیشه اݩتهاے پیامکے که مے فرستــــاد مے نوشت:کارهاټ رو ݕہ شہـــــدا بسپار🍂🍂🍂 🕊شهید مدافع حرم مهݩدس سید میلاد مصطفوی🕊 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 🌷 ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۰۲/۱۵ ◻️محل ولادت: همدان، شهر بهار ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۲۵ ◻️محل شهادت: حلب، سوریه ◽️عملیات: محرم ✍🏻قسمتی از وصیتنامه: دوستان عزیز شما را قسم به خدا که راه امام حسین (ع) را که راه عاقبت به خیری و مهمترین کار است را ادامه دهید، حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت به خیری در همین راه است و همیشه یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید چون شهدا همیشه زنده اند و من وجود آنها را در زندگی خود همیشه احساس می کردم. 🔹سیدمیلاد رابطه ی بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زین‌الدین یاد میکرد. 🔸تمام خوبی های که یک انسان میتوانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاقِ دارا بود، سید عزیز به فریضه نماز اول وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنودیت و عبادت سوق میداد. ✨پیکر سید میلاد پس از شهادت به دست داعشی‌های حرامی افتاد، دست و پا و سر مطهر رو از تن جدا می کنند و با خودشون می برند، پیکرشون چند روز زیر آفتاب می مونه ✨و کسی از محل پیکر خبر نداشته، به خاطر بیقراری های پدر و خواهرشون، شهید به خواب یکی از دوستانشون میان و در خواب محل پیکرشون رو نشون میدن و میگن می خواستم گمنام بمونم ولی به خاطر بیقراری پدرم بیایید من رو ببرید. همیشه آماده شهادت بود، می‌گفت ما باید با شهادت از دنیا بریم... ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کربلای خان طومان چه گذشت؟ ۱۶اردیبهشت سالروز شهادت شهدای خانطومان🕊🌹 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
میگفت‌قبݪ‌از‌شوخے نیت‌تقـرّب‌ڪن‌و‌تودݪت‌بگوــ "دݪِ‌یہ‌مؤمنُ‌شادمیڪنم،‌قربہ‌اِلےاللّٰه" - این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت... ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔰 | الگوی شهید برونسی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند... 📝 بخش اول خواهر شهید برونسی: 🔸 شخصیتی که برای الگو بود، رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای بود. مهدی برونسی، دومین فرزند شهید برونسی : 🔹پدرم پيش از انقلاب در روستا كشاورز بودند. وقتی در روستا بحث تقسيمات اراضی پيش می‌آيد، پدرم از گرفتن زمين‌ها خودداری كرده و می‌گويد: « اين زمين‌ها برای طاغوت است و كاركردن در آن اشكال دارد» پدرم از روستا به شهر می آيد برای پيدا كردن كار، در مغازه لبنيات فروشی و سپس سبزی‌فروشی مشغول به كار می‌شود. صاحب كارهايش مشكلاتی داشتند و چون پدر به لقمه حرام خيلی حساس بود، اين كارها را رها كرده و در آخر به شغل بنايی و كارگری مشغول می شود و از اين طريق امرار معاش می كند كه بعدها از نگاه رهبر عزيزمان معروف می شوند به «اوستا عبدالحسين بنا». پدرم در زمان رژيم طاغوت فعاليت‌های فراوانی داشتند و از اين طريق با رهبر معظم انقلاب آشنا می شوند. من مطمئن هستم كه اگر خداوند به پدرم صدها بار جان می داد باز هم در راه اسلام و كشور و دفاع از ولايت آن را فدا می‌كرد. بنده نيز تا زنده‌ام پيرو راه پدرم و جانفدای رهبرم هستم. ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
🔰 | ماجرای ۳۶ عكس يادگاری خانواده شهید برونسی با آقا! 📝 بخش دوم ➕ مهدی برونسی، دومین فرزند شهید برونسی : 🔸 سال ۷۵ بود. بنده و دو تا از برادرانم قرار بود از بنياد شهيد به شلمچه برويم. ايام عيد نوروز بود، همان روزهای اولی كه حضرت آقا به تشريف آوردند. من در دلم يک چيزهايی می‌گذشت كه حضرت آقا مشهد هستند و اگر بيايند منزل ما و من نباشم، بايد حسرت ديدار آقا را بخورم، از طرفی هم همان شب خواهرم زينب خواب ديد و تعريف كرد كه آقا آمدند منزل ما، ديگر با خواب زينب، آمدن آقا حتمی است و مادرم هم احساس می‌كرد آقا به منزل‌مان می‌آيند. 🔹من بين رفتن و نرفتن مانده بودم، اما چون دو برادرم عباس و حسين قرار بود تنها نباشند و از من كوچک‌تر بودند بايد با آنها می رفتم. با اصرار مادرم قرار شد كه با برادرهايم به بروم. بعد از ظهر حاضر شديم و به بنياد شهيد رفتيم كه راهی بشويم ولی هنوز اتوبوس‌ها آماده نبودند تا ۱۰ شب منتظر شديم كه حركت كنيم. دل توی دلم نبود و خيلی دوست داشتم كه اين سفر را نروم، آمدم و به برادرانم گفتم كه می‌شود شما برويد شلمچه و من نيايم، گفتم خودتان بزرگ شده‌ايد هوای همديگر را داشته باشيد، بالاخره راضی شدند و من خداحافظی كردم و آمدم. وقتی مادرم من را ديد، گفت: مگر شماها هنوز نرفتيد؟ گفتم: چرا، داداش حسين و عباس رفتند ولی من نرفتم و برگشتم. مادرم گفت: چرا؟ گفتم راستش به دلم افتاده كه امسال حضرت آقا به منزل ما می‌آيند، وقتی اين را گفتم مادرم چيزی نگفت. فردا شب نزديک نماز مغرب و عشا بود كه زنگ خانه به صدا درآمد، رفتم در را باز كردم، آقايی گفت: ساعت هشت شب از صدا و سيما برنامه روايت فتح برای مصاحبه با شما می‌آيند، آن آقا رفت، همه آماده شدند و خانه را مرتب می‌كرديم. 🔸من آنجا در دلم گفتم نكند به بهانه صدا و سيما حضرت آقا بيايند و بروند و عكس يادگاری با آقا نگرفته باشيم. سريع رفتم يك دوربين عكاسي كرايه كردم، با يک فيلم ۳۶ تایی كه اگر آقا آمدند چند يادگاری بگيرم. دقيقاً يادم هست نزديک ساعت هشت و نيم بود كه باز زنگ خانه به صدا در آمد. آقا ابوالحسن، برادرم رفتند در را باز كردند، من طبقه بالا بودم، آمدم كه از راهرو پايين بيايم يک لحظه صحنه ای را ديدم كه خشكم زد. اصلاً باورم نمی‌شد يعنی درست می‌بينم رهبر معظم انقلاب، چقدر آن لحظه برايم لذت‌بخش بود، احساس عجيب و خاصی به من دست داد. 🔹 از خوشحالی نمی‌دانستم چه كنم. خیلی زود آمدم داخل اتاق و با خوشحالی و اشك گفتم: مامان، آقا! مادرم متوجه نشد كه چه گفتم، زود برگشتم از پله‌ها بروم پايين، از در كه بيرون آمدم حضرت آقا را ديدم، خیلی زود دست آقا را بوسيدم و با ايشان روبوسی كردم، حسابی گريه‌ام گرفته بود. حضرت آقا هم دست نوازش بر سر و رويم كشيدند. تعارف كردم و داخل آمدند تا مادرم چشمش به معظم‌له افتاد مات و مبهوت ماند. احوالپرسی كردند و ایشان تشريف آوردند و نشستند. در آن شب به يادماندنی حضرت آقا ۴۵ دقيقه منزل ما تشريف داشتند و تك تك جويای احوال همه ما شدند و از هم دو تا خاطره تعريف كردند و من هم از فرصت استفاده كردم و به آقا گفتم اجازه می‌فرماييد با حضرت عالی يك عكس يادگاری بگيرم، حضرت آقا فرمودند: چهل تا بگير و آن شب ۳۶ عكس يادگاری با حضرت آقا گرفتيم! ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
🔰🖼 پوستر/ شر اسرائیل را از این جهان کم می‌کند، دست سرداران حسین (ع) تهیه و تولید: Soleimany_ir ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که در هیچ شبی «نافله‌ی شب» او قطع نشد 🍃 زمانی از جبهه بر می‌گشت، نیمه‌های شب بود، یک ساعت مانده به اذان صبح؛ وسط جاده سیرجان_کرمان، به راننده اتوبوس گفته بود «همینجا نگه دار.» ◇ راننده اتوبوس گفته بود: «اینجا وسط بیابان چکار داری؟!..» شهید مغفوری گفته بود «اشکال ندارد، نگه دار من پیاده می‌شوم و شما برو» ◇ راننده رفته بود، زمانی که دوستان ایشان از خواب بیدار شدند از راننده خواستند برگردد، وقتی برگشتند دیدند این شهید وسط بیابان نماز شب می‌خواند... ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 خوشبختی یعنی که یک شهید تو زندگیت باشه... 💫 شادی روح پاک و مطهرشان صلوات ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ حال ندارم، وسوسه شیطان است. 🎥 سخن مهم آیت الله قاضی (ره) ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و‌چگونـھ‌از‌جان‌نگذرد‌ . . . آن‌رزمنده‌اۍڪھ خدارا‌با‌قلب‌خود‌احساس‌میڪند🤍 🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ما امروز در نقطه‌ای قرار گرفتیم' که دم‌دمای فتح قله است🪴 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«مردم این زمانه ما را سرکوب می کنند که کجا می روید و برای چه کسی می جنگید اما آنان غافلند که ما خودنمیرویم، گویی مارا صدا می زنند...قلبمان، پایمان را به حرکت وامیدارد جز اینکه دخترعلی(ع) و سه ساله امام حسین (ع) بر روی اسم ما مهر زده اند» 🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
💠نحوه شهادت شهیدی که قبل از اعزام به سوریه حضرت_زینب را در خواب دید و به او گفت که شما هم انتخاب شدید. 🌷شهیدمجیدسلمانیان در خانطومان از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد... تا آخرین ساعات مقاومت کرد...موقع نشینی داشت از خاکریز رد میشد که روی خاکریز یه تیر از پشت خورد و گفت یازهرااا...و با صورت از بالای زمین افتاد... 🌷تیر خورده بود توی شش... و اش خیلی خس خس میکرد و یا و یا زهرا میگفت...بهم گفت داری گفتم نه...گفت پس جیب خشاب رو بازکن داره رو سینه‌ام سنگینی میکنه 🌷جیب خشاب رو که باز کردم شروع کرد گفتن...گفتم شیخ مجید من میرم بیارم ببرمت...گفت نمیخواد...و لحظاتی بعد شهید شد...پیکر مطهرش هم همونجا موند... 🌷 ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
چهره‌ هایشان حتی در پسِ خاک، سرشار از نور بود..! چنان نوری که شب رنگ باخت و جشنواره‌ای از حماسه آفریده شد جاده‌ی اهواز - خرمشهر اردیبهشت ۱۳۶۱، منطقه کوشک مرحله دوم عملیات بیت المقدس عکاس: سعید حاجی خانی ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 این صدای شهید سیدمرتضی آوینی است که می‌شنوید! دشمن دائم با هواپیما حمله‌ور می‌شود.. ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
علیرضا لباس نو نمیپوشید میگفت مگر رزمنده‌های ما لباس نو می‌پوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمی‌انداخت و می ‌گفت: مگر شه‍ دای‌ما روی تشک میخوابیدند او بسیجی به تمام معنا بود وقتی از او می‌پرسیدم در پادگان چه کاره هستی؟ می‌گفت : جاروکشم شید علیرضا شهبازی ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
زمستان‌های جزیزه استخوان می‌ترکاند شب بود و سرما نیمه شب دیدم مقصود رفت سمت اب شروع کردبه غسل گفتم یخ میزنی؟چیزی نگفت ایستاد به نمازشب حال وهوای خوشی داشت.گفتم نمازشب که واجب نبود تو این سرما گفت عاشق که باشی سرما و گرما دیگه روت اثری نداره,لذت عبادتت هم بیشتر میشه شهیدمقصودصالحی ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
📷 شهادت یک مامور پلیس در هرمزگان 🔹گروهبان‌یکم مهدی مزرئی‌نوده در اجرای طرح امنیت و آرامش و مبارزه با قاچاق سوخت حین کنترل جادهٔ میناب به سرنی در اثر تیراندازی قاچاقچیان امروز ظهر به شهادت رسید.
هر ڪہ را دیدم نصیب و قسمتے دادے خدا قسمت ما ڪن فــداے حضـــرت زینب شـدن ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan
💠احترام به پدر 🔸در محوطه گردان به همراه او ايستاده بوديم در همين هنگام يكى از برادران كه از مرخصى برگشته بود رو به من كرد و گفت: «پدرت بيمار است و پيغام داده به شهر برگردى.» گفتم ان شاءاللَّه چند روز ديگر مرخصى مى‏ گيرم و مى ‏روم. بهداشت كه ناظر گفتگوى ما بود گفت: «چند روز ديگر نه! همين الان به ديدن پدرت برو.» چند لحظه مكث كردم و گفتم من تازه آمدم ان شاءاللَّه چند روز ديگر برمى ‏گردم. 🔹هنوز حرفم تمام نشده بود كه گفت: «من فرمانده تو هستم به تو مى ‏گويم به خاطر احترام به پدرت همين الان به مرخصى برو.» به هر حال به خانه برگشتم و وقتى ماجرا را براى پدرم بازگو كردم با آن حال بيمارش به ترمينال رفت و بليتى تهيه كرد و به من داد و گفت: «پسرم برايت بليت گرفتم فردا صبح به جبهه برو و سلام مرا به بهداشت برسان و بگو خداوند خيرش بدهد و من هميشه برايش دعا می کنم.» 📎فرمانده گردان حمزه سیدالشهدای لشگر ۲۵ کربلا 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۰/۴/۲۵ قائمشھر ، مازندران ●شهادت : ۱۳۶۴/۲/۱۸ محور مهران _ چنگوله ─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید با شهداء 🌷 همنشین شوید 👇👇 @ba_Shaheidan