eitaa logo
در جمع شهیدان
221 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
10 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 26 بهمن 1364 - سالروز شهادت دکتر سید عبدالحمید قاضی میرسعید 🌿 تولد: مرداد 1339 طالقان 🌹شهادت: بهمن 1364 - عملیات والفجر 8 - منطقه فاو - همراه با تیم پزشکی در حال مداوای مجروحان در اورژانس خط مقدم ⏳ دوران جنگ تحمیلی ▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️ 💠 ستاره ای از آسمان شهادت 💢 دانشجوی رشته پزشکی که علاوه بر حضور در مناطق جنگی و شرکت در عملیات‌ها به تحصیلش نیز اهمیت می‌‏داد او در مبارزات دوران انقلاب اسلامب حضوری فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب وارد جهاد سازندگی شد و در اکیپ‌های اعزامی به مناطق محروم، مسئولیت امور فرهنگی و ‏درمانی را بر عهده گرفت. با شروع جنگ، به جبهه‌های نبرد شتافت و همزمان، ‏به عضویت سپاه پاسداران درآمد، پس از مدتی به بهانه شهادت دوست صمیمی اش به سپاه پاوه شد و به عنوان مسئوول روابط عمومی و سپس قائم مقام فرماندهی عهده دار مسئوولیت شد تا این که با رفتن شهید حاج همت (فرمانده وقت سپاه پاوه) به جبهه های جنوب، در بهمن ماه سال ۱۳۶۰، به عنوان فرمانده جدید سپاه پاوه معرفی شد. سید عبدالحمید قاضی با ازدواج خود در سال ۶۲ گامی دیگر در جهت تعالی و تکامل برداشت، ازدواجی که به رسم آن روزگار در مسجد انجام شد. حاصل این پیوند آسمانی تنها فرزندی است که به عشق حضرت ابا عبدالله (ع)، حسین نامگذاری شد. آن شهید با تمام علاقه‌ای که به یگانه فرزندش داشت همیشه برای او آرزوی شهادت می کرد.
🌿 «سید عبدالحمید قاضی میرسعید» در مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان طالقان متولد شد، او فرزند چهارم خانواده بود، ‏پس از اتمام موفقیت‌آمیز دوران ابتدایی و دبیرستان در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ‏اصفهان پذیرفته شد. پدر شهید سید میرزا قاضی میرسعید ، که معلم بوده و‌ دارای سوابق انقلابی هم می‌باشد درباره خصوصیات اخلاقی او می‌گوید: "حمید از کودکی ، هم از نظر اخلاقی و هم اعتقادی با بقیه متفاوت بود و خواهر و برادرانش نیز این موضوع را درک کرده بودند. رفتارش مانند یک انسان بزرگوار بود و درعین حال بسیار پر انرژی هم بود و به اندازه سر سوزنی کسی را اذیت نمی‌کرد." ‏ حمید در مبارزات انقلاب اسلامی حضوری فعال داشت ‏که پس از انقلاب وارد جهاد سازندگی شد و در اکیپ‌های اعزامی به مناطق محروم، مسئولیت امور فرهنگی و ‏درمانی را بر عهده گرفته بود. با شروع جنگ، به جبهه‌های نبرد شتافت و همزمان، ‏عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد، پس از مدتی به بهانه شهادت دوستش وارد سپاه پاوه شد، به عنوان مسئوول روابط عمومی سپاه پاوه و سپس قائم مقام فرماندهی مسئوولیت پذیرفت تا این که با عزیمت فرمانده سپاه پاوه، سردار رشید اسلام شهید حاج همت به جبهه‌های جنوب در بهمن ماه سال ۱۳۶۰، به عنوان فرمانده سپاه پاوه مشغول خدمت شد. سید عبدالحمید با ازدواج خود در سال ۶۲ گامی دیگر در جهت تعالی و تکامل برداشت، ازدواجی که در مسجد انجام شد و حاصل این ازدواج تنها فرزندی که به عشق حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) حسین نامگذاری شد. آن شهید با تمام علاقه‌ای که به یگانه فرزندش داشت همیشه برای او آرزوی شهادت می‌کرد. حمید علاوه بر حضور در مناطق جنگی و شرکت در عملیات‌ها به تحصیلش نیز اهمیت می‌‏داد و در امدادرسانی در نزدیکترین منطقه به خط مقدم، فعالیت داشت. بعد از اینکه شهید همت ، از جبهه غرب کشور به جبهه جنوب رفت ، سید حمید به عنوان فرمانده سپاه پاوه منصوب شد. با آغاز عملیات والفجر8 در سال1364 ، او نیز عازم منطقه عملیاتی جنوب کشور شد. به گفته هم‌رزمانش ، با آغاز عملیات سید حمید اصرار داشت که گروه پزشکی ، باید به آن طرف اروند رود بروند و مرکز پزشکی صحرایی را در همان خط مقدم برپا کنند چون بسیاری از رزمندگان مجروح ، تا رسیدن قایق به این طرف اروند شهید می شدند. سرانجام در هنگامه نماز ظهر روز 26 بهمن 1364 در منطقه فاو درحالی که برای نماز ظهر آماده می شدند ، با آوردن تعدادی مجروح بد حال ، برای مداوای آن ها شتافته و در زمانی که در حال مداوای یکی از همرزمان مجروحش بود، در اثر اصابت خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. کتابی با عنوان " بهشت کوچک ما" شرح حال زندگی دکتر شهید عبدالحمید قاضی به نقل از همسرش چاپ شده است. ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱 ا🌱🪴🌱🪴🌱🪴🌱 ✍️ فرازی از وصیتنامه شهید قاضی میرسعید : ما جز به لقای او و اطاعت از ولی او سودای دیگری در سر نداریم پس باید رخت بسته آماده خدمت در هر کجا که انقلاب می‌طلبد باشیم و خود را به خداوند بسپاریم و دغدغه‌ای از چگونه رقم خوردن سرنوشت نداشته باشیم چه حکمت در دست اوست و ما موظف به انجام وظیفه هستیم. تمام برادران را به آیه شریفه "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا" دعوت می‌کنم و ان‌شاءالله که خداوند به همه ‏ما توفیق سربلندی در این آزمایش و در این وظیفه خطیر یعنی پاسداری و حراست از اسلام، عنایت بفرماید.
🔹 خاطره ولی الله همت (برادر شهید همت) از شهید قاضی میرسعید: او سال 1361 در پاوه خدمت می کرد. زمانی که نزد امام می رفت و او را می دید اشک در چشمانش حلقه می زد. حمید در زمان جنگ توانست در دانشگاه در رشته پزشکی تحصیل کند و با موفقیت آن را به سرانجام برساند؛ حمید فردی ولایتمدار بود، جاذبه او چندین برابر دافعه اش بود به طوری که جذابیت او تمامی رزمندگان و همکلاسی هایش را شیفته خود کرده بود. روزی یکی از پزشکان حمید را با شخصی که پوشش درستی نداشت جلوی درب دانشگاه دید. از حمید پرسید او کیست؟ حمید در پاسخ گفت: باید برای جوانان و کشور خود تلاش کرد، این جوان بسیار پاک است اما مشکلات جامعه او را به بیراهه کشیده است. ما باید تلاش کنیم این چنین افراد را همان کسانی کنیم که اسلام می خواهد... شهید قاضی میرسعید پشت جبهه هم تلاش خود را می کرد تا جوانان را به مسیر اصلی بازگرداند. شهید با وجود اینکه دانشجو بود زمانی که می شنید در جبهه عملیاتی است خود را به قرارگاه می رساند تا برای اسلام کاری کرده باشد. در عملیات والفجر هشت در منطقه عملیاتی فاو، تصمیم گرفته شد اورژانسی در نزدیکی خط برپا کنند. حمید به عنوان داوطلب به آن اورژانس رفت تا به رزمندگان خدمترسانی کند؛ در همین عملیات بود که بر اثر اصابت توپ به این اورژانس به شهادت رسید.
💠 سبره شهدا 🌷 🌿 🌧 یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس ها و ظرف ها. همین طور که داشتم لباس می شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار می کنی. مگه فردا امتحان نداری؟» دو زانو کنار حوض نشست و دست های یخ زده ام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت می کشم. من نتونستم اون زندگی ای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباس شویی لباس می شسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه..». حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار می کنم. همین قدر که درک می کنی و می فهمی و قدرشناس هستی برام کافیه». 💕 شهید دکتر سید عبدالحمید قاضی میرسعید
21.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 بشارت نزدیکی ظهور از شهید اندرزگو به روایت همسر شهید اندرزگو، خانم کبری سیلس‌پور
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺ببينيد| ای قلم سوزلرینده اثر یوخ 🎙مداحی آقای ابراهیم رهبر درباره امام زمان (عج) در حضور رهبر معظم انقلاب.
۲۵ بهمن ۱۳۶۴ --سالروز شهادت طلبه شهید، علی سیفی 💦رزمنده غواصی که شفایش را از امام رضا(ع) گرفت🕌 ▫️⚪️▫️⚪️▫️▫️⚪️▫️ دکترها به او گفته بودند بعلت مجروحیت پایش،باید آنرا قطع کند.او نگران بود و مردد تا اینکه درعالم رویا امام زمان به او فرمود: بیا مشهد شهید علی سیفی از آندسته روحانیون رزمی تبلیغی دفاع مقدس است که درس مکتب جهاد را از حوزه بمیدان‌های رزم کشاند.او از بس طلبه‌ها و روحانیون را به حضور درجبهه تشویق می‌کرد که حوزه خالی از طلبه می‌شد؛بهمین خاطر مجبورشد که محل تحصیلش را بارها تغییر دهد. اما عاملی که باعث شهرت این روحانی غواص شهید شد،بی‌ارتباط با امام رضا(ع) نیست. ماجرایی که به قبل از معمم شدن او مرتبط است اردیبهشت۶۱ درحالی که۱۵سال بیشتر نداشت،عازم جبهه شد.در آخر این ماه در عملیات بیت المقدس در آستانه آزادسازی خرمشهر دچار مجروحیت شدید پا شد.این مجروحیت خیلی او را آزرده ساخته بود و پزشکان علاجش را تنها در قطع شدن می‌دیدند در عالم رویا،امام زمان خطاب به او فرمود: بیا مشهد! در آن شرایط سخت جسمی راهی مشهدالرضا شد و شفایش را از امام رضا گرفت.مردم هم وقتی فهمیدند شفا یافته به نیت تبرک لباس‌هایش را تکه تکه کردند بعد از این معجزه رضوی،او حضور همزمان در سنگر حوزه و جبهه را برگزید و اواخر تابستان۶۱ بحوزه علمیه چیذر رفت وسال بعد هم برای ادامه تحصیل به قم رفت. در اینمدت هم از مراحل سلوک وعرفان غافل نماند،بگونه‌ای که استاد حسین انصاریان او را سوار بر قطار عرفان و دیگران را پیاده معرفی کرد. بارها قبل از انجام هر عملیاتی اسامی رزمنده‌های شهید، مجروحان و آنهایی که سالم می‌ماندند را بیان می‌کرد
💠 ارادت به حضرت رقیه(س) 🌷طلبه و شاید از جهت ظاهر زیاد دروس حوزوی را نخوانده بود اما درسیر و سلوک سرآمد بود. وقتی برای موعظه می‌کرد مثل اینکه خودش بارها عمل کرده و نتیجه آن رادیده است. او اصرار داشت لذت انس با خدا را همه بچشند و در مدت چند ماهی که در بود همه راشیفته خود کرده بود... صدای دلنشین و توام با اخلاص علی موجب شد سایر گردانهای لشگر هم برای عزاداری در حضور پیدا کنند... روزهای بیاد ماندنی بعد از و غصه بچه ها از جاماندن جسم همسنگرانشان در با صدای ملکوتی علی التیام پیدا می‌کرد او وقتی می‌خواند خودش را در می‌دید و بارها شده بود که درحین مداحی بی‌حال می‌شد و نفسهایش به شماره می افتاد... بود و خیلی با احساس، رفتن خار در پای این بی‌بی رابیان می‌کرد بابا جان آندم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی رقیه جان .... عزیز بابا آندم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم مشغول دعا بودم ▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️ 🌴 نماز شهید علی سیفی او نماز را با حضور قلب می‌خواند انگار توی این دنیا نبود... نمازهایش خیلی طولانی می‌شد... یک روز به علی اعتراض کردند و گفتند : نماز رو تندتر بخوان. شهید سیفی در جواب حکایتی از اظهار داشت که درصف اول نمازجمعه تبریز پشت سر شهید مدنی نماز می‌خواندیم، این شهید هم نمازهایش توام با طمأنینه و اشک بود. شخصی در صف اول نماز بود و شهید مدنی درحال اقامه نماز بود که شنید می‌گوید آقا نماز را تند بخوان. یکدفعه دیدم شهید مدنی تمام قامت برگشت و در حالیکه قطرات اشک صورتش را پرکرده و از محاسنش سرازیر بود فرمود: قارداش جان می‌دونی می‌خواهی با کی حرف بزنی؟