☘🍃☘🍃☘🍃☘🍃☘
🍃☘🍃☘ ☘🍃☘🍃
☘🍃☘ ☘🍃☘
🍃☘ سلام ☘🍃
☘ ☘
☘ خدایا؛ ☘
🍃 امروز را با عشق تو 🍃
☘ آغاز میڪنم ☘
🍃 بخشندگے از توست 🍃
☘ عشق در وجود توست ☘
🍃قدرت در دستانِ توست... 🍃
☘عشق را در وجود ما قرار ده☘
🍃 تا مهربان باشیم 🍃
🌻 صبحتون بخیرو شادی 🌻
❤️ @roman222 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸زندگی خیلی هم پیچیده نیست … !
دلتو بتکون. از هر چی خشم و نفرت و کینه خالیش کن.
وقتی که خالی شد،
میتونی پرش کنی از مهربونی، از عشق خدا💖
بعد هر کی سر راهت قرار گرفت
یه شاخه مهربونی از تو دلت بهش هدیه کن…
یه دلگرمی …💗
یه حرف شیرین …
یه کلام امید دهنده …
🍃🌸خوبی کن بی منت، بی چشمداشت
خوبی کن بخاطر دل خودت
به این فکر کن که هر روز
چه دلـهایی میتونه با خوبیِ تو خوب بشه …
به اینجا که رسیدی، تازه زندگی رو زندگی کردی
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا میکنم خدا آنچه را شایسته توست به تو بدهد
نه آنچه را آرزو داری ،زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار.
دعا می کنم
خدا محتاج غیرازخودش نکند تورا ودلت همیشه آرام باشد.
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
آرام باش
خدا هیچوقت تنهات نمیزاره
درگیر هر مشکلی هستی
امید و توکلت به خدا باشه
فقط خدا....
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
❤️ #نسیم_هدایت 💌 #قسمت_سی_و_دوم ✍🏼همینکه مصطفی خوابید رفتم لباسی که تنش بود بشورم تا واسه فر
❤️ #نسیم_هدایت
💌 #قسمت_سی_و_سوم
😭یالله فقط نیم ساعت وقت هست تا #جدایی چیکار کنم #آرزو میکردم که #قلبم از سینه ام در بیاد و دیگه نبینم که داره میره...
😔یه لحظه به ذهنم خورد که یک چیزی ازش به #خاطره بزارم گفتم مصطفی میشه ازت #فیلم بگیرم گفت برای خودت سختش نکن ، نمیتونی تحمل کنی ازش خواهش کردم قبول کرد یه گوشی داشت که دست دوم بود 30 تومن داده بود هر چند #گوشی کهنه ای بود اما میتونستیم باهاش کار کنیم...
گوشیو رو حالت #دوربین گذاشتم هیچ صدایی جز صدای گریه من توی خونه نبود ، #سلام کرد و من #گریه میکردم گفتم چه وصیتی به #برادران و #خواهرانت داری ؟ گفت ازشون میخوام که #نماز بخونن #تقوا داشته باشن از #الله بترسن ... من با میل خودم بلند شدم و میرم در بین حرفهاش چشمش همش به من بود میگفت گریه نکن دیگه خواهش میکنم بسه دیگه #بخند اما من #خنده هام رو #گم کرده بودم، نمیتونستم بخندم گفتم خوب چه حرفی و وصیتی برای محدثه داری گفت باید به پدرش #افتخار کنه...
گفت بخند دیگه اما من بیشتر و بیشتر گریه میکردم دیگه نتونست حرف بزنه گفتم صبر کن برم محدثه رو بیارم باهاش خداحافظی کنی رفتم محدثه رو آوردم بغلش کرد و زود به زود روی قلبش میگذاشت
😭ساکش رو دستش گرفت از پله ها پایین رفت و برای آخرین بار خداحافظی کرد دنبالش با گریه رفتم گفت نیا محدثه رو هم گذاشت زمین محدثه هم گریه کرد تا آخر کوچه که رفت من چشم به دنبالش بودم و گریه میکردم و اون هم زود به زود سرش رو بر میگردوند و #نگاهم میکرد و #اشاره میکرد برو تو اما من نمیتونستم #چشم ازش بردارم ...
در آخر کوچه ایستاد و اشاره کرد برو تو اما نرفتم و می ایستاد و نگاهم کرد و رفت دیگه ندیدمش...
😭همینکه رفت منم رفتم تو خونه زار زار گریه کردم باورم نمیشد برای آخرین بار حتی بغلش نکردم ای کاش برای آخرین بار دستهاش رو #لمس میکردم اما گریه امانم رو بریده بود...
نباید کسی از #ماجرا خبردار میشد
پس من باید خون سرد بودم اما چه طوری...؟
😔شب خونه خواهرم #دعوت بودیم تازه 1 ماه بود که #عروسی کرده بود دامادمون اومد دنبالم گفتم بهشون برای #سفر رفته و فقط من میام مادرمم همراهش اومده بود چون نمیشد من با دامادمون برم چون #نامحرم بود رسیدم خونه خواهرم...
مادرم چون جلو نشسته بود صورتم رو ندید رفتم تو مادرم هم برگشت خونه خودشون ، خواهرم همینکه صورتم رو دید گفت چی شده؟ گفتم هیچی گفت بخدا یک چیزی شده که کوچیک هم نیست خیلی بزرگه در دو کلمه سرهمش آوردم.
😞مصطفی برای همیشه رفت...
خشکش زد باورش نمیشد گفت برو بابا... حوصله نداشتم تو جیهش کنم فیلمش رو بهش نشون دادم زار زار گریه کرد
#مهمونی رو زهرمار کردم براشون خواهرم انقد گریه کرد چشماش کاملا خون شده بود اون شب نتونستیم #شام بخوریم گفتم منو ببرید خونه خودم گفتن تنهایی نمیشه اینجا بمون اما نتونستن قانعم کنن منو برگردندند خونه محدثه رو خوابوندم و رفتم...
😔مثل عادت همیشگی جا انداختم اصلا یادم نبود که مصطفی نیست همینکه یادم افتاد #دلم ریخت جمعش کردم رفتم دمپایی های مصطفی رو آوردم و زیر سرم گذاشتم تا اذان صبح فقط یک ریز گریه کردم حتی یک ثانیه هم نخوابیدم #قرآن روشن کرده بودم...
فرداش محدثه نوبت #دکتر داشت مونده بودم الان تنهایی چطوری برم؟ باید میرفتم به همین خاطر کسی رو پیدا نکردم که بیاد باهام خودم تنهایی رفتم بعدش برگشتم خونه یک هفته تمام من اصلا نخوابیدم فقط روی دمپایی های مصطفی دراز میکشیدم...
📞بعد از یک هفته روز #جمعه زنگ زد بهم گوشی خودش رو نبرده بود به همون خط زنگ زد گفت صحیح و سالمم
خیلی خوشحال شدم از خوشحالی #اشک_شوق میریختم انقد جیغ زدم که مادر شوهرم فهمید و اومد بالا گفت چیه؟ گفتم مصطفی زنگ زده گفت بگو کی بر میگردی؟
😔این سوال خیلی #سخت بود منم چون میخواستم که نفهمه من از ماجرا خبر دارم ازش سوال کردم گفت ای کلک کسی پیشته ؟ گفتم بله دیگه گفتم مامانت میگه کی بر میگردی؟ گفت گوشی رو بده دست مادرم...
😔با مادرش حرف زد یهو مادر شوهر عصبانی شد منم ادا در آوردم گفتم چی شد ؟
😔گفت میگه دیگه بر نمیگردنم منم گریه ام گرفت این دیگه ادا نبود این #آه درونم بود.
✍🏼 #ادامه_دارد... ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا میکنم خدا آنچه را شایسته توست به تو بدهد
نه آنچه را آرزو داری ،زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار.
دعا می کنم
خدا محتاج غیرازخودش نکند تورا ودلت همیشه آرام باشد.
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
آرام باش
خدا هیچوقت تنهات نمیزاره
درگیر هر مشکلی هستی
امید و توکلت به خدا باشه
فقط خدا....
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مژده میدهم به تو
که سختی هایت تمام میشوند
و بهترین اتفاقات برایت رقم خواهد خورد
این وعده اوست
از سختیها نترس
سختی آدم را سرسخت میکند
میخهایی در دیوار محکمتر هستند کـه ضربات سختتری تحمل کرده باشند
خدای خوبم
چقدر کلامت آرامم میکند
وقتی میگویی بعد از هر سختی آسانی است
خدایا سختی ها را برایمان آسان
❤💛
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مژده میدهم به تو
که سختی هایت تمام میشوند
و بهترین اتفاقات برایت رقم خواهد خورد
این وعده اوست
از سختیها نترس
سختی آدم را سرسخت میکند
میخهایی در دیوار محکمتر هستند کـه ضربات سختتری تحمل کرده باشند
خدای خوبم
چقدر کلامت آرامم میکند
وقتی میگویی بعد از هر سختی آسانی است
خدایا سختی ها را برایمان آسان
❤💛
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آروم باش 💖
همه چی درست میشه
هیچ شبی و هیچ زمستونی دائمی نیست
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
🧞داستان طنز
زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد.
وقتی که دقیق نگاه کرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.
زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد
زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟ غول جواب داد : نخیر
زمانه عوض شده است و به علت مشکلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یک آرزو اصلا صرف نداره
زن اومد که اعتراض کنه که غول حرفش رو قطع کرد و گفت : همینه که هست
حالا بگو آرزوت چیه؟
زن گفت : در این صورت من مایلم در خاور میانه صلح برقرار شود
و از جیبش یک نقشه جهان را بیرون آورد و گفت : نگاه کن. این نقشه را می بینی ؟ این کشورها را می بینی ؟
اینها ..این و این و این و این و این … و این یکی و این.
من می خواهم اینها به جنگ های داخلی شون و جنگهایی که با یکدیگر دارند خاتمه دهند و صلح کامل در این منطقه برقرار شود و کشورهایه متجاوزگر و مهاجم نابود شوند.
غول نگاهی به نقشه کرد و گفت : ما رو گرفتی ؟
این کشورها بیشتر از هزاران سال است که با هم در جنگند.
من که فکر نمی کنم هزار سال دیگه هم دست بردارند و بشه کاریش کرد.
درسته که من در کارم مهارت دارم
ولی دیگه نه اینقدر ها.
یه چیز دیگه بخواه. این محاله.
زن مقداری فکر کرد و سپس گفت: ببین… من هرگز نتوانستم مرد ایده آل ام راملاقات کنم. مردی که عاشق باشه و دلسوزانه برخورد کنه و با ملاحظه باشه.
مردی که بتونه غذا درست کنه و در کارهای خانه مشارکت داشته باشه.
مردی که به من خیانت نکنه و معشوق خوبی باشه و همش روی کاناپه ولو نشه و فوتبال نگاه نکنه! ساده تر بگم،
یک شریک زندگی ایده آل.
غول مقداری فکر کرد و بعد گفت : اون نقشه لعنتی رو بده دوباره یه نگاهی بهش بندازم😂😂
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
بخونید قشنگه واقعا ...
مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده های شما نماز میخواند؟»
چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را میخوانم»
مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!» چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!» مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟ چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم
مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت.
شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!» مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟
چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم وارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین میزدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار میکنی ؟ » به نام خدای آن چوپان ...
گاهی دعای یک دل صاف،از صدنماز یک دل پرآشوب بهتراست...
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
👌#عجب_درس_میدهد_این_زندگانی
عجب درس میدهد این زندگانی..
عجب سر میدهد شور جوانی..
تمام لحظه ها مثل کلاس است..
معلم گویی هر دم در کلاس است..
کلاس درس ما جمعه ندارد..
مگر این که کسی غایب نماید..
اگر شاگرد با هوشی تو باشی..
همیشه درس استاد خوانده باشی..
تمام لحظه هایت درس عشق است..
خدایا درس عشق مثل بهشت است..
خدا استاد دنیا بوده و هست..
خدا هر روز ما را میدهد درس..
اگر با جان و دل خواهی بدانی..
تامل کن تو در اوج جوانی..
کمی دقت نما در راز هستی..
ببین استاد را با هر که هستی..
ببین استاد ما نقاش بوده..
جهان را اینچنین زیبا نموده..
ببین کوه و چمن با دشت و دریا..
همه شور و نشاط زندگی ها..
همه را خالق ما خلق کرده..
سوالی از برایت طرح کرده...
جوابش به چه زیبا و قشنگ است..
خداوند عاشق ما بوده و هست...
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نمکدان خداجنس عجیبی دارد...👌👌
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
💫
آرامش یعنی
قایق زندگیتان را
دست کسی بسپارید که
صاحب ساحل آرامش است...
و امشب از خدای مهربان
قشنگترین، آرامشبخشترین
و بهترین شب را برایتان آرزومندم
شبتون خوش
✅به جملات زیبا بپیوندید👇
🆔:
❤️ @rooman222 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹درود و صد سلام به امروز خوش آمدید
🗓 به یکشنبه خوش آمدید
☀️ ۲۸ شهریور ۱۴۰۰ خورشيدی
🎄 ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۱
🌙 ۱۲ صفر ۱۴۴۳ قمری
🌼به نام خداوند بخشنده مهربـان
🌸به نام او که رحمان و رحیم است
🌼به احسـان عـادت و خُلقِ کـرم است
🌸سلام صبح زیـباتون بـخیـر
🌼دلتون سرشار از عشق و صفا و صمیمیت
🌷روز زیباتون غرق در عطر گلهای زیبا🌷
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
🎈 𝐉𝐨𝐢𝐧 :
آدم سالم کیست؟
روان شناسی در جواب اين سوال میگوید :
👈آدم سالم ، آدميه كه با خودش و با آدمهاى اطرافش در حال جنگ و ستيز نيست، نتيجتاً حضورش به آدم انرژى ميده!
👈بيشتر از اينكه انتقادگر باشه، مشوقه!
👈بيشتر از اينكه منفى باشه، مثبته!
👈بيشتر از اينكه متكبر باشه، متواضعه!
👈بيشتر از اينكه بخواد خودنمايى كنه، دوست داره در يك فضاى اشتراكى، ديگرانو ببينه و همينطور خودش ديده بشه!
👈با آدم سالم، شما بهترين بخش وجودتون دیده میشه
👈آدم سالم زيباييهارو ميبينه و به زبون مياره!
👈آدم سالم خوش خلق هست، مزاح و طنز خوبى داره! خلاقيت داره، برخوردش محترمانه است، ميتونيد به او اعتماد كنيد و احساس امنيت كنيد!
👈آدم سالم كنترل نياز نداره، تحسین نیاز نداره، هر روز به یک رنگ در نمیاد
👈آدم سالم با مجموعه رفتارهاش به شما احساسى رو ميده كه در حقيقت شما خودت رو مثبت تر و بهتر از انچه که هستی ببینی
این آدمها را در گوشه ای از زندگی حفظ کنید
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
🍂
📚#حکایت
شبی هنگام خواب، صاحب خانه متوجه دزدی شد که وارد خانه شده است. صاحب خانه با زیرکی و به دروغ، به همسرش گفت مقداری پول در چاه داخل حیاط پنهان کرده ام تا از دست دزدان در امان باشد، دزد که صدای صاحب خانه را شنید فریب حرف صاحب خانه را خورد و خوشحال به داخل چاه رفت.
سپس صاحب خانه به زنش گفت خانم چون هوا خیلی گرم است امشب رختخواب را در حیاط روی در چاه پهن کن.
دزد که در پی یافتن پول به داخل چاه رفته بود هنگامی که از یافتن پول نا امید شد خواست که از چاه بیرون بیاید، دید که صاحب خانه روی در چاه خوابیده و به همسرش وعده خرید طلا می دهد و می گوید برای تو چنین و چنان می کنم.
دزد از داخل چاه بلند فریاد زد: آهای زن صاحب خانه، من با طناب شوهرت به چاه رفتم تو مواظب باش با طناب او در چاه نروی.
#با_طناب_کسی_توی_چاه_رفتن
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
👌#عجب_درس_میدهد_این_زندگانی
عجب درس میدهد این زندگانی..
عجب سر میدهد شور جوانی..
تمام لحظه ها مثل کلاس است..
معلم گویی هر دم در کلاس است..
کلاس درس ما جمعه ندارد..
مگر این که کسی غایب نماید..
اگر شاگرد با هوشی تو باشی..
همیشه درس استاد خوانده باشی..
تمام لحظه هایت درس عشق است..
خدایا درس عشق مثل بهشت است..
خدا استاد دنیا بوده و هست..
خدا هر روز ما را میدهد درس..
اگر با جان و دل خواهی بدانی..
تامل کن تو در اوج جوانی..
کمی دقت نما در راز هستی..
ببین استاد را با هر که هستی..
ببین استاد ما نقاش بوده..
جهان را اینچنین زیبا نموده..
ببین کوه و چمن با دشت و دریا..
همه شور و نشاط زندگی ها..
همه را خالق ما خلق کرده..
سوالی از برایت طرح کرده...
جوابش به چه زیبا و قشنگ است..
خداوند عاشق ما بوده و هست...
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"پاییز" تنها فصلیه که از
همون اولین روزش
خودشو نشون می ده !
کاش همه انسانها
مثل پاییز باشن
تا از همون روز اول رنگ
و روی اصلیشون
رو نشون بدن.... !
پیشاپیش فصل
زیبای پاییز مبارک
♥️
♥️💚
🇮🇷 @iruniya 🇮🇷
✨#پندانه
زن فرعون تصمیم گرفت که عوض شود،
و پسر نوح تصمیمی برای عوض شدن نداشت...!
اولی همسر یک طغیانگر بود
و دومی پسر یک پیامبر بود...
برای عوض شدن هیچ بهانه ای قابل قبول نیست
این خودت هستی که تصمیم می گیری تا عوض شوی...!
بعضی از چیزها دیر که شد، بیفایده هستند
مانند بوسیدن پیشانی یک مرده محض پوزش خواستن
و حلالیت طلبیدن بعد از مرگ...!
هنوز زنده هستید!
پس با همدیگر با لطف و مهربانی رفتار کنید.
از این ایده خیلی خوشم اومد:
"اینکه اشتباهی را نادیده بگیریم تا برادری و دوستی دوام داشته باشد،
نه اینکه دوستی و برادری را نادیده بگیریم بخاطر یک اشتباه!
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
❤️ #نسیم_هدایت 💌 #قسمت_سی_و_سوم 😭یالله فقط نیم ساعت وقت هست تا #جدایی چیکار کنم #آرزو میکردم
❤️ #نسیم_هدایت
💌 #قسمت_سی_و_چهارم
✍🏼با مادرش خداحافظی کرد و قطع کرد مادر شوهرم خیلی عصبانی و ناراحت بود ومن هم که گریه میکردم اوضاعمون کاملا بهم ریخت...
مادر شوهرم شبها میومد پیشم با من بخوابه خیلی #زن #مهربون و گلی بود هیچ کس انقدری که برای من #زحمت میکشید ، نکشید هر وقت #میوه میحرید اول میومد سهم من رو میداد بعد میبرد برای خودشون خیلی مهربون بود...
😔هر شب تا صبح #قرآن میخوندم و گریه میکردم والله تا ساعت 8 صبح یکسر قرآن میخوندم خیلی دلم #تسکین پیدا میکرد.
دیگه از مصطفی خبری نشد تا دو هفته پدر و مادرم هم هر شب میومدن و ازم میخواستن برم اونجا #زندگی کنم اونجا چون همه به خاطر من به سختی می افتادن ولی اگه اونجا بودم دیگه همه نگرانم نبودن منم قبول نکردم ، دوست داشتم خونه خودم زندگی کنم کنار #خاطرات مصطفی بعد از 2 هقته بازم زنگ زد تمام #قرضهای مصطفی رو پاک کردم...
وقتی اینو بهش گفتم خیلی #خوشحال شد ازش پرسیدم که از خراکی هایی که فرستادم هنوز مونده؟ گفت نه بابا همون روز اول تموم شد اینجا خیلی آدمهای #گرسنه و #فقیر هست همون روز اول تموم شد البته هر کس یک ذره بهش دادیم تا به همه برسه...
😞خیلی #ناراحت بودم گفتم ای کاش همه اش رو میفرستادم ، وقتی با مصطفی حرف میزدم انگار #دنیا رو با تمام ثروتش به من یک نفر دادن ولی بعدش زود قطع میکردم....
😔به همین هم راضی بودم ، یه روز که بیرون بودم گوشیم زنگ خورد دیدم مصطفی است از #شوق حرف زدن جلوم رو ندیدم پام گیر گرد به جدولهای کنار جاده و با گوشی افتادم زمین وگوشی خاموش شد.
😭دستام و هر دو زانوم زخمی شد اما ناراحت بودم که نتونستم با مصطفی حرف بزنم #مردم هم که وضعیتم رو دیدن به جای کمک قاه قاه #میخندیدن انقدر ناراحت بودم همونجا نشستم و #گریه کردم و هرجوری بود گوشی رو سرهم کردم ولی دیگه زنگ نزد...
😔با همون وضعیت رفتم خونه دلم پر بود چون در اون مدت کم که مصطفی رفت خیلی #اذیت کشیدم خواهران به جای همدردی باهام واینکه ببینن من چقدر در سختی ام همه اش وقتی منو میدیدن حرفهای ناخوشایند میزدن و یا پشت سرم حرف در میاوردن #دلتنگی و #تنهایی خودم بس نبود حتی تا این حد پیش رفتن و میگفتن شوهرش رو فرستاد تا هر گندکاری دوست داره بکنه پناه بر الله..
#خانواده مصطفی هم خیلی باهام همدردی میکردن به جز یکی از خواهر شوهرهام که گاهی اوقات بقیه رو علیه من میشوروند ، جاریم هم که کنار دستم بود همیشه .
❤️اما هیچکس مصطفی نمیشد مصطفی هر هفته زنگ میزد بهم گفت برگرد خونه پدرت اینجوری هم برای او راحته و هم منم دیگه #نگران نیستم منم گفتم چشم...برگشتم اونجا
😔اوضاعم از قبل بدتر شد خیلی #ضعیف و #لاغر شدم هر روز یک #بیماری میگرفتم وقتی میرفتم دکتر میگفتن بخاطر اعصابه راست هم میگفتن ، تقریبا داشت 8 ماه میشد که مصطفی رفته بود.
✍🏼 #ادامه_دارد... ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مادر.....
✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️دل آدم ...
گاهے چه ساده گرم مے شود ...
به یک دلخوشے ڪوچڪ...
به یک احوالپرسے ساده...
به یک دلدارے ڪوتاه ...
به یک تڪان سر...🌹
🌺یعنی..
تورا مے فهمم......
به یک گوش دادن خالے ...
بدون داوری!
به یک پرسش :
"روزگارت چگونه است ؟"
به شنیدن یک "من ڪنارت هستم "...🌺
❤️دل آدم گاهے ...
چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن درست !
به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک
✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
پند یک پدر پیر در حال مرگ به فرزندش:
منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن (همه رهگذرند)
زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند (مراقب حرفهایت باش)
به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت (گذشت داشته باش)
گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد (خداوند وجود دارد پس حکمتش را قبول کن)
انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش. اگرصدای بلند نشانگر مردانگی بود سگ سرور مردان بود.
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هايت را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش.
انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فکرش.
🌸 🌸
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨