eitaa logo
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
25.5هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
10.7هزار ویدیو
103 فایل
❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙با خـدا باش پادشاهـ👑ـــی ڪن 💚بی خـدا باش هرچہ خواهی ڪن تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1898250367C031c8faa73
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 عارفی سی سال، مرتب ذکر می گفت: استغفر الله. مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار میکنی؟ ما که از تو گناهی ندیدیم! جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمداللهِ نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم حجره ی من چه؟ گفتند حجره ی شما نسوخته؛ گفتم: الحمدلله... معنی آن این بود که مال من نسوزد، مال مردم ارتباطی به من ندارد! آن الحمدلله از روی خود خواهی بود نه خدا خواهی. چقدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم که شاکر هستیم؟! 👇👇👇👇👇👇 🌺 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
📚 یکی از پسران هارون الرشید (پنجمین خلیفه عباسی) در حالی که بسیار خشمگین بود نزد پدر آمد و گفت:(فلان سرهنگ زاده به مادرم دشنام داد.) هارون، بزرگان دولت را احضار کرد و به آنها گفت: (جزای چنین شخصی که فحش ناموسی داده است چیست؟) یکی گفت: جزایش، اعدام است. دیگری گفت: جزایش بریدن زبانش است. سومی گفت: جزایش مصادره اموال او به عنوان تاوان است. چهارمی گفت: جزایش تبعید است. هارون به پسرش رو کرد و گفت: ای پسر! بزرگواری آن است که او را عفو کنی و اگر نمی توانی، تو نیز مادر او را دشنام بده، ولی نه آنقدر که انتقام از حد بگذرد، آنگاه ظلم از طرف ما باشد و ادعا از جانب او نه مرد است آن به نزدیک خردمن که با پیل دمان پیکار جوید بلی مرد آنکس است از روی محقیق که چون خشم آیدش باطل نگوید 👈 ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
📚 یکی از پسران هارون الرشید (پنجمین خلیفه عباسی) در حالی که بسیار خشمگین بود نزد پدر آمد و گفت:(فلان سرهنگ زاده به مادرم دشنام داد.) هارون، بزرگان دولت را احضار کرد و به آنها گفت: (جزای چنین شخصی که فحش ناموسی داده است چیست؟) یکی گفت: جزایش، اعدام است. دیگری گفت: جزایش بریدن زبانش است. سومی گفت: جزایش مصادره اموال او به عنوان تاوان است. چهارمی گفت: جزایش تبعید است. هارون به پسرش رو کرد و گفت: ای پسر! بزرگواری آن است که او را عفو کنی و اگر نمی توانی، تو نیز مادر او را دشنام بده، ولی نه آنقدر که انتقام از حد بگذرد، آنگاه ظلم از طرف ما باشد و ادعا از جانب او نه مرد است آن به نزدیک خردمن که با پیل دمان پیکار جوید بلی مرد آنکس است از روی محقیق که چون خشم آیدش باطل نگوید 👈 ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
🍃🌺فقط خدا و خدا و خدا🌺🍃 ✍ ذوالنون عارفی نامدار بود. روزی شنید مردی عابد است که در صومعه‌ای زندگی می‌کند و هر سال یک‌بار از صومعه‌اش بیرون می‌آید و لشگری از معلولان را شفا می‌دهد. منتظر او نشست، تا از صومعه بیرون آمد و معلولان را شفا داد و خواست به درون صومعه برگردد. ذوالنون دامن او گرفت و گفت: دامنت گرفتم پس نزنی دست مرا، من بیمار جسمی ندارم بیمار روحی‌ام، بگو چه کنم چون تو شوم؟؟؟ عابد گفت: «دامن مرا رها کن که مرا گرفتار عجب می‌کنی و شیطان را متوجه من می‌سازی و من گمان می‌کنم، کسی شده‌ام. اگر دوست (خدا) ببیند که به دامان غیر او چنگ زده‌ای، و غیر از او نظری داری، تو را به آن کسی که التماسش می‌کنی می‌سپارد...» ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨
🍃🌺فقط خدا و خدا و خدا🌺🍃 ✍ ذوالنون عارفی نامدار بود. روزی شنید مردی عابد است که در صومعه‌ای زندگی می‌کند و هر سال یک‌بار از صومعه‌اش بیرون می‌آید و لشگری از معلولان را شفا می‌دهد. منتظر او نشست، تا از صومعه بیرون آمد و معلولان را شفا داد و خواست به درون صومعه برگردد. ذوالنون دامن او گرفت و گفت: دامنت گرفتم پس نزنی دست مرا، من بیمار جسمی ندارم بیمار روحی‌ام، بگو چه کنم چون تو شوم؟؟؟ عابد گفت: «دامن مرا رها کن که مرا گرفتار عجب می‌کنی و شیطان را متوجه من می‌سازی و من گمان می‌کنم، کسی شده‌ام. اگر دوست (خدا) ببیند که به دامان غیر او چنگ زده‌ای، و غیر از او نظری داری، تو را به آن کسی که التماسش می‌کنی می‌سپارد...» ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨