eitaa logo
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
32.2هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
12.1هزار ویدیو
113 فایل
❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙با خـدا باش پادشاهـ👑ـــی ڪن 💚بی خـدا باش هرچہ خواهی ڪن تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1898250367C031c8faa73
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻 سه چیز بلا را دور می‌سازد🌻 🕊 ✅ ۱- دعا: ﴿مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾ [فرقان: ۷۷] «اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما اعتنایی نمی‌کند» ✅ ۲- شکر نعمت: ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ﴾ [ابراهیم: ۷] «اگر واقعا سپاسگزاری کنید [نعمت] شما را افزون خواهم کرد» ✅ ۳- یاری ضعیفان: رسول الله ﷺ می‌فرماید:« آیا جز این است که به واسطهٔ ضعیفانتان یاری و روزی داده می‌شوید؟ 💐الله جل جلاله می‌فرماید : 💫« ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة وقنا عذاب النار »💫 ☘️حسنه‌ی مطلوب در دنیا شامل هر چیزی می‌شود که وقوعش برای بنده پسندیده است : ♻️از رزق و روزی واسع و حلال و آسان و همسر صالح و فرزندی که مایه‌ی روشنی چشم است ، ⚡️و آسودگی و علم نافع ،و عمل صالح ، و سایر امور محبوب و حلال . 💥و حسنه‌ی آخرت شامل : 🍃سلامت از عقوبت قبر ، و صحرای محشر و آتش جهنم ، 💫و حصول رضای پروردگار ،و رسیدن به بهشت جاودان،و یافتن قرب الهی است . ✅این دعا جامع است،به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه و سلم زیاد آن را می‌خواند و بدان تشویق می‌فرمود. اشتراک .جارے _____________________ 🕊 ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
📿ـــــــــــــــــــــــــــــــ✍ 💟خـــدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچ گاه بسته نمیشود تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد تنها کسی است که با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد تنها کسی است که محرمت میشودوقتی همه تنهایت گذاشتند تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردن همیشه وهرلحظه خدا را برایت آرزو میکنم...💟🙏 📿 📿 ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
⁉️اگر عاق والدين شويم، چه عواقبي گريبانمان را مي گيرد؟ ⇇پاسخ: سعید وطن‌دوست در کتاب مسلمان شناسنامه‌ای درباره عواقب عاق والدین در دنیا و آخرت می‌نویسد: با توجه به این آیات و روایات بسیاری که در این باب آمده است، می‌توان عواقب عقوق والدین در دنیا و آخرت را این گونه بر شمرد: ⇇موجب خشم خدا و پیغمبر(ص) است. ▓⇇مانع قبولی نماز است. ⇇سلب توفیق می کند و گره در کار می‌ اندازد. ▒⇇دعا اجابت نمی‌شود. ⇇فقر و تنگدستی می‌آورد. ▓⇇موجب جوان‌مرگی است. ⇇سبب گرفتگی زبان هنگام مرگ برای ادای شهادتین است. ▒⇇مایه حزن و اندوه و عذاب دنیاست. ⇇خداوند با عاق والدین سخن نمی گوید. ▓⇇خداوند نگاه رحمت به او ندارد. ⇇عاق والدین از جمله فراموش‌شدگان است. ▒⇇بهشت بر عاق والدین حرام است. 💕 💕 ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
┏━━━✨✨✨✨━━┓ داستان اموزنده ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺍﺳﺖ: ﯾﮏ ﮔﻞ ﻭ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ..! ﺍﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ، ﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﻭ ﯾﮏ ﮐﺮﻡ ﺑﻮﺩ! ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻬﯽ نمی کند... تا ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ... ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﺭ ﮔﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﮐﺮﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ زیبا شده بود... " ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﻭ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿد ... ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﻠ‌ﻬ‌‌‌‌ﺎﯼ ﻓﺮﺩﺍﯾﻨﺪ... ____________________ ❣ ❣ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
┏━━━✨✨✨✨━━┓ داستان اموزنده ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺍﺳﺖ: ﯾﮏ ﮔﻞ ﻭ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ..! ﺍﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ، ﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﻭ ﯾﮏ ﮐﺮﻡ ﺑﻮﺩ! ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻬﯽ نمی کند... تا ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ... ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﺭ ﮔﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﮐﺮﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ زیبا شده بود... " ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﻭ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿد ... ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﻠ‌ﻬ‌‌‌‌ﺎﯼ ﻓﺮﺩﺍﯾﻨﺪ... ____________________ ❣ ❣ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
💎 هارون الرشید به بهلول گفت: می خواهی که وجه معاش تو را متکفل شوم و مایحتاج تو را از خزانه مقرر سازم تا از فکر آن آسوده شوی؟ بهلول گفت: اگر سه عیب در این کار نبود، راضی می شدم؛ اول 🔸آنکه تو نمی دانی به چه محتاجم، تا آن را از برای من مهیا سازی. دوم 🔸اینکه نمی دانی چه وقت احتیاج دارم تا در آن وقت، وجه را بپردازی. سوم 🔸آنکه نمی دانی چقدر احتیاج دارم تا همان مقدار بدهی. ولی خداوند تبارک و تعالی که متکفل است این هر سه را می داند آنچه را محتاجم ،وقتی که لازم است و به قدری که احتیاج دارم می رساند. ولی با این تفاوت که تو در مقابل پرداخت این وجه، با کوچکترین خطایی ممکن است مرا مورد خشم و غضب خود قرار دهی . JoiN➧ ◈‌┅═❧═┅┅┄┄ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
‍ ✅نکات جالب شب قدر باتوجه به اعجاز ریاضی قرآن! 🔆آیا میدانیدبیست و سومین حرف الفباء(ل) در سوره قدر۲۳بار تکرارشده است!؟ ✅لیله القدربه احتمال قوی شب بیست و سوم رمضان است. 🔆قدر،بیست وسومین سوره ای است که تعداد آیاتش عدداول (تجزیه ناپدیر)است. 🔆درقرآن ۲۳ سوره باقسم آغازشده است. ۱۵سوره درآیه اول در۶سوره پس از پاراف، سوگندیاد شده (دردو سوره قیامت و بلد بصورت《 لا اقسم》) ۱۵+۶+۲=۲۳ دقیقا۲۳سوره پاراف دارهم باقسم آغارنمیشود. ۲۹-۶=۲۳ JoiN➧ ◈‌┅═❧═┅┅┄┄ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
⭐️ ⭐️ دل نوشته ای خواندنی... زمانی که بمیرم.. ▫️تلگرامم آفلاین خواهد شد ▫️فیس بوکم آفلاین خواهد شد ▫️وایبرم آفلاین خواهد شد ▫️واتس آپم آفلاین خواهد شد ▫️اسکایپم آفلاین خواهد شد ▫️شماره ام خاموش خواهد شد، ▫️دیگر روی پست ها کامنت نخواهم گذاشت، ▫️یا حتی دیگه پیامی هم از طرف دوستان و خانواده دریافت نخواهم کرد... ▫️پس وقتی که رفتم(مُردم) چه چیزی با من خواهد ماند؟! ☑️ قرآنی که خوانده ام آنلاین خواهد بود... ☑️ پنج وقت نمازی که خواندم آنلاین خواهد بود.. ☑️ زکاتی که دادم آنلاین خواهد بود... ☑️ اعمال صالحم آنلاین خواهد بود.. ☑️ همه کارهایی که برای خدا انجام داده ام با من در قبر آنلاین خواهند بود.. ✨چرا خدا را راضی نکنیم و خوشبختی و تفریح وشادی ولذت ابدی را بدست نیاوریم ؟! ✨یادمان باشد هر کس طعم مرگ را خواهد چشید... با ما باشید در 👇 🗞 JoiN➧ ◈‌┅═❧═┅┅┄┄ لطفا مطالب کانال را فوروارد کنید ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
در زمان آیت الله بهبهانی تاجری اصفهانی وتهرانی وشیرازی هر سه باهم به نیت مکه راهی عراق شدند و بعد از زیارت اماکن مقدس عراق قصد کعبه داشتند و مقداری پول داشتند و می خواستند به دست انسانی امین بسپارند نزد آیت الله بهبهانی رفتند. آن بزرگوار آدرس شیخ جعفر امین را به آنها دادند. سه تاجر ایرانی نزد شیخ جعفر امین رفتند وپول ها را به امانت سپردند. شیخ جعفر امین مردی بسیار مومن بود که معرف به شیخ جعفر امین شده بود. سه تاجر ایرانی بعد از تمام شدن زیارت مکه به عراق رفتند وسراغ شیخ جعفر امین را گرفتند. فهمیدند که شیخ فوت کرده است پسر شیخ دفتر پدرش را آورد ونام دوتن از تاجرها ومقدار پولشان و آدرس پولشان را دید ولی از تاجر سوم خبری نبود! آن تاجر بی چاره پولش را می خواست ولی پسرش خبری از پول او نداشت مجبور شد تا پیش آیت الله بهبهانی برود . آیت الله بهبهانی گفت باید امشب با چند تن از انسانهای درستکار سر قبرشیخ جعفر امین بروید و دعا کنید شاید فرجی شود شب اول خبری نشد تا شب سوم که سر قبر شیخ بودند و دعا می کردند صدایی از قبر شنیده شد و آدرس پول را شیخ گفت ولی شنیدند که شیخ آه و ناله می کند و می گوید هرچه می کشم از دست قصاب است. خبر به آقای بهبهانی رسید و فکر چاره ای بودند. بعد از خانواده شیخ سوال کرد؛ شیخ با کدام قصاب داد و ستد داشته است. قصاب را یافت و به قصاب گفت چرا از دست شیخ جعفر امین ناراحتی؟ قصاب گفت خدا عذاب قبرش را زیادتر کند. از قصاب خواهش کرد تا علت ناراحتی اش را بگوید. قصاب گفت من دختری داشتم که دم بخت بود و مردی کوفی که چوپان بود وبرای من گوسفند می آورد و به من پیشنهاد کرد تا دخترم را برای پسرش بگیرد و قرار شد من به کوفه بروم و در مورد خانواده ی آنها تحقیق کنم و او نیز درباره ما تحقیق نماید بعد که من تحقیق کردم فهمیدم خانواده ی خوبی هستند به او گفتم از نظر من ازدواج اشکالی ندارد و مرد کوفی نزد شیخ جعفر امین رفته بود و سوال کرده بود قصاب وخانواده ی او چگونه هستند شیخ که قصد داشته دختر قصاب را برای پسرش بگیرد. فکر می کند: میگوید چه بگویم که هم گناه نباشد وهم بتوانم دختر را برای پسر خودم بگیرم شیخ فقط در یک کلمه به مرد کوفی می گوید: (من نمی دانم) مرد کوفی با خودش فکر می کند و می گوید حتما طوری هست که شیخ این حرف را زد و مرد کوفی به یک نفر سفارش داد برو به قصاب بگو منتظر من نباش و دخترت را شوهر بده و آن مرد فراموش می کند و قصاب هم منتظر می ماند ولی روزها می گذرد و سال ها ولی از مرد کوفی خبری نمی شود تا این که دختر قصاب سنش بالا می رود و دیگر خواستگاری نداشته و شیخ جعفر امین هم که به پسرش می گوید: دختر قصاب را می خواهم برایت خواستگاری کنم قبول نمی کند. تا این که بعد از سالها مرد کوفی را می بیند وسراغ پسرش را از او می گیرد مرد کوفی می گوید من که چند سال پیش برایت سفارش فرستادم و علت انصراف خودش را حرف شیخ جعفر امین مطرح می نماید. و از همان روز قصاب شروع به نفرین می کند. آیت الله بهبهانی به قصاب می گوید اگر من یک داماد خوب برای دخترت پیدا کنم. آیا راضی می شوی؟ آیت الله بهبهانی رو به یکی از شاگردانش می کند که تا کنون ازدواج نکرده بوده و از او می خواهد با دختر قصاب ازدواج کند ازدواج صورت می گیرد و قصاب راضی می شود. و شیخ از عذاب قبر نجات می یابد. منبع؛ کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم صفحه ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .
امشب که زمین و آسمان غرق سرور است نوری ز ولایت، به جهان تابش نور است این زینت دهر است، گل باغ رسول است عطر نفسش، بوی بهشت از ره دور است روز مادر را به تمامی مادران دلسوز، مهربان و فداکار تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم🌸 شبتون زهرایی❤️❤️❤️
🩵گفتن صبح بخیر 🩷 🩵از شب بخیر خیلی مهم‌تره🩷 🩵چون وقتی بهت میگه “صبح بخیر”🩷 🩵یعنی بعد از بیدار شدن🩷 🩵 اول به تو فکر کرده🩷 💛سلام صبحتون بخیر 💛 .
در یکی از دهاتهای فارس، دهقان با تجربه ای زندگی می کرد. او مردی هوشمند و عارف بود و از عبادت و بندگی خدا بهره تامّی داشت ولی فقیر و تنگدست بود و زندگی بسیار سختی داشت. دست به هر کاری دراز می کرد تا شاید بتواند از فقر و تنگدستی نجات یابد، ولی موفق نمی شد و پیش آمدهای پی در پی و ناگوار بر او وارد می شد و بیش از پیش او را به سختی و رنج می انداخت. او زنی داشت که در حسن و زیبایی و جمال نظیر نداشت ولی در مقابل فقر و تنگدستی شوهرش، بسیار اعتراض می کرد و به او زخم زبان و طعنه می زد. روزی زن به مردش گفت: «بیا از این جا هجرت کنیم، شاید در دیار دیگری بتوانی خود را از فقر و تنگدستی نجات دهی.» مرد گفت: «من با این پیشنهاد موافق هستم زیرا بسیار کسانی بودند که از وطن خود هجرت کردند و در نتیجه به مقام و ثروت رسیدند ولی من از یک چیز می ترسم و آن است که می ترسم راه بی وفایی در پیش بگیری و فریب دیگران را بخوری.» زن، سوگندها یاد کرد و گفت: «من به عهدی که در شب عروسی و هنگام ازدواج با تو بستم تا آخر عمر وفا خواهم کرد و برای همیشه با تو خواهم بود. این اندیشه ها را از سر بدر کن و خیالت راحت و آسوده باشد.»: مرد به پیشنهاد زن، از وطن خود به جای نامعلومی سفر کرد. در بین راه، گه گاهی در بعضی از منازل پیاده شده و استراحت می کردند و دوباره به حرکت خود ادامه می دادند تا اینکه در منزلی، مرد به خواب عمیقی فرو رفت. در همین حین، امیر زاده ای که به عنوان شکار به آن اطراف آمده بود گذارش به همان جا افتاد. وقتی که چشمش به زن زیبای آن مرد افتاد، شیفته او شد و به او اظهار عشق و علاقه کرد و گفت: «اگر از آن مرد جدا شوی، به زندگی خوبی خواهی رسید و در ناز و نعمت بسر خواهی برد.» زن نیز بر خلاف عهد و پیمانش، راه بی وفایی را در پیش گرفت و آهسته از جای برخاست و از شوهرش که خوابیده بود جدا شد و با آن جوان سوار بر اسب گردید و رفت، تا اینکه به چشمه ای رسیدند و برای قضای حاجت پیاده شدند. زن همین که کمی از چشمه دور شد شیری از راه رسید و آن زن را درید و مقداری از گوشت او را خورد و رفت. امیر زاده چون دید که زن جوان دیر کرده است بدنبال او رفت و دید که بدن پاره پاره او بر روی زمین است. از طرفی، دهقان از خواب بیدار شد و زنش را ندید. برای پیدا کردن وی، شتابان به هر سو می دوید تا اینکه به همان چشمه رسید و آن جوان را دید و حال عیال خود را از او پرسید. جوان گفت: «زنی را در اینجا دیدم که شیر او را پاره پاره کرده است.» دهقان وقتی که زن خود را به آن حال دید و حقیقت ماجرا را فهمید گفت: «این است کیفر خیانت و بی وفایی.» JoiN➧ ◈‌┅═❧═┅┅┄┄ ✨✨✨ @ba_khodabash1 ✨✨✨ .