✨﷽✨
✍️امام علی (علیهالسلام) فرمودند :
نيازمندى كه به تو روى آورده؛
فرستاده خداست...
كسى كه از يارى او دريغ كند؛
از خدا دريغ كرده است...
و آن كس كه به او بخشش كند،
به خدا بخشيده است...
📚نهج البلاغه حكمت٣٠٤
همانا خداى سبحان روزىِ فقراء را؛
در اموال ثروتمندان قرار داده است...
پس فقيرى گرسنه نمى ماند
جز به كاميابى توانگران ،
و خداوند از آنان درباره،
گرسنگى گرسنگان خواهد پرسيد...
📚نهج البلاغه حكمت٣٢٨
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✨﷽✨
🌼کسیکه زیاد بهیاد خدا باشد، مورد محبّت او قرار میگیرد
✍قالَ رَسُولُ اللَّه(ص) «مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللَّهِ أَحَبَّهُ اللَّه»؛ ریشۀ کار یاد خداست. کسی که زیاد به یاد خدا باشد و متذکّر او شود، مورد محبّت او قرار میگیرد. ریشۀ بدبختیها غفلت از خداست؛ و ریشۀ خوشبختیها ،به تعبیری ریشۀ شقاوتها غفلت از خداست. و ریشۀ سعادتها ذکرالله است. مورد محبّت که قرار گرفتی، عطایایش میرسد. به هر مقدار به تعبیر، مجبورم این حرف را بزنم، چون دارم جنبۀ کمّی میدهم. متذکّر خدا بیشتر باشی، حبّش بیشتر است. چارهای هم جز این نداری. آن وقت این تذکّر و ذکرالله از نظر اثر، ضریبش نسبت به ایّام مختلف میشود. حالا عرض میکنم.
در ایّامی مترتّب بر او که حبالله است میفهمی ضریبش مختلف میشود. یکی از آنها فرض کنید از نظر هفته و ایّام میگویم. شبهای جمعه است. در باب ماهها، ماه مبارک رمضان؛ و در بین باز ایّامی که سفارش شده است و اثر آن و ضریب آن را بالا میبرد، ده روز اوّل ماه ذیالحجةالحرام است. «وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ»
، میگویند ایّام معلومات این دهۀ اوّل ذیحجه است و ضریب را بالا میبرد. از روز اوّل تا روز دهم. به یاد خدا بودن. در روایات ما داریم، حتّی نسبت به آثار اعمال صالحه هم، زیاد میکند.
📚وسائل الشیعه، ج7، ص154
📚سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 203
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✨﷽✨
#قضاوت_ممنوع
✍در رستوران بودم که میز بغلی توجهم را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبهروی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی میگفتند و زیرزیرکی میخندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سنتان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانیها نامزدبازی و دختربازی کنید. داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچهها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسهشون کتلت گذاشتم تو یخچال.
خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زندهای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را میکنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان میکردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آنوقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلامتان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی میکنند؟ بیشرفها. داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی.
آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاهشان میکردم و لبخند میزدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنتآمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیشخندی زد و گفت: اینجوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روحتان. از همان اول هم میدانستم یک ریگی به کفشتان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بیحیا.
داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوههای گلم... وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر میرسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوستداشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوستدخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است.
پینوشت: این داستان نانوشتهی بسیاری از ماست. هرکداممان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت میکنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام میدانیم.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
یکی هست که ما را می بیند
فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.
سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده.
فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟
فرزند در جواب گفت: «هو الله الّذی یری کلّ احد و یعلم کلّ شیء؛ او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد.
📚 معارف اسلامی
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✨﷽✨
#یک_پند_یک_معرفت
✍در حدیث نبوی از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: ابلیس گفت: من زحمت زیادی میکشم تا بنی آدم را به گناهی تشویق و عامل میکنم، و سپس او را میبینم که گناه بودن کار خود را چون میداند توبه و استغفار میکند، و خدای او طبق وعدهاش به راحتی توبه او میپذیرد و میبخشد؛ آن گاه زحمات خود بر باد رفته میبینم و ناله میکنم. مرا راهی دیگر باید یافت و آن، این است بنی آدم را در اموری مورد معصیت و نافرمانی خالقشان قرار میدهم که نسبت به گناه بودن این امور جاهل باشند و پیوسته نافرمانی خدای خود کنند و ندانند گناه میکنند تا توبه هم نتوانند بکنند.
بدانیم که معنای گمراهی و اغواء این است و بدعتها نمونه بارز این ترفند شیطان هستند. پس این دعا را همیشه بخوانیم و از خدا طلب کنیم:
💫ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا اَلَّتِي جَاهِلٌ بِذَنْبِهَا وَ جَعَلْنَا عَالِماً بِذُنُوبِنَا مِن فَضْلِکَ یَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا! ببخش بر ما گناهانمان را که به گناه بودن آن جاهلیم و ما را از فضل و کرمات آگاه به گناهانمان فرما، ای مهربانترین مهربانان!
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🌹داستانی پندآموز درزمان پیامبر(ص)
قحطی و کمبود غذا شهرمدینه را فرا گرفته بود، گرسنگی و تهی دستی ، فشار سختی بر مردم مدینه وارد ساخته بود، در این صورت اگر کاروانی آذوقه و غذا به مدینه می آوردند، روشن بود که مردم از هر سو هجوم می آوردند تا برای خود غذا تهیه کنند
معمول بود وقتی کاروان تجارتی می آمد مردم مشتاق ، طبل کوبان به استقبال آن می رفتند. دختران از خانه ها بیرون آمده ، صف می کشیدند و طبل ها را به صدا در می آوردند.
روز جمعه بود، مسلمانان برای نماز جمعه پشت سر پیامبر صلی الله علیه وآله جمع شدند و پیامبر صلی الله علیه وآله مشغول ایراد خطبه های نماز جمعه شد.
خبر آمد که یک قافله تجارتی به مدینه آمده است که بلافاصله مسلمانان برای تهیه طعام از مسجد بیرون آمدند و تنها چند نفر (8یا 11یا 12یا 40نفر) پیامبر (ص ) ماندند
مسلمانان فکر می کردند که اگر دیر بجنبید، دیگران طعام را تمام کرده و برای آنها چیزی باقی نمی ماند، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
سوگند به خدایی که جانم در اختیار او است اگر شما چند نفر هم از مسجد می رفتند، و کسی در مسجد نمی ماند آتش (قهر الهی ) سراسر بیابان را فرا می گرفت و شما را به کام خود فرو می کشید و به نقل دیگر فرمود: اگر اینها نمی ماندند، از آسمان سنگ بر سر آنها می بارید.
در این وقت بود که آیه 11 سوره جمعه نازل گردید:
و اذا راو تجاره اولهوا انفصوالیها وترکوک قائماقل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره و الله خیر الرازقین
وهنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده میشوند و به سوی آن می روند و تو را ایستاده به حال خود رها میکنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزیدهندگان است
📚 اقتباس از تفسیر کشاف جلد 4 ص 329
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
برای آدمهایی که آزارتان می دهند ،
آرزوهای ِ خوب کنید !
آری ...
آرزو کنید آنقدر غرق در خوبی هایِ زندگی شوند
و خیر و نیکی در لحظه هایشان جاری باشد ،
که وقتی به خودشان می آیند ،
اصلا دیگر بدی را بلد نباشند ...
بیشتر ِ آدمهایی که آزار می دهند ،
شاید یک روزی ، یک جایی ،
زخمی خورده اند و مرهمی نیافته اند
و تنها راه ِ گذر از این زخم را ،
در آزار دادن ِ دیگران جسته اند ...
با رفتار متقابل ، چنین شخصیتی
از خودتان نسازید ...
این یک شعار نیست!
و اصلا لزومی ندارد جوابِ بدی را با خوبی بدهید ،
اتفاقا برای مدتی آن ها را از حق ِ
داشتن ِ خودتان محروم کنید
اگر جواب بدی را دستِ کم با سکوت بدهید
و در دلتان آرزوهای ِ نیک برای فرد ِ مقابل کنید ،
شما خوشبخت ترین انسانید ...
⚘|❀ ❀|⚘
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🌷گویند حضرت آدم نشسته بود، شش
نفر آمدند، سه نفر طرف راستش
نشستند و سه نفر طرف چپ.
به یکی از سمت راستیها گفت: «تو کیستی؟»
گفت: «عقل.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «مغز.»
از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «مهر.»
پرسید: «جای تو کجاست؟»
گفت: «دل.»
از سومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «حیا.»
پرسید: «جایت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»
جواب داد: «تکبر.»
پرسید: «محلت کجاست؟»
گفت: «مغز.»
گفت: «با عقل یک جایید؟»
گفت: «من که آمدم عقل میرود.»
از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
جواب داد: «حسد.»
محلش را پرسید.
گفت: «دل.»
پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.»
از سومی پرسید: «کیستی؟»
گفت: «طمع.»
پرسید: «مرکزت کجاست؟»
گفت: «چشم.»
گفت: «با حیا یک جا هستید؟»
گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🌹داستان آموزنده🌹.
امام سجاد علیه السلام مىفرماید:
مردى با خانواده خود سوار كشتى شد، و در دریا به حركت آمد، كشتى شكست، و از سرنشینان آن جز همسر آن مرد كسى نجات نیافت. زن بر تخته پارهاى قرار گرفت، و موج دریا وى را به یكى از جزیرههاى میان آب برد. در آن جزیره مرد راهزنى زندگى مىكرد كه هر عمل حرامى را مرتكب شده بود، و به هر فعل قبیحى دامن آلوده داشت، ناگهان آن زن را بالاى سر خود دیده به او گفت: آدمى زادى یا پرى؟ زن گفت: آدمم، دیگر سخنى نگفت، برخاست و قصد كرد ...که عمل حرامی را با زن انجام دهد. زن به خود لرزید، راهزن سبب را پرسید، با دست اشاره كرد از خدا مىترسم، راهزن گفت: تاكنون چنین عملى مرتكب شدهاى، زن پاسخ داد به عزّتش سوگند نه. مرد راهزن گفت: با این كه تو مرتكب چنین خلافى نشدهاى از خدا مىترسى در حالى كه من این كار را به زور به تو تحمیل مىكنم، به خدا قسم من براى ترس از حقّ سزاوارتر از توام !
عابد به جوان راهزن گفت: به خاطر ترسى كه از خدا به دل راه دادى تمام گناهانت بخشیده شد، باید بنگرى كه در آینده نسبت به خداوند چگونه خواهى بود.
راهزن پس از این جرقّه بیدار كننده برخاست و در حالى كه همّتى به جز توبه نداشت به نزد خاندان خود روان شد، در راه به عابدی برخورد و به عنوان رفیق راه با او همراه گشت، آفتاب هر دوى آنان را آزار داد، عابد به راهزن جوان گفت: دعا كن تا خدا به وسیله ابرى بر ما سایه افكند، وگرنه آفتاب هر دوى ما را از پاى خواهد انداخت!
جوان گفت: من در پیشگاه خدا براى خود حسنهاى نمىبینم، تا جرات كرده از حضرتش طلب عنایت كنیم. عابد گفت پس من دعا مىكنم تو آمین بگو. جوان پذیرفت، عابد دعا كرد، جوان آمین گفت، ابرى بر آنان سایه انداخت، در سایه آن بسیارى از راه را رفتند، تا به جایى رسیدند كه باید از هم جدا مىشدند، بناگاه ابر بالاى سر جوان به حركت آمد، عابد گفت: تو از من بهترى، زیرا دعا به خاطر تو به اجابت رسید، داستانت را به من بگو، جوان برخورد خود را با آن زن تعریف کرد، عابد به او گفت: به خاطر ترسى كه از خدا به دل راه دادى تمام گناهانت بخشیده شد، باید بنگرى كه در آینده نسبت به خداوند چگونه خواهى بود.
🌹
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🌹 توبه عوام در کلام امام صادق علیهالسلام🌹.
امام صادق علیهالسلام: برای هر طایفه از بندگان، توبه ای است. اما توبه طایفه عوام آن است که: باطن خود را از گناهان بشوید به آب حسرت، و اعتراف به گناه و پشیمانی برگذشته و ترسناک بودن بر آنکه دیگر مثل آن از برای او صادر شود.
و باید گناهان را سهل و حقیر نشمارد و دایم بر تقصیرات خود در بندگی و طاعت خدا گریان و متاسف باشد.
و خود را از شهوتهای نفسانیه محافظت نماید.
و استغاثه به خدا نماید که او را اعانت فرماید بر وفای به توبه. و محافظت کند او را از عود به گناه.
و ریاضت دهد نفس خود را به عبادت و مجاهده.
و واجباتی که از او فوت شده قضا نماید. و ستمی که بر کسی کرده تدارک آن کند. وآنچه از حقوق مردمان در ذمه او باشد ادا کند.
و از همصحبتان بد، اجتناب نماید. وشبها را به بیداری به صبح رساند. و روزها را به تشنگی روزه به شب آورد.
و همیشه درعاقبت کار خود تفکر نماید. و از خدا استعانت جوید که در حالت وسعت و شادی وزمان سختی و بدحالی، او را بر جاده شریعت، مستقیم و ثابت بدارد. و در بلاها ومصیبتها صبر کند تا از درجه توبه کنندگان ساقط نشود. و چون چنین کند از گناهان خودپاک، و عمل او زیاد، و درجات او بلند می گردد.
(بحارالانوار،ج۶ص۳۱ح۳۸).
🌹
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✍ در سوره عنکبوت دو معجزه زیباست :
1️⃣ اول
چرا عنکبوت در قرآن به صیغه مونث ياد شده در حالی كه عنكبوت مذكر است⁉️
📖آيه ميگويد مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتا (العنكبوت 41)
آيا متوجه،،، تاء،، مونث در كلمه ،،،اتخذت،،، شديد⁉️
🕷عنكبوت مذكر يا مونث است؟آيا هذا عنكبوت يا هذه عنكبوت گفته ميشود؟
درستش هذا عنكبوت است چونکه مذکر است پس چرا تاء مونث دركلمه اتخذت امده؟؟
منكرين و شكاكان به قرآن ايراد گرفتن و گفتن كه اين خطايی از قرآن است العياذ بالله گفتن كه بايد كمثل العنكبوت اتخذ بيتا گفته بشه چونکه عنکبوت مذکره
ولی پروردگار اراده کرد معجزه ای در این مورد بیاورد، نشانه ای برای تقویت قلبمان، و کافران را ذلت خواری بیفزاید.
🔬 تکنولوژی امروزی ثابت كرد كه فقط عنكبوت ماده ميتواند تار بتند، در حالي كه عنكبوت مذكر(نر) از تارهای خود فقط برای جابجايی بين درختان و اماكن استفاده ميكند و قادر به تنيدن تار نيست
اگر خداوند متعال در آیه خود می فرمود کمثل العنكبوت اتخذ بيتا، آيه از نظر علمی خطا واشتباه است ولی خداوند متعال تاء مونث را در آيه آورد تا ايمان در دلهايمان تقويت گردد و بدانيم كه كلام حق است
💠❄️2️⃣ دوم
🕷عنكبوت مونث بعد از به دنيا آوردن فرزندان، عنكبوت مذكر را ميكشد و به خارج از منزل می اندازد‼️
و بعد از اينكه فرزندان عنكبوت بزرگ شدن، مادر خود را مي كشند و به خارج از خانه می اندازند‼️
خانواده عجيبی ست از بدترين خانواده ها به معنای واقعی ست‼️
📝خداوند در قرآن كريم وصف كرده خانواده را
(وان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون)
✅منظور سوره از ذکر داستان خانواده و تار عنکبوت این است که فتنه ها همچون تار عنکبوت پیچیده و گرفتار کننده هستند و اهل فتنه خودشان قربانی می شوند.
👑تبارک الله احسن الخالقین
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴 در وضو چه اسراری نهفته است؟
🌹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی
می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها
و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر
گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست
وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو
بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر
خاک بگذارم.
شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه
دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم
مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال
باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را
تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به
دور می اندازم.
مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان
زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که
با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📚 من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۲
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🔴 دجال در کعبه
ابوالفرج می گوید: سالی که حضرت صادق (علیه السلام) به مکه به قصد حج تشریف آورد بود، ایشان را دیدم که زیر ناودان کعبه ایستاده ومشغول دعا بود، وسه تن از فرزندان حسن بن حسن بن علی یعنی عبدالله بن حسن وحسن بن حسن وجعفربن حسن به ترتیب سمت چپ وراست وپشت سر حضرت (علیه السلام) ایستاده بودند.
در این حال عباد بن کثیر بصری - که از عباد وزهاد مشهور زمان امام جعفر صادق بود - آمده وگفت: یا اباعبدالله!
حضرت (علیه السلام) سکوت فرمود، تا عباد سه بار بدین ترتیب حضرت (علیه السلام) را فراخواند.
سپس گفت: ای جعفر!
حضرت (علیه السلام) فرمود: بگو، چه می خواهی؟
عباد گفت: من کتابی دارم که در آن نوشته است که این بنا را مردی سنگ به سنگ متلاشی خواهد کرد.
حضرت (علیه السلام) فرمود: کتابت دروغ می گوید؛ به خدا قسم! من او را می شناسم، پاهایش زرد است وساق پاهایش زخمی، شکمش بزرگ وگردنش نازک وبزرگ سر است.
کنار همین رکن می ایستد - حضرت با دست به رکن یمانی اشاره فرمود - ومردم را از طواف کعبه منع می کند آن چنان که مردم از دیدن او وحشت می کنند.
آنگاه امام (علیه السلام) فرمود: سپس خداوند مردی از نسل من بر می انگیزد - حضرت با دست به سینه خود اشاره فرمود - وهمچنان که قوم عاد، ثمود وفرعون، ذی الاوتاد را کشت، او را می کشید.
در این حال، عبدالله بن حسن عرض کرد: قسم به خدا! که امام (علیه السلام) راست می گوید، وبدین ترتیب هر سه نفرشان امام (علیه السلام) را تصدیق کردند.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح شده جانم🌞☕️🌱✨️
امروز دوباره سهم تو شداز دوباره بودن
دوباره دیدن و دوباره های زیبای زندگیت
لذت ببر،حالت رو با داشته هایت گره بزن
وبا زندگی آشتی کن🌺🫶
🍃 ارزش انسان به چیست؟
✔️ علامه محمد تقی جعفری مي گفت:
برخي از جامعه شناسان برتر دنيا در دانمارک جمع شده بودند تا در مورد «ارزش واقعي انسان» بحث کنند.
هر کدام از آنها معيارهاي خاصي ارايه دادند.
هنگامي که نوبت به بنده رسيد، گفتم:
✔اگر ميخواهيد بدانيد يک انسان چقدر ارزش دارد، ببينيد به چه چيزي علاقه و عشق میورزد.
کسي که عشقش يک آپارتمان است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسي که عشقش ماشينش است، ارزشش به همان ميزان است. اما کسي که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست.
علامه گفت: وقتي جامعه شناسان سخنان من را شنيدند، براي چند دقيقه روی پای خود ايستادند و کف زدند.
هنگامي که تشويق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزيزان، اين کلام از من نبود، بلکه از شخصي به نام علی (ع) است.
آن حضرت در نهجالبلاغه مي فرمايند: 🍃«قِيمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ»🍃؛ «ارزش هر انساني به اندازه چيزی است که دوست میدارد".
وقتي اين کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس اميرالمؤمنين عليهالسلام از جا بلند شدند.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✨﷽✨
#پندانه
✅آنچه برای ما اتفاق میافتد، نتیجه اعمال خودمان است
✍عارف نامداری در بازار راه میرفت که مردی از پشتسر، بر گردن او نواخت. بهناگاه متوجه شد که او فلان عارف بزرگ و نامدار است. بسیار ناراحت شد و به دستوپای او افتاد.
عارف گفت:
من همان لحظه که بر گردنم زدی تو را حلال کردم. آنچه تو زدی، تو نبودی. من ساعتی پیش او را (خدا) ندیدم و معصیت او کردم و تو نیز مرا ندیدی و معصیت بر من کردی.
اگر من ساعتی پیش او را (خدا) دیده و معصیتش نکرده بودم، تو نیز مرا میدیدی و به اشتباه بر گردن من نمیزدی.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: تَوَقُّوا الذُّنوبَ، فما مِن بَلِيَّةٍ و لا نَقصِ رِزقٍ إلاّ بذنبٍ، حتّى الخَدشِ و الكَبوَةِ و المُصيبَةِ؛ از گناهان دورى كنيد؛ زيرا هيچ بليّهاى رخ ندهد و هيچ رزقى كم نشود، مگر به سبب گناهى، حتى خراش برداشتن و به سر در آمدن و مصيبت.
📚 بحار الأنوار، ج۴۷، ص۳۵٠
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✨﷽✨
#بهترین_زنان
✍امام صادق علیه السلام
بهترین زنانتان کسی است که چون با شوهرش خلوت کند برای او زره حیا را از تن درآورد و چون لباس بپوشد زره حیا را با او به تن کند.
📚الکافی، ج۵، ص۳۲۴،
👈توضیح: در این روایت با توصیف بهترین زنان هم یکی از مسئولیتهای مهم زن در زندگی بیان شده است و هم شیوهای را برای همسرداری بیان میکند. این روایت در درجۀ نخست تصریح میکند که زن باید به دنبال ارضای نیاز جنسی شوهر خود باشد و در خلوت با شوهر خود، حیا را - که نیرویی قوی در وجود زن و به مثابۀ زرهی برای حفظ عفاف اوست - به کنار نهد و از بذل هیچگونه خدمت و لذتی برای شوهر خود دریغ نورزد.
👈همچنین این روایت اشاره به این نکته دارد که ارضای نیاز جنسی باید فقط در چارچوب حریم خانواده صورت گیرد و پس از آن که نیاز زن و شوهر برآورده شد، با پوشیدن لباسهایشان، لباس حیا را دوباره بر تن کنند و در روابطشان با دیگران جز عفت و حیا حاکم نباشد و انتظاری که در زمینۀ حفظ حیا از زن میرود بیش از مرد است.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🌿🌾🌿
اولین شرط عبودیت آن است که آدمی در پیشگاه خداوند متعال برای خود قائل به هیچ مالکیتی نباشد. انسان اگر بهراستی باور داشته باشد که:
«وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ»
و حکمرانی آسمانها و زمين از آنِ خداست.
نمیتواند همعرض مالکیت حضرت او، برای دیگران یا خود نیز به مالکیتی باور داشته باشد.
دوم اینکه تدبیر خداوند را بر تدبیر خود مقدم بدارد. باید در نظر انسان، امر و نهی و حکم الهی مهم باشد و پیوسته با خود بیندیشد آیا سخن و خواسته و عملش، مطابق یا حکم خداوند و سخن پیامبر اکرم(ص) و سیرۀ امیرالمؤمنین(ع) است یا خیر.
سوم اینکه تمام دلمشغولیاش این باشد که آیا توانسته رضایت حضرت حق را به دست آورد؟ آیا از عهدۀ اجرای اوامر الهی و پرهیز از نواهی او برآمده است؟ چنین فردی در تمام حوزههای تعامل با خانواده، همسر، فرزند، زندگی، سیاست، دیانت، اقتصاد و انواع دیگر زمینههای زندگی جز به رضای حضرت حق نمیاندیشد.
▫️کتاب شکوه نیایش، شرح صحیفه سجادیه، ج۴، ص ۱۵۱-۱۵۰.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
آه که چقدر به دیدارش مشتاقم...
بیقراری و نالهٔ ائمه علیهم السّلام در فراق حضرت ولیّ عصر عجّل الله فرجه الشّریف و آرزوی شهادت در رکاب ایشان:
«فَاعْزِمْ وَ لَا تَنْثَنِ عَنْهُ إِنْ وَفَّقْتَ لَهُ وَ لَا تُجِیزَنَّ عَنْهُ إِنْ هُدِیتَ إِلَیْهِ هَاهْ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ شَوْقاً إِلَی رُؤْیَتِهِ.»
مردی نزد #امیرالمؤمنین علیه السّلام آمد
و گفت: «یا امیرالمؤمنین! ما را از مهدی خودتان مطلع کنید
💚فرمودند: «اگر بتوانی او را ملاقات کنی، به سوی وی بشتاب و هر گاه به او رسیدی، از او روی متاب، آه!» این جا حضرت با دست به سینه مبارک خود زدند و فرمودند:
«آه که چه شوقی به دیدار او دارم.»
💚« #امام_حسین علیه السلام میفرمایند:
اگر زمان او (مهدی علیه السلام) را درک کنم، همه عمر به خدمت او کمر می بندم. اگر در زمانش می بودم تا آخرین نفس خدمتش را میکردم.»
💚« #امام_سجاد علیهالسلام در دعای عرفات میفرمایند: خدایا مرا از پیروان او(مهدی) قرار بده و شهادت در پیش روی او را روزی ام کن، تا تو را در حالی دیدار کنم که از من خشنودی.
💚 #امام_باقر علیه السلام میفرمایند:
«اگر در زمانش بودم جانم را برای او نگه می داشتم(و خود را فدای او میکردم)
پدر و مادرم فدای مهدی باد که نام او نام من و کنیه من و هفتمین امام پس از من است.»
💚 #امام_صادق علیه السلام میفرمایند:
«سيّدي غيبَتُك نَفت رقادي و ضَيَّقت عليّ مهادي، و ابتزّت منّي راحةَ فؤادي...»
«اى آقا و سرور من! غيبت تو خواب از ديدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده و آسايش و آرامش را از قلبم سلب کرده است.»
«إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.»
«اگر من آن (عصر غیبت) را درک کنم، جانم را برای صاحب الامر (حضرت مهدی عجل الله فرجه) باقی می گذارم.»
💚 #امام_موسی_کاظم علیه السلام میفرمایند:
«پدرم فدای او باد ، پدرم فدای او باد.»
💚 #امام_رضا علیه السلام میفرمایند:
«پدر و مادرم فدای مهدی(عج)كه هم نام جدّم و شبيه من است.»
📗بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام ج۵۱ ،ص۱۱۵، ح ۱۴
📗الغیبه نعمانی؛ ص۱۱۴
📗اصول كافى، ج۲۱، ص۲۵۱
📗كمال الدّين و تمام النّعمة، ج۱، ص۳۵۳
📗بحارالانوار،ج۵۱،ص۱۳۹
📗بحارالانوار،ج۵۲،ص۲۴۳
📗الغيبة للنعماني، النص، ص۲۷۳
📗الغيبة للنعماني، النص، ص۲۷۳
📗يوم الخلاص ص۲۲۱
📗أعيان الشيعة ج۲ ص۷۷
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨