eitaa logo
با سیاست عمل کن✔️
6.8هزار دنبال‌کننده
311 عکس
47 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 با فرزندتان حرف بزنید اتفاقاتی که در طول روز برایتان رخ داده را با فرزندانتان در میان بگذارید یا خاطره ای از دوره کودکی خود برایشان بازگو نمایید. در این حالت جوی از نزدیکی واقعی بین خود و او ایجاد نموده اید. این امر باعث می شود که فرزندتان نیز مسائلی مشابه که زیاد میلی به بیان آنها ندارد را با شما در میان بگذارند، همدردی کند و ارتباط برقرار نماید و از این طریق بیشتر با دنیای فرزندتان آشنا شوید. ♦️ شاید با این کار به او اعتماد و اطمینان کافی بدهید تا مشکلی را که با آن درگیر است مستقیماً و راحت با شما مطرح کرده و برای حل آن از شما کمک بخواهد. @ba_siasat_bash
‌ 👈 " شناخت دوستان" فرزند نوجوان ♦️پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه هم‌سالان دارند.نگرانی بسیاری از والدین، از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آن‌هاست. 🌴برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، می‌توانید هر چند وقت یک بار، یک مهمانی دوستانه و ساده ترتیب دهید و در صورت امکان با خانواده‌هایشان دعوت کنید تا با فرهنگ و شرایط خانوادگی شان نیز آشنا شوید. @ba_siasat_bash
💜🦋💜 💞 با این دو ترفند عشق و محبت رو بین خودت و همسرت بیشتر کن: 😉 ❣به جای پنهان كردن تعمير كنيد 🔸از مشكلات، ناراحتی ها و دلخوری ها فرار نكنيد. 👈 آنها روی هم تلمبار شده باعث ميشود منفجر شده يا نا اميد شويد. ❣با یکدیگر همكاری كنيد. 🔸رابطه يک كار دو نفره است. 👈 یک نفر به تنهايی نميتواند رابطه را به موفقيت برساند. @ba_siasat_bash
❤️🦋❤️ 💞 این حرفا رو حتی به شوخی هم نباید به همسرت بگی 😕 به شوخی 🚫هم ازکلمه طلاق استفاده نکنید به شوخی 🚫هم به همسرتان بی جنبه نگویید به شوخی 🚫هم حــرف زن دوم را نــزنیــــد به شوخی 🚫هم فحش و تمسخر ممنوع است @ba_siasat_bash
عادت هایی که باید ترک کنیم: - نادیده گرفتن نیازهاتون. - منفی حرف زدن با خودتون. - تخریب شخصیت خودتون. - استفاده از سکوت برای فرار از یک وضعیت. - درگیری با خودتون. - خواب نا کافی. - مقایسه خودتون با دیگران. - تلاش برای تغییر دیگران. - تلاش برای برنده شدن در هر بحثی @ba_siasat_bash
✔️✔️ افرادی که باید از آنها دوری کنید! حتی اگر از نزدیکان شما باشند: ✨ افراد خودپرست ✨ افراد حسود ✨ افراد متظاهر ✨ افراد پس‌رونده و احمق ✨ افراد قضاوت‌گر ✨ افراد کنترل‌کننده ✨ افراد دروغگو ✨ افراد شایعه‌پرداز ✨ افرادی که خود را قربانی جلوه  می دهند. @ba_siasat_bash
سیاست رفتاری 🔴 مراعات کن❗️❗️ ❌اگه رفتار منفی داری که همسرت دوستش نداره، سعی حداقل جلوی همسرت، اون کار رو انجام ندی ! @ba_siasat_bash
سیاست های زنانه 💞خانه‌داری از جمله مسائلی است که بر عهده خانم خانه می‌باشد. 💞خانم‌های باید طوری خانه‌داری کنند که، 💞شوهرشان با علاقه با خانه برگردد. 💞یعنی، نوع رفتار، عشق و محبت شما در خانه، نوع رسیدگی شما به کارهای خانه باعث شود، 💞شوهر با انگیزه و علاقه وارد خانه شود. نه اینکه به زور به خانه بیاید. @ba_siasat_bash
زنها را عصبانی نکنید 👈زنها وقتی عصبانی می شوند قدرت جسمی شان از بین می رود اما به همان ترتیب قدرت زبانی بالایی دارند. یک زن در عصبانیت تمام بدی هایی که در طول عمرش به او کردید را در پنج دقیقه طوری جلوی چشمانتان میاورد که باور نمی کنید. 👈غرزدن از ویژگی های بارز همه زنان است. یک زن را وقتی عصبانی کردید عواقبش را تا یک هفته و گاهی تا یک ماه باید بپذیرید زنها ماجرای عصبانیت شان را در تمام این مدت با خود حمل می کنند. @ba_siasat_bash
❤️🍃همسرت را با تمام نقص‌هایش قبول کن! 🔵پیش از ازدواج باید او را به طور دقیق زیر ذره بین می گذاشتید و رصدش می کردید! حالا که دیگر ازدواج کرده اید، چشم و گوش هایتان را ببندید و دست از ازریابی کردن بردارید. 🔵 و شما بی فایده است. بپذیرید که دیگر زمان درست کردن همسرتان تمام شده است! چه  بخواهید و  چه نخواهید با اصرار به تغییر و اصلاح، نه تنها  ره به جایی نمی برید بلکه از ترکستان هم سر در می آورید ‌‌‌   @ba_siasat_bash
خوشبخت ترین آدم ها کسانی هستند که به خوشبختی دیگران حسادت نمی کنند و زندگی خودشان را با هیچ کس مقایسه نمی کنند! @ba_siasat_bash
روایت دلدادگی قسمت ۹۹🎬: سهراب مانند انسانی مجنون به دور خود می گشت ، گاهی می ایستاد و نگاهی به دور و برش می انداخت ، گاهی دست به یال رخش می کشید و خیره در چشمان درشت او می گفت : آیا به راستی تو هم او را دیدی... سهراب تمام حرف هایی را که زده بود به خاطر آورد ،وقتی از نام و نشان و چگونگی بودنش در این بیابان ، پرسید، ایشان فرمودند : تو خود مرا صدا زدی....یعنی چه؟! سفارش نموده بود که به عهدت پایبند باش ، یعنی اگر او‌فرشته نبود پس از کجا عهدی را که با خداوند کردم می دانست ؟!و ناگهان بیاد آورد که ایشان فرمود ، اگر خواستار دیدار مایی به مسجد سهله بیا... پس....پس او هم آدمیزاد بوده ، مسجد سهله... با خود گفت :آهان احتمالا امام جماعت مسجد است ، او حتماً آنقدر در عبادت و بندگی خدا کوشا بوده ، که خداوند به این درجه او را رسانده تا مثل فرشتگان بر بنده های در راه مانده نازل شود و آنها را از مرگ برهاند...اما آن مرد خدا می گفت که من او را صدا زدم...می‌گفت که سالهاست دربه در بیابان است. سهراب هر چه به ذهنش فشار می آورد به خاطر نداشت کسی را صدا زده باشد ،پس چون از این موضوع گیج بود ، تصمیم گرفت یک راست به شهر پیش رویش برود و آن مسجد را پیدا کند. نه ...اول باید از شر این گنجینه خلاص شود....خدا میداند تا عراق عرب چقدر راه مانده؟! سهراب سوار بر رخش شد و رخشی که گاری پر از جواهرات را به دنبال خود می کشید ،بی امان به جلو می تاخت. دیگر نه این گنجینه و نه تمام جواهرات دنیا به چشم سهراب نمی آمد ، او به دنبال جواهری بود که اینک سهراب را مجنون خود نموده بود و حاضر بود برای رسیدن و یک لحظه دیدن او ،جانش را بدهد بالاخره پس از دقایقی به ابتدای شهر رسید، اطراف شهر پر از نخلستان هایی بود که نخل های زیبا و پرثمر داشت. سهراب با دیدن نخل ها ، احساس خاصی به او دست داد ،احساسی غریب و آشنا... از نخلستان ها گذشت و به خانه هایی رسید که در ابتدای شهر، ردیف کنار هم قرار داشتند ، مردی با لباس سفید بلندی در حالیکه خوشه ای خرما به کول زده بود ،پیش می رفت. سهراب نزدیک مرد شد و سرعتش را کم کرد و با زبان فارسی گفت : سلام ، ببخش برادر ، این شهر نامش چیست؟ آن مرد که چهرهٔ آفتاب سوخته اش نشان از رنج روزگار میداد با تعجب بر جای خود ایستاد و همانطور که کمرش را راست می کرد با زبان عربی و لهجه ای غلیظ به سهراب می گفت که زبان و منظور او را نمی فهمد... سهراب متوجه شد که وعده آن مرد خدا راست است و گویا واقعا به عراق رسیده ، پس با زبان فصیح عربی همان سؤال را پرسید... آن مرد که متوجه شد سهراب زبان عربی هم می داند ، لبخندی زد و همانطور که اشاره به خرمای روی دوشش می کرد گفت : اینجا کوفه است برادر....اگر مقصدت داخل شهر کوفه است ، حال که گاری ات خالی ست ،می شود مرا نیز تا جایی برسانی ؟ سهراب که باز دوباره غافلگیر شده بود با من من گفت : ب....بله حتماً ، سوار شوید. آن مرد سوار بر گاری شد و سهراب نگاهی به او انداخت و گفت : مطمئنی اینجا کوفه است ؟ مرد عرب خنده بلندی کرد و گفت : تو را چه می شود؟! تو از کجایی که اول به زبانی دیگر حرف زدی و حالا در اینکه این شهر کوفه باشد شک داری؟! سهراب دیگر صلاح ندید بیش از این ، خود را گیج نشان دهد، همانطور که به یاد آن فرشتهٔ نجات آهی می کشید گفت : حاکم کوفه کیست و در کجا زندگی می کند؟ @ba_siasat_bash