╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت42
🔹بیماری و پاک شدن گناهان (2)
اما موضوع اول بحث شکوه و شکایت است، که یک موضوع محوری در حکمت ۴۲ است. بنده این موضوع را از نهج البلاغه محضر شما عزیزان تبیین می کنم .
اولاً معنای شکوه و شکایت در لغت یعنی گله ، شکوا یعنی بیماری ، گله ، درد و شکایت کردن. شکایت یعنی گله کردن ، نالیدن اظهار درد و ناراحتی کردن.
🔻یکی دیگر از مسائلی که پیرامون شکوا و شکایت در نهج البلاغه مطرح است، موضع شکواست . یعنی انسان شکایتش را نزد چه کسی ببرد و نزد چه کسی نبرد. اولین موضع شکوا خودِ خداوند متعال است؛ یعنی آنجایی که انسان شکایت های خودش را به درگاه خدا می برد .
در نهج البلاغه شریف موارد زیادی در این مورد داریم .
🔆 نکته اول توصیه امام علی (علیه السلام) در بندِ دهم نامه ۳۱ به مولا امام حسن (علیه السلام) است، که در آنجا درباره رابطه او با خدا می فرماید: «وَ شَکَوتَ إلَیهِ هُمومَک»؛ تو در مناجات با خدا، غصه ها و همّ و غم خودت را به درگاه خدا شکوه می کنی.
🔆 نکته دوم شکوه هایِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به درگاه الهی است که در چند مورد عرض خواهم کرد.
ابتدا بند دوم از خطبه ۱۷ ، شکایت مولا علی (علیه السلام) به درگاه خدا از دست مدعیّان دروغین قضاوت است .
حضرت در بند دوم از خطبه ۱۷ می فرماید:
«به خدا شکایت می کنم از گروهی که جاهلانه زندگی می کنند و گمراه می میرند.» شکایت دوم حضرت از دست مردم زمانه خودشان است. در حکمت ۲۶۱ می فرماید اگر رعایا و مردم قبل از حکومت من از حیف و میل و ظلم و جور مسؤولین شان شکایت داشتند، امروز روزگار منِ علی به جایی رسیده است که به عنوان مسؤولِ جامعه از دست ظلم رعیتم شکایت به درگاه خدا دارم.
سوم به درگاه خدا از خشکسالی است. در بند سوم از خطبه ۱۴۳ می خوانیم: « اللّهُمَّ اِنّا خَرَجْنا اِلَيْكَ نَشْكُو اِلَيْكَ ما لايَخْفى عَلَيْكَ» ؛ خدایا ما از مناظرمان به بیابان، به سوی تو آمدیم تا از آنچه که بر تو مخفی نیست، به درگاهت شکوه کنیم. (یعنی خشکسالی و بی بارانی)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
سهم #روز_سوم : از حکمت ۲۶ تا ۳۱ #نهج_البلاغه
┄┅═══✼✨🦋✨✼═══┅┄
📒 #حکمت26 : كسي چيزي را در دل پنهان نكند جز آنكه در لغزشهاي زبان و رنگ رخسار، آشكار خواهد شد.
┄┅═══✼✨🦋✨✼═══┅┄
📒 #حکمت27 : با درد خود بساز، چندان كه با تو سازگار است.
┄┅═══✼✨🦋✨✼═══┅┄
📒 #حکمت28 : برترين زهد، پنهان داشتن زهد است.
┄┅═══✼✨🦋✨✼═══┅┄
📒 #حکمت29 : هنگامي كه تو زندگي را پشت سر مي گذاري و مرگ به تو روي مي آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.
┄┅═══✼✨🦋✨✼═══┅┄
📒 #حکمت30 : هشدار! هشدار! به خدا سوگند! خداوند چنان پرده پوشی كرده كه می پنداری تو را بخشيده است.
┄┅═══✼✨🦋✨✼═══┅┄
📒 #حکمت31 ( از ايمان پرسيدند، امیرالمؤمنین فرمود:)
1⃣ شناخت پایه های ایمان: ايمان بر چهار پايه استوار است، صبر، يقين، عدل و جهاد. صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد. شوق، هراس، زهد، انتظار. آنكس كه اشتياق بهشت دارد، شهوتهايش كاستی گيرد و آن كس كه از آتش جهنم مي ترسد، از حرام دوری مي گزيند و آن كس كه در دنيا زهد مي ورزد، مصيبتها را ساده پندارد، و آنكس كه مرگ را انتظار می كشد در نيكی ها شتاب می كند. يقين نيز بر چهار پايه استوار است، بينش زيركانه، دريافت حكيمانه واقعيتها، پند گرفتن از حوادث روزگار و پيمودن راه درست پيشينيان.
پس آنکس كه هوشمندانه به واقعيتها نگريست، حكمت را آشكارا بيند و آنكه حكمت را آشكارا ديد، عبرت آموزي را شناسد و آنكه عبرت آموزی شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان می زيسته است. و عدل نيز بر چهار پايه برقرار است، فكری ژرف انديش، دانشی عميق و به حقيقت رسيده، نيكو داوری كردن، استوار بودن در شكيبايی. پس كسی كه درست انديشيد به ژرفای دانش رسيده و آنكس كه به حقيقت دانش رسد، از چشمه زلال شريعت نوشد و كسي كه شكيبا باشد در كارش زياده روی نكرده با نيكنامی در ميان مردم زندگی خواهد كرد. و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است، امر به معروف، نهي از منكر، راستگويی در هر حال، و دشمنی با فاسقان، پس هر كس به معروف امر كرد، پشتوانه نيرومند مؤمنان است و آنكس كه از زشتی ها نهی كرد، بينی منافقان را به خاك ماليد و آنکس كه در ميدان نبرد صادقانه پايداری كند حقّی را كه بر گردن او بوده ادا كرده است و كسی كه با فاسقان دشمنی كند و برای خدا خشم گيرد، خدا هم برای او خشم آورد و روز قيامت او را خشنود سازد.
2⃣ شناخت اقسام كفر و ترديد: و كفر بر چهار ستون پايدار است، كنجكاوی دروغين، ستيزه جويی و جدل، انحراف از حق و دشمنی كردن، پس آنكس كه دنبال توهم و كنجكاوی دروغين رفت به حق نرسيد. و آنكس كه به ستيزه جويی و نزاع پرداخت از ديدن حق نابينا شد، و آنكس كه از راه حق منحرف گرديد، نيكويی را زشت و زشتی را نيكويی پندارد و سرمست گمراهی گشت و آن كس كه دشمنی ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و كارش سخت و نجات او از مشكلات دشوار است. و شك چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسيدن، دودل بودن، و تسليم حوادث روزگار شدن. پس آن كس كه جدال و نزاع را عادت خود قرار داد، شب تارش به صبح نمی رسد( از تاريكی شبهات بيرون نخواهد آمد) و آن كس كه از هر چيزي ترسيد همواره در حال عقب نشینی است و آنکس كه در ترديد و دودلي باشد زير پای شيطان كوبيده خواهد شد و آنكس كه تسليم حوادث گردد و به تباهی دنيا و آخرت گردن نهاد، هر دو جهان را از كف خواهد داد.
(سخن امام طولانی است چون در اين فصل حكمتهای كوتاه را جمع آوری می كنم از آوردن دنباله سخن خودداری كردم)
┄┅═══✼✨🦋✨✼═══┅┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
1_732658715.mp3
3.81M
🔈ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز
🔷سهم روز سوم : از حکمت ۲۶ تا ۳۱
📔 لذت مطالعه
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۲)
انتشارات عهدمانا
🔵 سالن کلیسا که خالی شد، کشیش فرصت یافت تا با دقت بیشتری به مرد غریبه نگاه کنند.
مرد حدود سی سال داشت و شبیه فروشندگان پوشاک بود. غریبه با قدم های آهسته جلو آمد. نگاه کشیش از چهرهٔ مضطرب مرد به کیف سیاه چرمی دوخته شد که غریبه آن را به سینه اش فشرده بود . وقتی مقابل کشیش رسید، پرسید : « شما... شما پدر میخائیل ایوانف هستید؟ » کشیش تبسّمی کرد و پاسخ داد : « بله پسرم ! من میخائیل ایوانف هستم ، با من کاری داشتید ؟ غریبه نفس بلندی کشید. اضطراب چند لحظه پیش از نگاهش رخت بست. کشیش اما هنوز با تردید و ابهام به او نگاه می کرد. غریبه با نگاهش به کیف اشاره کرد و گفت : « من یک کتاب قدیمی دارم ، خیلی قدیمی... این بار نوبت کشیش بود که نفس بلندی بکشد ؛ پس او فروشندهٔ یک نسخهٔ قدیمی است. اما کشیش آن قدر تجربه داشت که تا غریبه ها را نیازموده خود را خریدار نسخهٔ خطی معرفی نکند، گفت : « آیا شما نباید به یک خریدار کتابهای قدیمی مراجعه می کردید ؟ اینجا کلیساست پسرم. » غریبه گفت : « به من گفته اند شما خریدار کتاب های خطی هستید. کتاب من یک کتاب استثنایی است. »
↩️ ادامه دارد...
حکمت۴۲قسمت۳.m4a
2.79M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت42 3⃣
⭕️ بیماری و پاک شدن گناهان
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت42 (3)
🔹 بیماری و پاک شدن گناهان
🔻مورد بعدی شکایت از شرایط و اوضاع زمانه است . مولا علی (علیه السلام) در نامه ۱۵ در قالب مناجات به درگاه خدا اینگونه عرضه می دارد :
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ غَيْبَةَ نَبِيِّنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا»؛ خدایا ما به تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبر (صلوات الله علیه) و کثرت دشمنان و متشدّد بودن خواسته هایِ مردممان.
البته شکوه های مولا از دست خواص و عوام جامعه و دوست و دشمن فصل مفصلی از نهج البلاغه را تشکیل می دهد که در این مجال کوتاه فرصت بیان آن ها نیست .
نکته آخر در بحث شکایت به درگاه خدا
اثرِ شکوه مؤمن است. مولا علی (علیه السلام) در همین حکمت ۴۲ که موضوع بحث ماست اثر صحیح شکوه از درد و بیماری به درگاه خدا را ریزش گناهان و اثر نادرست و غیر واقعی را اجر بردن معرفی می کنند .
از طرفی می فرمایند:
«جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ»؛
خدا این شکوه و شکایتی که از درد و بیماری دارید باعث ریزش گناهانت قرار داده است. بعد می فرمایند :
«فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ»
البته اینجور نیست که بیماری ثواب داشته باشه چون ثواب دائر مدار عمل است .
این بحث اول در بحث موضع شکوا که شکایت به خداست.
اما موضع دوم شکوا و شکایت ، شکایت به مومن است. از نگاه مولا علی (علیه السلام) اگر کسی دردش ، حاجتش ، مشکلش را به مؤمنی بگوید و شکوه بکند، گویا به خداوند رفته و به درگاه خدا شکایت می کند . شما در حکمت ۴۲۷ می خوانید، کسی که حاجتش را به مؤمنی شکوه کند گویا آن حاجت را به درگاه خدا برده و شکوه کرده است.
مصادیقی هم برای این شکوه به مؤمن هست که مصداق اصلیش در نهج البلاغه شکوه مردم به کارگزاران حکومت اسلامی است. در نهج البلاغه گله و شکوه مردم از مشکلات و ناراحتی هایشان به کارگزاران حکومت اسلامی، مصادیق متعددی دارد که به چند دسته تقسیمش کردند:
اول شکوه به امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عنوان رهبر جامعه از دست مسؤولین زیر دست. نمونه اش در نامه ۱۹ هست. حضرت در نامه به حاکم فارس نوشتند: « همانا دهقانان سرزمین تو از دست تو به خاطر غلظت و خشونت و قساوت و تحقیر مردم و سختگیری شکوه و شکایت به من کردند.»
🎙 حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
4_6017237654003779593.mp3
3.09M
🔈ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام)
🔷سهم روز چهارم : از حکمت ۳۲ تا حکمت ۴۰
🌹سهم #روز_چهارم : از حکمت۳۲ تا۴۰ #نهج_البلاغه
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت32 : نيكوكار از كار نيك بهتر، و بدكار از كار بد بدتر است.
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت33 : بخشنده باش اما زياده روی نكن، در زندگی حسابگر باش، اما سختگير مباش.
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت34 : بهترين بی نيازي ترك آرزوهاست.
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت35 : كسی که در انجام كاری كه مردم خوش ندارند شتاب كند، درباره او چیزی خواهند گفت که از آن اطلاعی ندارند.
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت36 : كسی كه آرزوهايش طولانی است، كردارش نيز ناپسند است.
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت37 : (در سر راه صفين دهقانان شهر انبار تا امام را ديدند پياده شدند، و پيشاپيش آن حضرت مي دويدند، فرمود چرا چنين مي كنيد؟ گفتند عادتي است كه پادشاهان خود را احترام مي كرديم، فرمود:)
به خدا سوگند! كه اميران شما از اين كار سودي نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مي افكنيد، و در آخرت دچار رنج و زحمت مي گرديد، و چه زيانبار است رنجي كه عذاب در پي آن باشد، و چه سودمند است آسايشي كه با آن امان از آتش جهنم باشد.
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت38 : به فرزندش امام حسن (علیه السلام) فرمود: پسرم! چهار چيز از من يادگير (در خوبيها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آنها عمل كني زيان نبيني.
۱- خوبيها: ۱- همانا ارزشمندترين بي نيازي عقل است، ۲- و بزرگ ترين فقر بي خردي است، ۳- ترسناك ترين تنهايي خودپسندي است ۴- و گرامي ترين ارزش خانوادگي، اخلاق نيكوست.
۲ هشدارها: ۱- پسرم! از دوستي با احمق بپرهيز، همانا مي خواهد به تو نفعي رساند اما دچار زيانت مي كند. ۲- از دوستي با بخيل بپرهيز، زيرا از آنچه كه سخت به آن نيازي داري از تو دريغ مي دارد. ۳- و از دوستي با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايي تو را مي فروشد. ۴- و از دوستي با دروغگو بپرهيز، كه او به سراب ماند، دور را به تو نزديك، و نزديك را دور می نماياند.
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت39 : مستحبات به خدا نزديك نمي گرداند اگر به واجبات زيان رساند.
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📒 #حکمت40 : زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.
(اين از سخنان ارزشمند و شگفتي آور است، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمي سازد، اما احمق هرچه بر زبانش آيد مي گويد بدون فكر و دقت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مي گيرد).
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۳)
انتشارات عهدمانا
🔵 کشیش به چهرهٔ غریبه نگاه کرده او از آن دست اقلیّت هایی به نظر می رسید که پس از فروپاشی شوروی ، آنها را اخراج می کردند نه کتاب فروش حرفه ای.
پرسید : « پسرم ! چه کسی گفته است من خریدار کتاب های خطّی هستم ؟ گمان می کنم راه را اشتباه آمده اید. »
غریبه با حالتی یأس آلود به در بزرگ سالن نگاه کرد. انگار از چیزی هراس داشت ، کشیش فکر کرد شاید کتاب همراه او یک کتاب سرقتی باشد . او فرصت کافی داشت تا غريبه را بیشتر بیازماید : « به نظرم خسته ای پسرم ! من هم دست کمی از تو ندارم. بهتر است روی این نیمکت نشینیم و حالا که به اینجا آمده ای ، نگاهی به کتابت بیندازیم. » هر دو روی نیمکت ردیف اول نشستند. غریبه کیف چرمی اش را روی پاهایش گذاشت. نگاه کشیش از روی کیف ، به زانوهای غریبه افتاد.
کشیش پرسید : « اسمت چیست پسرم ؟ اهل کجایی ؟
غریبه در حالی که زیپ کیف را باز می کرد ، پاسخ داد : « رستم رحمانف... تاجیک هستم ، اما مدتی است در مسکو ، در یک شرکت ساختمانی به عنوان نگهبان کار میکنم. » کشیش به دست رستم نگاه کرد که داشت بقچه ای را از داخل کیف بیرون می آورد. کیف را روی زمین انداخت ، بقچه را روی زانوهایش گذاشت و گفت : « داخل این بقچه یک کتاب قدیمی است . دوستم که آن را دید ، گفت مال هزاروچهارصد سال پیش است. خطش عربی است. شاید یک کتاب دینی ما مسلمانان باشد. »
ذهن کشیش هنوز روی هزار و چهارصد سال دور میزد ؛ کتابی با این قدمت یک گنج واقعی است. هنوز هیچ کتابی با این قدمت به دست نیامده است.
↩️ ادامه دارد...
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت42 (4)
🔹 بیماری و پاک شدن گناهان
🔻مصداق دوم شِکوه به کارگزاران حکومت اسلامی است. در نامه ۵۳ بند هشتم مولا علی (علیه السلام) به مالک اشتر نوشتند: « اگر اهل مالیات_مالیات دهندگان_به تو شِکوه کردند از سنگینی مالیات یا از مشکلی که برایشان پیش آمده نمی توانند مالیات بدهند یا قطع شدن آب و غیره، از آنها بار مالیات را سبک کن، به اندازه ای که امورشان اصلاح بشود.
نکته آخر در مصادیق شِکوه این است که مولا علی (علیه السلام) در بند نهم از نامه ۵۳ به صورت یک قاعده کلی خطاب به مالک اشتر می فرمایند: « وقت بگذار شکایت هایِ مردم را خودت بشنو، بعد آنجا می فرمایند: « به خاطر اینکه شکایت های مردم از مشکلات نزد حاکمان اکثرا بی هزینه است. اینطور نیست که اگر بنشینی این شکایت ها را گوش بدهی، هزینهٔ سنگینی به حکومت تحمیل میشود و تو نمی توانی بدهی.»
🔸۳. شکایت به نا اهل 🔻
امّا موضع سوم و آخر دربارهٔ شِکوه، شکایت به نااهل است؛ که چند نکته دارد:
اولا حضرت به طور کلی از شِکوه به غیر اهل بیت (علیهم السلام) نهی کردند که در واقع شِکوه به طاغوت است.
🔻در خطبه ۱۰۵ بندِ سوم میفرمایند:
«...فاللهَ اللهَ أن تَشکُوا إلی مَن یُشکِی شَجوَکُم و لا یَنقُضُ بِرَأیِه ما قَد أبرَمَ لَکُم»؛ «خدارا خدارا از اینکه بخواهید شکایتتان را نزد کسی ببرید که نمی تواند مشکل شما را حل کند و با نظرش آنچه که برای شما و به نفع شما قطعی هم شده بوده را نقض کند. »
نکته بعدی در شکایت به نا اهل، شکوه به کافر است. در حکمت ۴۲۷ می فرمایند: « کسی که شکایت بکند از حاجات خودش نزد کافر، گویا پیش کافر از دست خدا شکایت کرده است. »
و سوم شِکوه از مصیبت مقدّر است.
به صورت کلی شکایت از دست خدا تلقّی میشود که در حکمت ۲۲۸ می فرمایند که « وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ» ؛ «کسی که از مصیبت مقدّری که بر سرش آمده شکوه بکند، «فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ» در واقع از پروردگارش شکایت کرده است.»
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🌹 سهم #روز_پنجم: از حکمت ۴۱ تا ۵۰ #نهج_البلاغه
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت41 : قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت42 : و به يكی از يارانش كه بيمار بود فرمود: خدا! آنچه را كه از بيماري شكايت داري موجب كاستن گناهانت قرار داد، در بيماري پاداشي نيست اما گناهان را از بين مي برد، و آنها را چونان برگ پاييزي مي ريزاند، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و كردار با دستها و قدمهاست، و خداي سبحان به خاطر نيت راست، و درون پاك، هر كس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت43 : در ياد يكي از ياران، (خباب بن ارت) فرمود: خدا خباب بن ارت را رحمت كند، با رغبت مسلمان شد، و از روي فرمانبرداري هجرت كرد، و با قناعت زندگي گذراند، و از خدا راضي بود، و مجاهد زندگی كرد.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت44 : خوشا به حال كسي كه به ياد معاد باشد، براي حسابرسي قيامت كار كند، با قناعت زندگي كند، و از خدا راضی باشد.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت45 : اگر با شمشيرم بر بيني مومن بزنم، كه دشمن من باشد، با من دشمني نخواهد كرد، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و اين بدان جهت است كه قضاي الهي جاري شد، و بر زبان پيامبر امّی (صلی الله علیه واله وسلم) گذشت كه فرمود:
(ای علی! مومن تو را دشمن نگيرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.)
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت46 : گناهی كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكی است كه تو رابه خودپسندی وادارد.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت47 : ارزش مرد به اندازه همت اوست، و راستگويي او به ميزان جوانمردي اش، و شجاعت او به قدر ننگي است كه احساس مي كند، و پاكدامني او به اندازه غيرت اوست.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت48 : پيروزی در دورانديشی، و دورانديشی در بكارگيری درست انديشه، و انديشه درست به رازداری است.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت49 : از يورش بزرگوار به هنگام گرسنگي، و از تهاجم انسان پست به هنگام سيري، بپرهيز.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
📒 #حکمت50 : دلهای مردم گریزان است، به كسی روی آورند كه خوشرویی كند.
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
4_6019353281879345015.mp3
3.14M
🔈ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام)
🔷سهم روز چهارم : از حکمت ۴۱ تا حکمت۵۰
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۴)
انتشارات عهدمانا
آیا واقعا کتابی متعلق به قرن ششم میلادی در نیم متری او ، بقچه پیچ شده بود ؟
دلش می خواست بقچه را از دست او بگیرد ، گره اش را باز کند و بزرگ ترین شانس زندگی اش را لمس کند ؛ با خونسردی گفت : « بعید است کتابی از چهارده قرن پیش مانده باشد. شاید قدمتش چهار یا پنج قرن بیشتر نباشد... می خواهی بازش کنی تا من نگاهی به آن بیندازم ؟ » رستم با دست به در بستهای کلیسا اشاره کرد و گفت : « ممکن است در کلیسا را از داخل ببندید پدر ؟ من کمی می ترسم ... » کشیش پرسید : « از چه می ترسید ؟ کسی به داخل کلیسا نخواهد آمد. » رستم هنوز به در بسته چشم دوخته بود ، کشیش که او را نگران دید ، گفت « نترس پسرم ! اینجا خانهٔ خداست ، امن است. ما هم کار خلاقی نمی کنیم. » رستم گفت : « دو نفر روس به دنبال من بودند . تا پشت در کلیسا هم آمدند . فکر کنم آن ها به دنبال سرقت این کتاب باشند . من از آن ها می ترسم پدر » حالا بیم و هراس در کشیش بیش از رستم ، ضربان قلب او را بالا برد . بلافاصله بلند شد ، سعی کرد قدم هایش را بلند و آهسته بردارد و گیره ی در را از داخل بیندازد.
↩️ ادامه دارد...
شرح حکمت ۴۲ قسمت ۵.mp3
1.95M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت42 5⃣
⭕️ بیماری و پاک شدن گناهان
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت42 (5)
🔹 بیماری و پاک شدن گناهان
🔻اما قسمت پایانی مسأله شکوه و شکوا و شکایت، در حکمت۴۲ از نهج البلاغه، اقسام شکوه هاست.
میشود بر اساس بیانات مولا علی (علیه السلام)، شکوه و شکایت در نهج البلاغه را به سه دسته :
▫️۱. شکوه بد ،
▫️۲.شکوه خوب و
▫️۳.شکوه عالی تقسیم کرد.
🔵 در مورد شکوهٔ بد سه چیز قابل بیان است:
1⃣ شِکوه از مصیبت مقدر که حکمت ۲۲۸ است و قبلاً خواندیم.
2⃣ شکایت کردن از مشکلات و حاجات به کافر که در واقع در حکم شکایت کردن از خدا به کافر است و خیلی بد است.
3⃣ شکوه هایِ بی ربط معاویه در ماجرای قتل عثمان است که در بند سوم نامه ۲۸ حضرت آورده اند.
🔻در بند سوم نامه ۲۸ خطاب به معاویه می نویسند :« خیال کردی که من به همه خلفای قبل از خودم حسادت ورزیدم و علیه همهشان طغیان کردم؟ بر فرض هم اگر چنین بود بر تو جنایت نکردم که بخواهم از تو عذرخواهی کنم...»
بعد حضرت استشهاد می کنند به یک مصرع از شعر که :« و تِلکَ شَکاه ظاهر عنکَ َعارَها» و این شکایت هایی است که اصلا ننگ و عارش به تو ربطی ندارد .
🔵 شکایت دسته دوم شکوه خوب است که در حکمت ۴۲۷ عرض شد، شکایت به مؤمن که در واقع در حکم شکایت از مشکلات به خداست .
🔵 و شکایت عالی در حکمت ۲۸۹ است؛
انسان های درجه یک بعد از اینکه مشکلشان حل می شود ، دردشان درمان می شود ، بیماریشان رفع می شود شکوه می کنند؛ در واقع این شکوه نوعی شکر گذاری است که خدا را شکر من سه ماه پیش یک بیماری گرفتم که خیلی درد داشت و خیلی خطرناک بود! الحمدلله خوب شدم .
🔻در حکمت ۲۸۹، حضرت علی (علیه السلام) درباره برادر خدایی که قبل ها داشته یکی از ویژگی های مثبت آن را اینطور بیان می کند :« وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ » ؛ برادر خدایی من اینگونه بود که از هیچ دردی شکایت نمی کرد، مگر وقتی که اون درد درمان شده بود و رفع شده بود .
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
1_741882266.mp3
2.81M
🔈ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام)
🔷سهم روز ششم : از حکمت ۵۱ تا ۶۵
🌹سهم #روز_ششم : از حکمت ۵۱ تا ۶۵ #نهج_البلاغه
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت51 : عيب تو تا آنگاه كه روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت52 : سزاوارترين مردم به عفو كردن، تواناترينشان به هنگام كيفر دادن است.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت53 : سخاوت آن است كه تو آغاز كني، زيرا آن چه با درخواست داده می شود يا از روی شرم و يا از بيم شنیدن سخن ناپسند است.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت54 : هيچ بی نيازی چون عقل، و هيچ فقری چون نادانی نيست، هيچ ارثی چون ادب، و هيچ پشتيبانی چون مشورت کردن نيست.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت55 : شكيبایی دو گونه است، شكيبایی بر آنچه خوش نمی داری و شكيبایی در آنچه دوست می داری.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت56 : ثروتمندی در غربت مانند در وطن بودن است و تهيدستی در وطن غربت است.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت57 : قناعت ثروتی است پايان ناپذير.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت58 : ثروت، ريشه شهوت هاست.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت59 : آن کسی که تو را هشدار داد، مانند كسی است كه تو را مژده داد.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت60 : زبان تربيت نشده درنده اي است كه اگر رهايش كنی می گزد.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت61 : نيش زن شيرين است.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت62 : چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستايش كن و چون به تو احسان كردند، بيشتر از آنان ببخش، به هر حال پاداش بيشتر از آن آغاز كننده است.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت63 : شفاعت كننده چونان پر و بال درخواست كننده است.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت64 : اهل دنيا سوارانی در خواب مانده اند كه آنان را می رانند.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
📘 #حکمت65 : از دست دادن دوستان غربت است.
┄═❁❈🌼❈❁═┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۵)
📚انتشارات عهدمانا
پس از بستن گیرهٔ در، بازگشت. گفت : نگران نباش پسرم ! با من بیا تا به اتاقک پشت محراب برویم. آنجا دنج و امن است.
به طرف در چوبی کوچک کنار محراب حرکت کرد . کشیش برای غلبه بر ترسش پرسید : تو مطمئنی که دو نفر تعقیبت می کردند ؟ » رستم گفت : « بله ، امّا به نظر نرسید که مأموران کا.گ.ب باشند ؛ اگر آنها به من شک داشتند دستگیرم می کردند. حتما دزد بودند و می خواستند کیفم را بدزدند. »
کشیش بیش از این نمی توانست بر ترس و کنجکاوی اش غلبه کند. گفت : « بازش کن ببینم چیست ؟
رستم گره های بقچه را گشود. اوراق کوچک و بزرگی که شیرازه ای نداشت ، نگاه کشیش را به خود جلب کرد . ورق های کاغذ پاپیروس مصری ، قلب کشیش را لرزاند صندلی اش را جلوتر کشید و خودش را روی میز خم کرد و با چشم هایی که هر لحظه ریز و ریزتر می شد به ورق های پاپیروس نگاه کرد. با دو انگشت دست و با احتیاط بسیار، ورق رویی را لمس کرد تا مطمئن شود آنچه می بیند یک رؤیا نیست ، بلکه شاید یک معجزه باشد. طاقت نشستن نداشت. از جا بلند شد و ایستاد و روی میز خم شد. از جیب بغل قبایش عینکش را درآورد و به چشم زد. حالا بهتر می توانست رنگ زرد و کهنهٔ اوراق را ببیند.
رنگ صورت کشیش قرمز شده بود. رستم پرسید: حالتان خوب است؟
کشیش گفت : بله فکر کنم فشارم بالا رفته.
↩️ ادامه دارد...
شرح حکمت۴۳ قسمت ۱.mp3
3.14M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت ۴۳ 1⃣
⭕️ الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت43 (1)
🔹 الگوهای انسانی (فضائل اخلاقی یکی از یاران)
💠 امیرالمؤمنین(علیه السلام)، در این حکمت در یادکرد از خباب بن اَرَت، یکی از اصحاب بزرگوار پیامبر عظیم الشأن و امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید:
یَرحَمُ الله خَبابَ بنَ الاَرَت، فَلَقَد اَسلَمَ راغِبا و هاجَرَ طائعا و قَنِعَ بِالکَفاف و رَضِیَ عَنِ اللهِ و عَاشَ مُجَاهِداً.
🔻ابتدا باید ببینیم خَباب بن اَرَت کیست و چه شخصیت و جایگاه و سوابق و خدماتی در اسلام دارد.
خَباب بن اَرَت، یکی از اصحاب پیامبر عظیم الشأن اسلام و امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، که هفده سال بعد از عام الفیل و بیست و سه سال پیش از بعثت در مکّه متولد شد.
درباره اینکه او عرب است یا عجم، اختلاف است؛ اما قرائنی وجود دارد که ثابت می کند خباب بن ارت عجم است. حالا یا ایرانی است از ناحیه کسکر یا نبطی است.
یکی از قرائنی که برای اثبات عجم بودن خباب بن ارت هست، وجه تسمیه پدر او به ارت است. ارت از آن جهت به پدر خباب گفتند، چون در تکلّم به زبان عربی «رِتَّه» داشت. «رِتَّه» یعنی لکنت. یعنی وقتی می خواست عربی صحبت کند گیر می کرد. بنابراین معلوم می شود زبان مادری او عربی نبوده است. البته در اسامی افراد صدر اسلام یک خبّاب دیگر هم هست که در واقع کنیه اش ابویحیی است و غلام عُتبَةِ بنِ غزوان بوده که در سال ۱۹ هجری در زمان خلیفه دوم از دنیا رفت.
خَباب بن اَرَت که در حکمت ۴۳ است کُنیه اش ابوعبدالله است. جالب است که این کنیه را هم وقتی اولین فرزند خباب به دنیا آمد، پیامبر نام فرزندش را عبدالله و کنیه خباب را ابوعبدالله گذاشتند. خباب فرزندانی هم دارد که یکی از آنها همین عبدالله است که از فرماندهان سپاه امام (علیه السلام) در جنگ نهروان با خوارج بود، که در همان جنگ به دست خوارج به شهادت رسید.
نسل خَباب بن اَرَت تا زمان هشام بن ملک (یعنی تا ۲۱۸ هجری قمری) در کوفه بودند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯