#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهلم
✳️ شهادت عمار یاسر
🔸چه خوب برادری و چه خوبدوستی
🔻[در یکی از روزهای سخت صفین ، عمار، صحابی بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله ، اجازهٔ رفتن به میدان خواست و گفت: ای برادر رسول خدا ، آیا به من اجازهٔ رفتن به میدان نبرد میدهی؟ از او خواستم که مقداری درنگ کند. ساعتی بعد درخواستش را تکرار کرد و بازهم خواستم مقداری درنگ کند. بار سوم اجازه خواست. اشک از چشمانم جاری شد و عمار که گریهٔ مرا دید، عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، اکنون همان روزی فرا رسیده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله برایم توصیف کرده بود!
از اسب پیاده شدم و عمار را در بغل گرفتم و صورتش را بوسیدم و گفتم: ]
🔻ای ابایقظان، خدایت از طرف خود و پیامبرش به تو پاداش نیکو دهد. چه خوب برادری و چه خوب دوستی بودی!
🔻[ هردو گریستیم و عمار چنین گفت: اى امیرالمؤمنین، به خدا سوگند، من با آگاهی و بصیرت از تو پیروی کردم؛ زیرا از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که در روز خیبر میفرمود:
« ای عمار، پس از من فتنهای خواهد آمد. در آن هنگام، پیرو علی و حزب او باش؛ زیرا علی با حق و حق با علی است و تو بعد از من با ناکثین و قاسطین جنگ خواهی کرد.» ای امیرالمؤمنین، خداوند به تو بهترین پاداش را عطا فرماید. به راستی که حق را ادا کردی و به خوبی حق را رساندی و برای امت خیرخواهی کردی.
🔻عمار سوار شد و به میدان رفت. در حین جنگ، جرعهٔ آبی خواست که به جای آب، جرعهای شیر به او دادند و او به یاد سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله افتاد که به وی فرموده بود: «آخرین توشهٔ تو از دنیا جرعهای شیر خواهد بود!» عمار حمله کرد و پس از این که چند تن از نیروهای دشمن را بر خاک افکند، به شهادت رسید.
🔻 هنگام شب که در میان پیکر شهدا قدم میزدم ، به پیکر عمار رسیدم. سر او را بر روی پایم گذاشتم و همینطور که اشک میریختم، چنین سرودم: ]
ای مرگ ، چقدر تحمل جدایی و دوری دوستان؟
تو که برای دوستان ، دوستی باقی نگذاشتی!
می بینم که دوستان را خوب میشناسی
با دقت و شناخت سراغ آنان میروی و گلچین میکنی!
🔸بهشت گوارایش باد!
🔻[ صبح به همراه یارانم کنار پیکر خونین عمار حاضر شدیم و در وصف او سخنانی بر زبان آوردم: ]
{ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ }
(ما از آنِ خداییم و به سوی او باز میگردیم.)
اگر کسی در شهادت عمار مصیبتزده و داغدار نباشد ، هیچ سهمی از اسلام ندارد!
خداوند عمار را رحمت کند در آن روزی که برای حشر برانگیخته میشود و نیز رحمت کند در روزی که از او سؤال میکنند!
🔻به خدا سوگند، عمار یاسر موقعیت خاصی داشت. هرگاه سه نفر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله را نام میبردند ، به یقین عمار نفر چهارم بود و هرگاه چهار نفر را نام میبردند ، عمار نفر پنجم بود. نه یک بار و نه دو بار و نه سه بار ، بلکه بارها از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدیم که بر بهشتی بودن عمار تأکید کردند. پس بهشت بر او گوارا باد! او همراه حق بود که به شهادت رسید. حق نیز همراه وی بود و هر جا میرفت، حق نیز با او همراهی میکرد. تردیدی نیست که قاتل عمار و کسانی که پیکر او را عریان کردند و کسانی که به وی اهانت روا داشتند ، همگی اهل آتشاند.
🔻[ جلو ایستادم و یارانم پشت سر من ایستادند و نماز را بر پیکر عمار خواندیم و سپس او را به خاک سپردیم. ]
🔸تزویر معاویه با سپاهیانش
🔻[ پس از شهادت عمار ، در میان سپاهیان شام اختلاف افتاد؛ زیرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده بودند: «ای عمار، تو را گروه متجاوز و ظالم خواهند کشت.» معاویه برای توجیه سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: هر کسی که عمار را به جنگ آورده، قاتلش نیز هم اوست!
هنگامی که این توجیه غلط را شنیدم ، در پاسخ وی گفتم: ]
🔻آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز قاتل حمزه است؟! مگر نه این که رسول خدا صلی الله علیه و آله او را به جنگ آورده بود؟!
📚منابع:
۱. کفایةالأثر، ص۱۲۲
۲. سوره بقره، آیه ۱۵۶
۳. الطبقاتالکبری، ج۳، ص۲۶۲
۴. تذکرةالخواص، ص۹۳
۵. کشفالغمه ،ج۱ ، ص۲۶۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۸۲ بخش اول.m4a
3.18M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت182
⭕️ شناخت جایگاه سخن و سکوت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت182
🔷 شناخت جایگاه سخن و سکوت
🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی خيری نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيری نخواهد بود. ( اين حكمت با شماره كلمه قصار ۴۷۱ در صفحه ۲۲۸ نيز آمده است)
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۸۲ نهج البلاغه سخنی پیرامون سکوت و حرف زدن دارند که عیناً بدون هیچ تفاوتی در حکمت ۴۷۱ تکرار شده است لذا ما با بیان و توضیح حکمت ۱۸۲ از شرح و توضیح حکمت ۴۷۱ هم بی نیاز خواهیم شد.
🔻مسأله در حکمت ۱۸۲ و ۴۷۱ این است که حضرت می فرمایند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی و سکوت خيری نيست، همچنانکه در سخن جاهلانه نيز خيری نخواهد بود.
🔻بارها عرض شده است که نهج البلاغه را می توان کتاب عقل و جهل نامید، یعنی تمام آنچه که یک عاقل دارد و تمام آنچه که یک جاهل دارد به زیبایی در نهج البلاغه ترسیم شده است.
🔻در حکمت ۷۰ نهج البلاغه خواندیم که: جاهل را نمیبینی مگر اینکه یا در حال افراط است یا در حال تفریط.
حکمت ۱۸۲ یکی از مصادیق افراط و تفریط را بیان می کند. انسان جاهل چون به موضع حرف زدن و به موضع حرف نزدن اشراف و آگاهی ندارد، یک جایی سکوت می کند که اتفاقاً باید سخن می گفته و گاهی در در جایی حرف میزند که نباید حرف میزده ، لذا صفت جهل اوست که در رفتارش نمایان می شود.
🔻 بر این اساس، ما در نهج البلاغه شریف از نگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) یکی از صفات بسیار برجسته اولیای دین اعم از پیامبر عزیز و ائمه اطهار (علیهم السلام) و به تبعش متّقین و مؤمنین خالص را همین می بینیم که آنها سکوتشان هم از روی حکمت است.
مثلا درباره پیامبر عزیز در خطبه ۹۶ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام) اینگونه می فرمایند: سخن پیامبر روشنگر بود و سکوتش زبان داشت. یعنی خود سکوت او هم حکمت داشت و اثر داشت. یا درباره اهل بیت (علیهم السلام) در نهج البلاغه پیرامون سمت و سکوتشان بیانات جالبی است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
ختم روزانه نهج البلاغه.mp3
3.37M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۱۰۸ تا ۱۰۷
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وپنجاه_وپنجم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۸ تا ۱۰۷
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه108
1⃣ خداشناسی
♦️ستايش خدايی را سزاست که با آفرينش مخلوقات، بر انسان ها تجلّی کرد و با برهان و دليل خود را بر قلب هايشان آشکار کرد. مخلوقات را بدون نياز به فکر و انديشه آفريد که فکر و انديشه مخصوص کسانی است که دلی درون سينه داشته باشند و او چنين نيست که علم خداوندی ژرفای پرده های غيب را شکافته است و به افکار و عقايد پنهان احاطه دارد. (و از همين خطبه است که پيرامون پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:)
2⃣ وصف پيامبر اسلام (صل الله علیه وآله وسلم)
♦️پيامبر(صلی الله علیه و آله) را از درخت تنومند پيامبران، از سرچشمه نور هدايت، از جايگاه بلند و بی همانند، از سرزمين بطحاء، از چراغ های برافروخته در تاريکی ها و از سرچشمه های حکمت برگزيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) طبيبی است که برای درمان بيماران سيّار است. مرهم های شفابخش او آماده و ابزار داغ کردن زخم ها را گداخته. برای شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال، آماده و با داروی خود در پی يافتن بيماران فراموش شده و سرگردان است.
3⃣ علل انحراف فرزندان اميه
♦️ بنی اميّه با نور حکمت جان و دل خود را روشن نساخته و با شعله های فروزان دانش قلب خود را نورانی نکرده اند. چونان چهارپايان صحرايی و سنگ های سخت و نفوذ ناپذيرند. به تحقيق رازهای درون برای صاحبان آگاهی آشکار و راه حق برای گمراهان نيز روشن است و رستاخيز نقاب از چهره برانداخت و نشانه های خود را برای زيرکان و آنان که طالب حقّند نماياند.
4⃣ نكوهش كوفيان
♦️ مردم کوفه! چرا شما را پيکرهای بی روح و روح های بدون جسد می نگرم؟ چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحيّت و بازرگانانی بدون سود و تجارت و بيدارانی خفته و حاضرانی غايب از صحنه، بينندگانی نابينا، شنوندگانی کر و سخن گويانی لال، مشاهده می کنم؟ پرچم گمراهی بر پايه های خود برافراشته شده و طرفداران آن فراوان گشته؛ شما را با پيمانه خود می سنجند و سرکوب می کنند پرچم دارشان (معاويه)، از ملّت اسلام خارج و بر راه گمراهی ايستاده است.
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وپنجاه_وپنجم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۸ تا ۱۰۷
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه107
📣( دربرخی از روزهای صفين، در سال ٣٧ هجری برای تشکر و تقویت روحیه سربازانش ایرادش فرمود. )
🔹وصف نبرد ياران در صفين
♦️از جای کنده شدن و فرار شما را از صف ها ديدم، فرومايگان گمنام و بيابان نشينانی از شام، شما را پَس می راندند در حالیکه شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف می باشيد، برازندگی چشمگيری داريد و قلّه های سرفراز و بلند قامتيد. سرانجام سوزش سينه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما تسکين يافت که ديدم شاميان را هزيمت داديد و صَف های آنان را در هم شکستيد و آنان را از لشکرگاه خود رانديد، آنگونه که آنها شما را کنار زدند. می ديدم با نيزه ها آنان را کوفتيد و با تيرها آنها را هدف قرار داديد که فراريان و کشتگان دشمن روی هم ريختند و بر دوش هم سوار می شدند، چونان شتران تشنه ای که از آبشخورشان برانند و به هر سو گريزان باشند.
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وپنجاه_وپنجم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۸ تا ۱۰۷
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه108
5⃣ خبر از كشتار و فساد بنی اميه
♦️ پس آن روز که بر شما دست يابند جز تعداد کمی از شما باقی نگذارند، چونان باقيمانده غذايی اندک در ته ديگ يا دانه های غذای چسبيده در اطراف ظرف، شما را مانند پوست های چرمی به هم پيچانده می فشارند و همانند خرمن شما را به شدّت می کوبند و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند اين گمراهان مؤمنان را از ميان شما جدا ساخته، نابود می کنند.
6⃣ هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بيت (علیهم السلام)
♦️با توجّه به اين همه خطرات روش های گمراه کننده شما را به کجا می کشاند؟ تاريکی ها و ظلمت ها تا کِی شما را متحيّر می سازد؟ دروغ پردازی ها تا چه زمانی شما را می فريبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اينجا آورده و به کجا باز می گرداند؟ آگاه باشيد که هر سرآمدی را پرونده ای و هر غيبتی را بازگشت دوباره ای است. مردم! به سخن عالمِ خداشناس خود گوش فرادهيد، دل های خود را در پيشگاه او حاضر کنيد و با فريادهای او بيدار شويد، رهبر جامعه بايد با مردم به راستی سخن گويد و پراکندگی مردم را به وحدت تبديل و انديشه خود را برای پذيرفتن حق آماده گرداند. پيشوای شما چنان واقعيّت ها را برای شما شکافت، چونان شکافتن مهره های ظريف و حقيقت را از باطل چون شيره درختی که از بدنه آن خارج شود بيرون کشيد.
7⃣ خبر از مسخ ارزشها در حكومت بنی اميه
♦️پس در آن هنگام که امويان بر شما تسلط يابند، باطل بر جای خود استوار شود و جهل و نادانی بر مَرکب ها سوار و طاغوت زمان عظمت يافته و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد. روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ور شده و باطل پس از مدّت ها سکوت نعره می کشد. مردم در شکستن قوانين خدا دست در دست هم می گذارند و در جدا شدن از دين متّحد می گردند و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگويی دشمن يکديگرند و چون چنين روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد و باران خنک کننده گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نيکان و بزرگواران کمياب می شوند. مردم آن روزگار چون گرگان و پادشاهان چون درندگان تهی دستان طعمه آنان و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از ميانشان رخت بر می بندد و دروغ فراوان می شود. با زبان، تظاهر به دوستی دارند امّا در دل دشمن هستند. به گناه افتخار می کنند و از پاکدامنی به شگفت می آيند و اسلام را چون پوستينی واژگونه می پوشند.
─┅•═༅𖣔•✾•🌹•✾•𖣔༅═•┅─
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام ) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهلویکم
✳️ پاسخ به نامههای معاویه برای نجات از جنگ
🔶 من، استوار بر یقین
[ کار جنگ برای معاویه سخت شده بود و خود را در آستانه شکست میدید. برایم نامههایی نوشت؛ درخواستها، ادّعاها و خواستههای غیر معقولی داشت که لازم بود به آنها پاسخ دهم!
🔻در یکی از نامهها که با مشورت عمروبنعاص نوشته بود، اظهار کرده بود که اگر تو و من میدانستیم که جنگ صفین چه مصائبی خواهد داشت، درگیر جنگ نمیشدیم! همچنین از هراس خود و من از مرگ گفته بود.
من در پاسخ گفتم: ]
🔻بدان که من اگر در راه خدا کشته شوم و سپس به این جهان به زندگی بازگردم و هفتاد بار این کشتهشدن و بازگشتن تکرار شود، به هیچوجه از شدت عمل در راه خدا و جهاد با دشمنان خدا دست برنمیدارم.
🔻درباره اینکه در نامهات حکمرانی شام را درخواست کردهای، من چیزی را که دیروز به تو ندادم، امروز نیز حتماً به تو نخواهم داد.
🔶 نزد من جز شمشیر، برای تو نیست
🔻[ معاویه در نامه دیگری، با ظاهر زیبای کلمات در مقام پندواندرز من درآمده بود و زبان به نصایح گشوده بود. من در پاسخ به او که در انتهای نامهاش خواستار خاموشی آتش جنگ بود، این آیه را نوشتم: ]
«فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ»
(با گروه متجاوز پیکارکنید تا به فرمان خدا بازگردد.)
🔻ما به هر دو گروه نگریستیم و گروه متجاوز را گروهی یافتیم که تو در میان آنان هستی؛ زیرا بیعت من در مدینه برای تو نیز که در شام بودی الزامآور بود. همانگونه که وقتی مردم در مدینه با عثمان بیعت کردند، آن بیعت نیز بر تو الزامآور بود و تو در آن هنگام از طرف عمر، استانداری شام را بر عهده داشتی؛ و همان گونه که بیعت عمر بر برادر تو الزامآور بود که از طرف ابوبکر استاندار شام بود.
🔻پس در جایگاه حقیر خویش توقف کن و از حدود خویش تجاوز مکن. از لباس گمراهی خویش بیرون آی و آنچه برای تو فایدهای ندارد رها ساز؛ زیرا نزد من جز شمشیر، برای تو چیز دیگری یافت نمی شود، تا روزی که در نهایتِ ذلّت در برابر خداوند تسلیم شوی و برخلاف میل خود، بیعت را بپذیری. والسلام.
🔸چه ژرف در هوا و هوسها فرو رفتهای!
[ در پاسخ به نامه دیگری که درخواست پایان دادن به جنگ و ابقای در زمامداری شام را داشت، به وی نوشتم: ]
🔻اینکه گفتهای تو را عمر به استانداری شام منصوب کرده است، پاسخش این است که خود عمر کسانی را از مسئولیتها عزل کرد که قبل از او ابوبکر منصوبشان کرده بود. عثمان نیز کسانی را عزل کرد که عمر منصوبشان کرده بود. فلسفه تعیین امام برای مردم همین است که صلاح امت را تشخیص دهد و بنابر مصلحتها تصمیم بگیرد. برخی مصلحتها برای زمامداران قبل روشن بود و برخی نیز برای آنها مخفی مانده بود و کارهای جدیدی نیز پیش میآید که لازم است امام تصمیم دیگری بگیرد و البته هر زمامداری نیز نظری و اجتهادی دارد.
سبحان الله، تو تا چه اندازه پیرو هوسها و هواهای بدعتآمیز خود هستی و چه گران سرگردانی شده ای!
📚 منابع:
۱. وقعةصفین، ص۴۷۰
۲. کتاب سلیم بن قیس، ح۳۴، ص۸۰۹
۳. ألإمامة و السیاسة، ج۱ ، ص۱۳۸
۴. قرآنکریم، سوره حجرات، آیه۹
۵. شرح نهجالبلاغة، ج۱۴ ، ص۴۲
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۸۲ بخش دوم.m4a
5.64M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت182 2⃣
⭕️ شناخت جایگاه سخن و سکوت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت182
🔷 شناخت جایگاه سخن و سکوت(۲)
🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: آنجا كه بايد سخن درست گفت در خاموشی خيری نيست، چنانكه در سخن ناآگاهانه نيز خيری نخواهد بود. ( اين حكمت با شماره كلمه قصار ۴۷۱ در صفحه ۲۲۸ نيز آمده است)
🔻درباره اهل بیت (علیهم السلام) در نهج البلاغه پیرامون سمت و سکوتشان بیانات جالبی است.
🔸یکی از در خطبه ۱۵۴ است: اهل بیت اگر سخن بگویند راست می گویند، اگر سکوت کنند کسی بر آنها پیشی نخواهد گرفت.
🔸یا در خطبه۱۴۷ می فرمایند: اهل بیت (علیهم السلام) همان کسانی هستند که حلم آنها از علم آنها خبر می دهد و سکوتشان از منطقشان و ظاهرشان از باطنشان .
🔸همین مطلب را با کمی تغییر حضرت در خطبه ۲۳۹ اینگونه در مورد اهل بیت می فرمایند: «وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِكَمِ مَنْطِقِهِمْ »؛ سکوت اهل بیت حکایت می کند از حکمتی که در نطق و سخن گفتنشان نهفته است.
🔸 یا درباره برخی از انسانهای وارسته خودساخته مطالبی دارند درباره سکوت و سخن نگفتن آنها. در خطبه متّقین یعنی خطبه ۱۹۳ پیرامون پرهیزکاران می فرمایند:«إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُه» ؛ متّقی اگر سکوت بکند از این سکوت خودش غمگین و ناراحت و پشیمان نخواهد شد.
🔸حضرت در حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه از مردی الهی سخن می گویند که می فرمایند من در گذشته ها برادری خدایی داشتم و بعد در توصیف خوبیهای آن مرد یکی از نکاتی که بیان می کنند صمت و سکوت اوست.
🔸در حکمت ۲۸۹ میخوانیم :«كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً»؛ آن برادر خدایی من در بسیاری از روزگار عمر خودش سکوت میکرد.
🔸 همچنین در همین حکمت۲۸۹ می فرمایند: «وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ» ؛ آن برادر دینی الهی من اگر کسی می توانست در سخن گفتن بر او غلبه کند هرگز کسی نمی توانست در سکوت کردن بر او غلبه کند. چون او صاحب حکمت بود و انسان حکیم جز به جا و به موقع سخن نمی گوید.
🔸 یا در نهج البلاغه در خطبه ۸۷ حضرت پیرامون بندگانی که خداوند آنها را در جهاد با نفسشان کمک کرده ، می فرمایند: « يَسْكُتُ فَيَسْلَمُ» ؛ به موقع سکوت می کند و به خاطر این سکوتش از خطا و اشتباه سالم می ماند.
🔸پیرامون مؤمن به صورت عام ، مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۳۳۳ می فرمایند: «كَثِيرٌ صَمْتُهُ»؛ مؤمن اینگونه است، سخن نگفتن از روی حکمتش خیلی زیاد است.
🔻 در نهایت این را باید عرض کنم که بین حرف زدن و حرف نزدن آنجا که حکمت دارد، هرکدام که لازم است باید انجام بشود. یعنی اگر یک جایی سخن گفتن بر منطق و مبنای حکمت است باید سخن گفت. آنجایی که سخن نگفتن حکیمانه است، باید سکوت کرد.
🔻حالا یک سوال باقی میماند ؛ اگر تردید داشتیم که اینجا حرف بزنیم به صلاح است یا نزنیم؟ مولا علی(علیه السلام) در نهج البلاغه به ما می آموزند که به هر تقدیر در چنین موارد تردید و شکی سکوت کردن بهتر از حرف زدن است. چرا؟ زیرا در نامه ۳۱ خطاب به فرزند عزیزشان حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرمایند: اگر یک وقتی تو سکوت بکنی و بعد متوجه بشوی که می شد اینجا صحبت کنی، تلافی کردن سکوت راحت تر است تا جبران کردن سخنی که به اشتباه بگویی و بعد متوجه بشوی که خطا بوده است.
پس در مواردی شک و تردید بین اینکه آیا الان سخن گفتن به جا و لازم است یا سکوت کردن بهتر است که سکوت کنی.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
ختم روزانه نهج البلاغه(1).mp3
3.72M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۱۰۶ تا ۱۰۵
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وپنجاه_وششم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۶ تا ۱۰۵
┄═❁๑🍃๑•🌺•๑🍃๑❁═┄
📜 #خطبه106 : ( این خطبه در شهر کوفه، در نکوهش و هشدار کوفیان ایراد شد. )
1⃣ تعریفی جامع از اسلام
♦️ستايش خداوندی را سزاست که راه اسلام را گشود و راه نوشيدن آب زلالش را برتشنگان آسان فرمود. ستون های اسلام را در برابر ستيزه جويان استوار کرد و آن را پناهگاه أمنی برای پناه برندگان و مايه آرامش برای واردشوندگان قرار داد. اسلام، حجّت و برهان برای گويندگان و گواه روشن برای دفاع کنندگان و نور هدايتگر برای روشنی خواهان و مايه فهميدن برای خردمندان و تدبّر برای تدبيرکنندگان و نشانه گويا برای جويندگان حق و روشن بينی برای صاحبان عزم و اراده، عبرت است برای عبرت گيرندگان، عامل نجات و رستگاری برای تصديق کنندگان و آرامش دهنده تکيه کنندگان، راحت و آسايشِ توکّل کنندگان و سپری نگهدارنده برای استقامت دارندگان است. اسلام، روشن ترين راه هاست، جادّه هايش درخشان، نشانه های آن در بلندترين جايگاه، چراغ هايش پرفروغ و سوزان، ميدانِ مسابقه آن پاکيزه، برای پاکان سرانجام مسابقه های آن روشن و بی پايان، مسابقه دهندگان آن پيشی گيرنده و چابک سوارند. برنامه اين مسابقه تصديق کردن به حق، راهنمايان آن اعمال صالح، پايان آن مرگ، ميدان مسابقه دنيا، مرکز گِرد آمدن مسابقه دهندگان قيامت و جايزه آن بهشت است.
2⃣ دعا برای پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️ "تا آنکه خداوند با دست پيامبر(صلی الله علیه و آله) شعله ای از نور برای طالبان آن برافروخت و بر سر راه گمشدگان چراغی پرفروغ قرار داد. خداوندا! پيامبر(صلی الله علیه و آله)، امين و مورد اطمينان و گواهِ روز قيامت است، نعمتی است که برانگيخته و رحمتی است که به حق فرستاده ای. خداوندا! بهره فراوانی از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و کرم خود فراوان به او ببخش. خدايا! بنای دين او را از آنچه ديگران برآورده اند عالی تر قرار ده. او را بر سر خان کرمت گرامی تر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بيفزا و وسيله تقرّب خويش را به او عنايت فرما و بلندی مقام و فضيلت او را بی مانند گردان و ما را از ياران او محشور فرما، چنانکه نه زيانکار باشيم و نه پشيمان، نه دور از راه حق باشيم و نه شکننده پيمان، نه گمراه باشيم و نه گمراه کننده بندگان، نه فريب هوای نفس خوريم و نه وسوسه شيطان.
می گويم: اين کلمات در خطبه ۷۲ نيز وجود داشت، امّا بدان جهت که اضافات مفيدی داشت در اينجا نيز آورده ايم."
3⃣ ره آورد بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️مردم! از سر نعمت بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسيده ايد که حتّی کنيزان شما را گرامی می دارند و به همسايگان شما محبّت می کنند. کسانی برای شما احترام قائلند که شما از آنها برتری نداشته و بر آنها حقّی نداريد؛ کسانی از شما می ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما بر آنها حکومتی داريد.
4⃣ علل سقوط و سير ارتجاعی امّت
♦️با آن همه بزرگواری و کرامت، هم اکنون می نگريد که قوانين و پيمان های الهی شکسته شده امّا خشم نمی گيريد، در حالیکه اگر پيمان پدرانتان نقض می شد ناراحت می شديد. شما مردمی بوديد که دستورات الهی ابتدا به دست شما می رسيد و از شما به ديگران ابلاغ می شد و آثار آن باز به شما برمی گشت، امّا امروز جايگاه خود را به ستمگران واگذارديد و زمام امور خود را به دست بيگانگان سپرديد و امور الهی را به آنان تسليم کرديد، آنهايی که به شبهات عمل می کنند، و در شهوات غوطه ورند (بنی اميّه). به خدا سوگند اگر دشمنان، شما را در زير ستارگان آسمان بپراکنند، باز خداوند شما را برای انتقام گرفتن از ستمگران گِردِ هم می آورد.
┄═❁๑🍃๑•🌺•๑🍃๑❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰۶ تا ۱۰۵.mp3
1.81M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰۶ تا ۱۰۵
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وپنجاه_وششم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۶ تا ۱۰۵
┄═❁๑🍃๑•🌺•๑🍃๑❁═┄
📜 #خطبه105 : (نوشته اند: امام علیه السلام این سخنرانی را ۵ روز پس از به دست گرفتن قدرت سیاسی کشور، در آخر ذی الحجه سال ٣٥ هجری ایراد فرمود. )
1⃣ ويژگيهای پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️تا اينکه خدا محمّد(صلی الله علیه و آله) را برانگيخت، گواهی دهنده، بشارت دهنده و هشداردهنده. پيامبری که بهترين آفريدگان در خردسالی و در سنّ پيری نجيب ترين و بزرگوارترين مردم بود. اخلاقش از همه پاکان پاک تر و باران کرمش از هر چيزی با دوامتر بود.
2⃣ هشدار از آينده تلخ فرزندان اميه
♦️شما ای فرزندانِ اميّه! زمانی از لذّت و شيرينیِ دنيا بهره مند شديد و از پستانِ آن نوشيديد، که افسارش رها و بندِ جهازش محکم نبود (در حکومت عثمان)، تا آنجا که حرامِ دنيا نزد گروهی، چونان ميوه درختِ سدر بی خار آسان و حلالِ آن دشوار و غير ممکن شد. به خدا سوگند، دنيايی که در دست شماست چونان سايه ای است گسترده که زود به سرآمد خود نزديک می شود. امروز زمين برای شما خالی و گسترده و دست هايتان برای انجام هر رفتار نادرستی باز و دست های رهبران واقعی بسته است. شمشير شما بر آنان مسلّط و شمشير آنان از شما بازگرفته شده است. آگاه باشيد هر خونی خونخواهی دارد و هر حقّی را جستجوگری است. انتقام گيرنده خون های ما چونان حاکمی است که برای خود داوری کند و او خداوندی است که از گرفتن کسی ناتوان نگردد و کسی از پنجه عدالت او نمی تواند بگريزد. ای فرزندان اميّه! سوگند به خدا زود باشد که اين خلافت و دولت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود بنگريد. آگاه باشيد بيناترين چشم ها آن است که در دل نيکی ها نفوذ کند و شنواترين گوش ها آنکه پندها و تذکّرات سودمند را در خود جای دهد.
3⃣ اندرزهای جاودانه و توجه دادن مردم به اهل بيت (علیهم السلام )
♦️ای مردم! چراغ دل را از نور گفتار گوينده با عمل، روشن سازيد و ظرف های جان را از آب زلال چشمه هايی که از آلودگی ها پاک است پُر نماييد. ای بندگان خدا! به نادانی های خود تکيه نکنيد و تسليم هوای نفس خويش نباشيد که چنين کسی بر لبه پرتگاه قرار دارد و بار سنگين هلاکت و فساد را بر دوش می کشد و از جايی به جای ديگر می برد، تا آنچه را که ناچسب است بچسباند و آنچه را که دور می نمايد نزديک جلوه دهد. خدا را، خدا را، مبادا شکايت نزد کسی بريد که نمی تواند آن را برطرف سازد و توان گره گشايی از کارتان را ندارد. همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را که خدا امر فرمايد و آن کوتاهی نکردن در پند و نصيحت، تلاش در خيرخواهی، زنده نگهداشتن سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، جاری ساختن حدود الهی بر مجرمان، رساندن سهم های بيت المال به طبقات مردم است. پس در فراگيری علم و دانش پيش از آنکه درختش بخشکد تلاش کنيد و پيش از آنکه به خود مشغول گرديد از معدن علوم اهل بيت (علیهم السلام) دانش استخراج کنيد. مردم را از حرام و منکرات بازداريد و خود هم مرتکب نشويد، زيرا دستور داده شديد که ابتدا خود محرّمات را ترک و سپس مردم را بازداريد.
┄═❁๑🍃๑•🌺•๑🍃๑❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهلویکم
✳️ پاسخ به نامههای معاویه برای نجات از جنگ
🔶 من، استوار بر یقین
[ کار جنگ برای معاویه سخت شده بود و خود را در آستانه شکست میدید. برایم نامههایی نوشت؛ درخواستها، ادّعاها و خواستههای غیر معقولی داشت که لازم بود به آنها پاسخ دهم!
🔻در یکی از نامهها که با مشورت عمروبنعاص نوشته بود، اظهار کرده بود که اگر تو و من میدانستیم که جنگ صفین چه مصائبی خواهد داشت، درگیر جنگ نمیشدیم! همچنین از هراس خود و من از مرگ گفته بود.
من در پاسخ گفتم: ]
🔻بدان که من اگر در راه خدا کشته شوم و سپس به این جهان به زندگی بازگردم و هفتاد بار این کشتهشدن و بازگشتن تکرار شود، به هیچوجه از شدت عمل در راه خدا و جهاد با دشمنان خدا دست برنمیدارم.
🔻درباره اینکه در نامهات حکمرانی شام را درخواست کردهای، من چیزی را که دیروز به تو ندادم، امروز نیز حتماً به تو نخواهم داد.
🔶 نزد من جز شمشیر، برای تو نیست
🔻[ معاویه در نامه دیگری، با ظاهر زیبای کلمات در مقام پندواندرز من درآمده بود و زبان به نصایح گشوده بود. من در پاسخ به او که در انتهای نامهاش خواستار خاموشی آتش جنگ بود، این آیه را نوشتم: ]
«فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ»
(با گروه متجاوز پیکارکنید تا به فرمان خدا بازگردد.)
🔻ما به هر دو گروه نگریستیم و گروه متجاوز را گروهی یافتیم که تو در میان آنان هستی؛ زیرا بیعت من در مدینه برای تو نیز که در شام بودی الزامآور بود. همانگونه که وقتی مردم در مدینه با عثمان بیعت کردند، آن بیعت نیز بر تو الزامآور بود و تو در آن هنگام از طرف عمر، استانداری شام را بر عهده داشتی؛ و همان گونه که بیعت عمر بر برادر تو الزامآور بود که از طرف ابوبکر استاندار شام بود.
🔻پس در جایگاه حقیر خویش توقف کن و از حدود خویش تجاوز مکن. از لباس گمراهی خویش بیرون آی و آنچه برای تو فایدهای ندارد رها ساز؛ زیرا نزد من جز شمشیر، برای تو چیز دیگری یافت نمی شود، تا روزی که در نهایتِ ذلّت در برابر خداوند تسلیم شوی و برخلاف میل خود، بیعت را بپذیری. والسلام.
🔸چه ژرف در هوا و هوسها فرو رفتهای!
[ در پاسخ به نامه دیگری که درخواست پایان دادن به جنگ و ابقای در زمامداری شام را داشت، به وی نوشتم: ]
🔻اینکه گفتهای تو را عمر به استانداری شام منصوب کرده است، پاسخش این است که خود عمر کسانی را از مسئولیتها عزل کرد که قبل از او ابوبکر منصوبشان کرده بود. عثمان نیز کسانی را عزل کرد که عمر منصوبشان کرده بود. فلسفه تعیین امام برای مردم همین است که صلاح امت را تشخیص دهد و بنابر مصلحتها تصمیم بگیرد. برخی مصلحتها برای زمامداران قبل روشن بود و برخی نیز برای آنها مخفی مانده بود و کارهای جدیدی نیز پیش میآید که لازم است امام تصمیم دیگری بگیرد و البته هر زمامداری نیز نظری و اجتهادی دارد.
سبحان الله، تو تا چه اندازه پیرو هوسها و هواهای بدعتآمیز خود هستی و چه گران سرگردانی شده ای!
📚 منابع:
۱. وقعةصفین، ص۴۷۰
۲. کتاب سلیم بن قیس، ح۳۴، ص۸۰۹
۳. ألإمامة و السیاسة، ج۱ ، ص۱۳۸
۴. قرآنکریم، سوره حجرات، آیه۹
۵. شرح نهجالبلاغة، ج۱۴ ، ص۴۲
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت183
🔷 باطل گرایی و اختلاف
🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: دو دعوت به اختلاف نرسد جز اينکه يكی باطل باشد!
🔻در هر مسأله و موضوع و سؤالی اگر دو نفر، یا دو نگاه همزمان نظر بدهند ، این دو نظر و دو نگاه و دو پاسخ از سه حالت خارج نیستند:
🔸1. هر دوتا درست هستند.
🔸2. هر دو تا غلط هستند.
🔸3 . یکی درست است و یکی غلط
🔻آنجایی که هر دوتا درست هستند، معلوم می شود اصلاً دوتا نیستند، چون در هر مسأله یک حق بیشتر نیست. اگر هر دو درست هستند یعنی هر دو دارند یک حقیقت را فقط تکرار می کنند. پس آنجا اصلاً اختلاف نیست.
🔻 اگر اختلاف هست، یا هر دو دارند اشتباه می کنند و حرف حق و جواب درست اصلاً چیز دیگری است، یا حداقل یکی دارد اشتباه می کند. باز هم به این جهت که امکان ندارد در یک مسأله یا موضوعی حق دوتا باشد و باهم اختلاف داشته باشند.
🔻بر این اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۸۳ نهج البلاغه می فرمایند: دو دعوت و ادّعا به اختلاف نمی رسند مگر آنکه یکی از آنها حداقل باطل است.
🔻در زندگی مولا علی(علیه السلام) در زندگی انبیاء (علیهم السلام)، در زندگی علما، صلحا و حتی در زندگی انسانهای عادی این حقیقت خودش را خیلی نشان می دهد. وقتی بنده با همسرم، کسی با برادرش، یکی با دوستش، او با همکارش، کسی با رئیسش، رئیس با نیرویش... به اختلاف می خورند، دو تا راننده سر چهار راه یا سر پیچ به هم می خورند، اختلافشان می شود که من مقصّر بودم یا تو؟ امکان ندارد هر دوتایشان درست بگویند. اختلاف اگر شد ، در حق اختلاف هیچ وقت نیست. یعنی امکان ندارد دو نفر حق بگویند و اختلاف کنند. هر جا اختلاف هست که ریشه کینه ها و فتنه ها ها و قتل و غارتها و... است، حتماً و لابد یکی از دو طرف اشتباه می کنند و باطل هستند.
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) سخنی می گویند، عدّه ای با ایشان مخالفت می کنند. از آنجایی که حق با امیرالمؤمنین است و حق همیشه با امیرالمؤمنین است، ادعای مقابل امیرالمؤمنین قطعاً باطل است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۸۳.mp3
1.84M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت183
⭕️ باطل گرایی و اختلاف
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع