eitaa logo
باعلی (ع) تا مهدی(عج)
49 دنبال‌کننده
240 عکس
80 ویدیو
0 فایل
ما نهج البلاغه میخوانیم ارتباط با ادمین👇👇 @Sarbaz31377 انتقادات و پیشنهادات خود را به ما برسانید
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم روزانه نهج البلاغه ... ..mp3
8.15M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۶۲ تا ۱۶۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرالمومنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و هجدهم ❇️ صدور فرمان جهاد به استانداران [ نامه‌هایی به کارگزارانم نوشتم و به آنها دستور دادم مقدمات جنگ را فراهم کنند و آماده جهاد باشند. به عبدالله‌بن‌عباس، استاندار بصره، نوشتم: ] 🔻مسلمانان و مومنان در اطراف خود را به سوی من اعزام کن و رفتار من [ در جنگ جمل ] را به آنان یادآور شو و از عفو و گذشت من درباره آنان سخن بگو. همچنین علاقه مرا به آنها گوشزد و آنها را به جهاد تشویق و ترغیب کن و از فضیلتی که در این کار برای آنها هست، آگاهشان ساز. 🔻همچنین نامه‌هایی به استاندار اصفهان؛ مخنف‌بن‌قیس، استاندار بحرین؛ عمربن‌ابی‌سلمه‌ مخزومی و استاندار همدان؛ جریربن‌عبدالله، نوشتم و از آنها خواستم که با لشکریان خود به سوی من حرکت کنند و به این آیه قرآن اشاره کردم: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه در خودشان است، تغییر دهند و هنگامی که خداوند ارادهٔ سوئی برای قومی کند، هیچ نیرویی مانع آن نخواهد شد و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت». ❇️ چگونگی مواجهه با اهل تردید و مخالفان جنگ 🔸ملایمت با اصحاب عبدالله‌بن‌مسعود 🔻[ جمعی از اصحاب عبدالله‌بن‌مسعود نزد من آمدند و گفتند: ما با تو همراهی می‌کنیم؛ ولی در اردوگاه شما فرود نمی‌آییم و خود اردویی جداگانه می‌زنیم تا کار شما و اهل شام را نیک بنگریم و بررسی کنیم. هرگاه دیدیم یکی از دو طرف کاری انجام داد که بر او حلال نیست یا گردنکشی و ظلمی از سرزد، ما بر ضدّ او وارد جنگ می‌شویم. به آنها گفتم: ] آفرین، احسنت، این معنای فهم در دین و آگاهی از سنت است و هرکس به چنین پیشنهادی راضی نشود، بی‌گمان خائن و ستمگر است. 🔻[ جمع دیگری از اصحاب عبدالله‌بن‌مسعود که چهارصد نفر بودند و در راس آنها ربیع‌بن‌خثیم بود، اظهار کردند: ای امیرالمومنین ما فضل و برتری تو را قبول داریم؛ ولی در این جنگ گرفتار شک و تردید هستیم و چون هیچ کدام از ما و شما بی‌نیاز از رزمندگانی نیستیم که از مرزها دفاع کنند، پس ما را به برخی از مرزها بفرست تا مرزبانی کنیم و در دفاع از مردم آن مناطق با دشمنان بجنگیم. با آنها نیز مدارا کردم و مأموریتی در مرز ری به آنها واگذاشتم. ] 🔸شما را به خدا وا می‌گذارم [ مردانی از قبیله "غطفان" و " تمیم" آمدند و رأی خود را در مورد مکاتبه با معاویه و جنگ نکردن با مردم شام، مطرح کردند. حمد و ثنای الهی را به‌جا آوردم و پاسخ آنها را دادم: ] 🔻به خدا سوگند، سخنانی که از شما می‌شنوم، سخن کسانی است که در آنان تصمیمی برای شناختن معروف یا انکار منکر نمی‌بینم. 🔻خدا میان من و شما حاکم است و من شما را به خدا وا می‌گذارم و در برابر شما به او اعتماد می‌کنم. هر کجا می‌خواهید بروید. 🔸مخالفت دو قبیله "غنی" و "باهله" 🔻[ قبایل باهله و غنی از همراهی با مردم خودداری کردند. به آنها گفتم: ] خدا شاهد است که شما مرا دشمن می‌دارید و من نیز شما را دوست ندارم؛ پس سهم خود را از بیت‌المال بگیرید و رهسپار منطقه دیلم شوید. 🔸اعتراض مردی از "بنی‌فزاره" 🔻[ در حال دعوت مردم به جهاد بودم که مردی از بنی‌فزاره برخاست و گفت: آیا می‌خواهی ما را به سوی برادران خویش از مردم شام حرکت دهی تا آنان را به خاطر تو به قتل رسانیم؛ همان‌گونه که ما را به سوی برادرانمان از اهل بصره بردی و آنان را کشتیم؟ نه، به خدا سوگند که ما دیگر چنان نکنیم. مالک اشتر از جای خود برخاست و پرسید: این مرد از کدام قبیله است؟ وی از مسجد گریخت و در میان بازار و در زیر دست و پای مردم کشته شد. مالک اشتر از سخنان هتاکانه آن مرد عذرخواهی کرد. در پاسخ وی و خطاب به مردم گفتم: ] 🔻 راه ما راهی است که همه در آن مشترک هستیم و مردم نیز در مسیر حق، از حقوق یکسانی برخوردارند. هر کس در خیراندیشی برای عموم مردم تلاش کند و نظر دهد، به ثوابِ نیت خود می‌رسد و تکلیف خود را انجام داده است. 📚منابع: ۱. وقعة صفّین، ص۱۱۶ ۲. سوره رعد، آیه ۱۱ ۳. الفتوح، ج۱، ص۲۰۱ ۴. أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۹۳ ۵. أخبار الطوال، ص۱۶۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۶۴ نهج البلاغه.mp3
5.07M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ۱۶۴ ⭕️ روش برخورد با متجاوزان 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 روش برخورد با متجاوزان 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: رعايت حقّ كسی كه او حقّ خویش را محترم نمی شمارد، نوعی بردگی اوست. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۶۴ می فرمایند: «مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ فَقَدْ عَبَدَهُ». رعایت حقّ کسی که حق را ادا نمی کند بردگی اوست. 🔻 یعنی درست است که اسلام و از جمله امیرالمؤمنین (علیه السلام) دائماً به گذشت، عفو و بخشش و ایثار و فروتنی و تغافل در مقابل دوستان و مومنین توصیه می کنند، اما این اخلاقهای زیبا به شرطی مجاز است که منجر به عمل و اثر ضدّ تربیتی نشود. مثلاً من اگر گذشت کردم و ظالم پروری کردم، این گذشت غلط است. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۵۵ نهج البلاغه می فرمایند: وفای به پیمان در مقابل کسی که خیانت در پیمان می کند، خودش نوعی خیانت است. 🔻پس ما یک حد و مرزی داریم برای آن تواضع ها ، فروتنی ها و اخلاق حسنه و آن عبارت است از اینکه این اخلاق ما طرف مقابل را جری نکند و اثر منفی تربیتی نداشته باشد. 🔻 در حکمت ۴۵۱ یک نمونه اش را می خوانیم: «زُهْدُكَ فِي رَاغِبٍ فِيكَ نُقْصَانُ حَظٍّ وَ رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْسٍ ». اگر کسی به تو اظهار تمایل کرد، محبت کرد، توجه کرد، ولی تو بی اعتنایی، بی توجهی و بی محلّی کردی، همین بی توجهی و بی محلی تو نسبت به کسی که به تو رغبت دارد، نشانه نقصان شخصیت تو است. تو از نظر محبت آدم دارای کمبودی هستی. در مقابل، اگر کسی به تو بی رغبت است و تو بخواهی مدام به او اظهار محبّت بکنی، این هم نشانه ضعف شخصیت تو است و آن ضعف شخصیّت چیست؟ « ذُلُّ نَفْسٍ». معلوم می شود که از نظر شخصیتی آدم ذلیلی هستی که تمنا به گدایی محبت از کسی می کنی که هیچ احترام و اعتنایی به تو نمی گذارد. 🔻در نامه ۳۱ هم در بند ۱۵ به فرزند عزیزش می نویسند: چون برادرت از تو جدا گردد، تو پيوند دوستی را برقرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، اگر بُخل ورزید تو بخشنده باش، اگر از تو دوری گزيد تو نزديک شو، اگر سخت گرفت تو آسان گير و به هنگام خطا و گناهش عذر او را بپذير، چنانکه گويا بنده او می باشی و او صاحب نعمت تو است_ بلافاصله می نویسند_ اما دستورات ياد شده را مبادا با غير دوستانت انجام دهی، يا با انسان هايی که سزاوار آن نيستند به جا آوری. 🔻بنابراین حد فضائل اخلاقی در روابط اجتماعی آنجایی است که اگر ما تواضع کنیم، اگر ما وفاداری نشان بدهیم، اگر ما اظهار محبت کنیم، اگر ما حق طرف را ادا کنیم، او جری تر می شود و تعدّی می کند و ظالم تر می شود. آنجا دیگر حق ادامه این اخلاق را نداریم. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۶۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : (در شهر کوفه در سال ٣٧ هجری، هنگام حرکت دادن مردم به سوی صفین و جنگ با شامیان، ایراد فرمود. ) {قسمت_اول} 1⃣ خداشناسی ♦️فرمان خدا قضای حتمی و حکمت و خشنودی او مايه امنيّت و رحمت است؛ از روی علم، حکم می کند و با حلم و بردباری می بخشايد. خدايا! سپاس تو راست بر آنچه می گيری و عطا می فرمايی و شفا می دهی يا مبتلا می سازی. سپاسی که تو را رضايت بخش ترين، محبوب ترين و ممتازترين باشد، سپاسی که آفريدگانت را سرشار سازد و تا آنجا که تو بخواهی تداوم يابد، سپاسی که از تو پوشيده نباشد و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند، سپاسی که شمارش آن پايان نپذيرد و تداوم آن از بين نرود. خدايا! حقيقتِ بزرگی تو را نمی دانيم، جز آن که می دانيم تو زنده ای و احتياج به غير نداری، خواب سنگين يا سبک تو را نمی ربايد، هيچ انديشه ای به تو نرسد و هيچ ديده ای تو را ننگرد، اما ديده ها را تو می نگری و اعمال انسان ها را شماره فرمايی و قدم ها و موی پيشانی ها زمام امور همه به دست تو است، خدايا آنچه را که از آفرينش تو می نگريم، واز قدرت تو به شگفت می آييم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاييم، بسی ناچيزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان و چشم های ما از ديدن آنها ناتوان و عقل های ما از درک آنها عاجز است و پرده های غيب ميان ما و آنها گسترده می باشد. 2⃣ راههای خداشناسی ♦️ پس آن کس که دل را از همه چيز تهی سازد و فکرش را به کار گيرد تا بداند که چگونه عَرش قدرت خود را برقرار ساخته ای و پديده را چگونه آفريده ای و چگونه آسمان ها و کرات فضايی را در هوا آويخته ای و زمين را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده و عقلش مات و سرگردان و شنواييش آشفته و انديشه اش حيران می ماند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۶۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 {قسمت_دوم} 3⃣ وصف اميدواری به خدا ♦️به گمان خود ادّعا دارد که به خدا اميدوار است! به خدای بزرگ سوگند! که دروغ می گويد، چه می شود او را که اميدواری در کردارش پيدا نيست؟ پس هر کس به خدا اميدوار باشد بايد، اميد او در کردارش آشکار شود. هر اميدواريی جز اميد به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. گروهی در کارهای بزرگ به خدا اميد بسته و در کارهای کوچک به بندگانِ خدا روی می آورند؛ پس حقِّ بنده را ادا می کنند و حقِّ خدا را بر زمين می گذارند، چرا در حقِّ خدای متعال کوتاهی می شود و کمتر از حقِّ بندگان رعايت می گردد. آيا می ترسی در اميدی که به خدا داری دروغگو باشی؟ يا او را در خور اميد بستن نمی پنداری؟ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناک باشد، حقِّ او را چنان رعايت کند که حقَّ پروردگار خود را آن گونه رعايت نمی کند، پس ترس خود را از بندگان آماده و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد و اينگونه است کسی که دنيا در ديده اش بزرگ جلوه کند و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد که دنيا را بر خدا مقدّم شمارد و جز دنيا به چيز ديگری نپردازد و بنده دنيا گردد. 4⃣ سیری در زندگی پیامبران «برای انتخاب الگوهای ساده زیستی» ♦️برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را اطاعت نمايی تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عيب های دنيا و رسوايی ها و زشتی های آن باشد، چه اينکه دنيا از هر سو بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) بازداشته و برای غير او گسترانده شد، از پستان دنيا شير نخورد و از زيورهای آن فاصله گرفت. اگر می خواهی دومی را، موسی(علیه السلام) (کسی که با خدا سخن گفت) و زندگی او را توصيف کنم، آنجا که می گويد: «پروردگارا! هر چه به من از نيکی عطا کنی نيازمندم». به خدا سوگند! موسی(علیه السلام) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد چيز ديگری نخواست، زيرا موسی(علیه السلام) از سبزيجات زمين می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گياه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود و اگر می خواهی سومی را، حضرت داوود(علیه السلام) صاحب نی های نوازنده و خواننده بهشتيان را الگوی خويش سازی، که با هنر دستان خود از ليف خرما زنبيل می بافت و از همنشينان خود می پرسيد: چه کسی از شما اين زنبيل را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد. و اگر خواهی از عيسی بن مريم(علیه السلام) بگويم که سنگ را بالش خود قرار می داد، لباس پشمی خشن به تن می کرد و نان خشک می خورد، نان خورشت او گرسنگی و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمين بود. ميوه و گُلِ او سبزيجاتی بود که زمين برای چهارپايان می روياند. زنی نداشت که او را فريفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگين سازد، مالی نداشت تا او را سرگرم کند و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذليل نمايد. مرکب سواری او دو پايش و خدمتگزار وی، دست هايش بود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۶۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 {قسمت_سوم} 5⃣ راه و رسم زندگي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) ♦️ پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چيزی را که خدا کوچک شمرده ،کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را با دست خود می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.» پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند و يادش را از جان خود ريشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و اميدِ ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد و دل از دنيا برکند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پيامبر(صلی الله علیه و آله) با نزديکان خود گرسنه به سر می برد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟ اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم روزانه نهج البلاغه ‌ . ...mp3
14.92M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۶۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۶۰.mp3
6.4M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۶۰ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا