eitaa logo
باعلی (ع) تا مهدی(عج)
49 دنبال‌کننده
240 عکس
80 ویدیو
0 فایل
ما نهج البلاغه میخوانیم ارتباط با ادمین👇👇 @Sarbaz31377 انتقادات و پیشنهادات خود را به ما برسانید
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح حکمت ۷۹ و ۸۰ ارزش و اهمیّت حکمت.mp3
2.76M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 و ⭕️ ارزش و اهمیّت حکمت 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح و 🔹 ارزش و اهمیّت حکمت 🔻 در حکمت ۷۹ ، امیرالمؤمنین (عليه‌السلام)، دربارهٔ "حکمت" اینگونه می‌فرمایند که: 💠 " حکمت را هر کجا که باشد فراگیر؛ گاهی حکمت در سینه منافق است و بی تابی می‌کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه مؤمن آرام گیرد. " 🔻قصّه "حکمت" آنقدر اهمیت دارد که امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) در حکمت ۸۰ می‌فرمایند: 💠 " حکمت گمشده مؤمن است؛ حکمت را فراگیر هر چند از منافقان باشد. " 🔰 " حکمت " آثار بسیار بسیار مهمی دارد، که مولا علی (علیه‌السلام) در خطبه ۱۳۳، به بخشی از این آثار اینگونه اشاره فرمودند که: « الْحِكْمَةِ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ الْمَيِّتِ وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ الْعَمْيَاءِ وَ سَمْعٌ لِلْأُذُنِ الصَّمَّاءِ وَ رِيٌّ لِلظَّمْآنِ وَ فِيهَا الْغِنَى كُلُّهُ وَ السَّلَامَةُ » ؛   " حکمت مایه زنده شدن قلب مرده است، باعث بینایی چشم کور است، گوشی که ناشنوا شده است را شنوا می‌کند، مایه سیراب شدن تشنگان است و تمام غنا، بی نیازی و سلامت در حکمت جمع شده است. " 🔻 لذا حتّی در توصیف حضرت مهدی (ارواحنافداه)، مولا علی (علیه‌السلام) در بند پنجم از خطبه ۱۸۲ اینگونه می‌فرمایند: " او زره دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجه و معرفت کامل، آن را فرا گرفته است؛ حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می‌باشد و نیاز اوست که برای به دست آوردنش می‌پرسد. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🌹سهم : خطبه ۱۸۶ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 : (در اصول کافی ج١، ص١٣١ آمده است، که این سخنرانی در شهر کوفه ایراد شد و پیرامون توحید و خدا شناسی است که اصول آن در هیچ خطبه ای یافت نمی شود.) 1⃣ شناساندن صحيح خداوند سبحان ♦️کسی که کيفيّتی برای خدا قائل شد، يگانگی او را انکار کرده و آن کس که همانندی برای او قرار داد، به حقيقت خدا نرسيده است. کسی که خدا را به چيزی تشبيه کرد، به مقصد نرسيد. آن کس که به او اشاره کند يا در وَهم آورد، خدا را بی نياز ندانسته است. هرچه که ذاتش شناخته شده باشد، آفريده است و آنچه در هستی به ديگری متّکی باشد، دارای آفريننده است. سازنده ای غير محتاج به ابزار، اندازه گيرنده ای بی نياز از فکر و انديشه و بی نياز از ياری ديگران است. با زمان ها همراه نبوده و از ابزار و وسايل کمک نگرفته است. هستی او برتر از زمان و وجود او بر نيستی مقدّم است و ازليّت او را آغازی نيست. با پديد آوردن حواس، روشن می شود که حواسّی ندارد و با آفرينش اشياء متضاد، ثابت می شود که دارای ضدّی نيست و با هماهنگ کردن اشياء دانسته می شود که همانندی ندارد. خدايی که روشنی را با تاريکی، آشکار را با نهان، خشکی را با تری، گرمی را با سردی، ضدّ هم قرار داد و عناصر متضاد را با هم ترکيب و هماهنگ کرد و بين موجودات ضدّهم، وحدت ايجاد کرد، آنها را که با هم دور بودند نزديک کرد و بين آنها که با هم نزديک بودند فاصله انداخت. خدايی که حدّی ندارد و با شماره محاسبه نمی گردد، که همانا ابزار و آلات، دليل محدود بودن خويشند و به همانند خود اشاره می شوند. اينکه می گوييم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند، پس قديم نمی توانند باشند و حادثند؛ و اين که می گوييم حتماً پديد آمدند، اَزَلی بودن آنها رد می شود؛ و اينکه می گوييم اگر چنين بودند کامل می شدند، پس در تمام جهات کامل نيستند. خدا با خلق پديده ها در برابر عقل ها جلوه کرد و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است و حرکت و سکون در او راه ندارد، زيرا او خود حرکت و سکون را آفريد، چگونه ممکن است آنچه را که خود آفريده در او اثر بگذارد؟ يا خود از پديده های خويش اثر پذيرد؟ اگر چنين شود، ذاتش چون ديگر پديده ها تغيير می کند و اصل وجودش تجزيه می پذيرد و ديگر اَزَلی نمی تواند باشد و هنگامی که (به فرض محال) آغازی برای او تصوّر شود، پس سرآمدی نيز خواهد داشت و اين آغاز و انجام، دليل روشن نقص و نقصان و ضعف دليل مخلوق بودن و نياز به خالقی ديگر داشتن است. پس نمی تواند آفريدگار همه هستی باشد و از صفات پروردگار که هيچ چيز در او مؤثر نيست و نابودی و تغيير و پنهان شدن در او راه ندارد خارج شود. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : خطبه ۱۸۶ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 2⃣ والاتر از صفات پديده ها ♦️خدا فرزندی ندارد تا فرزند ديگری باشد و زاده نشده تا محدود به حدودی گردد و برتر است از آن که پسرانی داشته باشد و منزّه است که با زنانی ازدواج کند. انديشه ها به او نمی رسند تا اندازه ای برای خدا تصوّر کنند و فکرهای تيزبين نمی توانند او را درک کنند، تا صورتی از او تصوّر نمايند. حواس از احساس کردن او عاجز و دست ها از لمس کردن او ناتوان است و تغيير و دگرگونی در او راه ندارد و گذشت زمان تأثيری در او نمی گذارد. گذران روز و شب او را سال خورده نسازد و روشنايی و تاريکی در او اثر ندارد. خدا با هيچ يک از اجزاء و جوارح و اعضاء و اندام و نه با عَرَضی از اَعراض و نه با دگرگونی ها و تجزيه، وصف نمی گردد. برای او اندازه و نهايتی وجود ندارد و نيستی و سرآمدی نخواهد داشت؛ چيزی او را در خود نمی گنجاند که بالا و پايينش ببرد و نه چيزی او را حمل می کند که کج يا راست نگه دارد؛ نه در درون اشياء قرار دارد و نه بيرون آن، حرف می زند نه با زبان و کام و دهان، می شنود نه با سوراخ های گوش و اعضاء شنوايی، سخن می گويد نه با به کار گرفتن الفاظ در بيان، حفظ می کند نه با رنج به خاطر سپردن، می خواهد نه با به کارگيری انديشه، دوست دارد و خشنود می شود نه از راه دلسوزی، دشمن می دارد و به خشم می آيد نه از روی رنج و نگرانی. به هرچه اراده کند، می فرمايد باش، پديد می آيد نه با صوتی که در گوش ها نشيند و نه فريادی که شنيده شود؛ بلکه سخن خدای سبحان همان کاری است که ايجاد می کند. 3⃣ شناخت قدرت پروردگار ♦️ پيش از او چيزی وجود نداشته وگرنه خدای ديگری می بود. نمی شود گفت: خدا نبود و پديد آمد که در آن صورت صفات پديده ها را پيدا می کند و نمی شود گفت: بين خدا و پديده ها جدايی است و خدا بر پديده ها برتری دارد تا سازنده و ساخته شده، همانند تصوّر شوند و خالق و پديد آمده به يکديگر تشبيه گردند. مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوی ديگران آفريد و در آفرينش پديده ها از هيچ کسی ياری نگرفت. زمين را آفريد و آن را برپا نگهداشت، بدون آن که مشغولش سازد و در حرکت و بی قراری، آن را نظم و اعتدال بخشيد و بدون ستونی آن را به پاداشت و بدون استوانه ها بالايش برد و از کجی و فرو ريختن نگهداشت و از سقوط و در هم شکافتن حفظ کرد. ميخ های زمين را محکم و کوه های آن را استوار و چشمه هايش را جاری و درّه ها را ايجاد کرد. آنچه بنا کرده به سُستی نگراييد و آنچه را توانا کرد ناتوان نشد. خدا با بزرگی و قدرت بر آفريده ها حاکم است و با علم و آگاهی از باطن و درونشان باخبر است و با جلال و عزّت خود از همه برتر و بالاتر است. چيزی از فرمان او سرپيچی نمی کند و چيزی قدرت مخالفت با او را ندارد، تا بر او پيروز گردد و شتابنده ای از او توان گريختن ندارد که بر او پيشی گيرد و به سرمايه داری نياز ندارد تا او را روزی دهد. همه در برابر او فروتنند و در برابر عظمت او ذليل و خوارند. از قدرت و حکومت او به سوی ديگری نمی توان گريخت که از سود و زيانش در امان ماند. همتايی ندارد تا با او برابری کند، و او را همانندی نيست که شبيه او باشد. اوست نابودکننده پديده ها پس از آفرينش، که گويا موجودی نبود. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم خطبه ۱۸۶.mp3
3.86M
🔊 گزارش موضوعات مهم خطبه ۱۸۶ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : خطبه ۱۸۶ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 4⃣ معاد و آفرينش دوباره پديده ها ♦️نابودی جهان پس از پديد آمدن، شگفت آورتر از آفرينش آغازين آن نيست. چگونه محال است در صورتی که اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپايان، آنچه در آغل است و آنچه در بيابان سرگرم چراست، از تمام نژادها و جنس ها، درس نخوانده و انسان های زيرک، گرد هم آيند تا پشّه ای را بيافرينند، توان پديد آوردن آن را ندارند، و راه پيدايش آن را نمی شناسند، که عقل هايشان سرگردان و در شناخت آن حيران می مانند و نيروی آنها سُست و به پايان می رسد و رانده و درمانده باز می گردند، آنگاه اعتراف به شکست می کنند و اقرار دارند که نمی توانند پشّه ای بيافرينند و از نابود ساختنش ناتوانند!. همانا پس از نابودی جهان، تنها خدای سبحان باقی می ماند، تنهایِ تنها که چيزی با او نيست، آن گونه که قبل از آفرينش جهان چيزی با او نبود، نه زمانی و نه مکانی، بی وقت و بی زمان. در آن هنگام مهلت ها به سر آيد، سال ها و ساعت ها سپری شود و چيزی جز خدای يگانه قهّار باقی نمی ماند که بازگشت همه چيز به سوی اوست. پديده ها، چنان که در آغاز آفريده شدن قدرتی نداشتند، به هنگام نابودی نيز قدرت مخالفتی ندارند، زيرا اگر می توانستند پايدار می ماندند. آفرينش چيزی برای خدا رنج آور نبوده و در آفرينش موجودات دچار فرسودگی و ناتوانی نشده است. موجودات را برای استحکام حکومتش نيافريده و برای ترس از کمبود و نقصان پديد نياورده است. آفرينش مخلوقات نه برای ياری خواستن در برابر همتايی بود که ممکن است بر او غلبه يابد و نه برای پرهيز از دشمنی بود که به او هجوم آورد و نه برای طولانی شدن دوران حکومت و نه برای پيروز شدن بر شريک و همتايی مخالف و نه برای رفع تنهايی. سپس، همه موجودات را نابود می کند، نه برای خستگی ازاداره آنها و نه برای آسايش و استراحت و نه به خاطر رنج و سنگينی که برای او داشتند و نه برای طولانی شدن ملال آور زندگيشان، بلکه خداوند با لطف خود موجودات را اداره می فرمايد و با فرمان خود همه را برپا می دارد و با قدرت خود همه را استوار می کند. سپس بدون آن که نيازی داشته باشد، بار ديگر همه را باز می گرداند، نه برای اينکه از آنها کمکی بگيرد و نه برای رهاشدن از تنهايی تا با آنها مأنوس شود ونه آن که تجربه ای به دست آورد و نه برای آن که از فقر و نياز به توانگری رسد و يا از ذلّت و خواری به عزّت و قدرت راه يابد. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(97).mp3
16.27M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز صد و بیستم : خطبه ۱۸۶ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام) 📚 انتشارات پیام حق 9⃣(قسمت نهم) این احمقان! 🔻جویریه بن مسهر می گوید : به دنبال امیرالمؤمنین (علیه السلام) می دویدم ، امام (علیه السلام) متوجه من شده فرمود : هلاک نشدند این احمقان ( خلفای دنیاپرست ) مگر به واسطه صدای کفش متملّقانی که به دنبالشان راه می روند ، آنگاه فرمود : برای چه آمده ای ؟ 🔻گفتم : آمده ام از شما معنای شرف و مروت و عقل را بپرسم . ✨ امام (علیه السلام) فرمود : 🔸 اما شرف ؛ کسی که سلطان او را شریف بدارد با شرافت است. 🔸 اما مروّت ؛ عبارت است از آراستن معیشت و اصلاح زندگی . 🔸 اما عقل ؛ پس کسی که از خدا بترسد و پرهیزکار باشد خردمند است. ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۸۱ معیار ارزش انسانها.mp3
4.1M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ معیار ارزش انسانها 🎙حجت الاسلام
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹 معیار ارزش انسانها 🔰 در حکمت ۸۱ نهج‌ البلاغه می‌خوانیم: 💠 «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ » ؛ " ارزش هر انسانی به آن چیزی است که آن را نیکو می‌شمارد. " 🔻همهٔ ما در ذهن و روح و روان خودمان، به یک چیزهایی شدّت علاقه داریم و برای رسیدن به آن، همّت و اهتمام داریم؛ هر کسی آنچه که در ذهن و روحش با ارزش ترین است، نیکوترین است و برایش همت و اهتمام دارد، به همان مقدار ارزش دارد؛ اگر مقام است، به همان مقدار ما می ارزیم؛ اگر مال است، اگر شهرت است، اگر احترام است، ارزش ما به همان مقدار است؛ 🔻 لذا مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۴۷ می‌فرمایند: «قَدرُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ همَّتِه » ؛ " ارزش هر انسانی، به اندازه همّتی است که دارد. " 🔻 یعنی باید ببینیم برای رسیدن به چه هدفی، تمام وجودش و ظرفیت هایش را تجمیع کرده و همّت کرده که به آن برسد؛ بعضی از انسان ها بسیار بلند همت و در مسیر اهدافشان بسیار مستحکم و راسخ اند و بعضی ها بسیار سست و بی عنصر . 🔻 دربارهٔ مالک اشتر، مولا علی (علیه‌السلام) در حکمت ۴۴۳، بعد از شنیدن خبر شهادت مالک اشتر فرمود: «مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً؛ " مالک و چه مالک اشتری بود! به خدا اگر مالک اشتر کوه می بود، کوه بسیار بلندی بود و اگر سنگی بود، صخره خیلی محکمی بود. " چرا؟ چون مالک همت بلندی برای حفظ دین و انقلاب اسلامی آن روز و امام علی (علیه‌السلام) داشت. 🔻بر عکس، بعضی ها همت هایشان خیلی کوتاه است؛ لذا مولا، دربارهٔ حیوانات ( یعنی چهارپایان ، درندگان) و زنان غیر مؤمن، در پایان خطبه ۱۵۳ می‌فرمایند: «إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا وَ إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَیْرِهَا وَ إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا » " چهارپایان، همه همت شان شکم شان است، درندگان (مثل گرگ و شغال و شیر و پلنگ)، همه همت شان دشمنی و تجاوز به حقوق دیگر حیوانات است و زنانی که تربیت نشده اند، همه همّت شان، زینت زندگی دنیا و فساد در دنیاست " ؛ در حالی‌ که در مقابل ؛ « إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُسْتَکِینُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُشْفِقُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ خَائِفُون » 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯